ما برخاسته ایم كه حكومت را به رای مردم كنیم (متن سخنرانی در همایش)

متن کامل سخنرانی فرخ نگهدار در همآیش اتحاد جمهوری خواهان ایران در برلین، ۸ تا ۱۰ ژانویه ۲۰۰۴


فرخ نگهدار

ژانویه ۲۰۰۴

اما همه متحدیم كه به هیچ داعیه موروثی، عقیدتی و دینی برای تصاحب حكومت، خارج از رای مردم، تن ندهیم و نخواهیم داد
ما متحد شده ایم تا آزادی مطبوعات، چرخش آزاد اطلاعات و ایجاد تشکل های سیاسی و سندیكایی را متحقق كنیم
آقای خامنه ای: شما برای موی زن و موی مرد حقوق مساوی قایل نیستید، شما برای خون زن و خون مرد، برای صدای زن و صدای مرد، برای گناه زن و گناه مرد حقوق مساوی قایل نیستید. شما با آزادی و برابری انسان ها بیگانه اید.
نفوذ و اعتبار اسلام به ضدیت با غرب و امریكا نیست. اعتبار آن به همدلی و همزبانی با ترور خشونت نیست. اعتبار اسلام در جهان امروز به میزان اعتباری است كه برای صلح، برای حقوق بشر و برای آزادی و برابری انسان ها قایل است

با سلام به خانم ها و آقایان، و دیگر همرهانی که با ما هستند اما اینجا نیستند: به زندانیان عقیدتی و سیاسی. و با یاد یاران رفته كه جایشان در این آغاز نو خالیست
من وقتی متن سخن خود را تهیه می کردم همزمان بود با فاجعه بم و تمام وجودم آنجا بود. فکر می کردم با همه این رنجی که ما ایرانیان از نامردمی های این ها كشیده ایم، حالا باید فقط نیاز بازماندگان فاجعه را ملاک و مقدم کنیم. چه حکومتی و چه غیر حکومتی، چه از ایران، چه از خارج، چه امریکایی، چه اروپایی، هر دستی که برای کمک گشوده شود را بفشاریم. آرزو، دیدن همبستگی ملی و همبستگی جهانی بود و - علیرغم رنج افزایش آن به آن شمار جان باختگان - همه چیز در آغاز خبر میداد كه چه زیبا، همه اعضای یك گوهریم.
از صبح سوم معلوم شد که سپاه به فرمان ولایت مهار همه چیز را به دست گرفته و مهم ترین دغدغه شان این كه رئیس جمهور و دولت – كه ظاهرا نهاد اصلی سرویس رسانی اند – به حاشیه رانده شود‏، مشاركت مستقل مردمی حذف گردد، و از یخ شكنی در مناسبات با امریكا، از دامن گرفتن حس دوستی ایرانیان با غرب تا آنجا كه ممكن است جلوگیری شود. کمک رسانی به قربانیان فاجعه گروگان سیاست شد. خبر دیدار رئیس جمهور از بم در هوا گم شد تا، اول مقام رهبری و از پس وی رئیس تشخیص مصلحت صاحبان اصلی حکومت و مملكت معرفی شوند. ابتکار كم سابقه امریکا برای دیدار سناتور الیزابت دول، به سنگ خورد و کمک رسانی نهادهای مستقل مردمی در هرجا كه شد راهش بسته.

خانم ها آقایان
رفتاری كه این ها در رابطه با فاجعه زلزله داشته اند آئینه خصلت نمای سه فاجعه ای است كه سال هاست بر امر سیاست گذاری در كشور ما رفته است. رفتار این ها با مجلس و دولت‏، با حقوق شهروندان و نهادهای مدنی، و با غرب و ایالات متحده در روزهای اخیر همان بود كه سالهاست از این ها دیده ایم.
نزدیک به 7 سال پیش، وقتی کشور به دوم خرداد 76 میرسید، مردم با این امید به آقای خاتمی رای دادند كه رهبرِ خود رای را یك قدم عقب برانند و راندند؛ پس آنگاه آنها كار را به مجلس و دولت وانهند كه به تدریج نظام سیاسی را اصلاح و به دموكراسی نزدیك تر كنند.
اما با وجود آقایان خاتمی و همفکران، علیرغم اقدامات مثبت، در نظام حقوقی و قانونی كشور تغییری ایجاد نشد. كمترین درخواست ها، مثل دو لایحه رئیس جمهور، نیز به زباله دان انداخته شد. آیا اصلاح طلبان واقعا به اصلاحات اعتقادی نداشتند؟ آیا آقای خاتمی عوام فریب بوده است؟ آیا آنها سعی خود را كردند اما قوت كافی نداشتند؟
رای متحد مردم یك قدم ولایت را عقب راند و منشاء تغییرات معین شد. همان طور كه رای متحد جامعه بین المللی در قضیه پروتكل الحاقی ولایت را به تمكین واداشت. اما آیا آقای خاتمی و همفكران هم آیا عزم داشتند بر رهبری اعمال قدرت كنند؟ به دلایل اعتقادی، یا بنا به مصلحت سیاسی، آنها همیشه خود را به اطاعت از وی ملزم دیده اند. همه شور و شوق و تلاش سران دوم خردادی این بود كه دستگاه ولایت را با خود همراه و به ضرورت تغییر شایق كنند. آقای خاتمی صادقانه نشان داده و گفته است: ’بدون پشتیبانی رهبری هرگز‘.
اما برای شكستن بن بست اصلاحات باید ایستادگی رهبری شكسته شود. این نیاز جامعه و مطالبه آشكار مردم است. برآوردن این نیاز كار سران دوم خرداد نیست. این كار از عهده نیرویی ساخته است كه پیرو ولایت نیست. ما متحد شده ایم که مقام رهبری را به اطاعت از رای مردم‏، ملزم كنیم و خواهیم كرد. در این كه رای مردم از راه رفراندوم،‏ انتخابات عمومی یا تحصن و اعتصاب عمومی و غیره، جاری شود البته هنوز ما یك دست نیستیم. ما در این مورد كه چه خواست هایی: اصلاح قانون اساسی، تعیین نظام سیاسی، تسخیر مجلس و غیره، موضوع رای گیری باشد شاید متفاوت فكر كنیم. اما همه متحدیم كه به هیچ داعیه موروثی، عقیدتی و دینی برای تصاحب حكومت، خارج از رای مردم، تن ندهیم و نخواهیم داد. ما همه ایستاده ایم كه ولایت فقیه با حكومت به رای مردم متضاد است. ما برخاسته ایم كه حكومت را به رای مردم كنیم و خواهیم كرد.
روی سخنم با آقای خامنه ای و به برگماردگان ایشان در شورای نگهبان، در قوه قضائیه و در سایر جاهاست.
شما ظاهرا امروز هنوز هم تلاش می كنید ما را نبینید تا این این سخن را نشنوید. شما در انتخاباتی كه در پیش است اصل آزادی حق انتخاب را با رد صلاحیت ها نقض می كنید. شما اقتداری برای دولت قائل نیستید. شما حتی برخلاف قانونی كه شما را به قدرت رسانده دادگاه ها و موسسات مخوف موازی می سازید. شما به جای اطاعت از مجلس علیه آن حکم حكومتی صادر كردید. مجلس بی اختیار، رئیس جمهور بی اختیار، قاضی مرتضوی همه کاره، آیت الله جنتی همه کاره. سردار رحیم صفوی همه کاره. این ها کجایش جمهوری است؟ این ترتیبات باید عوض شود. قانون اساسی میثاق ملی نیست. این قانون رای فقها را حاكم كرده و این غیرعادلانه است.
آقای خامنه ای شما برای موی زن و موی مرد حقوق مساوی قایل نیستید، شما برای خون زن و خون مرد، برای صدای زن و صدای مرد، برای گناه زن و گناه مرد حقوق مساوی قایل نیستید. شما با آزادی و برابری انسان ها بیگانه اید. شما به نام دین و اخلاق، آزادی، شادی و برابری را بر دختران و پسرانی حرام می کنید که سرشار از عشق و شور و انرژی جوانی، می خواهند شاد و آزاد و برابر زندگی کنند. شما از اشخاص فهمیده و تحصیل کرده، از دانشگاه ها و محافل علمی و پژوهشی، به خصوص از سوال کردن خبرنگارها هراسان و گریزانید، شما از صاحبان ذوق و هنر، از بزرگان موسیقی و شعر و رقص و آواز بیزارید و آنها نیز از شما بیزارتر. در بارگاه شما صاحبان منزلت منزلت ندارند.
تکیه گاه حکومت شما نه رای مردم که حمایت دزدانی است که در این 25 ساله بی محابا غارت کرده اند. فساد روح همبستگی ملی را گسیخته و اعتماد به حكومت را نابود كرده است. استبداد مادر فساد و تشدید کننده نابرابری است و ثروت خاندان هاشمی آشکارترین نماد آن. ما برای ایران دموکراسی می خواهیم زیرا تنها نظارت و کنترل مردمی مهار فساد را ممکن می کند. ما متحد شده ایم تا آزادی مطبوعات، چرخش آزاد اطلاعات و ایجاد تشکل های سیاسی و سندیكایی را متحقق كنیم.
شما امنیت و استقلال كشور و منافع ملی آن را با امتناع از گفتگو و عادی سازی مناسبات با ایالات متحده امریکا گروگان مطامع خود كرده اید. چنانکه در قضیه انرژی هسته ای، مسایل دریای خزر و مساله نفت و گاز و سرمایه گذاری های کلان دیدیم قدرت هایی که ایران با آنها تمایل به همکاری دارد، اگر روابط با امریكا خصمانه بماند، زیر فشار ایالات متحده ایران را برنخواهند گزید. نااستواری و بی ثباتی اقتصاد و سرمایه گذاری در ایران با مساله عادی سازی رابطه با امریکا گره خورده است. بدون صلح دوستی، دوستی با دموكراسی دروغ گویی است. ما برخاسته ایم تا دوستی با همه ملت های جهان را آوازه ایران كنیم.
فکر ساختن یک بلوک بین المللی برای مقابله با امریکا فکری پوچ و بدون پشتوانه است. خیال نكنید با این كار نفوذ خود را در میان مسلمانان افزایش می دهید. نفوذ و اعتبار اسلام به ضدیت با غرب و امریكا نیست. اعتبار آن به همدلی و همزبانی با ترور خشونت نیست. اعتبار اسلام در جهان امروز به میزان اعتباری است كه برای صلح، برای حقوق بشر و برای آزادی و برابری انسان ها قایل است.
امروز در صحنه سیاست ایران برخی نیروهای مذهبی خواهان تقویت مردم سالاری و اصول جمهوریت در نظام سیاسی کشورند. با این حال آنها نظر مثبتی به استفاده از دین در كسب و حفظ قدرت سیاسی دارند و حركت ما را همساز با این نیات نمی یابند. ما و آنها هر دو می دانیم آنها بدون ما و ما بدون آنها نمی خواهیم به تنهایی بار پاسخ گویی به نیاز جامعه برای دموکراسی را بردوش کشیم. اما ما هردو نیاز داریم تلقیات كهنه از نقش دین در جامعه مدرن و رابطه آن با قدرت سیاسی را از نو برای خود تعریف كنیم. بدون این بازنگری هیچ كدام تصور درستی از معنای عینی و عملی دموكراسی در ایران نخواهیم داشت.

خانم ها آقایان
25 سال پس از 28 مرداد ما به 22 بهمن رسیدیم و، اکنون 25 سال پس از 22 بهمن ما در اینجا گرد آمده ایم تا صفحه ای دیگر از تاریخ میهنمان را ورق زنیم. همه ما هریك دهه هاست برای آرمان های انسانی، میهنی و نیک خواهانه مبارزه كرده و برای جستن راه های مطمئن تحقق آنها تامل و تلاش کرده ایم. ما در انقلاب بهمن اندوخته معنوی بسیار فقیرتری داشتیم. چیزی کمتر از دهسال تجربه آنهم اکثرا در سیاه چال ها. گرچه همه ما در آن انقلاب صمیمانه و فعالانه برای تغییر کوشیده ایم و گرچه شما که زیر این سقف نشسته اید آن روز - هم به لحاظ آرمان ها و ایده آل ها، به لحاظ فکری و فرهنگی- به یک دیگر بسیار نزدیک تر بوده اید یا به آنان كه رفتند و اینان كه آمدند، اما كمتر داشتیم آن فکر و نقشه ی روشن و اراده متحدی که به ما بگوید چه می خواهیم و چگونه می خواهیم.
این تغییر بینش های ماست كه ما را به زیر یك سقف آورده. هیچ سازمان، حزب، دولت و قدرتی در حضور هیچ كس در اینجا هیچ نقشی نداشته و تك تك ما به تصمیم شخصی و به هزینه شخصی از چهار گوشه دنیا به اینجا آمده ایم . این فهم مشترک و عزم و اراده ی ناشی از آن تكیه گاه اصلی هستی ما و پایگاه قدرت ماست. همآیش ما نشان می دهد كه همه ایرانیان تجدد طلب و آزادیخواه، همه دوستداران دموكراسی، صلح و حقوق بشر می توانند برای تحقق آرمان های مشترك متحد شوند. 25 سال است كه ایران و جهان در انتظار این روز بوده است.
اگر این اتحادی که امروز ما پدید می آوریم، 25 سال پیش ما را با هم متحد میکرد به یقین سرنوشت آن فداکاریها و سرنوشت میهن عزیز چیز دیگری بود. تامل در تاریخ برای تکرار آن، یا برای افسوس نیست. تاریخ برای درس گرفتن است و این همآیش بزرگ خود چكیده درسی است كه تاریخ به ما داده است. ظرفیتی كه این اتحاد برای رسیدن ایران به دموكراسی در خود اندوخته در تاریخ كشور بیسابقه است. اگر این اتحاد شکل نگیرد هیچ تجمع دیگری با چنین ظرفیتی در جای دیگری شکل نخواهد گرفت. قدر این اتحاد را بدانیم. آن قدر باز حرکت کنیم که همفکرانی که هنوز به هر دلیل در پیوستن تردید دارند خود را علیرغم تردید ها همره ما بیابند.

زنده باد اتحاد بزرگ جمهوریخواهان دموكرات ایران.
زنده باد دموكراسی برای ایران، فرصت های برابر برای همه ایرانیان، دوستی با همه ملل جهان. و،
مرگ بر هیچ كس.