<



چندی از چالش های فراروی جمهوریخواهان (متن سخنرانی در همایش)

متن کامل سخنرانی علی اکبر مهدی در همآیش اتحاد جمهوری خواهان ایران در برلین، ۸ تا ۱۰ ژانویه ۲۰۰۴


علی اكبرمهدی

ژانویه ۲۰۰۴

بادرود به خفته گان بم
با تسلیت به بازماندگان آن زمین لرزه ستم
با تهنیت به یاران هم اندیش و همكوشی كه آمده اید گردهم
به امید برآمد جمهوری در وطنی استبداد دیده بی رقم
دور باید دگر ستم ز فرزندان كهن سرزمین جم

در آستانه شكل گیری اتحاد جمهوریخواهان چه چالش هایی در مقابل آن خودنمائی می كنند و درك جمهوریخواهی از این چالش ها با كدامین ابزارها و الگوهای اندیشه ورزانه توجیه پذیرند؟ هدف این گفتار اشاره ای فهرست وار به چندی از این چالش ها و مفهوم سازی آنها است۰ این فهرست نه كامل است و نه سازمان یافته۰ نه به صور سازمانی و تشكیلاتی سازمان توجه دارد و نه به روش های سیاست ورزی۰ گزاره ایست از مشكلات جامعه ایران كه خواه ناخواه جمهوریخواهان را به پاسخی درخور میطلبد۰ چالش هایی است كه در اولین توجه این حقیر را بخود جلب می كنند۰ در ذیل این چالش ها را از انتزاعی ترین به عینی ترین تشریح خواهم كرد۰

غرب و الگوبرداری

تجربه تاریخی ایران با غرب هم عمودی بوده است و هم تامتناسب و نا موزون۰ نسبت به جوامع مشابه, برخورد فرهنگی و روشنفكرانه ایرانیان به غرب نیز از تناقضات بسیاری برخوردار بوده است۰ تاریخ روشنفكری ایرانی در برخورد با غرب دارای گسست ها و تناقضات فراوانی است۰ خواهی نخواهی این ویژگی چالشی برای جمهوریخواهان محسوب میگردد چرا كه اندیشه های جمهوریخواهی, مردمسالاری, و حقوق بشر, بصورتی كه امروز درك میشوند, با تاریخ و اندیشه غرب عجین بوده و هست و خواهد بود۰ جمهوریخواهان خود را حاملان نوگرایی دانسته و در صدد جانشینی سنت با نوگرائی هستند۰ جمهوری اسلامی از غرب ستیزی روشنفكرانه و چپ گرایانه نیروهای سیاسی در دوران پهلوی پتی ساخت برای سركوب این نیروها و سپس مقابله با نوگرائی و فرهنگ عرفی ایران۰ غرب ستیزی افراطی این رژیم كشور را با مشكلات بسیاری مواجه داشته است كه جمهوریخواهان باید برای خروج از آن اندیشه كنند۰ نه غرب ستیزی روشنفكران دیروز و حاكمان امروز ما درست است و نه غرب پرستی بیشی از جوانان امروزما۰ جمهوریخواهان باید برای ایجاد تعادل تاریخی در این مورد زمینه ها و عواملی را كه به گسست فرهنگی و روشنفكری نسل های ما انجامیده است بازیافته و مورد بررسی قرار دهند۰ سیاست جدید و روابط نوین باید از تقلید و تكرار آن بخش از تجربه های دیگران كه هنوز در جامعه ما جائی ندارند دوری كند و خود را گرفتار الگوهای زیبا و درخشانی نكند كه در زمان و مكان دیگری مطلوب مینمایند.

باید حضور ایران در جامعه جهانی را از اجبار به اختیار و از انفعال به ابتكار تبدیل كرد و از آن عضوی توانا, خلاق, و موثر برای خانواده جهانی ساخت۰ باید هرچه زودتر اندیشه ورزان جمهوریخواه به تبادل فكری پرداخته و الگوی مناسبی از مردمسالاری را برای جامعه خود طراحی كنند۰ هم جمهوری انواع دارد و هم مردمسالاری۰ حقوق بشر هم, حتی در كشورهای پیشرفته و مردمسالار غرب, خالی از تفسیر و تعبیر نیست۰ باید مشخص داشت كدامیك از انواع جمهوری و چه نوعی از مردمسالاری با ساختارهای موجود جامعه ایران مطابقت دارد و فراگرد انتقال و دگرگونی این جامعه را سرعت و استحكام بیشتری میبخشد۰ باید از خود بپرسیم كه برای حل مشكلات گوناگون جامعه ایران به چگونه ابزارهائی از تفكر و الگوهای رفتاری احتیاج داریم و كدام یك از این روشها برای آن مناسب تر و مفیدتر است۰ برای مثال یكی از حوزه هائی كه بیشترین سوء تفاهمات و قطبی ترین احساسات را برانگیخته است الگوبرداری از غرب برای حل مشكلاتی است كه زنان ما با آنها مواجه بوده اند۰ در حالیكه اغلب الگوهای ارائه شده از طرف روشنفكران عرفی ریشه در فمنیسم غربی دارد, سنت گرایان جامعه این الگوها را منشاء مشكلات جامعه زنان انگاشته اند۰ بخشی از این اختلاف ناشی از الگوبرداری ناب و بی چون و چرای هر دو گروه است كه راهكاری خاص را برای همه زنان در همه بخش های جامعه تجویز می كند۰ باید از یاد نبرد كه بیشتر مشكلات زنان ایران در بخش های سنتی جامعه هنوز در مرحله موج اول فمنیسم میباشد، اگرچه بخشهای كوچك و كوچكتری از جامعه با مشكلات دوران موج دوم و موج سوم فمنیسم مواجه است. طرح مشكلات موج سوم، یعنی پرداختن به مسائل فردی و سیاسی كردن ارتباطات جنسیتی در حوزه های روستائی ایران هنوز بی معنی است. در روستاها و شهرستانهای مذهبی ایران ما هنوز با مردسالاری خام و ناب بر اساس سنت های دیرینه و تغییر ستیز مواجه ایم و سازوكارهای سیاسی و فرهنگی برخورد با آنها سیاست و ظرافتی متفاوت با برخورد با روابط جنسیتی بین اقشار تحصیلكرده و عرفی را میطلبد.


اسلام و نقد دین

خروج از بحرانی كه بنیادگرایان دینی حاكم بر جامعه ایران تحمیل كرده اند, یعنی بحرانی ناشی از برخوردی بقول داریوش شایگان اسكیزوفرنیك با دنیای جدید نیازمند تفكری انتقادی, همنهشت, سازنده, و آینده نگر است۰ جمهوریخواهان, با تكیه بر اندیشه های انتقادی و لیبرال میتوانند و میباید كوشش كنند كه گذار از گودال بنیادگرایی به فراخگاه رشد و توسعه نوین با دقت و ظرافتی انجام گیرد كه خطاهای تاریخی گذشته تكرار نشوند۰ دوری از سنت ها و خروج از بن بست تحجر و گذشته گرایی آرمانخواهانه حاكم بر جامعه امروز نباید ما را بگونه ای آسیب پذیرانه در خدمت نوگرائی غیر انتقادی و سرمایه سالار غربی قرار دهد كه هویت فرهنگی و تاریخی خود را یا زیر چكمه های سربازان بیگانه در كوچه های وطن بیابیم و یا آنرا در ترازوی مصرف با محصولات نامتناسب با فرهنگ و جامعه خود معاوضه كنیم. ما در یك قرن گذشته هم از بدبینی افراطی و هم از خوشبینی افراطی خود نسبت به غرب خسران دیده ایم. برای خروج از بن بست این افراط و تفریط باید در صدد بنای جامعه ای باشیم كه مرزهای هویت خویش را با اسلحه خرد نگهبانی می كند و نه با ایجاد محدودیت های غیرهمزمان و نا متناسب با نیازها و ضرویات جسم و جان انسان عصر جدید -- جامعه ای كه كشتزارهای این هویت را با بذر دانش و ابزارهای فناورانه جدید سازوكار می بخشد. باید جویای هویتی بود كه از توان و توشه گذشته برای آفرینش ایرانی آینده سو سود میجوید، نه هویتی كه امروز و فردای ایرانی را فدای دستیابی به دیروزی می كند كه نه در عینیت تاریخ ممكن مینماید و نه جلوه ای از واقعیت های تاریخی است -- آرمانشهری تخیلی كه فقط در ذهنیت اسكیزوفرنیك بنیادگرایان جای داشته و برآمدی دفاعی در مقابل دنیای عرفی جدید است۰

گذار از حكومت دینی و گسترش اندیشه جمهوریخواهی مردمسالار و عرفی ایجاب میكند كه روشنفكران عرفی ایرانی دست از عناد با تاریخ خود بردارند و واقعیت های جامعه دیروز و امروز خود را بخاطر فردایى كه میخواهند بسازند بپذیرند۰ بدبینی و بدكینی نسبت به آنان كه در گذشته های دور بر تاریخ و ایمان ایرانیان غلبه یافتند را باید بكنار گذاشت و انتخاب پدران و مادران دیروز و امروز را محترم داشت۰ جمهوریخواهان نباید اشتباه بخشی از سلطنت طلبان و ناب گرایان قومی را تكرار كنند۰ نفی اسلام و الگوبرداری از گذشته دور ایران میتواند و باید حق انتخابی تك تك شهروندان باشد, اما نه شرط لازم سیاست جمعی استقرار مردمسالاری در ایران۰ امروز اسلام جزیی از فرهنگ ایران است و صد سال اسلام ستیزی بخشی از روشنفكری ما راهی بجایی نبرده است۰ برخورد ما با گذشته و امروز اسلام در جامعه مان باید هم ناقدانه باشد, چنانكه با هر بخش دیگر از تاریخ و جامعه مان باید چنین باشد, و هم با احترام به باورهای گوناگون یك یك شهروندان آن دیار۰ نقد و نفی دین سالاری دولتی نباید به نفی مذاهب و بی حرمتی به حریم اعتقادات گوناگون دینی ایرانیان بینجامد۰ نواندیشی سیاسی ایجاب می كند كه جمهوریخواهان با نقد علمی و خردگرایانه خود اندیشه های سنتی و خردگریز را توهم زدایی كرده و با به چالش كشیدن مبانی فرهنگی و دینی مشروعیت استبداد به فراگرد بازسازی دین در جامعه یاری رسانیده و توان آنرا برای دگرگونی و تطابق بخشی با دنیای معاصر فزون دارند۰ اگرچه این بازسازی وظیفه تاریخی باورمندان لیبرال و خردگرای دین است و نه عرفی اندیشان, لیكن تعامل پیوسته و وقفه ناپذیر بخش های متنوع جامعه برای ایجاد تحولی اندام واره و همه گستر ضروری است۰ در بازسازی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران هیچ یك از اقشار جامعه را نمیتوان محروم كرد۰ صرفنظر از غیرمردمسالارانه بودن این محرومیت, عدم مشاركت هربخشی میتواند به مقاومت آن بخش انجامیده و آنرا به سدی در مقابل پیشرفت جامعه مبدل كند۰ اشتباه پهلوی ها این بود كه با انزوای روحانیت حیات و استقلال آنرا تضمین كرده و دشمنی سهمگین را در پس تخیلات نوگرایانه خود توانمند كردند۰ رشد پیوسته و پایدار جامعه مستلزم نورافكندن به بخشهای تاریك و روشن فرهنگ و مذهب و تاریخ و خانه تكانی از اندیشه های دست و پاگیری است كه بر شانه های جامعه سنگینی كرده و توان آنرا برای پیشروی بازستانیده است۰ این نقد و بازبینی باید با صلابت هرچه بیشتر بنیانهای آرمانی استبداد دینی حاكم را در برگرفته و از انگاره های سیاسی آن تقدس زدایی كند۰


تكثرگرائی

ایران جامعه ای چند قومی, چند مذهبی, چند زبانی, و چند فرهنگی است كه بر گستره ای یكپارچه نشسته است۰ هر یك از این مولفه ها خواست ها و نیازها و منافع و مناطقی متفاوت را نمایندگی میكند۰ جمهوریخواهان باید از الگوهای سیاسی و فرهنگی تك نظری و تك روشی در مورد مشكلات ملی كشور پرهیز كنند۰ كه پذیرش تنوع خواست ها به معنی ایجاد امكان فضای تسامح برای رشد و تبادل این گونه گونی هاست. جنبش جمهوریخواهی باید فضاسازی و فرصت آفرینی برای تجلی این گونه گونی را هم در درون خود به وجود آورد و هم آنرا به هدف جامعه تبدیل كند. در سطح سیاست این مهم دو صد چندان مهمتر میشود چرا كه دولت در ایران همواره عامل وحدت بوده است و وحدت سیاسی كشور اغلب از طریق اعمال قدرت از مركز و بنحو استبدادی بوده است۰ وحدت سیاسی كشور در اغلب دورانی كه كشور دارای آن بوده است بنحو عمودی و از بالا به پائین انجام گرفته است۰ جمهوریخواهی مردمسالار چنین ساختاری از اعمال قدرت و ایجاد وحدت را رد میكند۰ جمهوریخواهی توزیع قدرت را بیشتر بر خط افقی ترسیم میكند تا عمودی۰ بكارگیری این سیاست مردمسالار در كشوری چند فرهنگی و چندقومی و چند دینی چالش تكثرگرائی را برای جمهویخواهان دو صد چندان میكند۰ جمهوریخواهان باید توانائی این را داشته باشند كه الگوهای مناسبی را برای ارضای خواست های اقوام متفاوت در كشور, روابط نابرابر شهرها و روستاهای غیرهمگون و متنوع, اختلافات سیاسی عمیق و تاریخی بین الگوهای موجود سیاسی در جامعه, و تنوع اندیشه ورزی سیاسی در جامعه ای كه هنوز گرفتار سنت است ارائه دهند۰ آنها باید بتوانند راهكارهای عملی و تكثرگرایانه ای را درباره مرتبط كردن و پیوستن تجربه ها و خواست های مشخص فرهنگی این مجموعه ها با تجربه و خواست كل جامعه, بدون تابعیت یا جدائی یكی از دیگری, ارائه دهند۰ با توجه به اینكه نه رژیم پهلوی و نه جمهوری اسلامی از پس این چالش بزرگ برآمده اند, انتظار از جمهوریخواهان در این زمینه فراوان تر و معجل تر است, بویژه در مورد خواست ها و نیازهای دو قشر جوان و زنان كه بیشترین محرومیت ها و محدودیت ها را در جمهوری اسلامی به جسم و روان خریده اند۰


قانونمداری, مردم سالاری, و حقوق بشر

جمهوریخواهان خواستار قانونمداری و جامعه مدنی بر اساس اصول مردمسالاری هستند۰ قانونمداری بدون مردمسالاری در بهترین حالت به نوعی پدرشاهی و در بدترین حالت به فاشیسم سوق مییابد۰ قانون زیربنای جامعه نوین و مدون است۰ سازوكاری است كه براساس آن جامعه نوین شكل گرفته و روابط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مردم تنظیم میگردد۰ بدون قانون نه مردم سالاری و نه احقاق حقوق شهروندان ممكن میگردد۰ بدون مردمسالاری, در بیشتر موارد قانون فقط ابزاری است در دست برگزیدگان سیاسی برای كسب اقتدار و امكانات ۰ مردمسالاری سازوكاری است برای آفرینش قانون و مشاركت دادن همه شهروندان در فراگرد تصمیم گیری های جامعه۰ دفاع از قانونگرایی محض بدون توجه به سازوكار مردمسالاری و اصول حقوق بشر نه تنها جامعه مدنی را نابود میكند بلكه زمینه استبداد را فراهم كرده و شهروندان را از اراده و حاكمیت ملی خود محروم میكند۰ این دقیقا مشكلی است كه آقای خاتمی با آن مواجه بوده است۰ تاكید آقای خاتمی به قانونمندی بدون توجه كافی به حقوق بشر و سازوكار مردمسالارانه قانونگذاری باعث شد كه اقتدارگرایان تمامیت خواه قانون را در جامعه ابزاری كنند هم برای حفظ منافع و اقتدار خویش و هم برای سركوب مدافعان آزادی و مردمسالاری۰

در صد و اندی سال گذشته آنچه كه بنام قانون در جامعه ما شكل گرفته است, اگرچه به جامعه ایرانی نظم بخشیده و پاره ای از ابعاد زندگی ایرانیان را به شكلی نوین دگرگون كرده است, در مجموع بیشتر حافظ جان و مال و حال زرمندان و زورمندان بوده است تا زنان و كارگران و كشاورزان و قومیت های محروم۰ به نسبت دوری از قدرت و ثروت و شهر, تهی دستان شهری و روستایی حاشیه نشینان جامعه ای بوده اند كه در آن اقتدار پدرسالارانه و پدرشاهانه یا از طریق شاه و یا از طریق شیخ بر آنها حكومت كرده است۰ ایندو, چه در رقابت و چه در همكاری, برای جلب توجه اقشار محروم و متوسط جامعه گاه به زور متوسل میشدند و گاه به توزیع ثروت, گاه به گسترش آرمانگرایی و گاه به تركیب كم و بیشی از این عناصر۰ موفقیت هر یك دورانی از تاریخ صد سال گذشته ایران را اشغال كرده است۰

جمهوریخواهی مردمسالارانه هدفی بیشتر و فراتر از قانونمندی پدرسالارانه و پدرشاهانه و فقیهانه دارد۰ امتزاج قانونمداری و قانونگذاری با هر یك از این ویژگی های دیرینه نتیجه ای جز استبداد برای ایران و ایرانی فراهم نیاورده است- مردمسالاری باید با قانونی كه بر اساس منافع عمومی و احترام به حقوق یك یك شهروندان, بدون توجه به دین و قوم و جنسیت آنها, شكل گرفته است همراه گردد۰ آنچه امروز در ایران وجود دارد نه جمهوری واقعی است و نه حكومتی شبیه به آنچه در مدینه قرن هفتم میلادی شكل گرفت۰ نه مدینه دیروز میتواند پاسخگوی نیازهای فرزندان ایران امروز باشد و نه جمهوری اسلامی توانسته است كه نیازهای یك جامعه جدید قرن بیست و یكمی را پاسخگو باشد۰

در جمهوری اسلامی قانون مداری ارتباط مستقیمی دارد با فضای عمومی و سیاسی جامعه ایران۰ بعبارت دیگر, زمینه سازی شرایط رشد جنبش جمهویخواهی با رشد جامعه مدنی و سازوكارهای لازم مردمسالارانه در جامعه ارتباط مستقیم دارد۰ در ارتباط با رشد جامعه مدنی و سازمان گستری جمهوریخواهان, لازم است به سه مشكل مهم و اولیه در جامعه ایران عنایت شود۰ حل این سه مشكل از ابزاری ترین و پایه ای ترین شرایط لازم برای تسریع جنبش مردمسالاری در ایران است۰ اگر جمهوریخواهان, علاوه بر سازماندهی خود در جامعه و گسترش فرهنگ و گفتمان مردمسالارنه جمهوریخواهی, تاكید اولیه خود را بر افشاگری های موثر در این سه زمینه بگذارند, و به تهییج و بسیج نیروهای جامعه برای فشار بر دولت و نهادهای موازی آن برای رفع این سه مشكل بپردازند, زمینه های لازم را برای قانونمندتر كردن روابط و ضوابط سیاست و تعامل سیاسی و اجتماعی در جامعه بوجود خواهند آورد۰ این سه مشكل عبارتند از:
۱- وجود و حضور چماقداران و گروه های فشار و خشونت كه عرصه سیاسی جامعه را مخدوش كرده و هزینه فعالیت های سیاسی و اجتماعی مخالفان استبداد در ایران را سنگین كرده است۰ ۲- حذف نهادهای موازی كه اساس حاكمیت ولایتی را تشكیل میدهد كه نه تنها به دولتی در درون دولت انجامیده بلكه فرهنگ سیاسی مافیاگونه ای را در جامعه جان بخشیده است۰ ۳- شفاف كردن درآمدها و هزینه های مراكز قدرت خصوصی و عمومی, بویژه در مورد منابع ملی كشور۰ چگونه است كه درآمدها و هزینه های دولت باید آشكار باشد اما هزینه ها و درآمدهای نهادهای فراتری كه بر دولت و ملت سلطه دارند مخفی میماند؟ چرا نباید بیلان درآمدها و هزینه های دفتر رهبری و بنیاد مستضعفان و نهادهای زیر مجموعه آن برای مردم آشكار شود؟ در تمام دول مردمسالار, حتی حقوق و درآمدهای شخصی سیاستمداران آشكار و قابل دسترس برای عموم بوده و امكان هرگونه فساد و ثروت اندوزی و پنهانكاری را به حداقل میرسانده۰ اگر اصلاح طلبان در ۶ سال گذشته در این سه مورد كوششی در خور كرده بودند, امروز هم وضعیت سیاسی آنها و هم وضعیت جنبش اصلاح طلبانه مردم ایران از كیفیت بهتر و پیشرفته تری برخوردار میبود۰ پرداخت به این سه مشكل و حل آنها میتواند به پاسخگوكردن مسئولان و ایجاد امنیت لازم برای رشد جامعه مدنی و پیشبرد طرح مردمسالار كردن جامعه و گسترش تفكر جمهوریخواهانه یاری رساند

مشروعیت كارآمدی

جمهوری یك شكل از اشكال گوناگون سیاست و تنظیم روابط سیاسی جامعه است۰ مفهومی سیاسی و كمابیش عمومی است كه از بار آرمانی كمتری نسبت به آرمانهای سوسیالیسم, سرمایه داری, اسلام و غیره برخوردار است۰ از آنجا كه جمهوریخواهی آرمان نیست (گرچه هم رنگ آرمانی دارد و هم با میزانی از آرمانگرائی در آمیخته است), الگوسازی آرمانی از آن نه صحیح است و نه بنفع حركت جمهوریخواهی در ایران۰ محدودی دارد, آرمان طرح جمهوری در ایران طرح یك نظام سیاسی در مقابل نظام های شاه سالار و فقیه سالار است۰ دو نظام مذكور مشروعیت خود را از سنت و تاریخ و دین میگیرند, لیكن نظام جمهوری مشروعیت خود را از كارآئی خود بدست می آورد۰ در صورت شكست و بحران, شاهان و فقها امكانات زیادی برای توجیه شكست خود دارند و برای دفع بحران میتوانند از سرمایه های اسطوره ای و سنتی خود هزینه كنند۰ لیكن جمهوریخواهان نه علاقه ای به استفاده از ابزارهائی اینچنین دارند و نه این ابزارها خود را براحتی در اختیار آنها قرار میدهند۰ بیشك شبه جمهوری ها همواره از ابزارهای احساسی, پوشش های فرهنگی, و الگوسازی های تاریخی برای سرپوش گذاشتن بر ناكامی های خود سود جسته اند۰ اما دولت های جمهوری فقط متكی به مشروعیت خود از طریق ارائه خدمات و توسل به حقوق شهروندان میباشند۰ اگر این دولت ها نتوانند خواست های مردم را چنانكه انتظار دارند برآورده كنند, پشتوانه عقلی و عملی خود را برای رهبری جامعه از دست داده و پشتوانه انتخاباتی خود را نیز از دست میدهند۰ بر این اساس, نیاز مبرم جمهوریخواهان اینست كه همت خود را معطوف به ایجاد ساختاری كنند كه بتواند ابزار لازم برای نهاد سازی متخصصانه را فراهم آورده و نیروی انسانی لازم و متخصص و شایسته برای ایجاد راه حل های عملی و كارآمد را برای مشكلات دو صد چندانی كه در پیش روی این كشور قرار دارد هم جذب و هم تولید كنند۰ شناسائی این متخصصین و ارزیابی توانائی های آنها و مرتبط كردن این تخصص ها با مشكلات و نیازهای مشخص كشور در حوزه های مختلف بویژه توسعه اقتصادی۰ چشم جمهوریخواهان باید هم به تغییر ساختار قدرت در ایران باشد و هم به فردای روزی كه این تغییر بوقوع می پیوندد۰ اگر جمهوریخواهان بخواهند سیاست را بسبك گذشته تعریف كنند, یعنی بصورت فعالیت خام سیاسی با شعارهای مردم پسند و فقط برای كسب قدرت, نه حضورشان در قدرت تغییری در ساختار سیاسی این جامعه بوجود خواهد آورد و نه توانائی این را خواهند داشت كه در صورت موفقیت برای مدت طولانی در قدرت دوام بیاورند۰ رویكرد جمهوریخواهی باید معطوف بر اداره جامعه و ایجاد نیروی انسانی متبحر و متخصص در امور مختلفی باشد كه بتواند با سهیم كردن شهروندان در تصمیم گیری ها و تنظیم جامعه آنرا از گودال جمهوری اسلامی بیرون آورده و بسوی آینده ای نوین ناوگانی كند۰

بدنه و پایگاه اجتماعی در درون جامعه ایران

از مهمترین وظایف جمهویخواهان ایجاد ارتباط با بخش های مختلف مردم در داخل كشور و جذب نیروهای فعالی است كه ایده جمهوریخواهی را در حوزه های مختلف جامعه, از فرهنگ و آموزش تا اقتصاد و سیاست, گسترش داده و زمینه های رشد سازمانی آنرا فراهم می آورد۰ اتحاد جمهوریخواهان تا امروز مجموعه ای از فعالیت های غیررسمی فعالان سیاسی در خارج از كشور بوده است و در این دوران سازماندهی بیشتر به روشنفكری سیاسی و سازمانی پرداخته است تا سیاست ورزی۰ در پایان این همایش این اتحاد خود را رسمیت بخشیده و بعنوان یك نهاد عینی در جامعه سیاسی ایران مطرح خواهد شد۰ این نونهال سیاست ایران متاسفانه هنوز حضور عینی لازمی در درون جامعه نداشته و بعنوان جریانی برونمرزی محسوب میشود۰ از اولین و مهمترین وظایف جمهوریخواهان ایجاد پایگاه اجتماعی در درون جامعه ایران, نشستن بر پیكان بدنه اجتماعی خود, و بوجود آوردن نیروی اجتماعی ایست كه بتواند بعنوان اهرم سیاسی جمهوریخواهان در درون كشور خودنمائی و پویائی كند۰ اتحاد باید طرفداران وسیع و گسترده ای در میان اقشار مختلف جامعه بیابد و از اینكه مجموعه ای از برگزیدگان تحصیلكرده و روشنفكر باقی بماند دوری جوید۰ در مجموع این جریان دربرگیرنده افرادی است كه اغلب از طبقه متوسط جامعه بوده و خواست های سیاسی این طبقه را نمایندگی می كنند۰ جذب نیروهای طبقات پائین و منعكس كردن خواست های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آنها باید هرچه زودتر در دستوركار جمهوریخواهان قرار گیرد۰ تنها از طریق منعكس كردن خواست ها و نیازهای طبقات مختلف برقراری ارتباط و جذب نیروهای سیاسی آنها, و سازمان بخشیدن به ارتباط آنها با اتحاد است كه میتوان امیدی به پیشبرد اهداف اتحاد داشت۰ طرفداران جمهوریخواهی باید بتوانند حضور و اراده خود را هم در ساختار اتحاد و هم در جامعه جلوه بخشند۰ این كار فقط با مردمسالار كردن هرچه بیشتر ساختار قدرت در ایران و گشایش فضای سیاسی كشور و گسترش نهادهای مدنی در حوزه های مختلف جامعه ممكن میگردد۰ بنابراین جنبش جمهوریخواهی میبایستی شعار گسترش جامعه مدنی را سر لوحه خود قرار داده و همه همت و حكمت خود را در جهت پیشبرد آنها معطوف دارد۰