(متن سخنرانی در همایش) اتحاد جمهوری خواهان ایران و چشم انداز آلترناتیو آینده

متن کامل سخنرانی ویکتوریا آزاد در همآیش اتحاد جمهوری خواهان ایران در برلین، ۸ تا ۱۰ ژانویه ۲۰۰۴


ویکتوریا آزاد

ژانویه ۲۰۰۴

درخصوص زمینه های تشکیل اتحاد جمهوری خواهان ایران سخن زیاد به میان آمده و علل این تولد نیز نه تنها بر ما
پوشیده نیست بلکه روشن و واضح است که تشکیل این اتحاد ضرورتی تاریخی و پاسخی بجا به یک نیاز مبرم بوده و هست. هم چنین بر ما پوشیده نیست که مبتکرین این حرکت نیز برخاسته از بهترین نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور
هستند. تشکیل اتحاد جمهوری خواهان ایران در عین حال به منزله راهی نوین برای تصفیه با سکتاریسم حاکم بر جریانات سیاسی ایرانی نیز باید محسوب شود و این خود بشارت آغاز فصل دیگری است. اما سخن امروز من اختصاص به آن دارد که چگونه این اتحاد با شکوه میتواند پا بگیرد، ریشه بدواند و در دل یک یک آزاد یخواهان ایرانی
جای باز کند.

دوستان !
امروز ما که در اینجا به گرد هم آمد ه ایم تک تک مان قصه ها در دل داریم ؛ قصه ها از آنچه که بر ما گذشت ، هر کدام ازما حامل کوله باری از خا طره ها، تجربیات و نشیب و فراز های زندگی هستیم . زندگی سیاسی من به من آموخت که دیگر خود را مرکز ثقل دنیا نبینم . اگر تا دیروز انقلا بیگری کودکانه مرا به وجد می آورد و نوید صبح فردا را میداد امروز دیگر آن شور و هیجان رنگ باخته است و بجای آن آهسته آهسته تعقل و تلاش برای بازبینی و تعریف دوبارهَ آنچه را که روزی برایم آیه بود را می آموزم. از این منظر میخواهم بگویم که ما هنوز در آغاز راهیم. تنها در صورتی میتوان از آلترناتیو شدن دم بر آورد که از چتر حمایتی ملت ایران برخوردار بود. آنان که در پشت تعابیر نئولیبرالی خود از گلوبالیزاسیون و مقولهَ دموکراسی بدنبال آلترناتیو جدیدی برای برون رفت هستند باید بدانند که این حکم تاریخ است که تنها و تنها جنبشهای مردمی برخاسته از دل مردم ساده کوچه وبازار است که می تواند براستی به وزنه ای سیاسی در جامعه مبدل گردد. حرکتی که فاقد پشتوانه مردمی باشد و نگاه آن فقط به بالا محکوم به زوال است.

دوستان !
آری می توان تاثیر گذار بود، می توان شور آفرید، می توان گسترده شد آری می توان مقبول شد اما چگونه ؟ این سوال امروز منست!
می گویند ما صدای خود را طریق نت و سایررسانها به مردم می رسانیم آیا باور دارید که اینگونه بشود تاثیرگذار بود.
آیا درک ما از ارتباط با داخل تنها منوط به وسایل ارتباط جمعی است ؟
آیا این ارتباطات ماهواره ای و الکترونیکی همان قدرت و اثر را دارد که چشم در چشم با مردم خود سخن بگوئیم.
در اجلاسی که بتاریخ 20 نوامبر در بروکسل در محل اتحادیه اروپا دعوت شده بودم نمایندهَ پارلمانی حزب چپ سوئد در شورای اتحادیه اروپا و هم چنین نماینده حزب هاد پ ترکیه خطاب به من گفتند ً متاًسفانه جدی گرفتن جریانات خارج از کشوری کمی دشوار است، هر آینه شما می خواهید که برای کشورتان کار کنید. می بایست برای حضور علنی خود در آن کشور تلاش کنید و قیمت بپردازید. زمانی برای حفظ خود مجبور به مهاجرت شدید ولی امروز این شرایط فراهم است که در ایران کار سیاسی کرد. مگرنه اینکه ناصرزرافشانها، سیامک پورزند ها و آغاجاری ها و شیرین عبادی ها کار کردند و مجازات نیز شدند. پس چرا کادر های شما در کشور های اروپائی بسر می برند؟

سخنان آنان برای من تازگی نداشت ولی اینکه این کلام را آنان نیز یادآوری کردند عمیقاً مرا بفکر برد و چند بار با خود تکرار کردم باید قیمت پرداخت ، باید قیمت پرداخت .

عزیزان ! هر آنزمان اتحاد نوپای جمهوری خواهان پا بگیرد و خود را سازماندهی کند اولین رهنمود عاجل آن باید این باشد ً پیش بسوی بازگشت به ایران ً !!
مسلماً بدون حضور و پیوند عملی و سیاسی با جامعه ایران نمی توان جنبشی را هدایت کرد و یا هیچ واحد اجتماعی خاصی را رهبری نمود. در این راستاهمخوانی تاکتیک و استراتژی سیاسی ما اهمیت فوق العاده مهمی پیدا میکند. این استراتژی آینده را چگونه میبیند؟ چه چشم اندازها ئی را برای خود متصور است؟ شکی نیست که استراتژی آیندهً اتحاد جمهوری خواهان ایران آنگونه که از اهداف آن بر می آید شرکت در ساختار قدرت سیاسی آینده را نشانه گرفته اما برای رسیدن به این استراتژی چگونه سیاستهای عملی و تاکتیکی را بر میگزیند؟
در عرصه نظرو تئوری اتحاد جمهوری خواهان ایران میتواند تولید کننده باشد ولی در عرصهً عملی چه خواهد؟
آنجاست که راه دشوار و معضل کمی پیچیده میشود. واقعیت اینست که احقاق هیچ استراتزی موفقی میسر نیست مگر آنکه سازو کارهای عملی خود را در یک پروسه طولانی بطور زنده و ارگانیک در یابد.
با توجه به آنکه خیل عظیم تنظیم کنند گان بیانیه و همراهان این اندیشه در خارج از کشور بسر میبرند باید به این واقعیت توجه داشت که این اتحاد نمی تواند برای نیروهای داخل سیاست تعیین کند. گفتمان و نوع دیالوگ ما با داخل نباید بر اساس رابطه " ما " و "شما" باشد بلکه باید در جهت " ما " شدن باشد. امروز نیاز عاجل جامعه ما گسترش تشکلها و نهادهای مردمی است با این هدف که بتوان جبهه ای گسترده متشکل از تمامی نیروهای اجتماعی اعم از مذهبی و یا غیرمذهبی را بر پا ساخت . جبهه ای که شعار اصلی آن صلح ، مردم سالاری و مشارکت همه نیروهای اجتماعی و استقلال فرهنگی و سیاسی کشور باشد. امروز مستحیل شدن در شعار براندازی اتلاف وقت است.

هر آنگاه که مردم آگاهی یابند و خود را سازماندهی کنند و سطح توقع و خواسته های خود را ارتقا بخشند خود این تحول، تحول دیگری را بشارت خواهد داد.
لحظه ای از قیل و قال و عالم غیب فا صله بگیریم و سعی کنیم پایمان را روی زمین بگذاریم ، کجا ایستا ده ایم ؟ کیست که می رزمد؟ کجاست فریاد تود ه های میلیونی که در خیا بانها فغان از درد و گرسنگی می کشند؟ کجاست آن جنبش مردمی که در قطعنامه سیاسی اتحاد جمهوری خواهان ایران از آن بعنوان چنبش مردمی پابرجا یاد میشود؟ آن نمود های بارز وجود چنین جنبشی هنوز در آغاز راه است ، مبارزات زنان و دانشجویان و کارگران و کارمندان برای تامین مطالبات سیاسی و اقتصادی خود هنوز در ابتدای به چالش گرفتن قدرت سیاسی حاکم است.
طبق ارزیابی موجود از سطح روحیات مردم امروز گرایش غالب بسمت خونسردی و بی تفا وتی و منافع شخصی است. از نارضا یتیها و غرولند های محفلی نمی توان پیش شرطهای لازم برای یک جنبش وسیع و گستردهَ تود ه ای را استنتاج کرد. عدم رضایت عمومی هنوز ابراز یک صدای واحد برای یک نمایش واحد نیست. مردم ایران امروز از خود پایداری قابل توجهی را نشان مید هند. اما مقاومتی که برخی آن را بیان میکنند هنوز واقعیت ندارد.
نیروی طرفدار دموکراسی فاقد سازماندهی است . نهاد های مردمی و مدنی تاثیر گذار وجود ندارد . سیاست در انحصار نخبگان است . مردم ابزار اعمال قدرت و تبادل نظر ندارند. مجموعه این شرایط حکم میکند که سیاسیون سیاستی را برگزینند که متناسب با شرا یط عینی و فرهنگی جامعه امروز ایران باشد و نه شرایط ذهنی خود.
بنا بر این با توجه به مرحله ای که در آن قرار داریم خارج از اراده گرائی و خوابهای طلائی مرحله ایست که اصلی ترین پایه های خطوط سیاست ما ار به این گونه تعریف میکند:

1. فروپاشی کل نظام میسر نیست . هر فروپاشی لزوما بمعنای تحول دموکراتیک در جهت مردمسالاری نیست.

2. اقتدارگرایان در طولانی مدت قادر به اعمال قدرت در عرصهَ اجتماعی و سیاسی به شیو ه های پیشین و جاری نیستند. تمکین به خواسته های مردم و فشار از پائین و از درون و از طرف نیروهای بین المللی هر روز بیشتر و بیشتر این واقعیت را آشکار میکند که آنان نمی توانند به شیوه های گذشته حکمرانی کنند.

3. تضا دهای درون حاکمیت در حال گسترش و نبرد که بر که در حال افزایش است. سیاست چانه زنی بطور پایدار اعمال میشود.

4. عدم رضایت عمومی مردم مشروعیت نظام را بیش از بیش به زیر سوال برده اما نه کلیت نظام را

5. اهمیت تشکل یابی و درک ضرورت سا زماندهی نیروهای مردمی اعم از زنان ، جوانان ، کارگران و زحمتکشان در حال گسترش است.

6. نیروهای اصلاح طلب با طرح پروژه های دموکراتیک خود نظام اقتدارگرا را دچار تزلزل و دوگانگی بیش از بیش کرده اند.

7. نیروهای بین المللی خواستارپایان بخشید ن به تضییغ حقوق بشردر ایران و به زیرسوال کشاندن نهادهای غیر انتخابی هستند.

بر مبنای فوق روند سیاسی آتی و نوع آلترناتیو قدرت سیاسی تماماَ به سود نیروهای منتقد به نظام اعم از مذهبی و یا غیر مذهبی حول مسئله دموکراسی است.

نیروئی که قیمت شایان خود را برای آزادیهای سیاسی ، مطبوعاتی ، دفاع از دموکراسی و حقوق بشرو مشارکت اجتماعی مردم و حتی توسعه اقتصادی به انحاء مختلف پرداخت کرده و میکند.

برای تبدیل شدن به اراده ای واحد برای ایجاد تحولات فراگیر دموکراتیک نیاز به همبستگی و اتفاق نظر است. در این میان رویکرد های حاکم در ایران و خارج عبارت است از سکولاریسم ، ملی مذهبی ، لائیک ، شریعه مشروطه و شریعت فقه گرا و توتالیست .

عمر شریعه مشروطه و شریعت فقه گرا و جزم اندیش دیگر کم کم به پایان خود نزدیک است . لائیسیته نیز نیاز امروز جامعه ما نیست و با فرهنگ حاکم در کشور ما فاصله های جدی دارد. ملی مذهبیها همواره در صف مبارزین دموکرات حضور داشته و دارند . سکولاریسم گرایش بسیار قوی در جامعه امروز ایران است. سکولارها معتقد به جدائی نهاد دین از نهاد دولت هستند ولی با مذهب بعنوان یک فرآیند اجتماعی با نمود خصوصی مخالفتی ندارند و هم چنین حضور دموکراتیک دین در عرصهَ سیاست را نیز پذیرایند. در این شرایط حساس تاریخی میبایست متحدین واقعی خود را دریافت و شرایط را برای همراهی و همکاری با آنان مهیا ساخت.

وظیفهَ عاجل اتحاد جمهوری خواهان ایران در این برههَ زمانی بستر سازی برای کمک به گسترش این روند است. امروز اگر حقیقتاَ دعوی دموکرات بودن را داریم نمی توانیم نوع خاصی از شیوهَ پیشبرد مبارزهَ دموکراتیک را تحمیل کنیم. یعنی اگر آقای علوی تبار و سایر عزیزان میخواهند در غالب روزهَ سیاسی پرچم دفاع از حقوق بسر را بدست بگیرند ما که سکولار هستیم و به دموکراسی اعتقاد داریم حق نداریم که این پرچم را از دست آنان بگیریم و یا به آنان تحمیل کنیم که با آرم و شعار ما از حقوق بشر دفاع کنند.

موضوع دفاع از عدالت، آزادیها و مردم سالاری است علی الخصوص وقتی این رنسانس عظیم در میان نیروهای معتقد به اسلام صورت گرفته که دیگر هیچ امتیاز ویژهای برای دینداران و عالمان دینی در عرصه سیاسی طلب نمی کنند (بنقل قول از آقای علوی تبار) در آنصورت نیروهای سکولار چنانچه کماکان رسالت دفاع از مردم و دموکراسی را برای حفظ خود قائل باشند بدون کوچکترین شبهه ای به جرات بگویم که بیمار شد ه اند و بیماری آنان سکتاریسم است.

نیروهای سیاسی موثر تنها نیروی برنامه ده و مدعی نیست بلکه میبایست از اخلاق سیاسی درستی نیز برخوردار بود.
فروتنی و دوری از خودمحوری از مهمترین این خصایص است . اتحاد جمهوری خواهان ایران میبایست از دین ستیزان فاصله های جدی بگیرد اگر قصد بر این است که در آینده ایران نقش ایفا مند.

پیش بسوی وحدت کلام و عمل نیروهای مردمی و طرفدار دمکراسی و مردمسالاری در ایران صرفنظر ار پایگاه ایدئولوژیکی و گرایشات دینی و فلسفی خود.

09-01-2004
Berlin