گفتگو با مهدی خانبابا تهرانی


برای تشکیل یک جبهه وسیع صلح خواهی و...

7.10.07

بخش پایانی
تلاش ـ می دانيم در برابر نيروهائی که جنگ را تشويق می کنند، هستند ايرانيان بسيار و
سازمانها و گروههائی که مخالف هرگونه حمله نظامی به ايرانند، اما با استناد به اين که همه اين فلاکتها و بخطر افتادن همه هستی کشور و ملت در نتيجه سياستهای حکومت اسلاميست. اين نيروها به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطی ـ حداقل امروز در حرف ـ حاضر نيستند در کنار جمهوری اسلامی قرار گيرند و با اين حکومت هم سيما و همزبان شوند. لطفاً بفرمائيد، وظيفه چنين افرادی در لحظه کنونی چيست؟

خانبابا تهرانی ـ به نظر من اگر تا کنون نيروهای گوناگون اپوزيسيون ايران، از چپ و راست و ميانه و ملی تا اقوام گوناگون نتوانسته اند با اتحاد حول محور راه حل بزرگ اجتماعی با هم توافق کنند، هم اکنون و در اين مرحله از تاريخ این امکان وجود دارد تا همه نيروها، به ويژه نيروهائی که در بيرون از کشور در عرصه فعالیت سیاسی آزادی دارند، برای تحقق دموکراسی، تضمین صلح ، برای آزادی و حقوق بشر در ايران به پا خیزند. گشودن يک جبهه بزرگ برای دمکراسی ،حقوق بشر و صلح و عليه استبداد ، جنگ و حمله نظامی راه حلی کارساز در مبارزه مردم ایران برای رهائی است.
از روزی که پا در سياست گذاشته ام، همواره خواست من اين بوده است که اين جامعه و ايران ما پا برجا باشد و ملت آن نيکبخت و خوشبخت و سعادتمند. روزگاری معتقد بودم که آرمان های من با استقرار سوسياليسم تحقق می یابد و امروز معتقدم که تحقق دموکراسی، رعایت حقوق بشر و مناسبات صلح آمیز و تنش زدائی در عرصه بین المللی شرط ضرور تحول اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در ایران است. اما درهمه مراحل زندگی سیاسی خود و به رغم تجربه ها و تحولات گوناگونی که از سر گذرانیده ام، همواره نیکبختی مردم ایران برای من و در آرمان ها و آرزوها و مواضع من نقش اصلی را داشته است.

هر برنامه و سیاستی که برای نیکبختی و آزادی مردم ایران مطرح می شود در صورتی با معنا است که کشوری به نام ایران وجود داشته باشد و مردم آن آزادانه و به دور از سلطه خارجی و داخلی سرنوشت خود را رقم زنند. کشور ايران و مردم آن بايد بمانند تا ما بتوانيم از راه حل های گوناگون برای ایران سخن بگوئیم. کسانی که به اين امر و به ازهم پاشی و فروريختن جامعه ايرانی توجه نمی کنند و قدرت را با هر بهائی، حتا به بهای ویرانی کشور و نابودی مردم، مشروع و خواستنی می پندارند، کوران و کورذهنانی بیش نیستند. تاريخ و آينده هرگز آن ها را نخواهد بخشيد.

کسانی که در موقعیت حساس کنونی سکوت کرده و حاضر نيستند يک قدم برای تحقق دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، صلح و تنش زدائی و رفع خطر احتمال جنگ بردارند نیز در برابر تاریخ ایران مسئول اند. چپ و راست و میانه، کرد و ترک و فارس و بلوچ، به شرط اعتقاد به دموکراسی، حقوق بشر، تنش زدائی و صلح در مرحله کنونی، در صف نیروهای آزادی خواه ضد استبداد و ضد جنگ قرار دارند. ما می توانیم در درون خود برای حل مسائل دیگر، از جمله تامین حقوق اقلیت ها ، راه حل های مناسب را بیابیم یا با هم توافق کنیم و یا حد اکثر حل برخی مسائل را به دورانی محول کنیم که مردم ایران از بخت انتخاب آزادانه برخوردار شوند. تأکيد می کنم؛ اگر ايرانيان نتوانند خودشان به دست خود مسائل خود را حل کنند، راه بر سؤاستفاده خارجی ها باز خواهد شد.
کسانی که تجربه تاريخی دارند، می دانند و یا بايد بدانند که در ایران با ريختن بمب بر سر مردم دمکراسی شکوفا نخواهد شد. تنها با همکاری نیروهای آزادی خواه و مخالف استبداد دينی و غیر دینی است که آرزوی دموکراسی به ثمر می نشیند. جبهه واحد علیه استبداد و تهاجم خارجی، اگر جنگی علیه ایران رخ دهد، راه حلی است که می تواند زمینه های همکاری گسترده نیروهای دمکرات و صلح طلب را فراهم کند.

تلاش ـ آقای تهرانی می دانيم که شما ارتباطات گسترده ای با افراد و گروههای مختلف از گرايشهای سياسی گوناگون داريد. اجازه دهيد بپرسيم نيروهای ديگر چه می گويند، در مورد خطر حمله احتمالی چه نظری دارند و چه راهکارهائی را پيشنهاد می کنند. از برخی از نيروهای چپ اجمالاً سخن گفتيد، ديگران چه؟ به عنوان نمونه نظر نيروهائی که پس از شکست دوم خرداد، از بدنه جمهوری اسلامی جدا شده و به صفوف مخالفين حکومت پيوسته اند، در باره وضعيت کنونی چيست؟

خانبابا تهرانی ـ شناخت و دانش من در باره مواضع فعالين سياسی که در تماس مستمر به دست آمده است، از دلنگرانی اکثریت نیروهای سیاسی نسبت به سرنوشت ایران خبر می دهد. گرایش ها، شخصیت ها و نیروهای سازمان یافته یا منفردی که دل نگران سرنوشت کشور و مردم خود هستند اکثريت بزرگی را شکل می دهند. هستند کسانی که گمان می کنند پشت تانک های خارجی یا با هواپیماهای نظامی می توانند به ایران بازگشته و با قبضه کرسی های قدرت منافع خود را تامین کنند. اینان در محاسبات بزرگ ملی ما ارزش چندانی ندارند. معدودی نیز به بیماری عطش قدرت و مقام دچار اند و کوتوله هائی هستند که خود را با شخصیت های بزرگ تاریخی مقایسه می کنند و خواب آن را می بینند که به کمک دولت های خارجی نقش چلبی ها یا برخی رهبران انقلاب های بلوک شرق سابق را بازی کنند. کاریکاتورهای بی شباهتی که در رویاهای بیمارگونه خود چندان غرق شده اند که واقعیت های ساده را نمی بینند. این گروه ها و کسان همیشه بوده اند اما نقشی در تحولات اجتماعی و سیاسی ایفاء نکرده و حد اکثر به کارمندان غیر رسمی یا رسمی سازمان های دولتی خارجی بدل خواهند شد. مهم ترين نيرو در ميان ايرانيان، نيروی مدافع دموکراسی و صلح است، نيروئی که با استبداد و جنگ مخالف است. اين نيرو متأسفانه تا کنون نتوانسته سياست مشخص و شفافی را برای آزادی ايران از استبداد و تحقق دمکراسی بدون سلطه خارجی به دست دهد. این گرایش امروز وظيفه دارد تا با خردمندی و شجاعت سیاسی سیاست های روشن و عملی را به سود دموکراسی و مردم ایران تدوین و اعلام کند.

می دانم که شما ، به عنوان یکی از نیروهای اپوزيسيون، طرحی را از مدت ها پيش تدوین و اعلام کرده اید. خوشحالم که طرح شما برای تاسیس یا تشکیل «جبهه بزرگ برای صلح و آزادی» در میان نیروهای اپوزیسیون به بحث گذاشته شود تا راه حلی نهائی و سیاست های روشنی که اتحاد همه یا حداکثر نیروهای آزادی خواه و صلح طلب را در عرصه عمل سیاسی زمینه سازی خواهد کرد، از درون بحث های جدی و مسئولانه تدوین شده و آرزوی همه ما برای همکاری یا اتحاد نیروهای پراکنده آزادی خواه به تحقق نزدیک تر شود.

تلاش ـ انتظار ما هم از شما همچون همیشه ادامه تلاشهایتان در همین مسیر است آقای تهرانی !

خانبابا تهرانی ـ من از همکاری یا اتحاد نیروها، شخصیت ها ، گرایش ها و احزاب آزادی خواه و صلح طلبی که با هر نوع استبداد و جنگ، با هر نوع نظام استبدادی و با هر نوع حمله نظامی به ایران مخالف اند و برای دموکراسی، حقوق بشر، صلح و تنش زدائی مبارزه می کنند استقبال می کنم و با همه کسان و گرایش هائی که در این راه می کوشند همگام و همراه خواهم بود. سلطه استبداد بر ایران بزرگ ترین مشکل ایران است اما اگر جنگی رخ دهد، اگر ارتش های خارجی به ایران حمله کنند ــ فرضی که به نظر من بعید و تا حد بالائی ناممکن است ــ من با تمام توان خود و متناسب با موقعیت و صف بندی هائی که در آن شرایط فرضی شکل خواهد گرفت، با تهاجم نظامی خارجی و با ارتش اشغالگر خواهم جنگید. به نظر من کسانی که گفته اند اگر جنگی رخ دهد موقتا و اجبارا در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهند گرفت نیز همین موضع را در قالب یک پیش فرض از میان پیش فرض های ممکن یک موقعیت احتمالی بیان کرده اند. می توان در باره فرمول بندی یک موضع مشترک بحث کرد اما جوهره سخن من با آنان یکی است. اگر ارتش خارجی به ایران حمله کند، فرضی که به نظر من هنوز بعید و تا حد بالائی ناممکن است، جای ما در کنار مردمی است که با اشغالگران می جنگند و برای دموکراسی ایران مبارزه می کنند.

مبارزه با ارتش اشغالگر خارجی گاه به نزدیکی یا حتا همکاری موقتی با حکومتی منجر می شود که با آن مخالفیم و گاه امکان آن وجود دارد که در صفی مستقل با اشغالگران جنگید. حمله گسترده نظامی به ایران ـــ اگر رخ دهد ــ نه فقط در ایران که درمنطفه، به موقعیت و شرایط و صف بندی هایی منجر خواهد شد که پیش بینی آن دشوار و حتا ناممکن است. اما اگر در شرایط کنونی و در پاسخ به کسانی که به زبان های گوناگون از حمله نظامی به ایران دفاع و آن را تشویق می کنند، موضعی روشن باید اتخاذ کرد، این موضع باید مخالفت با جنگ در دوره کنونی و مبارزه با ارتش اشغالگر در دوره جنگ باشد. اشکال تحقق این موضع را شرایط و صف بندی های متغیر تعریف خواهند کرد. هر چه هست در برخی موقعیت های مهم تاریخی دفاع از منافع ملی مردم بر برنامه های حزبی اولویت می یابد و مواضع درست را در این موقعیت ها باید با درایت و شجاعت و به دور از تنگ نظری و منافع گروهی تدوین، بیان و اجرا کرد.

تلاش ـ با سپاس بی پايان از شما!