روشنک داريوش، مترجم توانای کشورمان و عضو کانون نويسندگان ايران روز دهم آبان ماه در شهر مونيخ آلمان در گذشت. روشنک از ابتدای سال 2000 با بورس انجمن قلم آلمان (PEN) ساکن مونیخ شد و به فعالیت های فرهنگی ادامه داد. پس از کنفرانس برلین در سال 2000 که حکم جلب او هم صادر شد ناگزیر در آلمان ماند و برای آزادی شوهرش (خلیل رستم خانی) از زندان فعالیت زیادی کرد. سرانجام در ساعت 11:30 شنبه شب اول نوامبر در اثر تومور مغزی درگذشت. یادش همواره زنده باد.
. ما در گذشت روشنک داريوش را به همسر او آقای خليل رستمخانی ، خانواده او و نيز کانون نويسندگان ايران تسليت گفته ، خود را در غم و اندوه آنان شريک می دانيم.
سايت جمهوری - گروه خبر: روشنک داريوش
متولد: ۷ تير ۱۳۳۰ - تهران
فرد: پرويز داريوش
تاريخ درگذشت: ۱۰ آبان ۱۳۸۲

روشنک داريوش به مدت ۱۷ سال - از ۱۱ سالگی تا ۲۸ سالگی - در آلمان تحصيل کرد و در جامعه شناسی و علوم سياسی با نمره ی عالی در سطح فوق ليسانس (کارشناسی ارشد) فارغ التحصيل شد. از سن ۱۶ سالگی در فعاليت های سياسی از طريق کنفدراسيون دانشجويان ايرانی (اتحاديه ی ملی) فعالانه شرکت و از جمله ساليانی چند در انتشار نشريات کنفدراسيون به زبان آلمانی همکاری کرد. بلافاصله پس از انقلاب به تهران برگشت و در فعاليت های مربوط به آزادی زنان و دمکراسی از طريق جبهه ی دمکراتيک ملی ايران شرکت فعال داشت. قاطعانه اعتقاد داشت که بايد در ايران بماند و به فعاليت و زندگی ادامه بدهد. در ۱۳۶۲ با خليل رستم خانی ازدواج کرد و پسرش کاوه رستم خانی در ۱۳۶۸ به دنيا آمد.
در اوايل انقلاب پيش از تعطيلی انستيتو گوته در تهران مدتی با آن همکاری می کرد و از ۱۳۶۰ به بعد به ترجمه ی کتاب از زبان آلمانی پرداخت و همواره کتاب هايی را برای اين کار انتخاب می کرد که با مشکلات جنبش روشنفکری و سياسی کشور ما ارتباط مستقيم داشت. اولين کتاب او "قطره اشکی در اقيانوس" رمانی در بيش از ۱۰۰۰ صفحه بود که به فعاليت و زندگی روشنفکران چپ اروپايی می پرداخت که از احزاب کمونيست طرفدار شوروی جدا يا اخراج شده بودند و می کوشيدند در عين حفظ اعتقاد به سوسياليزم به فعاليت مستقل ادامه بدهند. تمام کتاب های ديگر او هم که در زير آمده اند نيز با توجه به همين مساله انتخاب شده اند که با مسايل روشنفکران و اجتماعی ارتباط مشخص داشته باشند. با برخی از نويسندگان از جمله با لوئيزه رينزه، مانس اشپربر و کته رشايس تماس و نامه نگاری داشت. به مانس اشپربر علاقه ی خاصی داشت و مانس اشپربر هم به او علاقمند بود . ينکا اشپربر، همسر مانس اشپربر در مقاله ای که در کتاب يک زندگی سياسی هم ترجمه شده است نوشت: "بيش از هر چيز مکاتباتش با دختر دانشجوی جوانی او را تکان می داد که از آلمان به وطنش بازگشت و هزار صفحه "قطره اشک" را ترجمه کرد. کته رشايس هم برای نشر فارسی "لنا" مقدمه نوشت.
کتاب "چرخ دنده" نمايشی است در باره ی کشوری نفت خيز که در آن انقلاب شده است. "در تبعيد" به زندگی روشنفکران آلمانی در تبعيد و فراری از آلمان هيتلری می پردازد. "يک زندگی سياسی" گفتگوهايی است با مانس اشپربر در باره ی نظريات او در باره ی برخورد به فعاليت و زندگی سياسی. " انسان دوستی و خشونت" مساله ی خشونت پس از انقلاب را مورد بحث قرار می دهد. "لنا" روايت دختر بچه ای است از ده محل سکونتش و زندگی مردم در زمان جنگ. "قرن من" صد داستان در باره ی هر يک از سال های قرن بيستم است.
او در دهه ی شصت شمسی به ايده ی چندين ساله ی خود تحقق بخشيد و برای انتشار کتاب های مورد نظرش يک موسسه ی انتشاراتی در ايران پايه گذاری کرد اما بعد از نشر چند کتاب به علت تفاوت نظرها ناگزير از کناره گيری از آن شد. در دهه ی هفتاد شمسی در فعاليت های کانون نويسندگان ايران شرکت داشت و عضو جمع مشورتی کانون بود که اساسنامه ی پيشنهادی کانون را تدوين می کرد. در اين سال ها يک بار در ميهمانی راي فرهنگی سفارت آلمان به همراه چند تن از نويسندگان دستگير شد و چندين ساعت مورد بازجويی قرار گرفت. يک بار هم در سال ۱۳۷۵ بلافاصله پس از تدوين پيش نويس منشور کانون نويسندگان و امضای آن به همراه ۱۲ نفر ديگر بازداشت شد.
روشنک از ابتدای سال ۲۰۰۰ با بورس انجمن قلم آلمان (PEN) ساکن مونيخ شد و به فعاليت های فرهنگی ادامه داد. پس از کنفرانس برلين در سال ۲۰۰۰ که حکم جلب او هم صادر شد ناگزير در آلمان ماند و برای آزادی شوهرش (خليل رستم خانی) از دان فعاليت زيادی کرد. سرانجام در ساعت ۱۱:۳۰ شنبه شب اول نوامبر در اثر تومور مغزی درگذشت. يادش همواره ده باد.
کتاب ها:
قطره اشکی در اقيانوس - مانس اشپربر
چرخ دنده - ژان پل سارتر
مانس اشپربر يک زندگی سياسی، هفت گفتگو و سه مقاله
در تبعيد - ليون فويشت وانگر
انسان دوستی و خشونت - موريس مرلو پونتی
لنا، ماجرای جنگ و داستان ده ما - کته رشايس
قرن من - گونتر گراس