گزارش سومين جلسه اتحاد جمهوری خواهان استکهلم

نحوه بر خورد به جنبش های اجتمائی،فرهنگی و سياسی در ايران
گزارشگر برای سايت جمهوری مزدک ليماکشی

November 27, 2003 12:04 AM

سايت جمهوری - گروه خبر:

گزارش سومين جلسه اتحاد جمهوری خواهان استکهلم

اين جلسه با شرکت 23 نفر بر گذار شد.

موضوع بحث جلسه نحوه برخورد به جنبش های اجتمائی،فرهنگی و سياسی در ايران بود که فشرده گفته های دوستان شرکت کننده در زير خواهد آمد.(بحث جلسه بعد نحوه بر خورد به جنبش های دمکراتيک در ايران خواهد بود)

ـ جمهوری اسلامی در محاصره قرار گرفته است و توانائی های درونی آن فرو ريخته و نيروهای دمکراتيک بهترين فرصت را دارند.ما در دوران سرمايه داری هستيم که فقط با پول بازی می کند ولی چيزی نمی آفريند وسرکوبگر و جنگ طلب است.

ـ اسلامی ها اعضای حزب مرگ هستند وقتی ببيند در خطر هستند همه را بسوی مرگ می برند،تا کنون آن ها نتوانستند در مقابل جنبش جمهوری خواهی دست به اسلحه ببرند اما اين امکان منتفی نيست.جهان در جهت دوری از خشونت است.با در نظر داشت مسائل فوق می توان به جنبش های داخل بر خورد کرد.


ـ در مقايسه با 30 سال پيش جنبش های نوينی شکل گرفته،جنبشهای حقوق بشری،ان،سبزها ،کلا NGO ها وجنبش جمهوری خواهی و پارلمانتاريستی شکل گرفته اند که آينده ايران را رغم می ند. جنبشهای ضد خشونت و مسالمت جو بسيار پيشرفت کرده اند، مقايسه وضع مجاهدين و رئيس جمهورشان و نقش و موقعيت خانم شيرين عبادی نشانگر اين ادعا است.


ـ بر خورد ما به اصلاح طلبان بطور کلی وحزب مشارکت بايد روشن باشد.حزب مشارکت در جهت ايجاد جبهه جديدی است.جبهه دوم خرداد شکست خورد و دليلش شرکت نيروهای راست راست تا چپ در آن بود،ما بايد رابطه خود را با نيروهای واقعا جمهوری خواه مشخص کنيم.


ـ ما ساختار جمهوری اسلامی و شاهنشاهی را امتحان کرديم و اکنون بايد ساختار جامعه مدنی را مستقر کنيم، ما بايد با همه نيروها از مذهبی و غير مذهبی که معتقد به جدائی دين و دولت هستند برای استقرار يک جمهوری پارلمانی تلاش کنيم.اما هم زمان نبايد فراموش کرد که ما می بايست با مخالفين استبداد و هواداران دمکراسی همکاری کنيم.


ـ من طرفدار يک رژيم پارلمانی هستم و اگر منشا قدرت مردم هستند پس پارلمان بايد قدرت اصلی باشد و در اين صورت وضع ما هم با رژيم جمهوری اسلامی و هم رژيم شاهنشاهی روشن می شود.مشکل نيروهای سياسی ما واحزاب اين است که اين مسئْه را برای خود روشن نکرده اند که چه نهادی بايد قدرت اصلی را داشته باشد.جمهوری های نظير جمهوری سورِيه،ليبی و پاکستان هم داريم که پارلمان قدرت اصلی را در دست ندارد.


ـ ما نياز داريم که بحث های مان را بر مسئله مضمون جمهوری متمرکز کنيم در غير اين صورت عملا دچار عمل زدگی می شويم که تا کنون به آن گرفتار بوده ايم

ـ در باره بر خورد ما به جنبش های دمکراتيک در داخل بايد خطوط کلی روشن شود زيرا همکاری با ديگران طی يک پروسه شکل می گيرد.در محاسبات ما بايد وضع خلق های ساکن ايران روشن شود.بايد برای جلوگيری از مداخلات نظامی قدرت های خارجی هر نوع بهانه ای را از آن ها گرفت.


ـ رابطه جمهوری خواهان با جنبش دانشجوئی ، ان، هواداران محيط زيست،نيروهای ملی مذهبی، جبهه ملی،حزب ملت و ......کاملا روشن است و ما مشکلی با آن ها نداريم مشکل ما اين است که چه رابطه ای بايد با جبهه دوم خرداد داشته باشيم واينجاست که اختلافات ما آغاز می شود.ما خواهان استقلال ايران هستيم و مخالف مداخله نظامی خارجی می باشيم.ما از خارج کشور نمی توانيم با نيروهای داخل اتحاد کنيم.



ـ بر خورد ما به نيروهائی که معتقد به حکومت دمکراتيک دينی هستند بايد بر مبنای بيانيه جمهوری خواهان باشد که می گو يد ما مخالف حکومت دينی هستيم،اما يک نکته نبايد فراموش شود و آن اينکه تلاش های آن ها در مقابل مستبدين بايد مورد اسقبال ما قرار گيرد.ما بايد به آن ها گوشزد کنيم که حکومت دينی نمی تواند با حکومت دمکراسی يکسان گرفته شود، اما يک حزب اسلامی می تواند در يک رژيم پارلمانتاريستی برای اداره امور کشور در مبارزات انتخاباتی شرکت کند.


ـ حمايت از اين يا آن حرکت جبهه مشارکت همان اتحاد با آن نيست افراطيون هم از راست و هم از چپ فقط برای بهره برداری سياسی در اين مورد نظر يکسانی دارند.ما بايد خواهان اتحاد با همه نيروهائی باشيم که طرفدار يک جمهوری پارلمانتاريستی هستند.با ديگر نيروها می توانيم بر سر اين يا آن مسئله حقوق بشری و سياسی همکاری نمائيم.



ـ جمهوری خواهان بايد سياستی در پيش گيرند که بتوانند همه تشکل های فرهنگی،اجتمائی،سياسی و صنفی مردمی را در عرصه سياست به گونه ای نمايندگی کنند.رابطه ما با کانون نويسندگان ايران،تشکل های روزنامه نگاران،تشکل های صنفی معلمان،دانشجويان تشکل های ان،جمعيت های دفاع از حقوق کودکان ومحيط زيست،انجمن های دفاع از حقوق بشر،صلح ،سنديکا های کارگری و روشنفکران عرصه روشنگری در مطبوعات بايد کاملا روشن باشد.

ـ تلاش ما در لحظه حاضر برای اتحاد جمهوری خواهان برای ايجاد يک آلتر ناتيو شايد 20 سال ديگر نتيجه بدهد اما وجود آن برای لحظه حاضر بسيار مهم است.بطور مثال اگر وضعيتی پيش آيد که سازمان ملل در ايران نيرو پياده کند وجود جبهه جمهوری خواهان اهميت بسياری پيدا می کند.لذا ضرورت دارد که صف مستقل جمهوری خواهان شکل گيرد.ما همچنين بايد ائتلافی از همه جمهوری خواهان ايجاد نمائيم که بتواند در شرايط ويژه عملکرد داشته باشد.



ـ ما بايد بکوشيم که فضای سياسی کشور باز شود و همه آن هائی که در اين راستا هستند هماهنگ شوند.بدون هماهنگی همه نيروهای هوادار دمکراسی و بدون وجود يک فضای باز سياسی امکان رشد نيروهای دمکراتيک وجود ندارد،اگر می خواهيم نيروهای پارلمانتاريستی تقويت شوند بايد زمينه تاثير گزاری مردمی را تقويت کنيم وافکار دمکراسی پارلمانتاريستی ترويج و تبليغ شود.


بعد از انقلاب مردم در صحنه بودند اما نيروهای هوادار انواع رژيم های ديکتاتوری بسيار قوی بودند و نيروهای هوادار يک رژيم جمهوری پارلمانتاريستی بسيار ضعيف بودند.اکنون نيروی عمده روشنفکری ايران در راستای ايجاد يک رژيم جمهوری پارلمانتاريستی هستند.اکنون روشنگری در اين باره در ميان مردم اهميت دو چندان يافته است.


ـ جمهوری خواهان بايد از خودشان راديو وتلويزيون داشته باشند و در باره همه مسائل مورد بحث بطور علنی به گفتگو بنشينند.و فعاليت های سياسی و دمکراتيک از اين راه آسان تر به پيش می رود.