معلمان معترض : حداقل معيشت را می خواهيم

بنفشه سام گيس: گروه اجتماعی، روزنامه شرق تصميم به تحصن يک هفته ای معلمان که در پی حضور اعتراض آميز ۱۰۰ تن از نمايندگان تشکل های صنفی فرهنگيان در مقابل مجلس شورای اسلامی در روز ۹ اسفند ماه اتخاذ شد در سراسر کشور با شدتی متفاوت و با استقبال نسبتا گسترده دانش آموزان و خانواده های آنان مواجه شده است

March 13, 2004 08:59 PM

سايت جمهوری - گروه خبر:

هفتمين تحصن معلمان در سال ۸۲ در حالی به پايان می رسد که آنان تاکنون از وزارت آموزش و پرورش و سازمان مديريت و برنامه ريزی پاسخ مقبولی نيافته اند.

تصميم به تحصن يک هفته ای معلمان که در پی حضور اعتراض آميز ۱۰۰ تن از نمايندگان تشکل های صنفی فرهنگيان در مقابل مجلس شورای اسلامی در روز ۹ اسفند ماه اتخاذ شد در سراسر کشور با شدتی متفاوت و با استقبال نسبتا گسترده دانش آموزان و خانواده های آنان مواجه شده است. ديگر خانواده ها پذيرفته اند که مشکلات معيشتی معلمان می تواند در بازدهی مطلوب آنان تاثيرات منفی داشته باشد. اين بار نيز همچون تحصن سه روزه در ۲۷ تا ۲۹ دی ماه سال جاری معلمان در مدارس حضور يافته اما از تدريس و رفتن به کلاس های درس خودداری کرده اند. اما گفتنی است که مدارس غيرانتفاعی و اکثر مدارس دخترانه به دلايلی متفاوت از پيوستن به تحصن خودداری کرده اند که شنيده می شود علت اصلی اين امر، پرهيز از حضور در مناقشات سياسی است. با وجود آنکه نمايندگان تشکل های صنفی فرهنگيان همواره در همايش ها و تجمعات معترضه خود اظهار داشته اند که اعتراضات آنان فارغ از هر گونه جهت گيری سياسی بوده و هدف اصلی اعتراض، متوجه خواسته های صددرصد صنفی فرهنگيان کشور است.

همچنين شنيده شده که از نخستين روز آغاز تحصن، تعدادی از فعالان فرهنگی در تهران، يزد، کرمانشاه، مادران و اصفهان هيات های رسيدگی به تخلفات کارکنان دولت و دفاتر نيروی انتظامی احضار و از آنان خواسته شده که تحصن را پايان داده و در فکر راه قانونی برای پيگيری و وصول مطالبات خود باشند. اما گفته می شود که طبق دستو ر العمل های موجود، لغو بيانيه و پايان يافتن تحصن بدون حضور نمايندگان تشکل های صنفی در شورای هماهنگی تشکل های صنفی ممکن نيست.

ضمن آنکه صدور بيانيه های لغو و پايان تحصن در شهر های يزد و اصفهان که بنابر شنيده ها، به واسط تهديد و ارعاب نمايندگان تشکل های صنفی اين دو شهر از سوی مقامات امنيتی، صادر شده با مخالفت گسترده معلمان شهرهای يزد و اصفهان مواجه شده است و معلمان معترض ضمن اعلام ادامه تحصن خواستار رعايت مفاد بيانيه تهران صادره در ۹ اسفند ماه شده اند در نهايت و در چهارمين روز از تحصن هفته نامه قلم معلم نيز که تا کنون ۱۸ شماره آن منتشر شده بود برای دومين بار در طول انتشار توقيف شد.اما يک ويژگی قابل توجه در اين تحصن، همراهی مديران مدارس با معلمان است. لازم به ذکر است که طبق موازين موجود، يکی از معيار های تعيين حساسيت مديران، ميزان بازدهی دانش آموزان است.و در حالی که تعطيلی يک هفته ای مدارس آن هم در روز های پايان سال و ايامی نسبتا نزديک به امتحانات آخر ترم تحصيلی، می تواند بر بازدهی جمعی مدارس، تاثير نامطلوب داشته و هر پيامدی را معطوف به عملکرد مديران مدارس سازد، مديران مدارس همچون سه روز پايانی دی ماه، اين بار هم خواسته معلمان در تعطيلی کلاس های درس را پذيرفته اند.

در حالی که روز های يکشنبه و دوشنبه _ دومين و سومين روز از تحصن _ جلساتی در آموزش و پرورش مناطق استان ها با مديران و معلمان مدارس برگزار شده نتايج غيررسمی اين جلسات خبر از آن می دهد که روسای آموزش و پرورش نيز خواسته های صنفی فرهنگيان را قانونی دانسته اما به اين واقعيت تلخ معترضند که به رغم آگاهی وزارت آموزش و پرورش به نتايج زيانبار ناشی از تحصن که به طور مستقيم متوجه دانش آموزان خواهد بود در عين حمايت بی کلام از فرهنگيان که تاکنون پاسخی برای اعتراضات خود نگرفته اند، به دليل وجود موانعی آشکار و پنهان بر سر راه تحقق اين خواسته ها، چاره ای جز سکوت وجود ندارد. در عين حال سکوت مرتضی حاجی، وزير آموزش و پرورش برای معلمان توجيه منطقی در برنداشته است. در حالی که حاجی حتی اگر به واسطه موانع موجود ودشوار قادر به حمايت های عملی يا توجيه دولت در نگاهی متفاوت به ساختار آموزشی نبود، می توانست لااقل با حمايت های کلامی جايگاه خود را نزد معلمان به مرتبه «مرد اول» آموزش و پرورش ارتقا دهد. اما باور معلمان با سکوت بی دليل وزير آموزش و پرورش، به اين سمت گرايش پيدا کرده که وزير، دست نيافتنی است.

معلمان چه می خواهند

در حالی که به گفته معلمان معترض، سازمان مديريت و برنامه ريزی و وزارت آموزش و پرورش در طول سال ۸۲ که پرتنش ترين سال برای يک ميليون و ۱۷۰ هزار فرهنگی بوده، با وجود اظهارات صريح معلمان، همواره نگاه جامعه را به سوی پرداخت بدهی های معوقه به عنوان محور اصلی اعتراض منحرف کرده اند اما به گفته علی اصغر ذاتی، عضو هيات مديره و سخنگوی کانون صنفی معلمان بيش از ۸۰ درصد معلمان کشور هيچ گونه طلب معوقه ای نداشته و خواسته ديگری دارند که اين خواسته، همواره در لفاف غيرواقعی «بدهی معوقه» پنهان نگه داشته شده است.

ذاتی در پاسخ به اين سئوال که معوقه های فرهنگيان شامل چه مواردی می شود و خواسته واقعی معلمان چه بوده که وزارت آموزش و پرورش و سازمان مديريت و برنامه ريزی همواره از طرح آن خودداری کرده و با طرح يک بحث انحرافی، اذهان جامعه را از واقعيت ها به سوی ناخواسته ها معطوف کرده اند، می گويد: «وزارت آموزش و پرورش طی سال های اخير ۴۰۰ ميليون تومان به فرهنگيان بدهکار بوده که اين رقم در سه بخش شامل پاداش آخر کار فرهنگيان باشسته در سا ل های اخير، يارانه وام مسکن درصد اندکی از فرهنگيان که وام مسکن گرفته اند، مطالبات تعداد کمی از معلمان شاغل در مناطق محروم و برخی موارد جزيی است که ضمنا ۸۰ درصد فرهنگيان شامل اين معوقه ها نشده و طلب قبلی ندارند و صرفا ۲۰ درصد در انتظار اين پرداخت ها هستند.»

وی در اشاره به خواسته اصلی فرهنگيان شامل رعايت نظام هماهنگ حقوق واجرای طرح ويژه پرداخت فرهنگيان می گويد: «طرح مکرر بحث مطالبات معوقه از سوی سازمان مديريت و برنامه ريزی و وزارت آموزش و پرورش، به يک جنگ روانی دامن می د.واقعيت اين است که ما حقوق اضافه ای از دولت نخواسته ايم. ما زياده خواه نيستيم بلکه خواستار رفع تبعيض هستيم. در حالی که بودجه آموزش و پرورش با تبعيض بين معلمان و مديران تقسيم می شود شاهد بوديم که در برنامه سوم توسعه به دليل کمبود درآمد کارکنان دولت و اضافات موجود، نظام هماهنگ پرداخت حقوق تدوين و از سوی مجلس شورای اسلامی تصويب شد اما پس از آن هر سال تحت عناوين مختلف، ۱۹ وزارتخانه کشور برای کارکنان خود امکاناتی را کسب کرده اند که منجر به افزايش حقوق آنان گاه تا سه برابر حقوق نيرو های هم طراز در آموزش و پرورش شده است .از سوی ديگر ۱۸ ماه پيش سازمان مديريت و برنامه ريزی با تدوين طرح خبره موجب افزايش ۴۰ درصدی حقوق در بعضی مشاغل دولتی شد که اين طرح هنوز در وزارت آموزش و پرورش اجرا نشده و ما خواستار اجرای اين طرح هستيم.»

بررسی اين نکته که طی سال های اخير دغدغه های معيشتی معلمان در بازدهی کيفی آموزش چه تاثيرات نامطلوبی بر جا گذاشته، نتايج دردناکی را به دست می دهد. معلمانی که همواره در نظر دانش آموزان به عنوان الگو و اسوه دانش مطرح بوده اند، اکنون به دليل آشفتگی های ذهنی از جايگاه خود نزول کرده و بعضا معترف به اين حقيقت تلخ هستند که نمی توانند همچون گذشته در انجام وظايف وجدانی و حرفه ای خود موفق باشند.دبير يکی از مدارس منطقه ۱۵ تهران می گويد: «معلمان در طول تاريخ از احترام خاصی برخوردار بوده و در تمام جوامع، جايگاه و منزلت رفيعی برای آنان منظور می شود. اما متاسفانه در شرايط کنونی وضعيت معلمان به گونه ای است که حتی دانش آموزان را هم دچار رقت و تاسف کرده است.آنان هر روز نزد خود، خانواده، ساير اقشار جامعه و شاگردانشان سرافکنده تر می شوند، در حالی که معلمان اثر گذارترين قشر فرهنگی جامعه ما بوده و هستند. آنان دو دهه سکوت کرده و تمام مشکلات معيشتی خود را تحمل کرده اند. اما به جای قدرشناسی از اين تحمل، از آنان سوءاستفاده می شود.

ما می دانيم که تعطيلی کلاس و مدرسه، سيستم آموزش کشور را فلج می کند و بيش از همه، دانش آموزان آسيب می بينند. اما مگر جز اين چه راهی پيش پای ما باقی گذاشته ا ند؟ به چه زبانی بايد خواسته های خودمان را به گوش مقامات مسئول برسانيم و مگر آنها نمی دانند که ما چه می خواهيم؟ ما توقع زيادی نداريم.

فقط می خواهيم از حداقل درآمد معقول برخوردار باشيم. در مقايسه حقوق ما با دريافتی ساده ترين کارمندان دولت متوجه می شويد که چه تبعيضی روا داشته شده است. يک دبير با مدرک فوق ليسانس، حداکثر ۱۵۰ هزار تومان حقوق می گيرد حال آنکه درآمد کارمندان ديپلمه در ادارات ديگر بيش از اين ميزان است.» يکی ديگر از معلمان در منطقه ۶ تهران می گويد: «خواسته واقعی ما را با طرح بحث انحرافی بدهی های معوقه»، کم رنگ کرده اند. خواسته ما گذشته از مسائل مالی، تغيير نگرش به ساختار آموزشی است. دولت بايد متوجه شود که اين ساختار، سرمايه ساز بوده و در درازمدت پاسخ خواهد داد. ما توليد انديشه می کنيم و شيوه انديشيدن را به سرمايه های آينده اين کشور می آموزيم. به همين دليل نيازمند تامين حداقل معيشت زندگی هستيم که بتوانيم فرهنگ و ساختار جامعه را بسازيم. برای ما دورنمای مبهمی از مسئولان تصوير شده است و نگرش دولت نسبت به آموزش به هيچ وجه دلخواه ما نيست. دولت سرمايه گذاری در اين بخش را موثر نمی داند و به همين دليل می تواند علت تبعيض در پرداخت حقوق کارکنان آموزشی را توجيه کند.» يک معلم شاغل در منطقه ۴ تهران می گويد: «ما می گوييم مشکلات معيشتی داريم مسئولان وعده می دهند که معوقه های ما را پرداخت خواهند کرد. درد ما، پرداخت معوقه نيست. مشکل ما نبود صداقت در پاسخگويی به نجابت صنف معلمان و نبود اراده در مجموعه دولت در نگاه به مسائل صنفی فرهنگيان است.

متاسفانه احساس می کنيم که مسئولان در حال فوت وقت بوده و سعی دارند انرژی ما را زايل کنند.با اعلام مکرر اينکه ميليارد ها تومان از معوقه های معلمان پرداخت شده يا می شود، توقعی در جامعه اقتصادی ايجاد می کنند و ما را در مسير اعتراض اجتماعی قرار می دهند، در حالی که ما به هيچ وجه نمی خواهيم با جريانات سياسی که تمايل به بهره برداری حزبی از مشکلات صنفی ما دارند، همراه و هماهنگ بشويم.اصلا بدمان می آيد که سينه جريانات خاصی باشيم. معلمان ايران در فقر زندگی می کنند و در پی فقر، کسر شأن اجتماعی ايجاد می شود.ما از سه مشکل عمده رنج می بريم: حقوق مان کم است. از تبعيض در پرداخت های دولت ناراحتيم و منزلت اجتماعی مان مخدوش شده است، به دادمان برسيد.»

تصوير آينده چه خواهد بود

در حالی که درخواست مکرر نمايندگان تشکل های صنفی فرهنگيان برای ملاقات با رياست جمهوری، تاکنون بی پاسخ مانده، معلمان معترض و متحصن، قصد دارند که برای کاهش هر چه بيشتر آسيب متوجه دانش آموزان، از روز شنبه کلاس های درس را تشکيل داده و در حالی که با دغدغه های بی پاسخ خود دست به گريبان هستند به چاره ای ديگر برای سال ۸۳ بينديشند.ذاتی می گويد: «اگر آقای خاتمی که وعده های وی به عنوان شخصيت اول اجرايی کشور، ضمانت اجرايی در بر دارد درخواست مقامات با نمايندگان تشکل های صنفی را می پذيرفت، نمايندگان حاضر بودند که برای تنظيم بيانيه، ادامه فعاليت و توقف تحصن نشستی برگزار کنند. متاسفانه تاکنون از سوی رئيس جمهوری هم پاسخی دريافت نکرده ايم و هشدار می دهيم که از اين پس مسئوليت هرگونه عواقب ناشی از تعطيلی کلاس های درس بر عهده مسئولان کشور خواهد بود.اما بنا بر تصميم شورای هماهنگی تشکل های صنفی، مقرر شد که در صورت بی توجهی مسئولان نسبت به اعتراضات صنفی و تحصن يک هفته ای معلمان، کلاس های درسی از روز شنبه تشکيل و دروس عقب افتاده طی يک هفته تحصن نيز به صورت جبرانی تدريس خواهد شد.

» تصوير آينده حتی با پايان يافتن تحصن و تشکيل مجدد کلاس های درس خوشايند نيست. کلاس های درسی که قرار است با حضور معلمان دلشکسته و سرافکنده تشکيل شود. دو سال ديگر تا پايان دوره وزارت مرتضی حاجی و هيات دولت باقی مانده است. سئوال اساسی که در يک هفته پايانی سال ۸۲ به ذهن می رسد اين است که مرتضی حاجی و ديگر مسئولان برای ابقای نام نيک از خود در ذهن معلمانی که دوره فعاليتشان بسيار پربارتر و طويل تر از هيات دولت بوده، طی اين دو سال چه خواهند کرد؟ به نظر می رسد که دو سال باقی مانده فرصت کمی است که آنان بتوانند دروس خود را طی دو سال گذشته مرور کرده و در امتحانات پايان دوره وزارت به نمره قابل قبولی دست يابند.