گفت وگوی شهروند با ليلی پورد درباره آخرين وضعيت پدرش «سيامک پورد»

پدر من سه سال است در شرايط به شدت غيرانسانی به سر ميبرد. تلاشهای ما برای آزادی و يا بهبود شرايط او به جايی نرسيده است. حکومت ايران مسئول هر اتفاقی است که برای پدرم بيفتد.

من از اينجا اعلام ميکنم: آقای خاتمی شما هم مسئوليد!

گفت وگو: خسرو شميرانی
متن نامه لیلی و آزاده پورزند در باره دستگیری پدرشان آقای سیامک پورزند به نهادهای بین المللی

April 21, 2004 12:51 AM

سايت جمهوری - گروه خبر:

اشاره:

سيامک پورد روزنامه نگار و فعال فرهنگی ،۷۳ ساله، از فروردين ماه سال گذشته پس از ماه ها اسارت در دانهای مختلف و نامعلوم به اوين منتقل شد.

سيامک پورد که در پاييز ۸۰ مفقود شده بود پس از مدتها بالاخره به صحنه "دادگاه" اسلامی آورده شد و در آنجا هر آنچه را که دانبانانش از او خواسته بودند به عنوان جرم خود پذيرفت، اين در حالی بود که اين مرد بلندقامت با شانه های ستبرش به مشتی استخوان و پوست تبديل شده بود.

وی در عين حال اصرار داشت که به هيچ وجه شکنجه نشده است، به وکيل نياز ندارد و هر آنچه او را بدان متهم ميکنند عين جرائم اوست.

وی مدتی پس از "محاکمه" در حالی به مرخصی فرستاده شد که سلامتی جسمی و روحی او سلب شده بود.

طی موج جديد حمله به فعالان فرهنگی و مطبوعاتی ، سيامک پورد که بيمار و خانه نشين شده بود، مجددا دستگير گرديد و دور جديدی از فشارها بر او آغاز شد.

دکتر معالج او روز دوشنبه در مقابل خبرنگار ايرنا تأئيد کرد که پورد علاوه بر نارسايی قلبی به بيماری کليوی نيز دچار شده است.

ليلی پورد فرد سيامک پورد فارغ التحصيل دانشکده حقوق دانشگاه "بهشتی" ساکن تورنتو، در گفتگويی با شهروند از جزئيات وضعيت پدرش در حال حاضر ميگويد.

خ . ش

از آخرين وضعيت پدرتان بگوييد؟

-- وضع پدرم به شدت وخيم است. دو روز است که در بخش اورژانس بيمارستان مدرس به سر ميبرد. از آنجا که ظاهرا تخت خالی در CCU ندارند، دو روز است که او را در آن وضعيت در اورژانس در انتظار نگه داشته اند.

يک سرباز و يک افسر مسلح از او محافظت ميکنند و پاهايش به تخت بيمارستان جير شده است.

اين اطلاعات را چگونه به دست آورديد؟

-- روز شنبه عمه ام [مهين پورد] به ملاقات او رفته بود، پدرم برای او تعريف کرده بود که روز قبل از ملاقات يعنی جمعه حال او بد شده و مأموران دان او را به بيمارستان "شهدا" در تجريش برده بودند. پزشکان به وی گفته بودند که بايد بستری شود اما او مخالفت کرده و گفته بود که يا آزادش کنند و يا به دان بازگردانند.

مدت کوتاهی پس از آنکه عمه ام از ملاقات به خانه اش برميگردد يکی از هم بندان پدرم از دان با او تماس گرفته و اطلاع ميدهد که حال پدرم به هم خورده و او را با برانکارد به بيمارستان منتقل کرده اند.

عمه من با تماس تلفنی با دان و ارگانهای ديگر تلاش ميکند تا محلی را که پدرم به آن منتقل شده بيابد اما جوابی دريافت نميکند.

ظاهرا شش ساعت پس از انتقال او ، از بيمارستان مدرس با خانه تماس گرفته و ميگويند که دفترچه بيمه پدرم را لازم دارند و به اين ترتيب معلوم ميشود که او کجاست.

عمه ام پس از مراجعه به بيمارستان با وضعيت وخيم پدرم مواجه شده و ميبيند که در اين وضعيت نيز دو نظامی مسلح در کنار او نگهبانی ميدهند و دو پای او به تخت بيمارستان جير شده است.

آيا قرار نبود پدر شما مشمول عفو ۲۲ بهمن شود؟

-- چرا! روز ۱۲ بهمن هيأت عفو با پدرم ملاقات کرده بود در آنجا به او تبريک گفته بودند که به زودی آزاد خواهد شد. سپس گفتند که بايد آقای شاهرودی به دان مراجعه کرده و شخصا با مشمولان عفو ملاقات کند. اما روز ۱۲ فروردين وقتی که آقای شاهرودی به اوين رفته بود، بند سياسی ها را که پدرم نيز در آنجا است به کل بسته بودند و پدرم نيز همچون آقايان زرافشان و ديگران مشمول آزادی نشد.

(قطع تماس و تماس مجدد)

آخرين بار کی با ايران تماس داشتيد؟

-- در همين زمان که تماس ما قطع شد [دوشنبه ساعت يازده و نيم شب به وقت ايران] دوباره توانستم با عمه ام گفتگو کنم. او گفت که ۴ ساعت پيش سرانجام پدرم را به CCU منتقل کرده اند و وضعيت او هر دقيقه رو به وخامت است.

آيا در اين وضعيت پدرتان را آزاد ميکنند؟

-- شايد الان برای اينکه مسئوليت مرگ پدر مرا نپذيرند او را نيمه جان مرخص کنند. اما واقعيت اين است که طی اين دو روز ما تلاش فراوان کرديم که او را به بيمارستان "طوس" و يا "مهراد" منتقل کنيم که ميتوانست از شرايط بهتری برخوردار باشد. آنها نه تنها اجازه اين کار را ندادند بلکه از ملاقات پزشک معتمد ما نيز جلوگيری کردند. آنها ما را حتی در جريان نتايج آزمايشات نيز قرار نميدهند.

پدر من سه سال است در شرايط به شدت غيرانسانی به سر ميبرد. تلاشهای ما برای آزادی و يا بهبود شرايط او به جايی نرسيده است. حکومت ايران مسئول هر اتفاقی است که برای پدرم بيفتد.

من از اينجا اعلام ميکنم: آقای خاتمی شما هم مسئوليد!

اين گفتگوی تلفنی روز دوشنبه ۱۹ اپريل ساعت ۳ به وقت تورنتو [ساعت يازده و نيم شب به وقت ايران] انجام شده

است
------------------------------------
متن نامه لیلی و آزاده پورد در باره دستگیری پدرشان آقای سیامک پورد به نهادهای بین المللی

Dear all,
I am not sure if everyone aware of the last news on my father (Siamak pourzand) situation in Iran or not?
He had a visit with my aunt as usual of every other week in Evin prison on Sunday. He couldn’t walk at all and two people were holding him. He was so weak that he couldn’t tolerate to sit for half an hour and he ask to be back to his bed after few minutes. After my aunt went back to her place from Evin, somebody called her from there and said your brother has been taken with an ambulance to a hospital. He didn’t know where and which hospital.
After we tried for over 6 hours we realized that he is in Modarres hospital which is located in Saadat Abad. He has been held in the emergency section. My aunt and another family member went there soon.
He was in a very bad condition. He needed to be transferred to C.C.U. but there wasn’t any room in that hospital. There is two armed guard with him. They restrained him by chain to the bed to avoid of escape!
This is two days that he has been kept in that terrible situation in the emergency section of the Modarres hospital. They just transfer few basic necessary types of equipment from the heart ward to emergency and they are still waiting for room in C.C.U. They didn’t let us to send our family doctor or any other reliable doctor to visit him. We all are ready to transfer him to a good private hospital.
We tried to get permission from the guards to talk to him for few minutes but they didn’t let him to have a chat with his daughters and his wife. This is over one year that we had no direct contact with him in spite of we were always ready to pay for any expenses for the long distance phone calls .
With thanks to all human right organization that helped us in last 3 years I want to clarify that there is not much hope left for his life. Please help us before being too late. It is so easy for the government to justify the situation after he die because he is too old and every body will forget the things that happen in last 3 years to him and to all of us. My mother (Mehrangiz Kar) is very sick and after she got the news about his situation in the hospital she is totally collapsed and that is the worse thing for her health condition.
It would be much appreciated if an urgent action been taken on this situation and give him this chance to live free even if it is in hospital.

Sincerely
Lily Pourzand (Toronto-Canada)
Azadeh Pourzand (Cleveland-U.S.A)