از کشتن دخترم پشيمان نيستم، به حکم خدا او را کشتم!

زهرا خواب بود، بيدارش کردم. آرام او را به سوی زيرزمين هدايت کردم. در بين راه به وی متذکر شدم اگر حرفی بزند مادر و برادرش را خواهم کشت. او عاشق آنها بود. پس ساکت ماند. وقتی دست​ها و پاهايش را می​بستم باز ساکت بود. رنگ بر چهره نداشت ولی حرف نمی​زد. چاقو را که ديد برق ترس بر چشمانش نمايان شد ولی باز ساکت بود. ضربه زدم چشمانش گشاد شد ولی باز ساکت بود و در نهايت پلک​هايش بر روی هم افتاد».



May 4, 2004 08:17 PM

سايت جمهوری - گروه خبر:

گزارشی که می خوانید، خبر از قتل دختری ۹ ساله توسط پدرش می دهد. پدری که حتی پس از ارتکاب قتل، بدون ذره ای پشیمانی ادعا می کند که "حکم خدا" را در مورد دختر ۹ ساله اش که مورد تجاوز قرار گرفته بود، اجرا کرده است.
این اتفاق غم انگیز اما، زمانی به فاجعه بدل می شود که قوانین جمهوری اسلامی، درست در این موارد تخفیف قائل می شود.
ساریجانی عضو هیئت علمیه دانشگاه قم، در مورد این پرونده می گوید: ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی در مجازات پدر و جد پدری در قتل فرد تخفيف داده است. او می افزاید "از لحاظ عقلی، پدر علت و فرد معلول است؛ دليل ديگر عدم قصاص پدر، احترامی است که بايد برای پدر و مادر قائل شد."
تا زمانی که قوانین جمهوری اسلامی به پدران امکان اجرای حکم را بر اساس تشخیص خود بدهد، باز هم شاهد این وقایع غم انگیز خواهیم بود. هر انسان شریف و هر پدر و مادر مسئول باید خواهان تغییر چنین قوانینی باشند، تا پدران دیگر مجریان "احکام الهی" نگردند و نه قربانی، که تبهکار به مجازات برسد.
--------------------------------
وقايع اتفاقيه

خبرنگار جنايی وقايع اتفاقيه، آزاده مختاری: مسعود ۳۵ ساله سوار خودروی اداره آگاهی شد، هيچ غمی که ناشی از مرگ فرد ۹ ساله​اش باشد در چهره او ديده نمی​شد. خودرو به حرکت درآمد، دقايقی بعد به منطقه کن رسيدند. حضور مأموران آگاهی در محل، اهالی را به خيابان کشاند. مسعود بی​خيال با چهره​ای آرام از خودرو بيرون آمد. او مقابل در منزلی بود که يکی از دلخراش​ترين جنايات کشور ايران در آن به وقوع پيوسته بود ولی مسعود مضطرب نبود. گويی مثل چندين سالی که در آن خانه زندگی می​کرد بعد از پايان کار روزانه به خانه بازگشته است. جمعيت زيادی که مقابل در منزل جمع شده بودند، فرياد می​کشيدند و او را قاتل می​ناميدند.

او را به داخل خانه بردند و بازسازی صحنه آغاز شد. مسعود بدون اندکی ناراحتی لحظه به لحظه چگونگی به قتل رساندن زهرا را تعريف می​کرد. مأموران همراه وی طاقت شنيدن بعضی گفته​های او را نداشتند ولی مسعود بدون وقفه حرف می​زد.

«زهرا خواب بود، بيدارش کردم. آرام او را به سوی زيرزمين هدايت کردم. در بين راه به وی متذکر شدم اگر حرفی بد مادر و برادرش را خواهم کشت. او عاشق آنها بود. پس ساکت ماند. وقتی دست​ها و پاهايش را می​بستم باز ساکت بود. رنگ بر چهره نداشت ولی حرف نمی​زد. چاقو را که ديد برق ترس بر چشمانش نمايان شد ولی باز ساکت بود. ضربه زدم چشمانش گشاد شد ولی باز ساکت بود و در نهايت پلک​هايش بر روی هم افتاد».

مسعود بدون هيچ ناراحتی صحنه قتل را بازگو می​کرد. بعد از پايان صحنه سازی رو به افسر پرونده کرد و بدون اثری از پشيمانی گفت: به حکم خدا او را کشتم!

مسعود در جريان بازجويی​های پليسی علت کشتن زهرا ۹ ساله را که همه اهالی محل و فاميل به پاکی و مهربانی از وی ياد می​کردند اينگونه عنوان کرد: او مورد تعرض قرار گرفته بود به همين دليل او را کشتم. ولی تاکنون حرفی از دهان مسعود مبنی بر شناخت هويت فرد متعرض عنوان نشده است.

مسعود در ادامه بازسازی صحنه گفته بود: «وقتی همسرم را در زيرزمين ديدم با خود انديشيدم او شاهد قتل است او را نيز بايد بکشم. او را به يک ترفند به طبقه بالا بردم و در فرصتی که قصد تعويض لباس​های خونيم را داشتم با در آغوش کشيدن پسر کوچکم از خانه گريخت؛ در غير اين صورت چون مرا در حين ارتکاب قتل ديده بود او را نيز می​کشتم.»

مأموران که بعد از پايان اظهارات مسعود قصد خروج از محل جنايت را داشتند با انبوه مردم مواجه شدند. خشم در چهره يکايک اهالی محل که در مقابل خانه زهرا جمع شده بودند مشاهده می​شد، تعدادی از مردم به سوی او حمله ​کردند تا مسعود را مورد ضرب و شتم قرار دهند. تلاش اوليه مأموران برای انتقال مسعود به داخل خودرو آگاهی ناکام ماند. او را بار ديگر به داخل خانه بازگرداندند، لباس​هايش را تعويض کردند و موهای او را کوتاه کردند تا با تغيير چهره امکان عبور او از ميان هجوم مردم عصبانی و انتقال او به داخل خودرو فراهم شود.

مسعود در راه بازگشت به اداره آگاهی نيز بی​تفاوت و ساکت به مناظر بيرون نگاه می​کرد.

«بايد منتظر نتيجه پزشکی قانونی بود، تا به حتم مشخص ​شود زهرا ۹ ساله مورد تعرض قرار گرفته است يا خير و يا اينکه نتيجه آزمايشات روانی مسعود مشخص شود تا صحت جنون او معلوم شود. تا معين شدن دو نتيجه مذکور نمی​توان توضيحی در خصوص پرونده اعلام کرد. در هر صورت اين ماجرا از مصاديق ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی است و اگر مشخص شود که پدر زهرا قصد تأديب وی را داشته طبق مقررات اين قانون با وی برخورد خواهد شد.»

اين سخنان ديروز هنرمند بازپرس اين پرونده است.

بنابراين گزارش، مسعود در بازداشتگاه اداره آگاهی هيچگونه قرص روان درمانی استفاده نمی​کند و شرايط وی بدون خوردن قرص​های درمانی از زمان بازداشت تاکنون عادی بوده و دچار حمله عصبی نشده است.

يک مدرس دانشگاه در خصوص اين پرونده و شرايط ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی گفت: ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی در مجازات پدر و جد پدری در قتل فرد تخفيف داده است.

عادل ساريخانی تصريح کرد: شبيه اين ماده در قوانين کشورهای مختلف، با يک سری اختلافات و ملاحظات در مورد برخی اشخاص وجود دارد، يعنی اين ماده تنها اختصاص به کشور ما ندارد.

استاد دانشگاه قم افزود: از لحاظ عقلی، پدر علت و فرد معلول است؛ دليل ديگر عدم قصاص پدر، احترامی است که بايد برای پدر و مادر قائل شد.

ساريخانی افزود: ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی به معنای معافيت کامل پدر از مجازات نيست بلکه وی به تشخيص قاضی در صورت قتل فرد خود تعزير می​شود.

وی در ادامه افزود: از لحاظ حقوقی بايد اين ماده را در کنار ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی قرار داد که می​گويد: اگر والدين در مقام تربيت فردان، آنها را تنبيه کنند مرتکب جرمی نمی​شوند لذا از آنجا که کودک پاره تن والدين است، پدر در اوضاع و احوال نرمال مرتکب قتل فرد نمی​شود.

ساريخانی درباره علت افزايش فردکشی نيز گفت: ريشه اين مسائل را بايد در حالت روانی اين پدران جست​وجو کرد زيرا اين افراد در حين ارتکاب جرم فاقد عنصر روانی لازم بودند و تحت فشار درونی يا بيرونی قرار گرفتند و در آن زمان اين عنصر روانی را نداشته يا اگر داشته​اند عنصر روانی طوری بوده که تحت فشار قوه قاهره قرار گرفته و در نتيجه مرتکب قتل شده​اند. لذا بجاست که در مجازات آنها تخفيف قائل شويم.

عضو هيأت علمی دانشگاه قم ادامه داد: اين ماده قانونی با توجه به موارد ذکر شده قابل دفاع است و نياز به اصلاح ندارد، در هر حال هر کس در يک حالت روحی- روانی نامناسب قرار گيرد، ممکن است مرتکب جنايت شود، لذا بجاست از يک سری تخفيفات برخوردار شود.

استاد دانشگاه قم افزود: به نظر من، اين ماده با الحاق ايران به کنوانسيون حقوق کودک هيچ تناقضی ندارد؛ چون در الحاق، آن موادی تناقض دارند که در جهت تشديد مجازاتند.