خاتمی باز هم حقيقت را فدای مصلحت کرد

هادی قابل: سوال من از خاتمی اين است که ايشان در طول دو دوره رياست جمهوری چه راهی در پيش گرفتند تا نهادهای مدنی در درون جامعه تقويت شوند؟ از خاتمی که در نامه شان هم به نقش نهادهای مدنی پرداخته و اميد خود را به آنها اعلام نموده اند، انتظار می رفت که بيش از اين به احزاب و نهادهای مدنی باوری داشتند و در عمل نقش آنها را در ساختار نهادينه می کردند.
مهدی حبيبی: تنها نامه خاتمی خطاب به ملت بايد" نامه عذرخواهی" باشد



May 6, 2004 07:16 PM

سايت جمهوری - گروه خبر:

هادی قابل، رئيس منطقه قم جبهه مشارکت: خاتمی باز هم حقيقت را فدای مصلحت کرد

خاتمی برخی از شاه بيت​ها و شاه کليدهايی که موانع تحقق اصلاحاتند، را معرفی کند

خاتمی باز هم حقيقت را فدای مصلحت کرد

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ايران اسلامی گفت : اين نامه اگر بسيار مفصل بود اما مطلب جديدی که مردم در پی آن بودند، ديده نشد و شايد انتظار می رفت که ايشان برخی از شاه بيت ها و شاه کليدهايی که موانع تحقق اصلاحاتند رامعرفی می​کنند که نکردند.

هادی قابل در گفت و گو با خبرنگار" ايلنا" که در رابطه با نامه خاتمی به ملت ايران و جوانان نوشته شده بود،گفت: نامه خاتمی از منظر روشنفکری وتحليل​گرايانه قابل تامل و بررسی است اما از رئيس جمهوری به عنوان نفر اول اجرايی کشور انتظار می رفت شفافيت بيشتری داشته باشد.

رئيس منطقه قم جبهه مشارکت تصريح کرد:آنچه که خاتمی در اين نامه آورده اند، يک تحليل عميق نسبت به شرايط حال جامعه و آنچه تاکنون بر اين جامعه گذشته است، بود تا شرايط را برای مردمی که به اصلاحات دل بسته اند، خصوصا جوانان روشن کند.

وی افزود: ​در اين نامه ايشان به دو مانع بزرگ فرهنگی و تاريخی بر سر راه اصلاحات اشاره می​کنند که عبارتند از؛ استبداد زدگی و قهرمان​جويی.

قابل با اذعان به اين که نامه خاتمی برای بررسی ريشه ای مشکلات جامعه قابل تامل است، افزود: ​خاتمی همچنان ناگفته هايی را باقی گذاشته که البته وعده دادند که در آينده به آنها بپرداد اما به هرحال اين نامه ای است که ايشان فارغ از مسووليت اجرايی و اجتماعی و سياست شان به عنوان نظريه پردازی در حوزه فلسفه سياسی نگاشته اند.

قابل با تاکيد بر اين که انتظار شفافيت و صراحت بيشتر از خاتمی به معنای" در موضع اپوزيسيون خواستن وی" نيست، گفت: ​نه به عنوان اپوزيسيون، بلکه به عنوان کسی که در حاکميت است و واقعيت های درون آن را لمس کرده، ايشان می توانستند مردم و جوانان راهم با بخشی وسيع​تر از واقعيات روبرو کند.

قابل تصريح کرد: خاتمی به مقاومت در برابر اصلاحات و يا برخی تندروی اشاره می کنند اما نمی گويند که اين مشکلات از کجاست. آيا مربوط به ساختار حاکميت است؟ مربوط به قانون اساسی است و راه برون رفت از اين مشکلات چگونه است؟

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ايران اسلامی گفت: ​آنچه از کل اين نامه بر می آيد اين است که خاتمی هم اصلاحات در درون ساختار حاکميت و قدرت را ناموفق می داند و اميدی به آن ندارند و اميدوار است اين اصلاحات را در درون جامعه مدنی و مردم از طريق کار ريشه ای و فرهنگی به پيش برد.

قابل با اشاره به بخش هايی از نامه خاتمی که اميد خود را به نهادهای مدنی ابراز داشته است، گفت: اين مطلبی است که از فلسفه سياسی ايشان نشات می​گيرد، گرچه تلاش نمودند تا بلکه ساختار قدرت و حاکميت را هم بتوانند وادار به تمکين در برابر اصلاحات کنند که البته موفق نشدند.

وی در عين حال با اشاره به برخی دستاوردهای اصلاحات در حوزه حاکميت که مورد اشاره نامه خاتمی قرار گرفته است، افزود: ادامه اصلاحات را همچنان که از نامه خاتمی بر می آيد، بايد در دل جنبش های اجتماعی جامعه مدنی انتظار کشيد.

قابل با ادعای اين که هرآنچه که در نامه خاتمی آمده پيش از اين هم گفته شده و در جلسات مختلف سياسی بررسی شده است، افزود: به نظرم خاتمی باز هم حقيقت را فدای مصلحت کردند و چيزی را گفت که کسی را نرنجاند.

وی ادامه داد: ايشان به بحث جامعه مدنی پرداخته اند اما نگفته اند که اگر اصلاحات به جامعه مدنی راه يافت و بعد همين جامعه مدنی به ضرورت تغيير قانون اساسی يا ساختار حاکميت رسيد، چه بايد کرد؟

قابل بااشاره به اين که جامعه مدنی در حوزه سياست مبتنی بر احزاب است، افزود: سوال من از خاتمی اين است که ايشان در طول دو دوره رياست جمهوری چه راهی در پيش گرفتند تا نهادهای مدنی در درون جامعه تقويت شوند؟

وی با اشاره به ترکيب کابينه خاتمی گفت: ​ايشان همواره افتخار می کردند که کابينه شان حزبی نيست و اين برای کسی که همواره بر" محور موکراسی" يعنی احزاب و گروههای مدنی تاکيد می​کردند، نمی تواند افتخار باشد .

قابل با اشاره به حزب متبوع خود که دارای اکثريت در مجلس ششم بود، گفت : اگر چه جبهه مشارکت همواره چوب اين را خورده که به ظاهر افراد بيشتری را در دولت دارد اما هيچ گاه افرادی که از اين حزب به دولت رفتند براساس مشورت با حزب و يا پيشنهاد حزب انتخاب نشده بودند و خاتمی خود تشخيص می داد وعمل می کرد.

وی پذيرش پيشنهادات از سوی حزب اکثريت را در جوامع دموکراتيک اصلی پذيرفته شده توصيف کرد و گفت :​از خاتمی که در نامه شان هم به نقش نهادهای مدنی پرداخته و اميد خود را به آنها اعلام نموده اند، انتظار می رفت که بيش از اين به احزاب و نهادهای مدنی باوری داشتند و در عمل نقش آنها را در ساختار نهادينه می کردند.
-----------------------------


تنها نامه خاتمی خطاب به ملت بايد" نامه عذرخواهی" باشد


دبير انجمن اسلامی دانشگاه اميرکبير گفت: نسل جوان ديگر سخنان زيبای خاتمی را نمی​پذيرد، تنها نامه خاتمی خطاب به ملت بايد" نامه عذرخواهی" باشد.

مهدی حبيبی در گفت و گو با خبرنگار" ايلنا" با انتقاد از" نامه​ای برای فردا", گفت: نامه خاتمی دارای نکته جديدی نبود بلکه تکرار حرفهای پراکنده​ای بود که حالا در يک نامه آورده شده است.

حبيبی ادامه داد: مردم ما انتظار ندارند کسی را که به عنوان رئيس جمهوری انتخاب کرده​اند، به واسطه ناتوانی​ها و عدم موفقيت​هايش درد دل کند. ملت کسی را می​خواهد که در مقابل موانع و مشکلاتی که بر سر راه اصلاحات و مطالبات ملت ايجاد می​شود، بايستد و مبارزه کند.

وی افزود: آقای خاتمی بر مردمسالاری دينی و اصلاح از درون تاکيد کرده​اند که در مرحله تئوری و عملی به شکست انجاميده است، ايشان سعی کرده​اند تا نسل جوان را متقاعد کنند که اصلاح از درون به بن بست نرسيده است.

حبيبی در ادامه با اشاره به اينکه آقای خاتمی انسان صادقی است ولی نتوانسته به شعارها و قولهايی که داده است، عمل کند، گفت: آقای خاتمی در نامه​اش آورده مگر من وعده داده بودم؟ بله ايشان وعده داده بود و حول اين وعده اميد عظيم اجتماعی شکل گرفته بود.