سايت جمهوری - گروه خبر:
گزارش کامل ايسنا
اولين روز سمينار گذار به دموکراسی
سخنرانی تاجيک، کديور، جلايیپور، رجايی، کاشی، غنینژاد، پدرام، صادقی،
اولين روز سمينار " گذار از دموکراسی" صبح و بعد از ظهر امروز از سوی انجمنهای اسلامی دانشکدههای حقوق و علوم سياسی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران در محل دانشکدهی حقوق و علوم سياسی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، محمدرضا تاجيک - رييس مرکز بررسيهای استراتژيک رياست جمهوری - در اين سمينار گفت: انسان و جامعه ايران هيچگاه در طول تاريخ به اين اندازه مستعد و سزاوار گذار به دموکراسی نبوده است.
وی افزود: هرگز گفتمان دموکرات به اين عمق در جامعه ايرانی به يک گفتمان مسلط هم در مردم و هم در نخبگان تبديل نشده و هرگز تا اين اندازه با چالشهای علمی و نظری پيرامون دموکراسی روبهرو نبوده است. پس مشکل کجاست که بعد از گذشت صد سال از تجربه گذار از دموکراسی، با چالشهای عملی و نظری در اين عرصه مواجهيم؟ آيا نابالغی فرهنگی يا نامتقدمهای اسلامی - سياسی و يا ساختار استبدادی قدرت باعث شده که نتوانيم به سمت دموکراسی برويم؟
وی بحث گذار از دموکراسی را در سه سطح حاملان و عاملان دموکراسی، متنی که از دموکراسی تقرير کردهايم و ناهمخوانی متن و زمينه بررسی کرد و يادآور شد: در سطح اول، بسياری از حاملان و عاملان دموکراسی در صد سال گذشته خود را وجدان آگاهی و سالار حقيقت میدانستند که حق سخن گفتن را از آن خود و هويت و مشروعيت خود را در جهانشمولی پيامشان میدانستند. همچنين بر اين باور بودند که اسطورههای سنتی را شکستهاند؛ لکن در همان دم گرفتار بند بتهای پندار ديگری که خود تراشيدهاند، بودند. درنتيجه سياسيون و روشنفکران به جای نهادينهکردن دموکراسی، تلاششان را صرف کسب قدرت کردهاند و بسياری از آنان تقريرکننده گفتمانهای توتاليتر بودند که قرائت آنها از دموکراسی قرائت محفلی بود.
تاجيک يادآور شد: اين گروه دموکراسی را در تکثير و تکثر خود و نه در تکثر عقايد و ايدههای متفاوت میديدند و در واقع عاملانی بودند که حامل دموکراسی نبودند.
وی درباره تحليل متن دموکراسی گفت: متنی که توسط پديدآورندگان گفتمان به وجود آمد، بیاشکال نبود؛ متنی دموکرات در اين مرز و بوم که اختلاطی کدر و پرابهام بود و مشخص نبود که از کدام انديشمند غيرخودی اين متن را فرا گرفتهاند؛ يک فرامتن ايدئولوژيک سرشار از عصبيتهای تقريرشده که اجازه نمیدهد فراسوی آن چيزی باشد. فراسوی آن عقبماندگی و تحجر است که اجازه قرائت متفاوت نمیدهد؛ متنی که نمیتواند با تودههای مردم ارتباط برقرار کرده و راهنمای عمل اجتماعی برای آنان باشد.
رييس مرکز بررسيهای استراتژيک رياستجمهوری يادآور شد: سطح سوم که ناهمخوانی زمينه و متن است و با زمينه اجتماعی - فرهنگی -، هنجاری ايرانی همخوانی ندارد، در واقع کنسرو ايرانی را تهيه کرده بودند که به مذاق ايرانی سازگاری نداشت.
وی ادامه داد: متن ثابت است و اين زمينه است که بايد تغيير کند و آنچه مورد ترديد است، زمينه اجتماعی، سياسی و ... است؛ اما تلاش صورت نگرفته است تا زمينه برای همگونی آماده شود.
دکتر تاجيک افزود: تلاش شده است که در لانهای که برای مرغ ايجاد شده، اشتر دموکراسی را جای دهند. گاهی تند میرويم و گاهی کند. از گفتمان عبور کرده و به کوفتمان رو آوردهايم؛ اما دموکراسی جز با قدرت گفتمانی نمیتواند محقق شود و روی آوردن به استراتژیهای غيرگفتمانی و قدرت، مانع از تحقق دموکراسی در جامعه است. بايد آستانه عمق بالا داشته باشيم. ما در گذر از دموکراسی فراز و فرودهايی داشتهايم، غافل از اينکه بايد آهستگی و پيوستگی را رعايت کنيم. به همين دليل، پس از صد سال از گذر دموکراسی نتوانستهايم فرهنگ دموکراسی را در جامعه بسط داده و حاکم کنيم.
*** رييس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات گفت: نقش آفرينی و تاثير فضای سياسی جامعه از افراد خاص در جامعهای که دموکراسی حاکم باشد به حداقل خود میرسد و خرد عمومی جامعه را به پيش خواهد برد.
محسن کديور طی سخنانی در سمينار علمی « گذار به دموکراسی » که روز دوشنبه در محل تالار دانشکدهی حقوق و علوم سياسی دانشگاه تهران برگزار شد، با اشاره به نقش اسلام در گذار به دموکراسی بر تحليل مبانی اين گذار در تاريخ ايران و سنجش اين نکته که اسلام در اين باره چه نقشی داشته است پرداخت و در اين راستا دو سوال به اين شرح را مطرح کرد: اول آنکه اسلام چه نقشی در گذار به دموکراسی ايران معاصر ايفا کرده است. آيا از جملهی موانع بوده و يا از عوامل تسريع کننده آن. دوم اينکه اسلام در گذار به دموکراسی چه مولفههايی را در تقويت آن خواهد داشت تا از عوامل گذار به دموکراسی و مردمسالاری حساب شود.
اين استاد دانشگاه در پاسخ به سوال اول خود گفت: تلقی خاصی از اسلام به ويژه آنچه در چند قرن اخير به طور رسمی از اسلام شده است از جدیترين موانع گذار به دموکراسی بوده است. در پاسخ به سوال دوم بايد بگويم که ما برای تسريع در روند تاثيرگذار بر دموکراسی چارهای جز تقويت تلقی دوم از اسلام نداريم.
وی با بيان اين مطلب که دموکراسی را امری مطلوب و شرطی لازم در ادارهی يک جامعهی سالم و البته نه شرط کافی میداند، گفت: ادارهی جامعه از طريق دموکراسی از آنجا که اول به فکر ديگرانی خارج از منطقه خودمان رسيده، مردود نيست. چنانچه منطق و فلسفه خاستگاهش در يونان باستان است و به اين اعتبار نه میتوان به آن مهر رد بيم و نه آنکه بدون هر گونه بررسی و نقد شيفتهی آن شويم.
رييس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، با بيان اينکه دموکراسی کم خطاترين روش ادارهی جامعه است، تصريح کرد: نقش آفرينی و تاثير فضای سياسی جامعه از افراد خاص در جامعهای که دموکراسی حاکم باشد به حداقل خود میرسد و خرد عمومی جامعه را به پيش خواهد برد. از سويی لزوم نظارت همگانی بر همهی عرصهها، حق برابر همهی آحاد جامعه در اين نظارت نهادينه از موارد اساسی چنين جامعهای است. چنانچه کسی اين حق را نپذيرد نمیتواند از دموکراسی دم بد.
اين مدرس دانشگاه با بيان اينکه از دموکراسی مدلی حداقلی را مطرح میکند نه حداکثری، اظهار داشت: در جامعهای که در حال گذار به دموکراسی است صحبت از دموکراسی حداکثری امری بیفايده است. لذا چهار امر برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در تمام سطوح، وجود دولت شفاف و پاسخگو که عملکردش برای مردم شفاف و در برابر نهادها و دستگاههای مختلف پاسخگو باشد، رعايت حقوق مدنی و سياسی همهی آحاد جامعه که در سرلوحهی آن حقوق و آزادیهای شهروندی مطرح است و مهمترين رکن وجود جامعهی مدنی و دموکراتيک است، زير ساخت يک نظام دموکراتيک را تشکيل میدهد.
کديور با بيان اينکه بیشک ما جامعهای در حال گذار به دموکراسی هستيم به گذار صد سالهی ايران از زمان نهضت مشروطه اشاره کرد و گفت که هر چند به اين موضوع نرسيدهايم اما اگر کسی آن را حل کند بزرگترين خدمت را به مردم و آينده کرده است.
وی از انقلاب اسلامی ايران به عنوان دومين تحول عمده در ايران بعد از نهضت مشروطه ياد و تصريح کرد: انقلاب ايران در ايران، جهان و منطقه اين اميد را آفريد که دموکراسی اسلامی، بومی و آسيايی را محقق خواهد کرد. هر چند در آن زمان دموکراسی در صدر شعارهای مردم نبود و گفتمانش در آغاز انقلاب اسلامی دموکراسی محور نيز نبود، اما در کنار شعارهای آزادی، استقلال و عدالت، مردمسالاری و دموکراسی، مردم سالاری مغفول نماند.
رييس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، در ادامه خاطرنشان کرد: اکنون ربع قرن از انقلاب اسلامی میگذرد اما همچنان مسالهی اصلی در عرصهی عمومی ايران بحث گذار از دموکراسی به قوت خود باقی است، البته اگر نگوييم که امروز تشديد شده است.
کديور در بخشی از اين سخنان ادامه داد: معتقدم اسلام سياسی يک تلقی و برائت نيست، متاسفانه رسمی شدن يک قرائت تمام اسلام سياسی را بدنام کرده است. تا جايی که عدهای بر آن شدهاند که به طور کلی از عرصهی عمومی دينزدايی کنند.
وی در بخش ديگری از سخنان خود گفت: گروهی از کسانی که خارج از عرصهی دين به مسايل سياسی اجتماعی مینگرند، برخی سکولارها هستند که چه خارج از ايران و چه داخل از ايران مثل اقتدارطلبان میخواهند بگويند اسلام با اسلام اقتدارطلب مساوی است و اسلام نوانديشی دينی اسلام نيست. اين افراد و مسلمانان اقتدارطلب يک روی سکهاند.
رييس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، روشنفکران دينی را که دستی در سنت و مدرنيته دارند شايستهترين قشر اجتماعی دانست و افزود: آنها میتوانند فرهنگ دموکراسی را وارد فرهنگ سنتی کنند. مصاديقی چون شوراها، دولت، پارلمان از خدماتی است که اين نحله انجام داده است.
کديور گفت: به طور کلی اسلام تدبير عرصهی عمومی را متناسب با مقتضيات به زمان و مکان به عقل جمعی مردم سپرده است. اين اسلام مسايل و اصول کلی را گفته است که رعايت آن سلامت يک نظام سياسی را تامين میکند.
رييس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، با اشاره به پيام انقلاب اسلامی تصريح کرد: ضوابط سنت و عقل اگر بتوانند الگويی آسيايی، شرقی، ايرانی و اسلامی ارايه کنند، قطعا عواملی که از لحاظ خارجی و داخلی به نوعی با مفاهيم ما را استحاله کردهاند تاثيری نخواهند داشت.
*** غلامرضا کاشی گفت: هر چه برش دت منازعات سياسی افزوده شود و اين منازعات به سمت خشونت حرکت کند، آلياژ سخن دموکراسی کمتر میشود.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، غلامرضا کاشی طی سخنانی در سمينار علمی « گذار به دموکراسی » که روز دوشنبه در محل تالار دانشکدهی حقوق و علوم سياسی دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار داشت: دموکراسی رابطهای تنگاتنگ با منازعات سياسی دارد و میتوان منازعات سياسی را سرشت دموکراسی حساب کرد. دموکراسی نه تنها باعث کاهش منازعات نمیشود، بلکه دموکراسی بر منازعات سياسی میافزايد و حتی دموکراسی بر منازعات نيروهای سياسی نيز حاکم میشود.
وی ادامه داد: منازعات سياسی بر روی ارزشها و منابع کمياب اجتماعی و قدرت فکری و ثروت صورت میگيرد و وقتی که اين منابع کمياب میشود، منازعات سياسی افزايش پيدا میکنند.
کاشی با بيان اين که «سخن دموکراسی با اصل دموکراسی متفاوت است» اظهار داشت: ارزشها و اسطورهها از مفاهيمی هستند که نه تنها باعث کاهش مناظره نمیشوند، بلکه خود موضوع مناظره هستند.
کاشی ادامه داد: هميشه جنبشهای اجتماعی در ايران از طبقهی نخبگان اجتماع شروع شده و وقتی که اين جنبشها به صورت تودهيی درآمدهاند، از حرکت اصلی خود منحرف شدهاند و فقط از حرکتهای دموکراتيک برچسبی از آنها باقی مانده است.
وی گفت: اگر دموکراسی در ايران در مسير جامعهی مدنی تحقق پيدا نکند، حرکت به سوی دموکراسی از طريق زيرزمينها در جامعه رشد میکند.
*** علیرضا رجايی نيز در اين مراسم گفت: دولتهای دموکراتيک بر اساس محوريت مردم ايجاد میشوند. در دوران قاجار نيز حرکتهای دموکراتيک با محوريت مردم آغاز شد، ولی به علت مقاومت بعضی از مستبدين در برابر آن اين حرکتها از مسير اصلی خود منحرف شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، رجايی افزود: روشنفکران دوران مشروطه به اين حقيقت پی برده بودند که برای ايجاد يک حکومت ملی، بايد به گفتمان دينی نيز توجه کنند و میدانستند که بدون توجه به گفتمان دينی، نمیتوانند موفقيتی به دست آورند.
وی ادامه داد: بحث حاکميت و محور بودن مردم مورد تاييد تمام گروههای دموکرات است و نحلههای دموکرات در مورد کم و کيف حاکميت مردم اختلاف نظر دارند. در دوران مشروطه وقتی که قصد داشتند کشوری با محوريت دموکراسی به وجود آورند، عنصر آزادی و سنت در برابر يکديگر قرار گرفتند، گروهی مدافع سنت شدند و آزادی را زير سوال بردند و گروهی ديگر ليبرال شدند و تمام پايههای دين را زير سوال بردند، اين اختلاف نظرها يکی از عوامل اصلی سقوط مشروطه است.
*** غنی نژاد معتقد است: دموکراسی حقيقی آزادی انتخاب برای اقليت غير خودی و منتقدهاست.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا) موسی غنینژاد طی سخنانی در سمينار علمی « گذار به دموکراسی » که روز دوشنبه در محل تالار دانشکدهی حقوق و علوم سياسی دانشگاه تهران برگزار شد، افزود: کسانی که تصور میکنند دموکراسی مشروعيت ناشی از اکثريت مردم است، در اشتباه هستند و اين تفکر جامعهی سياسی را به انحراف میکشاند. اين که میگويند خوشحاليم که اکثريت قاطع به حزب يا شخصی رای دادهاند، به معنای دموکراسی نيست، در واقع کسی که حکومت میکند، بايد حکومتش با رای نصف به علاوهی چند درصد باشد، اگر غير از اين باشد، در خطر پوپوليسم قرار میگيريم.
وی با رد بحث خودی و غير خودی در مورد آن گفت: اين بدان معناست که خودیها اکثريت هستند و میتوانند هر کاری بکنند، حقوق اقليت را حذف کنند که اين اشتباه است و معنای دموکراسی نمیدهد؛ اين پوپوليسم است. اين خطر، خطر فاشيسم، نژاد پرستی و سرکوب دگرانديشان را به همراه دارد.
وی ابراز عقيده کرد: ۹۹ درصد انتقادها از رد صلاحيتهای گسترده اين بود که چرا گسترده رد صلاحيت میکنيد؛ و اگر اين امر مختصر بود، اشکالی نداشت. اين حرف چه معنايی دارد، اين به معنای خودی و غيرخودی و نشان دهندهی تصور اشتباه و متناقض ما از دموکراسی است. کسانی که میگفتند رد صلاحيت گسترده خوب نيست، زمانی خود در سطح محدودتری اين کار را کرده بودند، يا مشروعيت آن را به رسميت میشناختند. ملاک رژيم و سيستم دموکراتيک اين است که رای غير خودی را به رسميت میشناسد يا نه.
اين استاد دانشگاه در ادامه اقتصاد دولتی را مانع برقراری دموکراسی به معنای حقيقی دانست و گفت: میتوان در شرايط خاص يک نوع پوپوليسم با اقتصاد دولتی درست کرد، البته به صورت موقتی، زيرا پوپوليسم يک مسکن کوتاه مدت برای آرام نگه داشتن مردم است.
غنی نژاد در بخش ديگری از اين سخنرانی نتيجهی مالکيت دولتی و سلطهی ديوانسالاری را قيم شدن دولت بر مردم دانست و گفت: اين نقص دموکراسی است. در يک اقتصاد دولتی خواه يا ناخواه محل خادم و مخدوم عوض میشود. يعنی مردم در خدمت حاکمين قرار میگيرند، در صورتی که طبق هر تعريفی بايد غير از اين باشد.
وی دموکراسی را در ارادهی آزاد، احزاب آزاد و آزادی انتخاب متجلی دانست و ابراز عقيده کرد: چگونه میتوان آزادی انتخاب داشت وقتی معيشت دست دولت است. تا وقتی اصلاحات ساختاری در اقتصاد انجام ندهيم، حرکت به سمت دموکراسی حقيقی يک خيال و آرمان است و محقق نمیشود.
وی ادامه داد: در سال ۷۶ يک فرصت به دست آورديم که متاسفانه فرصتسوزی شد. میتوانستيم به پشتوانهی آرا و اعتماد مردم نسبت به دولت اصلاحات اقتصادی را با هزينهی کمی انجام دهيم. اما بعد از چهار سال دوستان متوجه شدند که اقتصاد نقش مهمی در زندگی سياسی دارد.
*** پدرام گفت: رای دادن و اظهار نظر از مصداقهای دموکراسی در جامعه مدنی است، اما کسی که رای میدهد، بايد قبلا داوری هم کرده باشد، لذا در اين بين گفتوگوی افراد با يکديگر آنها را ترغيب میکند که نسبت به سخنان خود داوری و قضاوت داشته باشند. دموکراسی واقعی اين گونه تحقق میيابد، بنابراين صرف رای دادن در يک جامعه به معنای دموکراسی نيست.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، دکتر پدرام طی سخنانی در سمينار علمی « گذار به دموکراسی » که روز دوشنبه در محل تالار دانشکدهی حقوق و علوم سياسی دانشگاه تهران برگزار شد، به بررسی تعاريف و مفاهيمی مختلفی از دموکراسی در انديشهی سياسی غرب و ايران پرداخت.
پدرام با اشاره به پيوند دموکراسی با ليبراليسم و سرمايهداری، درباره آن افزود: مردم در اين مقطع از زمان غير سياسی شدند اما بعد با بحث مشارکت و حضور موثر مردم در ابعاد مختلف جامعه در جهت رشد و پيشرفت و تعالی انسانها نظرياتی از دل هابرماس و يا رالز در مفاهيمی چون عدالت، بيرون آمد که بازگشتی به دموکراسی واقعی اوليه بود.
وی با اشاره به مفهوم اصلی دموکراسی ابراز داشت: گفتوگويی که در آن دو طرف تلاش میکنند حرف يکديگر را بفهمند، دموکراسی واقعی است.
پدرام در ادامه دربارهی جايگاه نظری دموکراسی در ايران، مقاطع زمانی نهضت مشروطه، نهضت انقلاب اسلامی و جنبش دوم خرداد را به عنوان بسترهای دموکراسی در جامعهی ايران مطرح کرد و افزود: البته ادبيات غنیيی در اين زمينه نداريم. همچنين نظريهپردازیهايی در اين زمينه تا کنون نشده است.
پدرام با بيان اين که در تحليلهای سياسی از کليد واژههايی در چارچوبهای کهنه و قديمی استفاده میکنيم، تصريح کرد: جامعهی ما تاريخ ليبراليزم، مدرنيته و سرمايهداری را نگذرانده است. گفتار دموکراتيک در ايران مبنی بر ليبراليزم است. وی معتقد است: اما فرد ليبرال در ايران وجود ندارد.
وی گفت: دموکراسی پيش از آن که در ايران تکيه بر ليبراليزم داشته باشد، بر آزادی تکيه زده است، چرا که در ايران به لحاظ گفتوگو، منابع قویتری در دست است.
پدرام در پايان مهمترين شاخصهی سنت عرفانی را باز انديشی در جمع دانست و افزود: آنچه از احساس وحدت ميان خود و هستی و يا موجودات ديگر به وجود میآيد، زمينهی خوبی را برای گفتوگو فراهم میکند. در سنت عرفانی تساهل و انعطاف، فداکاری و از خودگذشتگی که خود و ديگران و امور جامعه را نسبی میبيند و فهم هرمنوتيک از دموکراتيک وجود دارد، ما را به سمت نظريهی گفتوگو و يا دموکراسی رهنمون میسازد.
*** به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، دکتر صادقی نيز طی سخنانی در سمينار علمی گذار به دموکراسی با اشاره به برخی از چالشهای روانشناختی دموکراسی، در تعريفی پارادايمی از دموکراسی و هويت جنسی به موضوعاتی چون انتخابات آزاد، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن اشاره کرد و افزود: بسياری از جوامع هستند که با حداقل شاخصهای دموکراتيک خود را محوريت دموکراسی میدانند.
وی با اشاره به بحثهايی چون حقوق زنان و برابری و مرد در جامعه اظهارداشت: اينها از لوازم ضروری دموکراسی در جامعهاند.
صادقی در ادامه با اشاره به عدم تصويب کنوانسيون منع تبعيض، خاطرنشان کرد: در برخی از جوامع اسلامی اين کنوانسيون به تصويب رسيده است و نه تنها با مسايل شرعی در تضاد نبوده، بلکه مقوم آنها نيز بوده است.
وی در ادامه دربارهی نسبتسنجی دو مولفهی دموکراسی و جنسيت گفت: مقولهی هويت بسيار پيچيده است، هويت سازی از کودکی آغاز شده و تا جوانی ادامه میيابد.
صادقی در ادامه با اشاره به جملهای سيمون دوبووا، ابراز عقيده کرد: مصداقهايی چون سياهان، شرقیها، ان، عربها، ايرانيان، يهوديان در طول تاريخ و تا قبل از دموکراسی در ارتباط با ديگری شدن معنا پيدا میکردند، اما امروز جدای از تمام اقليتهای قومی، جنسی، در چارچوب جامعهی مدنی از حقوق مساوی و آزادی به طور يکسان برخوردار بودند.
وی با تاکيد بر اين که دموکراسی يک پروسه و فرآيند روانشناختی است، گفت: در اين پروسه انسانها میآمود که خود را در حال شدن پيدا کنند.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، حميدرضا جلايیپور نيز طی سخنانی با عنوان « دموکراسی کیمیآيد؟» در سمينار علمی « گذار به دموکراسی » که روز دوشنبه در محل تالار دانشکدهی حقوق و علوم سياسی دانشگاه تهران برگزار شد، با بيان اين که «در ميان اقشار متوسط جديد شهری ايران، جستجو برای پاسخ به سوال دموکراسی کیمیآيد؟» افزود: در دوم خرداد ۱۳۷۶ ، که اقشار متوسط جديد پيکره اصلی شهرهای ايران را تشکيل میدادند، همه اميدوار بودند که با شروع کار دولت خاتمی، خصوصا با تشکيل مجلس ششم، جمهوری اسلامی اصلاح شده و دموکراسی بيايد. پس از انتخابات آنچنانی مجلس هفتم دوباره اين سوال مطرح است که بالاخره دموکراسی کی خواهد آمد؟
وی در بخشی ديگر از سخنانش گفت: دموکراسی حداقلی وقتی میآيد يا تامين میشود که علل موثر فعال شود و آن اين است که علاقمندان به دموکراسی در هنگام بروز فرصت سياسی واجد ارادهی منسجم و جمعی برای پيگيری مولفههای دموکراسی در برابر مخالفان آن، باشند.
وی ادامه داد: در استفاده از فرصتهای سياسی هم دو عامل بيش از همه عوامل موثر است: يا مخالفان دموکراسی در حکومت دست از مخالفت خود بردارند و يا اينکه قدرت عمل و انسجام علاقمندان به دموکراسی چنان قدرتمند و موثر باشد که مخالفان دموکراسی در حکومت مجبور به تن دادن به آن باشند.
جلايیپور گفت: دموکراسی خواهی ايرانيان در اين سالها به يک معنا موفق بوده زيرا در ايران علل زمينهای و مذکور در قاب تقويب شده است. از طرف ديگر اين دموکراسی خواهی هنوز به يک دموکراسی حداقلی منجر نشده است. بدين معنا که هنوز علاقمندان به دموکراسی نتوانستهاند اصلاحات قانونی يک دموکراسی حداقلی(که در دستور کار مجلس ششم هم بود) به مخالفان دموکراسی بقبولانند. اگر چنين شده بود مخالفان دموکراسی نمی توانستند انتخابات مجلس هفتم را بصورت غيرمنصفانه و مهرهچنين شده، برگزار کنند. در اين سالها چندين فرصت سياسی بوجود آمد که آخرين آن انتخابات مجلس هفتم بود و يک اراد منسجم برای استفاده از آن به نفع دموکراسی فراهم نشد. در واقع در اين انتخابات، اراده جمعی اصلاح طلبان تا مرزهای تعيين کنندگی شکل نگرفت. چه بسا اگر تحصن بینظير نمايندگان مجلس ششم، تقاضای استعفای دسته جمعی مسوولين اجرای انتخابات با همراهی بيشتر خاتمی تکميل میشد يک قدم به دموکراسی حداقلی نزديکتر میشديم، به اين معنا که با حضور اصلاح طلبان در مجلس امکان انجام اصلاح قانونی محتملتر میشد. در آينده هم ايران با فرصتهای سياسی گوناگونی روبرو خواهد بود که يکی از شناخته شدهترين آنها انتخابات نهمين دورهی رياست جمهوری اسلامی است و عنصر تعيين کننده برای تقويت دموکراسی در اين انتخابات نيز به ميزان انسجام و قدرت علاقمندان به دموکراسی بستگی دارد.
وی طرح نظری فوق چه فوايدی دارد؟ برابر اين طرح تاخير در تحقق يک