در پی حمله به سفارت انگليس پرچم انگليس پايين کشيده شد

وقايع​اتفاقيه-​ اميرعباس نخعی: تظاهرات آرام در محکوميت حمله به عتبات عاليات در عراق،​روی ديگر سکه از تجمعی در مقابل سفارت انگليس بود که سرانجام به خشونت گراييد.



May 20, 2004 12:29 AM

سايت جمهوری - گروه خبر:

وقايع​اتفاقيه-​ اميرعباس نخعی: تظاهرات آرام در محکوميت حمله به عتبات عاليات در عراق،​روی ديگر سکه از تجمعی در مقابل سفارت انگليس بود که سرانجام به خشونت گراييد.

ديروز جمعی از مردم تهران در حالی که پاره​ای از آنان کفن پوشيده و شعار «حسين حسين شعار ماست، شهادت افتخار ماست» سر می​دادند، عليه اقدامات آمريکا و انگليس در شهرهای مقدس کربلا و نجف دست به تظاهرات زدند. اين تظاهرات در حالی از ساعت ۱۰ صبح به بعد رو به گسترش بود که در همان حال کارمندان سفارت انگليس مشغول تخليه سفارت بودند، گويا، اينان نيز از پيش می​دانستند چون آمريکا سفارتی در تهران ندارد، سرانجام، جمعی از تظاهرات​کنندگان در مقابل اين سفارت دست به تجمع خواهند زد اما کمتر کسی گمان می​برد که شعار تجمع​کنندگان در مقابل سفارت شعار «تکرار آبان ۵۸» خواهد بود. يعنی واقعه​ای که در آن، سفارت آمريکا توسط جمعی اشغال شد و حال اين تهديد البته در قالب شعار، متوجه سفارت انگليس بود.

اما روی ديگر سکه که در واقع بخش اصلی مراسم ديروز بود راهپيمايی مردم در خيابان انقلاب بود، کسانی که شعار می​دادند «بوش، بلر و شارون سه محور شرارت»، «آمريکا و اسرائيل از ولايت فقيه می​ترسند»، «وای اگر خامنه​ای حکم جهادم دهد» و شعارهای بسيار ديگری که در آن بگوش می​رسيد.

مهدی کروبی رئيس مجلس شورای اسلامی در جمع تظاهرکنندگان گفت: «برنامه ​واقعی آمريکايی​ها و اشغالگران ايجاد تفرقه بين مردم عراق و تسلط بر آنهاست، مردم عراق بايد با حفظ وحدت خود متوجه باشند که دشمن دنبال تفرقه و تشتت است».

وی ادامه داد: اين کشورهايی که دم از دموکراسی قلابی می​ند و حکومت​هايی که به بهانه​های واهی در امور کشورها دخالت و تجاوز می​کنند، نه تنها در زمان جنايات صدام سکوت کردند و اگر سازمان حقوق بشر سخن می​گفت او را حمايت نکردند، بلکه صدام را حمايت کردند و ابزار مالی و جنگی و شيميايی را در اختيار او قرار دادند و هر جنايتی خواستند نسبت به منطقه و عراق نمودند.

کروبی با اشاره به برگزاری تظاهرات ضدآمريکايی گفت​: «​اين تجمع و حضور برنامه دارد، ملت خواسته​هايی دارند که خواسته همه مسلمانان و کشورهای اسلامی است. ما برای هر کشوری در کل دنيا و منطقه می​خواهيم که سرنوشت آن به دست خودشان و از طريق انتخابات مشخص شود.

اين نمونه دموکراسی و آزادی آمريکايی شارون است که مردم بی​گناه را می​کشد. پيام اين تجمع و تظاهرات اولا برای ملت عراق است، ملت عراق بايد تلاش کند که تفرقه در بين خودشان ايجاد نشود؛ برنامه واقعی آمريکايی​ها و اشغالگران تفرقه بين مردم عراق و تسلط بر آنهاست. مردم عراق بايد با حفظ وحدت خود متوجه باشند که دشمن دنبال تفرقه و تشتت است.

ولی شيعيان بايد توجه کنند تفرقه​​ای بين آنها ايجاد نشود و محور آنها بايد مراجع تقليد باشد که در رأس آنها آيت​الله سيستانی است که بايد به نقطه​نظرهای او عنايت شود.

اميدوارم اين تظاهرات پتکی باشد که بر سر آمريکا و اشغالگران فرود آيد و بتواند آنها را از خواب غفلت بيدار کند».

پس از سخنان کروبی رئيس مجلس و در حالی که تظاهرات اعلام شده توسط شورای هماهنگی تبليغات می​رفت تا با آرامش به پايان رسد، با حرکت​ ده​ها نفر از جمعيت به سمت سفارت انگليس، حال و هوای متفاوتی يافت.

اين جمعيت، پس از رسيدن در مقابل سفارت انگليس و پس از اذان ظهر به اقامه نماز در مقابل سفارت پرداختند و پس از آن به تجمع خود ادامه دادند.

تجمع​کنندگان در حالی که عليه انگليس و سياست​های اين کشور شعار می​دادند، شروع به سنگ​پرانی و پرتاب نارجک به سوی سفارت کردند، پس از آن، چندين پرچم انگليس که در مقابل در اصلی سفارت قرار داشت، پايين کشيده شد. درخصوص پايين آمدن پرچم سفارت انگليس روايت​های گوناگونی در ميان جمعيت وجود داشت. در حالی که جمعی از بسيجيان حاضر در تجمع اعتقاد داشتند که بر اثر پرتاب نارنجک​ها، طناب​های پرچم سوخته و به پايين افتاده. برخی از مسؤولان انتظامی که برای حفظ امنيت در منطقه حضور داشتند خبر از آن می​دادند که کسانی در داخل سفارت و برای آرام کردن جمعيت پرچم را پايين آورده​اند. اما به​هر حال، حتی پس از اين اقدام نيز جمعيت متحصن، متفرق نشده و به پرتاب بطری خالی و سنگ به سمت سفارت اقدام کردند.

اولين درگيری بين نيروهای انتظامی و بسيجيان تجمع​کننده زمانی روی دادکه آنان قصد داشتند خاطرات اشغال سفارت آمريکا را تجربه کنند.

نيروهای انتظامی حاضر در صحن در اين هنگام تجمع​کنندگان را به ابتدای خيابان منوچهری هدايت و اين خيابان را بستند و با بازکردن مسير عبوری وسائط نقليه به سمت ميدان فردوسی، عملا ديوار حائلی ميان تجمع​کنندگان و سفارت پديد آوردند.

پس از آن بود که يکی از کفن​پوشان با موهای لخت​طلايی و ريش​هايی طلايی به بالای نرده​های حاشيه خيابان رفت و با بلندگوی دستی خواسته​های تجمع​کنندگان را اينگونه بيان کرد: «مراجع تقليد بايد هرچه زودتر تکليف ما را روشن کنند، همه ما آماده جهاديم و دولت​های اشغالگر بايد هرچه زودتر اماکن مقدس را تخليه کنند. حکام سرسپرده عربی که به ملت خود خيانت می​کنند بايد از خواب غفلت بلند شوند. سفارت انگليس بايد هرچه زودتر تعطيل شود. در اولين اقدام پرچم پايين کشيده شد و ما اين حرکت را تا اخراج سفير ادامه می​دهيم».

در همين زمان، يکی از سرداران نيروی انتظامی با بلندگوی يکی از ماشين​های پليس خود را به جمعيت نزديک کرد تا بتواند آنان را آرام و يا احيانا به پراکنده شدن تشويق نمايد. اما تجمع​کنندگان شعار سردادند «نيروی انتظامی سفارت و رها کن» و «نيروی انتظامی انگليس و رها کن». در همين حال، تجمع​کنندگان، پی درپی از اين مسؤول انتظامی می​خواستند تا پيش از آغاز سخنانش اول بگويد: «مرگ بر انگليس» درخواستی که هرگز اجابت نشد. اين مأمور ارشد انتظامی گفت: «ما بايد همگی يکپارچه باشيم و در مقابل دشمن ايستادگی کنيم. شعار همه ما «هيهات مناالذله» است و همه ما بايد تحت فرمان رهبری عمل کنيم». اين فرمانده در مقابل شعار «سازشکار»، «سازشکار» تجمع​کنندگان گفت: «من در تمام مدت جنگ در جبهه​ها بوده​ام آن​وقت شما به من می​گوييد «سازشکار». تجمع​کنندگانی که سن اغلب آنها ۱۵ تا ۳۰ سال بود فرياد زدند: «سردار خسته شده» و سپس پرچم انگليس را در مقابل سفارت به آتش کشيدند.

پس از اين و حدود ساعت ۲۰/۱۴ دقيقه با صحبت​های مأموران نيروی انتظامی اکثريت تجمع​کنندگان متفرق شده و ديگر چيزی کمتر از صد نفر در خيابان منوچهری باقی ماندند و درست در همين لحظات بود که درگيری لفظی و پراکنده مابين تجمع​کنندگان به چشم می​خورد. در حالی​که عده​ای از آنان بر سر عده​ای ديگر فرياد می​زدند که تجمع عملا به پايان رسيد و مردم ما را به صورت تماشاچی نگاه می​کنند، عده​ای ديگر، به شدت اعتقاد داشتند که بايد به روی زمين بنشينند و مسير خودروهای عبوری در خيابان منوچهری را ببندند.

حتی در همين لحظه​ها وقتی «دزد» فلک​زده​ای بی​خبر از ماجرا اقدام به ربودن موبايلی نمود و ده​ها مأمور نيروی انتظامی حاضر در صحنه در يک چشم به هم زدن وی را دستگير نمودند، عده​ای از بسيجيان معتقد بودند که اين «دزدی» ساختگی و جهت انحراف افکار بسيجيان از تجمع است.

اين دو دستگی و اختلاف​نظرها،​از يک سو، به فرسودگی تجمع​کنندگان می​انجاميد و از سوی ديگر، آفتاب سوزان و تشنگی که هر انسانی را ناخودآگاه به فکر تجمع تيرماه دانشجويان می​انداخت، موجب شد تا اندک عده باقيمانده به​صورت پراکنده با مأموران نيروی انتظامی درگير شوند و اين نقطه پايان تجمع تسخير سفارتی ديگر بود. مأموران نيروی انتظامی که برای بازکردن راه خودروهای عبور و مرور مردم دستور دريافت کرده بودند، اين​بار، با خشونت و با ضربات پی​درپی باتوم اقدام به متفرق کردن تجمع​کنندگان کردند و حوالی ساعت ۵۳/۱۵ دقيقه در مدت کمتر از ۱۰ دقيقه اگر کسی از آن منطقه عبور می​کرد ديگر نمی​فهميد که تا لحظاتی پيش جمعی برای تسخير سفارت آنجا گردهم آمده بودند. پايانی که در آن تعدادی از تجمع​کنندگان بازداشت شده و عده​ای ديگر وعده تظاهرات و تجمع بعد از نمازجمعه اين هفته تهران را به يکديگر می​دادند.