گزارش شهروند از نشست اتحاد جمهوريخواهان در کلن
دفتر اروپائي شهروند: روز يکشنبه 30 مي، براي نخستين بار پس از انتخاب نهادهاي هماهنگ کننده اتحاد جمهوري خواهان ايران، حسن شريعتمداري عضو شوراي سياسي و فرخ نگهدار و بيژن حکمت از اعضاي شوراي هماهنگي اين نهاد، در اجتماع گروهي از ايرانيان شهر کلن به سخنراني پيرامون آينده سياسي ايران و آرمان هاي اتحاد جمهوري خواهان پرداختند.
June 4, 2004 10:50 PM
سايت جمهوری - گروه خبر: شهروند

سخنراني حسن شريعتمداري، فرخ نگهدار و بيژن حکمت در جمع ايرانيان
دفتر اروپائي شهروند: روز يکشنبه 30 مي، براي نخستين بار پس از انتخاب نهادهاي هماهنگ کننده اتحاد جمهوري خواهان ايران، حسن شريعتمداري عضو شوراي سياسي و فرخ نگهدار و بيژن حکمت از اعضاي شوراي هماهنگي اين نهاد، در اجتماع گروهي از ايرانيان شهر کلن به سخنراني پيرامون آينده سياسي ايران و آرمان هاي اتحاد جمهوري خواهان پرداختند.
در اروپا، نشست هائي که در روزهاي گرم تابستاني برگزار مي شود، معمولا به علت آغاز مسافرت ها کم رونق است. اما در اين نشست حدود 135 و مرد ايراني شرکت کردند و پس از گوش دادن به اظهارت سه سخنران، پرسش هاي خود را با آنان در ميان نهادند.
نخستين سخنران، حسن شريعتمداري، کوشيد با اشاره به تحولات سال هاي اخير نشان دهد که ايران راهي جز دموکراسي و مردم سالاري ندارد. وي پنج رکن خانواده، آموزش، اقتصاد، روحانيت و دولت را، در روند تحولات جامعه مهم دانست و گفت:
"خانواده، در جامعه ايران به دليل خصلت مردسالارانه اش، در گذشته مهمترين منبع بازتوليد استبداد بود. اما اکنون ديگر چنين نيست. آموزش، غير متمرکز شده، سهم جنسيت در آن تغيير کرده، هدفش يافتن تخصص و کار است و نه مثل گذشته صرف مدرک گرائي. اقتصاد کشور نيز، هم تحت فشار بين المللي و هم به دلايل داخلي دستخوش تغييرات بنيادي شده است. يارانه ها بايد قطع شوند؛ صنايع دولتي وارد بورس مي شوند و اقتصاد صنعتي به رقيبي جدي براي اقتصاد سنتي بازار تبديل شده است".
در مورد کاست روحانيت، شريعتمداري گفت: "روحانيت، زير فشار گفتمان داخلي خود، با مسائل تازه اي روبرو شده و سازمان آن با تغييراتي بنيادي روبرو است".
وي در تشريح تغييراتي که در نهاد دولت استبدادي بروز کرده است گفت: " در نتيجه به وجود آمدن گروههاي مدافع منافع گوناگون در دولت استبدادي، اين نهاد هم دارد دستخوش دگرديسي مي شود. به موازات اين تحول، جامعه اي که شکل توده وار داشت، تکه تکه مي شود که هر تکه از آن منافع خود را دنبال مي کند. در چنين شرايطي، سپهر دگي آنچه که به نام اپوزيسيون در داخل کشور وجود دارد، با سپهر دگي اپوزيسيون در خارج از کشور فرق مي کند. جمهوري اسلامي موفق به ايجاد رکود و سکون در درون جامعه نشده و مبارزه در اشکال گوناگون ادامه دارد. مثل مبارزه ان، جوانان، نهادهاي غير دولتي و اقوام ايراني. اما چرا اکثريت عظيم مردم نماينده اي در قدرت ندارند؟ در پاسخ به اين پرسش، بايد گفت: قسمت غير مدني حاکميت، با پشتيباني بخش همچنان سنتي مانده پنج نهادي که بر شمرديم، با جامعه رابطه اي ارگانيک و قوي دارد. بخش اقتدارگرا، با اين که حدود 20 درصد نيرو را تشکيل مي دهد، متشکل و قدرتمند است. در حالي که نيروهاي مدني جوان هستند و موفق به تشکل نشده اند.
گذار مسالمت آميز به دموکراسي
سخنران بعدي نشست، فرخ نگهدار، عضو شوراي هماهنگي اتحاد جمهوري خواهان ايران بود. وي گفت: "از ديدگاه ما به عنوان نيروهاي سکولار و جمهوري خواه، آينده سياسي ايران بايد متکي بر آزادي بيان، آزادي احزاب، رفع تبعيض، زيستن در صلح با ملل ديگر و مجموعه آرمان هائي باشد که در منشور اتحاد جمهوري خواهان هم بر آن تاکيد شده است. راه رسيدن به دموکراسي نيز، از نظر ما مبارزه مسالمت آميز، توافق همگاني و راي مردم است. کودتا، جنگ مسلحانه و دخالت نظامي خارجي يا مردود است، يا ناکارآمد و يا خلاف مقصود".
فرخ نگهدار اظهار اميدواري کرد که با توجه به روند تحولات ايران، در آينده اي نه چندان دور، شرايط براي تحقق چنين آرمان هائي فراهم آيد. وي در بخش هاي ديگر سخنان خود، بر ضرورت همکاري ميان همه نيروهائي که خواستار آزادي و مردم سالاري در ايران هستند پاي فشرد.
ضعف استراتژيک اصلاح طلبان
آخرين سخنران، بيژن حکمت عضو ديگر شوراي هماهنگي اتحاد جمهوري خواهان، با اشاره به شکست جريان اصلاح طلب گفت: "ما اکنون با پروژه يکدست کردن حاکميت مواجه هستيم. ما، مي توانيم بدون آن که بخواهيم پيش گوئي کنيم، زمينه هاي موفقيت يا عدم موفقيت اين پروژه را ارزيابي کنيم. به نظر من، اين پروژه که اين بار زير نظر آقاي خامنه اي انجام مي شود، چيزي نيست جز همان طرح آقاي هاشمي رفسنجاني در سال 68. او، در آن زمان تمرکز را در قانون اساسي تقويت کرد و کوشيد با طرح مساله سادگي يا الگوي چين، اندکي مسامحه در زمينه فرهنگي و اجتماعي نشان بدهد، بدون آن که در زمينه سياسي کوچکترين امتيازي بدهد. اين سياست شکست خورد و سرانجام مجبور شدند با جناحي متحد بشوند که بعدا به اصلاح طلب معروف شد. در بررسي علت اين شکست، بايد موضوع ساختار دولت را از انقلاب تا امروز ارزيابي کرد. در ايران، به رغم وجود يک ساختار حقوقي که منابع قدرت را تقسيم مي کند، مراکز قدرت مختلفي وجود دارند که هم قدرت سياسي و هم قدرت نظامي و هم قدرت اقتصادي را در دست دارند و با يکديگر در قالب يک سلسله مراتب اداري قرار نمي گيرند. به اين ترتيب، نيروئي که بتواند بر اوضاع مسلط شود و همه اين قدرت ها را به زير يک سقف بياورد، به وجود نيامده است".
بيژن حکمت، در بخشي ديگر از سخنان خود اين پرسش را مطرح کرد که آيا جناحي که اکنون مي کوشد حکومت را به نفع خود يکپارچه کند خواهد توانست برخلاف رفسنجاني به هدف خود برسد؟ او در پاسخ اين پرسش گفت: "در سياست هيچوقت نمي شود مسائل را به دقت پيش بيني کرد. اما به نظر من تنش هاي بزرگي در پيش است که تحقق اين هدف اقتدارگرايان را مشکل مي کند. بخصوص هفت سال رو شدن تضادها و رشد آگاهي سياسي مردم، شرايط را براي اجراي اين سياست دشوارتر مي کند".
در رابطه با نقش اصلاح طلبان در آينده سياسي ايران، بيژن حکمت گفت: "اصلاح طلبان اکنون در مجلس حضور ندارند و به احتمال زياد نهاد رياست جمهوري را نيز از دست خواهند داد. من تصور مي کنم آن ها در آينده همان انديشه مشروطه اسلامي را دنبال خواهند کرد. يعني پافشاري بر اصل محدود کردن نهاد ولايت فقيه. آن ها، بازهم خواستار اصلاحاتي در چارچوب همين قانون اساسي خواهند شد. اصلاح طلبان امروز مي گويند که ما بايد به سوي گسترش تشکل ها براي رسيدن به جامعه مدني برويم. اما سياست آن ها شکست خورده است. آن ها ديگر نمي توانند با همان مطالبات و شعارهائي که قبلا مطرح کردند و موفق به تحقق آن نشدند پشتيباني مردم را جلب کنند. در برابر استراتژي کار در قالب جمهوري اسلامي، امروز استراتژي جمهوري خواهي است که به صورت آشکار در ايران مطرح است. اين بحث اکنون دارد در ايران جا مي افتد.
سخنران، درباره هدف استراتژيک اتحاد جمهوري خواهان گفت: "اين هدف استراتژيک، همانطور که در اسناد اتحاد منعکس است، تغيير قانون اساسي جمهوري اسلامي از طريق مراجعه به راي مردم براي استقرار يک نظام جمهوري عرفي است"