سايت جمهوری - گروه خبر: روزنامه اعتماد دوشنبه ٢ آذر ١٣٨٣ – ٢٣ نوامبر ٢٠٠۴
كيوان مهرگان: پرستو فروهر چهره نوظهوری بود كه با قتل پدر و مادرش يعنی داريوش و پروانه فروهر پابه عرصه «حيات سياسی» ايران گذاشت تا طرفين اين بازی را بيشتر كند. طرفين اين بازی از سويی متهمان اين قتلها بودند كه به عنوان نيروهای «خودسر» معرفی شدند، از طرفی وكلا و روزنامهنگارانی كه به دنبال نام «آمران» اين قتلها ميگشتند و از طرف ديگر آنانی كه در جبهه مخالف با خودسر خواندن چند مامور سعی در «فيصله» دادن پرونده داشتند. خانوادههای مقتولان از نتيجه پرونده ناراضياند، روزنامهنگاران و وكلا در حبس هستند. عاملان قتلها نيز همينطور و فقط آمران اين قتلها هستند كه نامشان در «پنهان» مانده است. آنچه باعث شده هنوز موضوع قتلهای سياسی آذر هفتادو هفت «تازه» بماند همين حلقه مفقوده است. يك گفت و گو با پرستو فروهر می تواند آخرين زوايای اين جيره را پيش رويمان بگشايد كه با هم می خوانيم.
خانم فروهر احساس ميشود افكار عمومی مثل سابق پيگير پرونده قتلهای سياسی آذر هفتاد و هفت نيست. خود شما هم از پيگيری پرونده در داخل كشور نااميد شديد و سال گذشته از پيگيری پرونده در خارج از كشور خبر داديد. نتيجه اقدامات شما از سال گذشته تاكنون چه بوده است؟
شرايطی كه بر جامعه حاكم است اجازه نميدهد مردم حساسيتهايشان را در اين باره بازگو كنند.
كدام شرايط؟
شرايط بستهيی كه اجازه نميدهد مردم با زبانی رسا و بدون لكنت، حساسيتهايشان را ابراز كنند. از طرف ديگر سرخوردگی مردم هم در اين مساله نقش خودش را دارد. به هرحال بخش بزرگی از نيروی مردم به پروژه اصلاحات دل بستند و فكر ميكردند اصلاحات به خواستههای اساسی آنان پاسخ خواهد گفت. منتها با عقبنشينيهای مداوم و شكستهايی در مسير اين پروژه همان بخش عظيم از نيروی مردمی را دچار سرخوردگی كرد. در برخوردهايی كه با مردم عادی داريم شاهديم كه بسياری از مردم از حساسيت بر سر مسائل اجتماعی و سياسی به مسائل فردی و شخصی يك گام به عقب رفتهاند. حساسيتها اگرچه در ذهنها هست ولی مجال ابراز پيدا نميكند. به همين دليل شايد امكان بروز اين خواسته مثل سالهای گذشته وجود ندارد.در برخوردهايی كه با مردم عادی داشتهام يكی از مسائلی كه همواره مطرح ميكنند مساله قتلهای سياسی آذر هفتاد است. اين نشان ميدهد كه مساله قتلها در ذهنها جای گرفته و نتيجهيی كه اين پرونده ميبايست ميداشت، نداشته است.
آيا گروههای مرجع از جمله مسوولان دولتی و نخبگان فكری هم دچار اين انفعال شدهاند؟ خصوصا كسانی كه اين پرونده را پيگيری ميكردند؟
مسلما انتقادات آنها از اين روند هم زياد شده است. در همين برخوردهای كوتاهی كه برخی افراد با خود من داشتهاند خيلی از مسوولان زبان به گلايه گشودند.
از چي؟
از اين وضعيت...
بيشتر بحث ما روی پرونده اين قتل هاست كه به قتلهای جيره يی مشهور شد؟
در گفتوگوها اشاره ميكنند كه مساله قتلهای سياسی بايد پيگيری شود. اما اين اشارهها هم بسيار كمرنگ شده است. درباره سرخوردگی نيروهای پيگير اين پرونده ميتوانم اشاره كنم به اظهارات رييس كميسيون اصل نود مجلس ششم، جناب آقای انصاريراد كه گفتند: «ما پيگيريمان درباره اين پرونده ناتمام باقی ماند.» اين يعنی چه؟ يعنی اينكه تا آنجايی كه در چارچوب امكانات و تواناييشان بود به آن نتايجی كه بايسته بود نرسيدند و با يك سد برخورد كردند و در پشت آن سد ماندند. اين سخن يكی از پيگيرترين افراد در درون بافت حاكميت بود كه پرونده را پيگيری ميكرد. وقتی با چنين سخنی روبرو ميشويم جز اينكه اين پرونده ناتمام باقی مانده چه نتيجهيی ميتوان گرفت؟!
اما شما وقتی از داخل نااميد شديد اعلام كرديد شكايتتان را از مجامع بينالمللی پيگيری ميكنيد؟
آنها هم براساس امكاناتی كه در اختيار دارند و در گفتوگو با مقامات جمهوری اسلامی ايران است كه ميتوانند نظراتشان را مطرح كنند. مثلا فرض كنيد ما تقاضای تحقيق و بررسی درباره اين پرونده را برای كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد و كميساريای عالی حقوق بشر سازمان ملل فرستاده بوديم با مداركی كه لازم بود برای اينكه لازم بود استدلال كنيم اين پرونده به نتيجه لازم و عادلانه نرسيده است، خب مطلع شديم ماموری كه سال گذشته اين پرونده را دنبال ميكرده، تقاضای ويزا كرده است كه به ايران بيايد برای بررسی مساله حقوق بشر در ايران كه يكی از موارد آن پرونده قتلهای جيره يی آذر هفتاد و هفت بوده كه متاسفانه به او ويزا ندادند. به هرحال پرونده در كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد مفتوح است اما آنها برای بررسی بايستی نامه بنويسند به مقامات قضايی در ايران و از آنها تقاضای جواب بكنند درباره احكامی كه دستگاه قضايی در اين باره صادر كرده است. وقتی به آنها جواب داده نشود اين روند متوقف ميشود، ولی روند بسته نميشود. مساله اين است كه ما سعی و تلاش ميكنيم تا اين روند همچنان مفتوح باشد.
چگونه؟
با اعمال فشاری كه وارد ميكنيم نامهنگاريها، بيانيهها، در ميان گذاشتن با مطبوعات و رسانهها برای اين است كه اين مساله به فراموشی سپرده نشود و اين پرونده را ده نگهداريم تا زمانی كه شرايط رسيدگی به اين پرونده فراهم شود.
اين شرايط، شرايطی است كه صرفا به اصرار ما بستگی ندارد. اين شرايط از سويی بستگی به روابط حاكميت با سازمان ملل و كميسيون حقوق بشر دارد و وقتی پرسشها را بيپاسخ ميگذارند، آنجا متوقف ميشود اما بار ديگر تاكيد ميكنم توقف به معنای فراموشی اين پرونده نيست. فقط بايد اميدوار بود تا زمان اين توقف كوتاه شود.
بعداز اينكه پرونده هستهيی به نتيجه رسيد، ممكن است پرونده حقوق بشر در دستور كار قرار گيرد. در اينصورت پيشبينی شما چه هست؟
پيشگويی در حيطه تخصصی من نيست اما به هر صورت ميشود از شرايط جوامع اروپايی دريافت كه مساله رعايت حقوق بشر در ايران از نقطهنظرهايی بود كه در ساليان گذشته روی آن حساسيت و تاكيد ويژه داشتهاند. از سوی افكار عمومی اروپا بخصوص بعد از رويكار آمدن آقايخاتمی اميدهای زيادی بسته شد كه وضعيت حقوق بشر و آزاديهای فردی در ايران روبهبهبود بگذارد. جامعه اروپايی با يك خوشبينی به اين روند نگاه ميكرد.خب پس از ناكاميهای پروژه اصلاحات، حالا با يك بدبينی روند را نگاه ميكنند و نگاه آنها به وضعيت يك نگاه انتقادی است، كه اين ميتواند مبنايی قرار بگيرد برای نهادهای مدافع حقوق بشر. همين اواخر چند سازمان حقوق بشر اروپايي، پروژههايی را شروع كردهاند برای بررسی وضعيت حقوق بشر در ايران، در ماه آينده نشستهای متفاوتی در سرتاسر اروپا برنامهريزی شده برای بررسی و رسيدگی به وضعيت حقوق بشر در ايران. اينجا نقش اساسی كسانی كه ميتوانند بيانكننده وضع حقوق بشر در ايران باشند را نبايد ناديده نگرفت.
افكار عمومی ايران به دنبال پاسخ به اين پرسش است كه آيا اين پرونده به نتيجه دلخواه اوليای دم مقتولين ميرسد يا خير؟
به اعتقاد ما مسلما به نتيجه خواهد رسيد. اما ممكن است زمانبر باشد و اين هم بستگی به مردم در بيان خواستههايشان دارد. من به انرژی درون جامعه ايران به عنوان انرژی مثبت و رو به جلو نگاه ميكنم كه اميدوارانه به دنبال ساختن ايرانی آباد و آزاد است. شما ميتوانيد سطح آگاهی مردم را درنظر بگيريد كه نسبت به دهه شصت و اوايل دهه هفتاد چقدر تغيير كرده است. اين آگاهی سرمايه عظيمی است كه ميشود روی آن حساب باز كرد. من بيش از همه روی اين نبرد مردمی حساب ميكنم.
به اعتقاد شما احزاب اصلاحطلب درون حاكميت درباره اين پرونده به انفعال رسيدهاند.آيا دوستان مرحوم فروهرها هنوز مصرند يا نه آنها هم دچار اين انفعالی كه از آن نام برديد شدهاند؟
كليه شخصيتهای ملي و مذهبی از آغاز اين پرونده به نوعی تلاش در جهت پيگيری اين پرونده را داشتند و بارها و بارها در اطلاعيههايی كه صادر كردهاند روی اين به نتيجه رسيدن پرونده تاكيد داشتند و هر سال به عنوان ميزبانان مجلسی كه برای بزرگداشت داريوش و پروانه فروهر منعقد ميشد، حضور داشتند. اينها نيروهايی هستند كه همواره نسبت به پرونده قتلهای سياسی آذر هفتاد و هفت انتقاد كردهاند. مسلما در برخی جاها ميتوانستند بهتر عمل كنند اما در هر صورت همين افراد، گروهها و احزاب بهترين حاميان خانوادهها در پيگيری پرونده بودند.
به نظر شما جدا از پيگيری مواردی كه در اين گفتوگو بهآن اشاره كرديد ده نگه داشتن اين پرونده به چه پارامترهای ديگری نيازمند است؟
درهر صورت اين پرونده نياز به ريشهيابی دارد. چه در بستر تشكيلاتی و چه جريان فكری كه اين قتلها را مجاز ميشمرد. بستری كه بتواند اين مسائل را ريشهيابی كند نيازمند تغييرات اساسی است. از طرف ديگر رسيدگی به اين پرونده را نميتوان از ساير خواستهای مردم جدا كرد. مثل آزادی بيان. اينكه آقای گنجی و آقای زرافشان در دان هستند، كساني بودند كه در ارتباط با اين پرونده بازداشت شدهاند. پس اينها جداشدنی از هم نيستند. بازشدن مجدد اين پرونده به صورت مجرد بههيچ وجه اتفاق نخواهد افتاد. اين هم جزيی از خواستهای مردم است كه از ساير موارد از جمله قتل مجيد شريف و پيروز دوانی جدا نيست.
اما روند توا قوا به سمتی در حركت است كه مساله اين پرونده كاملا فراموش شود. درصورتيكه حاكميت يكپارچه شود پيگيری اين پرونده به محالات تبديل خواهد شد؟
هركدام از ما يك حافظه تاريخی داريم. در اين حافظه بسياری از مسائل ضبط خواهد شد كه منجر به نارضايتی می شود كه مجموعه اين اتفاقات واكنش خودش را خواهد داشت. مسلما مردم بر روی خواستههايشان پافشاری ميكنند.
خارج از كشور درباره اين پرونده چه حساسيتی وجود دارد؟
متاسفانه بايد بگويم در خارج از كشور نيروهای سياسی در بسياری از اوقات، بيشتر از آنكه سعی كنند اهداف مردم را روبروی خود داشته باشند و برای دستيابی به اين اهداف شيوههای صحيحی پيدا كنند، دچار اختلافات درونی هستند و انرژی آنها بيشتر صرف اين دعواها ميشود. دوربودن از شرايط داخل كشور نيز موجب شده كه از درك واقعی موقعيتها در درون ايران دور بيفتند و ممكن است حرفهايی بيان كنند كه در حوزه اعتقاد و آرمان خودشان موجه باشد ولی پذيرش عمومی نميتواند پيدا كند. به همين دليل بهنظر من مساله در درون ايران است.
شما با ساير خانوادههای قربانيان ارتباط داريد؟
بله! ما ارتباط تنگاتنگی داريم. حالا جدا از ارتباطات بر سر مساله پيگيری اين پرونده، ما همگی سختترين دوران دگيمان را گذرانديم. سعی كرديم در كنار هم باشيم و همين پيوند عميقی بهوجود ميآورد كه توانستيم حفظش كنيم. عليرغم اينكه ممكن است تلاشها كمتر از سالهای اوليه باشد. با سياوش و سهراب مختاری فردان مرحوم مختاری و نيز سيما پوينده همسر محمدجعفر پوينده كه مقيم آلمان هستند ارتباطات نزديكی دارم و بيش از همه ارتباطات ما عاطفی است كه در شرايط سخت پديد آمده است.
با هم پرونده را پيگيری ميكنيد؟
بله ما در همكاری و رايی با همديگر اين تلاشها را پيشميبريم. هركس به اندازه توان و وقتی كه دارد بار را به دوش ميكشد اما اين بار را باهم ميكشيم.
شما در خارج از كشور وكيل گرفتهايد؟
چون ما نميتوانيم اين را به عنوان دعوای حقوقی مطرح كنيم صرفا مشاوره حقوقی ميگيريم. چون جنايات در ايران اتفاق افتاده و طبعا دستگاه قضايی ايران مسوول پيگيری است.
به كميسيون اصل نود مجلس هفتم مراجعه كردهايد؟
خير! هيچ نوع برخوردی نداشتم.
چرا؟
برداشت من چنين است كه آنها هيچ رغبتی به پيگيری پرونده ندارند علاوه بر اين وقتی مجلس ششم كه به هر صورت درموضعگيريهايشان، نمايندگان حساسيت بالايی از خود نشان ميدادند و روی اين تبليغ ميكردند كه مجلس پيگيری خواهد كرد در پايان به آن نتيجهيی رسيدند كه آقای انصاری راد گفت. ديگر مراجعه به مجلس هفتم چه منطقی ميتواند داشته باشد.