سايت جمهوری - گروه خبر: " از جنجال هاي يك جشنواره تا جنبش ضد كارتنخوابي ،،
مهدی تاجیک
روزنامه اعتماد
شنبه 28 آذر 1383
چند هفتهيي است كه استانهاي جنوبي كشور توانستهاند در خبرسازي گوي سبقت را از بقيه استانهاي كشور بربايند و به تيترهاي بزرگ روزنامهها و خبرگزاريها تبديل شوند.
اگر در دو سه هفته گذشته، مساله خليج فارس و جعل نامش توسط يك موسسه امريكايي توانست كانون خبرسازي را به جنوب كشور انتقال دهد، اين بار جار و جنجال و واكنش نسبت به برگزاري مراسم اختتاميه جشنواره ايران زمين )كه دو هفته پيش به پايان رسيده است( به خبرسازترين موضوع هفته در زمينه مسائل اجتماعي تبديل شد. هر چند كه زمزمههاي مخالفت با نحوه برگزاري اين مراسم پيش از هفته گذشته نيز شنيده ميشد.
اختتاميه پر دردسر
ماجراي جنجال آفريني جشنواره تئاتر ايران زمين از جايي آغاز شد كه كيهان روزنامه محافظهكار عصر، خبر از رقص ان روسي با لباسهاي بدن نما و رقص مختلط ان و مردان در مراسم اختتاميه جشنواره ميداد و ضمن مستهجن و مشمئزكننده خواندن اين برنامه، خواستار رسيدگي جدي دستگاه قضايي نسبت به اين مساله بود.
يك روز پس از موضعگيري كيهان و با پيچيدن موضوع در محافل گوناگون، افراد ديگري نيز نسبت به مراسم پاياني جشنواره ايران زمين واكنش نشان دادند تا اينكه دادگستري نيز موضع خود را نسبت به موضوع اعلام كرد.
به دستور دادگستري خوزستان و با شكايت ستاد امر به معروف و نهياز منكر، سه تن از مسوولان فرهنگي استان )يعني مدير كل فرهنگ و ارشاد خوزستان، معاون سينمايي و هنري اين اداره و رييس اداره ارشاد اهواز( به اتهام ترغيب مردم به فساد بازداشت شدند و مساله ابعاد جديدتري به خود گرفت.
بازداشت مقامهاي دولتي اگرچه بيش از يك روز دوام نداشت و آنها با قرار كفالت تا رسيدگي كامل به پرونده آزاد شدند ولي در اين زمان ديگر احمد مسجدجامعي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي هيات حقيقتياب خود را براي بررسي بيشتر ابعاد قضيه به استان خوزستان فرستاده بود تا نشان دهد كه موضوع از داخل دولت هم در حال پيگيري است.
با اين حال، دامنه موضعگيريها نسبت به اختتاميه جشنواره ايران زمين حتي از سطح دولت و دستگاه قضايي هم فراتر رفت. پارلمان نشيننان كه از قرار، سيديهاي منتشر شده از مراسم اختتاميه را نيز مشاهده كرده بودند در نطقهاي خود نسبت به اين مراسم بشدت انتقاد كرده و برخي آن را توطئهيي تلقي كردند كه از ناحيه دشمنان طراحي شده است. نقطه عطف واكنش نمايندگان مجلس ولي زماني بود كه حدادعادل رييس مجلس نيز به جمع منتقدان جشنواره ايران زمين پيوست و خطاب به مسوولان فرهنگي گفت: دعوت از ان رقاصه كشورهاي غيراسلامي براي شركت در اين جشنواره، نشان از بيتدبيري و بياحتياطي بوده است و به همين دليل نيز متخلفين بايد مواخذه شوند.
رييس مجلس در نهايت هم از مسوولان فرهنگي ميپرسيد چرا بايد از گروههاي هنري كه نه آشنايي به احكام اسلامي دارند و نه تقيد و تعهدي به آن احكام دارند براي اجراي برنامه به كشور دعوت كرد؟
روز دوشنبه يعني يك روز پس از واكنش حداد عادل، اما نتايج تحقيق كميته حقيقتياب وزارت ارشاد هم منتشر شد كه حاوي نكات جالب توجهي بود.
حقيقتيابان وزارت ارشاد در گزارش خود آورده بودند كه برخي از ادعاهاي مطرح شده نظير دعوت از گروههاي رقص به جاي گروههاي تئاتر و همچنين رقص مختلط ان و مردان كاملا بياساس است. آنان حتي اضافه كرده بودند كه مواردي از لوحهاي فشرده و تصاوير منتشر شده كه در اختيار نمايندگان مجلس نيز قرار گرفته، مونتاژ شده و خلاف واقع است و بايد جهت بررسي بيشتر به كميته فني ارجاع شود.با وجود اين موارد، گزارش هيات اعزامي وزارت ارشاد حكايت داشت كه در فرازهايي از برنامه مراسم افتتاحيه تخلفاتي هم صورت گرفته كه بايد با عاملان آن برخورد شود.
انتشار گزارش هيات حقيقتياب، به رغم اينكه بسياري از ادعاهاي مطرح شده را زير سوال ميبرد اما به واسطه تاييد برخي تخلفها براي احمد مسجدجامعي كافي بود تا تصميم خود جهت توبيخ برخي مسوولان برگزاري مراسم را عملي سازد.
او در اواسط هفته گذشته نه تنها مدير جشنواره ايرانزمين را تغيير داد، بلكه خواستار محروميت گروههاي هنري متخلف در جريان برگزاري مراسم اختتاميه جشنواره نيز شد.
درست در همان روزي كه وزير ارشاد، اقدامات توبيخي خود را در مورد مسوولان برگزاري مراسم عملي ميكرد، عبدالله رمضانزاده سخنگوي دولت در موضعي متفاوت به دفاع از ماهيت جشنواره ايران زمين برخاست و به خبرنگاران گفت: جشنواره ايران زمين حركتي اصولي با هدف معرفي جايگاه فرهنگ ايرانزمين در خطه خوزستان برگزار شده است و مخالفان آن عدهيي با گرايشهاي قومي خاص هستند كه همواره با برگزاري اين مراسم مخالفت كرده و امسال نيز نخستين حركتها توسط آنان صورت گرفت.
رمضانزاده پس از آنكه با ابراز نظري مشابه هيات وزارت ارشاد برخي ادعاهاي مطرح شده مانند دعوت از گروههاي رقص را تكذيب كرد، ابراز اميدواري كرد كه تخلفات كوچك بهانهيي براي برخورد با دستاوردهاي فرهنگي دولت قرار نگيرد.
به هر حال واكنشها نسبت به مراسم پاياني جشنواره ايرانزمين تا پايان هفته ادامه يافت و افراد و جريانهاي مختلف در مورد آن اظهارنظر كردند. در ميان اظهارنظرها، اما آن دسته كه بيش از همه از نظرها پنهان ماند، اظهارات هنرمندان و فعالان فرهنگي و اجتماعي بود كه هشدار ميدادند مبادا اين مسائل حاشيهيي، فرهنگ و هنر را به عرصهيي براي بازيهاي سياسي تبديل كند.
خيابان خوابهاي نه بيخانمان
اگر سهشنبه، چهارشنبه يا پنجشنبه شب در مقابل دستگاههايي چون بهزيستي، استانداري و وزارت بهداشت، با نگاهي ترحمانگيز افرادي را مشاهده ميكرديد كه در كنار خيابان دراز كشيدهاند و به تصور اينكه خيابان خواب هستند از كنار آنها ميگذشتيد، بهتر بود كمي جلوتر ميرفتيد تا باورتان ميشد آنها نه تنها كارتن خواب نيستند بلكه همگي دانشجويند و در اعتراض به مرگ بيخانمانها قصد دارند اينگونه، مسوولان دولتي را به پاسخگويي وا دارند.
داستان مرگ خيابان خوابها هم در هفته گذشته با اين اقدام دانشجويي به يكي از خبرسازترين موضوعات تبديل شد و ارايه آمارهاي متفاوت در مورد تعداد خيابان خوابها و نحوه ساماندهي آنان، واكنشهاي متفاوتي را در افكار عمومي پديد آورد.
آمار رسمي در مورد تعداد خيابان خوابها كه از سوي نهادهاي مختلف ارايه ميشد اگرچه بسيار متفاوت بود اما همگي وجه مشتركي داشت كه حكايت از ناتواني دستگاههاي مسوول براي رفع همه جانبه اين مشكل اجتماعي ميكرد. چنانكه رسول خادم عضو شوراي شهر هم در شب سردي كه دانشجويان متصف به «جنبش عدالتخواه دانشجويي» جلوي ساختمان محل كارش، تحصن كرده بودند به آنها ميگفت: موضوع ساماندهي بيخانمانها، موضوع عجيب و تنهايي است كه به اين سادگيها قابل حل نيست.
او در مورد ساماندهي خيابان خوابها هم گفته بود: با نحوه فعلي ساماندهي مخالفم چرا كه به نظرم بر حجم مشكلات ميافزايد.
يك شب پس از صحبتهاي رسول خادم، وقتي دانشجويان پتوهاي خود را به كنار ساختمان استانداري تهران انتقال دادند تا شب را سپري كنند، نوبت به معاون اداره كل سياسي استانداري تهران هم رسيد كه آمار و ارقام خود در اين زمينه را ارايه كند.فيص گفت: تعداد بيخانمانها 4هزار و پانصد نفر تا 5هزار نفر است و در حال حاضر 180 بيخانمان هر شب جمعآوري ميشوند و هزار و هشتصد بيخانمان نيز در اردوگاه قرچك و ورامين اسكان يافتهاند. آمار معاون استانداري ثابت كرد كه موضوع خيابان خوابي واقعا موضوع عجيبي است چرا كه از طرفي در همين روزها وزير كشور تعداد بيخانمانها را 6هزار نفر عنوان كرده بود و از طرف ديگر نماينده شهرداري هم گفته بود اردوگاه قرچك به دليل ايراد بهداشتي مدتي است كه بسته شده و كسي در آنجا نگهداري نميشود.
اين اظهارنظرها در حالي بود كه آمار از مرگ 47 نفر خيابان خواب ظرف 23روز گذشته حكايت ميكرد و رييس تالار تشريح پزشكي قانوني نيز در گفتوگو با رسانهها از مرگ ماهانه 35 بيخانمان در تهران خبر ميداد و به رسانهها ميگفت: بيش از نيمي از 70جسد مجهول الهويه تشريح شده ماهانه در تهران را بيخانمانها تشكيل ميدهند كه اكثرا لباسهاي مندرس به تن دارند، دچار لاغري زياد هستند و از سوءتغذيه رنج ميبرند. جابر قره داغي در عين حال 99درصد خيابان خوابها را هم مرد عنوان ميكرد و با استناد به آمار اعتقاد داشت كه ميانگين عمر اجساد بيخانمان نزديك به 50 سال است.
دامنه نگرانيها نسبت به سرنوشت خيابان خوابها هم اما به اين سطح از اظهارنظرها محدود نماند، به گونهيي كه محمد خاتمي رييس جمهوري با اظهار تاسف از وضعيت افراد خيابانخواب، وزير رفاه و تامين اجتماعي را مكلف كرد حداكثر ظرف ده روز با همكاري دستگاههاي ذيربط طرح لازم پوشش حمايتي اين افراد را تهيه كرده و به هيات دولت ارايه كند.
پس از اين تصميم رييس جمهوري، معاون برنامهريزي و سياستگذاري وزارت رفاه هم اعلام كرد كه باتوجه به دستور رييس جمهوري مبني بر ساماندهي كارتنخوابها، ستاد ساماندهي متكديان و خيابان خوابها در شهرهاي بزرگ در وزارت رفاه تشكيل خواهد شد و تمام سازمانهاي تابعه وزارت رفاه هم آمادگي كامل براي ساماندهي كارتنخوابها دارند. اظهارات معاون وزارت رفاه هرچند جزو معدود خبرهاي اميدواركننده هفته گذشته در رابطه با خيابانخوابها بود، ولي حكايت از يك خوشبيني بيش از حد داشت چرا كه تجربههاي گذشته نشان داده ساماندهي خيابان خوابها همواره موقتي، فصلي و بيهدف بوده و راه به جايي نبرده است.
همايش ملي كار، بي حضور كارگران!
سواي اخبار فقر و بيخانماني در هفته گذشته، خبرهايي مانند برگزاري پنجمين «همايش ملي كار» هم وجود داشت كه در نگاه اول اميدواركننده به نظر ميرسيد هرچند كه آغاز به كار اين همايش نيز موجبات بروز ترديدهاي گستردهيي را فراهم آورد كه چيزي از اميدواري اوليه باقي نماند.
پنجمين همايش ملي كار در حالي با شعار «سه جانبه گرايي» و «تحقق كار شايسته براي آماد مردم» ابتداي هفته گذشته آغاز به كاركرد كه حتي يك نفر از تشكلهاي كارگري در آن حضور نداشتند و دستگاههاي دولتي به تنهايي مجري برگزاري مراسم بودند.
نحوه تشكيل همايش ملي كار به گونهيي بود كه بسياري از كارشناسان حتي آن را «همايش دولتي كار» ناميدند و در گفتوگو با رسانهها به متصديان همايش گفتند: كار شايسته جز در سايه حضور آگاهانه و مستقلانه كارگران از طريق تشكلها ايجاد نخواهد شد.
انتقادها به همايش ملي كار اما تنها به دولتي بودن و عدم دعوت از تشكلهاي كارگري محدود نبود. چرا كه در ماده 79 فصل سوم قانون كار ايران، نوجوانان 15 تا 18 سال جزو كارگران محسوب ميشوند و تناقص آن با ماده 2 مقاولهنامه بينالمللي كه حداقل سن كارگري را 18 سال عنوان كرده فرصت مناسبي براي حاميان حقوق كودك نيز پديد آورد كه به جمع منتقدان اين بخش از قانون كار بپيوندند و با تذكر آماري چون وجود 200 ميليون كودك در سراسر دنيا و وضعيت بحراني آنان در دستكم 10 كشور جهان توجه افكار عمومي را به خود جلب كنند.
آمار جهاني حاميان حقوق كودك در بحبوحه برگزاري همايش ملي كار را آمار سازمان ملل تكميل ميكرد كه حكايت داشت «نزديك به 640 ميليون كودك در سراسر جهان بيخانمان و مجبور به كارند و اين در حالي است كه بسياري از اين كودكان يا به كشورهاي ديگر قاچاق ميشوند و يا اينكه در بدترين شرايط اجتماعي، محروم از حقوق خود دگي ميكنند.»به هر حال با وجود اين مسائل، همايش ملي كار هم هفته گذشته برگزار شد هرچند كه حاشيهيي پررنگتر و پرمحتواتر از متن داشت.