بيانيه شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در مورد حضور خاتمی در مراسم ١٦ آذر: آغاز و پايان خاتمی در دانشگاه

• خاتمی در مقابل اعتراض دانشجويان نسبت به عمل نكردن به وعده‌هايش، بی نتيجه مانده پرونده‌های كوی دانشگاه تهران، قتل‌های زنجيره‌ای، چرايی برگزاری انتخابات فرمايشی مجلس، كوتاه آمدن از لوايح دوگانه، تلف شدن بسياری از نقش آفرينان دوم خرداد ٧٦، تنها گذاشتن دانشجويان، فعالان سياسی و مدنی و نخبگان اين كشور در مقابل برخوردهای قضايی و امنيتی و نداشتن هيچ خط قرمزی در دفاع از حقوق مردم، حمله را بر دفاع ترجيح داد و نخبگان اين كشور را به جو زدگی و شنيدن صدای دشمنان ملك و ملت از اردويشان متهم كرد.
• عرصه سياست عرصه وانهادن مسائل به درازنای تاريخ نيست كه در زمانی طولانی، حقيقت ظرفيت دموكراتيك قانون اساسی اثبات شود، همين تجربه ٨ ساله وی و همفكرانش و در نگاهی ديگر تجربه ٢٥ ساله قانون اساسی، بيانگر تكميل ظرفيت دموكراتيك آن و حتی عدم استفاده از بسياری از ظرفيت‌های غير دموكراتيك آن است.



December 19, 2004 06:03 PM

سايت جمهوری - گروه خبر:

آغاز و پايان خاتمی در دانشگاه

١٦ آذر يادآور تلاش و حضور مجدانه و مدنی دانشجويان در دفاع از مطالبات ملی است. خواسته‌های ديرين ملت؛ زندگی آزاد، عادلانه، انسانی و بدون سلطه بيگانگان همراه با رعايت حقوق شهروندی‌شان از جانب حاكميت و توسعه‌ای دموكراتيك در كشور كه از زبان و قلم دانشجويان بيان می‌شود. و از رهگذر نمادين اين روز، دانشجويان به بيان مطالبات ملی و دانشجويی می‌پرداد.
حضور خاتمی در سالروز ١٦ آذر امسال در دانشكده فنی، با سابقه قريب به ٨ سال رياست دولتی به نام اصلاحات كه با اعتراض جامعه دانشجويی به كارنامه ناموفقش همراه بود، رنگ و بوی ديگری به سالروز ١٦ آذر بخشيد و می‌توان انتقادات و نهيب‌های دانشجويان به خاتمی را در ادامه پيگيری مجدانه آنان در راه خواست ديرين مردم؛ آزادی، حقوق بشر و دموكراسی دانست.
٧ سال پيش خاتمی در قامت پرچمدار اصلاحات و به شيوه‌ای مردمی در ميان دانشجويان حاضر شد، تا در اولين ديدارش با دانشجويان اميدوار به آينده‌ای بهتر، از شعارها و برنامه‌هايش بگويد و دانشجويان آمده بودند كه از خواست‌ها و اهداف مدنی شان بگويند. اما دانشجويان نمی‌دانستند كه پس از هفت سال با رييس دولتی شكست خورده و با كارنامه‌ای ناموفق روبرو خواهند شد كه اخلاق قدرت وی را چونان ساير مسندنشينان قدرت و شوكت فراگرفته و همچون ديگران به پرده پوشی و ناصواب گويی كشانده، تا بدانجا كه از حضور در جمع عمومی دانشجويان پرهيز كند و با تشكيل جلسه‌ای فرمايشی و تصنعی از پرسش‌های جامعه دانشجويی فرار كند و از حضور در دانشگاه به ژستی دموكراتيك و مردمی چونان ديگر قدرت مدران كشور بسنده كند.
اما اين جلسه تصنعی كه از قبل به حضور گزينشی افراد مزين شده بود، پرده آغازين نمايش خاتمی در دانشگاه بود. ما قصد نداشتيم تا در اين مورد موضعی اتخاذ كنيم زيرا هنوز مبارزه با اقتدارگرايی را در اولويت می‌دانيم اما قلب ماهيت اتفاقات رخ داده و دامن زدن بر توهمات و ايجاد فضايی غير واقعی از مظلوميت و سربلندی خاتمی در رسانه‌ها، ما را بر آن داشت تا از جايگاه نمايندگان بخشی از جامعه دانشجويی، از خواست‌ها و واقعيتهای جامعه دانشجويی دفاع كنيم.
نهيب‌های بی‌پرده دانشجويان به خاتمی، اگرچه بهتر بود كه به شكلی منطقی و مدنی ابراز شود اما ٨ سال برخوردهای سهمگين امنيتی و قضايی با دانشجويان به علت حمايت از اصلاحات، بی‌پاسخ ماندن بسياری از مطالبات و سوالاتشان از حاكميت، عدم تحقق وعده‌های خاتمی و بی پناه گذاشتن آنان در برابر اقتدارگرايان سركوبگر، نتيجه‌ای جز اين گونه رفتار را در پی نخواهد داشت و از سوی ديگر روبرو شدن با فضايی ساختگی، تصنعی و امنيتی و با حضور جمع گزينشی حاضر در جلسه، عصبانيت دانشجويان را تشديد كرد.
خاتمی كه بنا بر وعده‌هايش می‌بايست اخلاق حاكمان و حاكميت را در مواجه با مردم اصلاح كند، آنچنان دچار ضعف اخلاقی شده كه اخلاق قدرت غير پاسخگو او را نيز فراگرفته است كه نازيباتر از گذشتگان با دانشجويان برخورد می‌كند و در مقابل انتقاد و اعتراض آنها به توهين روی آورده و تهديد به اخراجشان از جلسه می‌كرد. بنابراين در اين شرايط كه در ساختار قدرت كاملا هضم شده و سعه صدر خود را از دست داده است، طبيعی است كه جامعه دانشجويی سخت تر از قدرتمندان غير منتخب با او برخورد كنند. و او كه با رای ملت و پشتوانه مردم وارد كاست قدرت شده، نسبت به هضم شدن در اخلاق حاكمان هشدار دهند.
اما پس روی خاتمی فقط به شكل برگزاری جلسه‌ای فرمايشی و تصنعی و با حضور افرادی از پيش تعيين شده باز نمی‌گردد. سخنان او حاوی پيامهايی است برای ملت و حاكميت. می‌توان جايگاه رای مردم، قانون اساسی، نقش جنبش دانشجويی، حقوق ملت را از سخنش يافت و علت عدم موفقيت و ميزان سقوط اخلاقی‌اش را دريافت.
خاتمی به دفاع از اصلاحات پرداخت اما مشخص نكرد كه اصلاحات مورد نظرش چيست؟ واژه‌ای كه قريب ٨ سال در‌ هاله ابهام بود و به گفتن آن اكتفا شد. امروز بر همگان مغالطه اصلاح‌گری آشكار است زيرا به هيچ عنوان ساختار موجود روش اصلاحگری را نمی‌بذيرد. در ٨ سال گذشته مشخص نشد كه كف اصلاحات و خط قرمز خاتمی تاكنون چه بوده است؟ پاسخی به مغالطه اصلاح‌گری كه از طرف همه جريان‌های سياسی صورت می‌گرفت داده نشد، زيرا فقط واژه مهم نيست ، بلكه حداقل اصلاحات بايد اصلاح وضع موجود و دفاع از حقوق ملت و انتخابات ازاد باشد اما اكنون در برزخ تعليق فعاليت به سر می‌بريم و حقوق ملت مورد چپاول قرار می‌گيرد. اصلاحات مورد نظر مردم؛ احقاق حقوق پايمال شده ملت، حق تعيين سرنوشت، اعاده جايگاه واقعی رای مردم، توسعه سياسی، حق حضور دگرانديشان در جامعه و قدرت، حفظ آزاديهای فردی و اجتماعی مردم و رعايت حقوق شهروندی شان است كه از آن نامی برده نشد و حتی به آن حمله شد.
خاتمی می‌توانست از ناتوانی و ناكامی‌هايش بگويد و بدون پرده پوشی به سبك اربابان قدرت، نسبت به دوری از برنامه‌ها و شعارهای اوليه‌اش بگويد اما گويی صداقتی كه قرار بود به آن وفادار بماند را از ياد برده بود و دانشجويان كه ميزان الحراره جامعه هستند، به خاتمی هشدار دادند كه اگر ناتوان و ناموفق است با شهروندانش صادق باشد و «شعار دروغ بس است» بيان شفاف اين خواسته بود.
خاتمی فراموش كرده بود كه منتخب ملت است و وامدار دانشجويان و خود را طلبكار می‌دانست. به خيال خود دوم خرداد ٧٦، آفريد وی و همفكرانش بود، غافل از آنكه اين جريان محصول حركت ملی مردم ايران برای پايان بخشيدن به اقتدارگرايی و احقاق حاكميت ملی و تاثير بر سر سرنوشتشان است.و دانشجويان پيشگامانی بودند كه ورود وی به عرصه قدرت را تسهيل ساختند و اكنون پس از تجربه ٨ ساله اصلاحات، حق داشتند كه از خاتمی وعده عمل نشده توسعه سياسی، تحقق نيافتن جامعه مدنی، از بين رفتن آزادی‌های فردی و اجتماعی و حاكميت دموكراتيك را سوال كنند، اما خاتمی همه آن وعده‌ها و اميد‌ها را از ياد برده بود و از ياد برده بود:
ز صدق آينه كردار صبح خيزان بود / كه نقش طلعت خورشيد يافت شام شما

خاتمی در مقابل اعتراض دانشجويان نسبت به عمل نكردن به وعده‌هايش، بی نتيجه مانده پرونده‌های كوی دانشگاه تهران، قتل‌های جيره‌ای، چرايی برگزاری انتخابات فرمايشی مجلس، كوتاه آمدن از لوايح دوگانه، تلف شدن بسياری از نقش آفرينان دوم خرداد ٧٦، تنها گذاشتن دانشجويان، فعالان سياسی و مدنی و نخبگان اين كشور در مقابل برخوردهای قضايی و امنيتی و نداشتن هيچ خط قرمزی در دفاع از حقوق مردم، حمله را بر دفاع ترجيح داد و نخبگان اين كشور را به جو زدگی و شنيدن صدای دشمنان ملك و ملت از اردويشان متهم كرد.
خاتمی كه در دوم خرداد ٧٦ با وعده ايجاد جامعه مدنی و پركدن شكاف ملت_ دولت به نفع مردم بر سركار آمد در پايان كار خود به جايی رسيد كه عملا مجری اربان قدرت شد و انتخاباتی را برگذار كرد كه حتی ياران وی از حق انتخاب شدن محروم شدند و خوش خدمتی را به حدی رساند كه ضريب شركت در انتخابات را بالا برد و در بعضی از شهرها آمار بالاتر از ١٠٠% را شاهد بوديم. و اكنون طلبكارانه مدعی است بين حاكميت و مردم، حاكميت را برگزيده است و به نفع نظام كوتاه آمده است. اگر اين چنين بود از همان ابتدا روشن و شفاف می‌گفت تا چندين سال سرمايه‌های اجتماعی بيهوده به پای وی هدر نمی‌شد. از طرفی اكنون با قبول دوگانگی شكاف مردم- حاكميت به تناقض گويی ديگری افتاده است و معتقد است رييس جمهور نظامی دموكراتيك مبتنی بر رای ملت است.
تناقض گويی ديگر خاتمی جمع بين تداركاتچی دانستن رييس جمهوری، بی‌نتيجه ماندن لوايح اختياراتش و... با ظرفيت‌های دموكراتيك معطل مانده قانون اساسی است. قانون اساسی كه برای وی قداست دارد و صحبت از تغييرش را خيانت می‌داند. در حالی كه ظرفيت‌های دموكراتيك قانون اساسی كه از آن نام می‌برد، رييس جمهور را به حاجب الدوله تبديل كرده و مجلس را ضمن از تاثير انداختن، نظارت استصوابی و فيلتری در ابتدای ورودش نهاده است كه حتی نايب رييس مجلس و برادر وی از ورود به ورود مجدد به آن منع می‌شود.
عرصه سياست عرصه وانهدن مسائل به دراای تاريخ نيست كه در زمانی طولانی، حقيقت ظرفيت دموكراتيك قانون اساسی اثبات شود، همين تجربه ٨ ساله وی و همفكرانش و در نگاهی ديگر تجربه ٢٥ ساله قانون اساسی، بيانگر تكميل ظرفيت دموكراتيك آن و حتی عدم استفاده از بسياری از ظرفيت‌های غير دموكراتيك آن است.
قداستی كه خاتمی برای قانون اساسی قائل است، دموكراتيك‌ترين كشورها برای حقوق اساسی شان قائل نيستند و در گذرگاه زمان با ايجاد شرايط جديد اجتماعی و سياسی ، متممی در جهت اصلاح حقوق اساسی‌شان بر آن می‌ند تا خود را با شرايط جديد تطبيق دهند و ملزومات زندگی آزادانه مردم را فراهم كنند. اگر خاتمی باز هم بر ظرفيت‌های مغفول قانون اساسی اصرار دارد، لااقل بايد بپذيرد كه توان استفاده از آن را نداشته است.
با سنجش عملكرد خاتمی با شعارها و برنامه‌های آغازينش باز هم كارنامه قبولی دريافت نخواهد كرد و نشان می‌دهد كه عملكرد متزلزلش ناشی از ذهن مشوش اوست كه با مفاهيمی چون رای مردم، آزادی، دموكراسی و جامعه مدنی تكليف خود را مشخص نكرده و با ساخت معجونی از آنها، اصالت واژه‌ها را ازبين برده است.
خاتمی منتقدان اصلاح طلبش را به هم صدايی با دشمن متهم می‌كند و دانشجويان معترض را نسبت به تكرار حوادث ٥٤-٥٢ هشدار می‌دهد و عملا زمينه برخورد با دانشجويان و منتقدان را فراهم می‌كند. آيا بالابردن سطح مطالبات مردم گناه محسوب می‌شود يا پشت كردن به خواست مردم؟ آيا از حقوق مردم سخن گفتن هم نوايی با دشمن است؟ و آيا آزاد راه سياست كه خاتمی نگران عبور و مرور در آن است با توقف وی مسدود شده يا با عبور و مرور ديگران؟ اگر حركتی از جانب خاتمی بود بی‌شك همه منتقدان خاتمی حاضر بودند كه اتوبان سياست را برای حركت وی باز گذارند اما دريغ از حركت.
از طرفی مقايسه تجربه سكتارسيتی و تغيير ايدئولوژيك دانشجويان در سال ٥٤ با حركت تدريجی دانشجويان در دهه اخير كه محصول گذر زمان و تغيير پارادايم و گفتمان‌ها است چيزی جز شبيه سازی تاريخی برای توجيه برخورد با جنبش دانشجويی نيست.
اكنون ديگر از خاتمی انتظاری در جهت تحقق وعده‌هايش نيست. خاتمی از دانشگاه آغاز كرد و در دانشگاه پرونده خود را به پايان رساند و دانشجويان همانگونه در آغار رياستش نقش آفرين بودند، پيشگام پايانش نيز بودند. فقط متاسفيم بر فرصت‌هايی كه به اميد وی از بين رفت و هزينه‌هايی كه به پای وی صورت گرفت.

طرف كرم زكس نبست اين دل پر اميد من /گرچه سخن همی برد قصه من به هر طرف
از خم ابروی تو هم هيچ گشايشی نشد / وه كه در اين خيال كج عمر عزيز شد تلف

شورای مركزی دفتر تحكيم وحدت
٢٨/٩/٨٣