سايت جمهوری - گروه خبر: |
|
• با وجود تصويب قطعنامه مجمع عمومى سازمان ملل متحد در مورد نقض حقوق بشر در ايران، كماكان جامعه ايران در عرصههاى مختلف، بخصوص در عرصه مطبوعات و رسانههاى گروهى، شاهد نقض حقوق بنيادين انسانى است. چه آيندهاى در انتظار نيروهاى دگرانديش ايرانى است؟ چه وضعيتى ممكن است در انتظار جمهورى اسلامى ايران باشد؟ عيسى سحرخيز روزنامهنگار و از آگاهان سياسى به پرسشهاى صداى آلمان پاسخ داده است.
• عيسی سحرخيز: بعضی از اوقات انسان به اين فکر می افتد که این افراد کسانی هستند که مشغول اجرای دستور اجانب هستند تا آبرو و حيثيت ايران را در خارج ببرند. |
راديو صداي آلمان، مصاحبهگر: بهنام باوندپور
دويچه وله: آقای عيسی سحرخيز، دوشنبه ی گذشته مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ای را در مورد نقض حقوق بشر در ايران تصويب کرد و جمهوری اسلامی ایران را در حوزه های مختلفی مورد انتقاد قرار داد. به نظر شما صدور اين قطعنامه چه تاثيری می تواند بر رعايت بيشتر حقوق بشر در ايران داشته باشد؟
عيسی سحرخيز: نکته ای که اکنون ما با آن مواجه هستيم، اين است که پيش از اين در مقاطعی گزارشگران سازمان ملل نگاه خاصی را داشتند. جريان اصلاحات باعث شد که شاهد يکنوع تحولی باشيم که فضای بين المللی نگاه مثبت تری نسبت به ايران داشته باشد. يا اگر مواردی را می بيند اين نگاه را داشته باشد که روند رو به بهبودی را ما داريم. ولی گذشته در سال گذشته ما نقطه ی عطفی داشتيم و اين امر باعث شده که در شرايط حاکميت دوگانه که حتا بسياری از مسئولين دولتی مخالف نقض حقوق بشر هستند خودشان نيز بعنوان قربانيان و يا کسانی که مورد دستگيری يا بازداشت و پرونده سازی قرار می گيرند، آنها نيز ديگر نمی توانند از اين وضعيت دفاع کنند. و ما در مقاطعی شاهد بوديم، کسانی که بايد از گروه ديپلماتهای ایران و يا از حقوقدانهای ما در مجامع بين المللی شرکت می کردند و دفاع می کردند از آنچه که در ايران گذشته است، اعلام کردند که ما ديگر قادر نيستيم از مواردی که خودمان نيز به آن اعتقادی نداريم دفاع کنيم. و به يک معنا آنها در اين حاکميت دوگانه آن چيزی که بعنوان نقض حقوق بشر در ايران در حال حاضر روی می دهد را به گردن قوه ی قضاييه و بويژه بخش خاصی که به آن اشاره می شود، دادستان تهران، و جريان پشت پرده ی ضداصلاحات عمل می کنند و به يک معنا نهادهای انتصابی که وضعيت و جايگاهشان مشخص است. اين امر باعث شده که ما شاهد اين باشيم که افکار عمومی بين المللی به حق ايران را محکوم می کنند که در اين کشور قوانين بين المللی و حقوق بشر نقض می شود و حتا قانون اساسی جمهوری اسلامی در مورد شهروندانش زيرپا گذاشته می شود.
دويچه وله: پس بنابراين از نظر شما، اگر در يک جمله بخواهيد بگوييد، اين قطعنامه تاثيری در کوتاه مدت يا درازمدت خواهد داشت؟
عيسی سحرخيز: اين قطعنامه ها، وقتی که حاکميت به حقوق مردم توجه می کند، اثر دارد. فارغ از اينکه به خود اين قطعنامه بايد منتقدانه نگاه کرد. بسياری از مسايل را که در ايران اتفاق افتاده، مطرح نکرده و به آن نپرداخته است. وقتی که اين قطعنامه جايگاه اجرايی ندارد، يعنی مصوبه ای نيست که شورای امنيت سازمان ملل آن را داشته باشد، ولی آرايی که می دهند طبيعتا در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل می تواند ايفای نقش کند. متاسفانه ما با کسانی مواجه هستيم که کوچکترين ارزشی برای افکار عمومی داخلی و بين المللی قائل نيستند، و بعضی از اوقات انسان به اين فکر می افتد که این افراد کسانی هستند که مشغول اجرای دستور اجانب هستند تا آبرو و حيثيت ايران را در خارج ببرند و احيانا در شرايطی منافع ملی ايران را زير پا گذاشته و مصالح بين المللی ايران را نقض کنند، و از طريق تهديدهايی که ايران می شود، از روشهای اقتصادی يعنی تحريمهاى سازمان ملل دارد يا کشورهای غربی می توانند داشته باشند و يا در مقاطعی ما می بينيم که اينها به جايگاهی پيش می روند که خطر تهاجم نظامی خارجی را نيز برای ايران می تواند دربرداشته باشد.
دويچه وله: آقای سحرخيز، هنوز چند روزی از صدور قطعنامه ی سازمان ملل نمی گذرد که ۴۵ نفر از هنرپيشگان سرشناس و مرد و کسانی که در توليد سريالهای تلويزيونی دست داشته اند، به نقل از روزنامه ی اعتماد می گويم، «به دليل داشتن پرونده های مختلف به اصطلاح اخلاقی و عدم صلاحيت از ساخت يا حضور در برنامه های تلويزيونی منع می شوند.» آيا اصلا تاثير چنين خبرهايی بر مجامع حقوق بشر جهانی از دغدغه های مسئولان جمهوری اسلامی ايران هست؟
عيسی سحرخيز: در آن بخش از حاکميت دوگانه که مربوط به اصلاح طلبان می شود، مسلما وجود دارد. خودشان مخالفند. قبلا هم گفتم خود آنها قربانيان چنين مواردی هستند و همينطور گروگانهايی هستند که وقتی صحبت می کنند بعنوان متهم و بعنوان کسانی که تشويش اذهان عمومی، از قول قوه ی قضاييه و آن بخش خاص قوه ی قضايیه مطرح می شود، آنها را احضار می کنند و وثيقه های سنگين برايشان تعيین می کنند. و اين از جانب ديگر کسانی که در اين وضعيت هستند و در واقع حاکمان پيش از دوران اصلاحات هستند، برايشان اصلا مهم نيست. ما پيش از اين نيز همين وضع را داشتيم. فردی را محروم می کردند و بعد دوباره می بينيم او را پشت تلويزيون آورده اند و به او برنامه می دهند. حتا آنموقع به او اجازه نمی دادند عکسش روی مجله ای بياید. ما با ليست هايی مواجه بوديم که ممنوع القلم بودند، با ليست هايی مواجه بوديم که ممنوع المصاحبه بودند. ما با ليست هایی مواجه بوديم که حق توليد فيلم نداشتند، حق به صحنه بردن تئاتر نداشتند يا خودشان حق بازی کردن نداشتند. فضايی که در ايران در حال عوض شدن است و چشم اندازی که برای جريان اقتدارگرا وجود دارد، که به يک حاکميت يکدست می رسد، پيش از آن در دوباره سازی آن فضايی را که قبل از ۲ خرداد وجود داشته و قبل از روی کار آمدن اصلاح طلبان وجود داشت، دارند اجرا می کنند. يعنی اکنون شروع کرده اند. ما با اين موارد برخورد می کنيم. شما می بينيد براحتی نماینده ی مجلس خبرنگار را صدا می کند، در مورد حجابش ایراد می گيرد و بعد می گويد می م سر و صورتت را داغان می کنم، عين همان کاری که در دانها انجام می شود و بازجو عمل می کند. يعنی نشان دهنده ی اين است که يک تفکر، يک انديشه اين کار را انجام می دهد و برای او مهم نيست که دنيا چکار می کند و حتا حاضرند به وضعيت گذشته برگرديم و گزارشگران حقوق بشر را دنيا برای ایران تعيین کند. و اينها نيز کوچکترين چيزی که برايشان اهميت ندارد نظر افکار عمومی داخلی و بين المللی ست.
دويچه وله: آقای سحرخيز، مسئله ای ديگر. خانم فرشته قاضی که اخیرا با وثيقه ی ۵۰ ميليون تومانی از دان آزاد شده بودند، و تحت مداوی پزشکی و روان پزشکی هستند شفاها دوباره به دادگاه احضار شده اند. از وضع ايشان چه اطلاعی داريد و چنين فشارهايی را چگونه ارزيابی می کنيد؟
عيسی سحرخيز: اين مورد که دوباره اعلام شده است. همين امروز ما متوجه شده ايم که آقای حميد مزروعی را نيز احضار کرده اند. اينها مواردی ست که اعلام و افشا می شود. ديگر افرادی که در اين پرونده هستند را دائم اينها دارند احضار می کنند. دائم با آنها تماس می گيرند، دائم حتا از آنها می خواهند در کوچه و پس کوچه ها بيايند و گزارش بدهند. چنين شمشيری را بالای سر اين افراد گرفته اند، دادگاهشان را برگزار نمی کنند و کوچکترين حرفی را که در مورد آن وقايع که در داخل دان و سلولها بر آنها گذشته است، آن شکنجه ی سرخ و سياهی که عليه اينها عمل می شده، چنانچه آنها را بيان کنند، آن فشارهايی که بر آنها وارد شده و آن سوالهای وقيحانه ای که از اين افراد شده است و از آنها خواسته اند آن موارد اخلاقی را، اگر گوشه ای به آن اشاره کنند و با نمايندگان حقوق بشر مطرح کنند، اگر با اعضايی که انجمن دفاع و انجمن صنفی مطرح کنند يا با کميته ی حقيقت ياب مطرح کنند، آنها را احضار می کنند، تهديدشان می کنند که اين موارد را يا تکذيب کرده و يا ديگر به آنها نپرداد و از اين قبيل تهديدها که دوباره شما را برمی گردانيم و غيره و پرونده های جديدی ست که اتفاقا برای اينها می ساد. واقعيت ها خود تبديل به پرونده های جديد می شوند.
دويچه وله: آقای سحرخيز، آيا حقيقت دارد که خانواده ی خانم فرشته قاضی اعلام کرده اند که خانم قاضی را تحت شکنجه قرار داده اند؟
عيسی سحرخيز: آنچه که ما مطلع بوده ايم، اين بود که خانم فرشته قاضی نيز قرار بود در هفته ای که خانم عباسقلی زاده، آقای معماريان و ديگران آزاد شوند، آزاد شود. صدماتی که به ايشان وارد شده بود باعث شد کمی تاخیر شود تا صدمات وارده ترميم شوند. برای همين ما می بينيم که بينی ايشان شکسته است. حساب کنيد، ضربه ای که به بينی ايشان خورده اگر به گيجگاه او وارد می شد، آيا حادثه ای شبيه حادثه ی خانم کاظمی پيش نمی آمد. آنموقع چه کسی جوابگو بود. مسلما وقتی يک مجرم را مجازات نمی کنند، بلکه به او ترفيع و جايزه می دهند، ما نيز شاهد تکرار اين موارد هستيم. فقط مورد خانم قاضی نيست. اين افرادی که آزاد شده اند مواردی دارند که هم اکنون تحت درمان روانپزشک هستند. فشارهايی که بر خانم قاضی وارد شده و بدليل صدمات که خورده اند به بيمارستان رفته و بستری بوده اند. ما ديگر افرادی را داريم که در واقع تحت مداوی روانپزشک هستند.
دويچه وله: ممکن است آقای سحرخيز، نام چند نفر را اعلام کنيد؟
عيسی سحرخيز: من به دليل اينکه بيم دارم که اين افراد را دوباره احضار کنند و تحت فشار قرار بدهند، نمی توانم بيان کنم، ولی تعداد افراد بسيارند. اين موارد را اگر بخواهيم اسم ببريم، مشخص است که بحث بر سر چه کسانی ست. آقای حميد مزروعی در همان جلسه ای که خبرنگاران حضور داشتند، گفت که من را زده اند. ديگران که حالا اسمشان را نمی برم، خانم های ديگری که حضور داشتند آنها هم گفتند ما را تحت فشارهای شديد قرار داده اند و از ما خواسته اند در رابطه با خودمان موارد اخلاقی را اعتراف کنيم. و وقتی اعتراض می کرديم با ما برخورد می شد. حالا يا تحت فشار روحی و روانی قرار می دادند و به اصطلاح شکنجه ی سفيد را اعمال می کردند و يا اينکه به اينها در واقع صدماتی و ضرباتی را وارد می کردند که از گفتنش ابا دارند. حتا همين افرادی که پشت تلويزيون آوردند، در ميان اينها افرادی هستند که مورد شکنجه ی روحی و فشار جسمانی قرار گرفته اند، ولی ناچارند به آنجا بيايند و آن صحبت ها را نيز بکنند. و اگر آن کميته ی حقيقت ياب روزی اين موارد را افشا کند، مشخص می شود که چه اعمالی با افراد می شود.
دويچه وله: در مجموع چه چشم اندازی را شما می بينيد؟ اين نوع فشارها، اين قضايا به کجا خواهد انجاميد؟
عيسی سحرخيز: يک زمانی فضای بين المللی و داخلی چنان شدت پيدا می کند که اينها برای مدتی کارشان را کنار می گذارند. ولی اگر ما روند بلندمدت تری را ببينيم و فکر کنيم که می خواهند انتخابات رياست جمهوری را به گونه ای فرمايشی برگزار کنند که قوه ی مجريه نيز در اختيارشان قرار گيرد، و به اصطلاح حاکميت دوگانه به حاکميت يکپارچه ی اقتدارگرا و تماميت طلب تبديل شود، در آن شرايط هم از لحاظ بين المللی و هم از لحاظ داخلی ما در وضعيتی قرار خواهيم گرفت که مورد حقوق بشر در اولويت مردم و دنيا قرار می گيرد و نقضی را که صورت خواهد گرفت و برخوردهای شديدی را که مستقيم و غيرمستقيم می تواند اعمال شود و اکنون نيز ما شاهد نمونه های آن هستيم، آنموقع وضعيت ايران دوباره باز می گردد به شرايط قبل از ۲ خرداد و حتا امکان دارد بدتر از آن زمان نيز بشود.