آيا پيوستن به سازمان تجارت جهاني به صلاح ماست؟
|
• در اواسط دسامبر سال گذشته بيستمين و دومين تقاضاي ايران مبني بر پيوستن به سازمان تجارت جهاني (WTO) رد شد. اين سازمان كه براساس توافق يكپارچه 150 كشور عضو خود عمل ميكند, پيش از اين نيز بيست و يك بار تقاضاي عضويت ايران را رد كرده بود. اگرچه بيشتر اعضاي WTO از جمله اتحاديه اروپا و چين از عضويت ايران حمايت ميكنند ؛ اما مخالفت آمريكا و اسرائيل بر سر راه عضويت ايران مانع ايجاد كرده است.
• اتحاديه اروپا اعلام كرده است؛ كه از عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني حمايت ميكند و در همين راستا قراردادهاي تجاري خود را با كشورمان افزايش خواهد داد؛ اما ورلر ميلر, وزير اقتصاد و فناوري آلمان بارها از ايران درخواست كرده كه به عنوان پيش شرط عضويت در سازمان تجارت جهاني, روابط خود را با آمريكا عادي كند. |
May 7, 2005 10:58 AM
سايت جمهوری - گروه خبر:
|
• در اواسط دسامبر سال گذشته بيستمين و دومين تقاضاي ايران مبني بر پيوستن به سازمان تجارت جهاني (WTO) رد شد. اين سازمان كه براساس توافق يكپارچه 150 كشور عضو خود عمل ميكند, پيش از اين نيز بيست و يك بار تقاضاي عضويت ايران را رد كرده بود. اگرچه بيشتر اعضاي WTO از جمله اتحاديه اروپا و چين از عضويت ايران حمايت ميكنند ؛ اما مخالفت آمريكا و اسرائيل بر سر راه عضويت ايران مانع ايجاد كرده است.
• اتحاديه اروپا اعلام كرده است؛ كه از عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني حمايت ميكند و در همين راستا قراردادهاي تجاري خود را با كشورمان افزايش خواهد داد؛ اما ورلر ميلر, وزير اقتصاد و فناوري آلمان بارها از ايران درخواست كرده كه به عنوان پيش شرط عضويت در سازمان تجارت جهاني, روابط خود را با آمريكا عادي كند. |
آيا پيوستن به سازمان تجارت جهاني به صلاح ماست؟
تقاضاي ايران براي عضويت در WTO از سر ناآگاهي يا ناچاري!
ايلنا: در حاليكه بيستمين و دومين تقاضاي كشورمان براي عضويت در سازمان تجارت جهاني رد شده است, اين پرسش همچنان وجود دارد كه چه لزومي براي پيوستن به WTO وجود دارد و چه مزايايي از اين راه به ما خواهد رسيد.
به گزارش خبرگزاري كار ايران, ايلنا, يوسف الخباز در گزارش خود در شبكه ميديا مانيتورز آورده است, ايران همانند بسياري ديگر از كشورهاي عضو و يا در پي عضويت با چالشي دوگانه روبهروست:
اول اينكه؛ صنايع داخلي را قانع كنند كه تحت نظام تجاري اين سازمان كه شامل باز كردن هر چه بيشتر بازار ايران به واردات محصولات خارجي است, آسيبي نخواهند ديد و دوم اينكه؛ سازمانهاي تجاري خارجي را متقاعد كند كه اقتصاد كشور در مسير اصلاحات حركت ميكند, مسيري كه شامل خصوصيسازي, مقررات زدايي و انتقال روند تصميمسازي از دولت به سمت بخش خصوصي و شركتهاي چند مليتي است.
در اواسط دسامبر سال گذشته بيستمين و دومين تقاضاي ايران مبني بر پيوستن به سازمان تجارت جهاني (WTO) رد شد. اين سازمان كه براساس توافق يكپارچه 150 كشور عضو خود عمل ميكند, پيش از اين نيز بيست و يك بار تقاضاي عضويت ايران را رد كرده بود. اگرچه بيشتر اعضاي WTO از جمله اتحاديه اروپا و چين از عضويت ايران حمايت ميكنند ؛ اما مخالفت آمريكا و رژيم صهيونيستي بر سر راه عضويت ايران مانع ايجاد كرده است.
اسفنديار اميدبخش, سرپرست دفتر نمايندگي تامالاختيار ايران در سازمان تجارت جهاني, پس از رد آخرين تقاضاي كشورمان گفت: اتحاديه اروپا براي تشويق آمريكا به منظور موافقت با عضويت ايران در WTO طرحي را ارايه كرده كه براساس آن ايران از فعاليتهاي هستهاي خود دست بردارد؛ البته از آنجا كه مطرح كردن پرونده هستهاي ايران به عنوان دليل مخالفت آمريكا با حضور كشورمان, سازمان تجارت جهاني را علناً به عنوان بازوي سياسي ايالات متحده معرفي ميكند, در نتيجه آمريكا در ظاهر دلايل مخالفت خود را مسايلي از قبيل آماده نبودن اقتصاد ايران براي پيوستن به اقتصاد جهاني عنوان ميكند.
به هر حال اين دليل نيز غلط انداز است ؛ چرا كه بسياري از كشورهاي جهان سومي عضو WTO , ساختارهاي اقتصادي بسيار ضعيفتري نسبت به ايران دارند.
از سوي ديگر, اميدبخش با اشاره به طرح مجلس هفتم مبني بر الزام دولت مبني بر كسب مجوز مجلس در انعقاد قراردادهاي خارجي كه به عنوان مانعي جدي در برابر تجارت آزاد تلقي ميشود, گفته است: "در حاليكه اقتصاد كشور حتي آماده باز شدن به سمت بازارهاي منطقه و كشورهاي اسلامي هم نيست, آنان چگونه ميتوانند حضور شركتهاي غربي را در ايران بپذيرند".
اتحاديه اروپا اعلام كرده است؛ كه از عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني حمايت ميكند و در همين راستا قراردادهاي تجاري خود را با كشورمان افزايش خواهد داد؛ اما ورلر ميلر, وزير اقتصاد و فناوري آلمان بارها از ايران درخواست كرده كه به عنوان پيش شرط عضويت در سازمان تجارت جهاني, روابط خود را با آمريكا عادي كند.
ليوجي تان, سفير چين در ايران نيز حمايت كشورش را از عضويت ايران اعلام و ابراز اميدواري كرده كه كشورمان بتواند در آينده نزديك به WTO بپيوندند.وي در عين حال خط قرمزهاي اداري و مانعتراشيها آمريكا را سد راه تلاشهاي ايران دانسته است.
در صورتيكه ايران به عضويت سازمان تجارت جهاني درآيد, ميتواند به آينده اقتصادي خود در صنعت گردشگري اميدوار باشد و از هماكنون نيز با در پيش گرفتن راهكارهايي همچون اعطاي رواديد يك هفتهاي به گردشگران در 5 فرودگاه بينالمللي كشور و واگذاري هتلها به بخش خصوصي, در جهت برطرفسازي محدوديتهاي اين بخش گام نهاده است. با توجه به طرح عظيم توسعه بخش گردشگري بهگونهاي است كه تا 20 سال آينده, 5/1 درصد از گردشگران جهان جذب كشورمان شوند, يعني سالانه 20 ميليون گردشگر.
براي دست يافتن به اين هدف بلندپروازانه كه به عقيده بسياري امكانپذير است, دولت قصد دارد از آغاز سال آينده, بودجه سالانه گردشگري را هشت برابر كند. از جمله اينكه 5 ميليارد دلار در طرحهاي مربوط به گردشگري, همچون امكانات زيربنايي و حفظ و احياي مكانهاي تاريخي سرمايهگذاري خواهد شد.
فرانسيسكو فرانجيالي, دبيركل سازمان تجارت جهاني در سفر اخير خود به ايران اعلام كرد كه از رشد بسيار سريع اقتصاد كشورمان كه فضاي مناسبتري را براي صنعت گردشگري فراهم ميكند "به شدت تحت تاثير قرار گرفته است".
پس از اينكه طرح اصلاحات اقتصادي ايران در جهت ايجاد نظام اقتصادي متناسب با جذب سرمايههاي خارجي و بخش خصوصي و با هدف جداسازي سياستهاي دولت از اقتصاد, به مورد اجرا درآمد, اولين تقاضاي ايران براي پيوستن به سازمان تجارت جهاني در 1996 ارايه شد. اگرچه آمريكا مدعي است؛ وجود فساد مالي در دولت توجيهگر جداسازي سياست و اقتصاد باشد؛ اما خود اين ادعا نيز حركتي سياسي است ؛ چرا كه بسياري از كشورهاي عضو WTO در حال حاضر به شدت دچار معضل فساد مالي دولت هستند.
حتي آمريكا نيز كه مدعي طلايهداري سرمايهداري مبتني بر تجارت آزاد است, خود از فساد مالي دولت بينصيب نيست و پروندههاي رسواييهاي مالي چند ميليارد دلاري شركتهاي انرون و هاليبرتون گواه اين مدعاست.
به گزارش ايلنا, مساله اصلي ساختار پيچيده حكومت در ايران است كه در آن قدرت در بين مراكز متعددي پخش شده, ماهيت و ميزان قدرت هر يك از اين مراكز نيز با يكديگر متفاوت است. اين نظام كه در ابتدا با هدف مواه قوا طراحي شده بود ؛ اما چنين ساختاري همانند ساير نظامهاي پيشرفته مردمسالاري مستعد فساد است. بدين ترتيب با توجه به اينكه سازمان تجارت جهاني خواستار كاهش نقش دولت در تجارت و محدود شدن فعاليت آن به ايجاد فضاي مناسب براي سرمايهگذاري است, مساله اصلي تنها اصلاحات نيست.
ايران در پيوستن به سازمان تجارت جهاني با چالشي دوگانه روبهروست, قانع كردن صنايع داخلي به اينكه ادامه حيات آنها مورد تهديد واقع نخواهد شد و متقاعد كردن سازمانهاي تجاري فرامليتي و خارجي مبني بر اينكه اصلاحات اقتصادي در ايران در جريان است. اين چالش در حال حاضر نيز نمود يافته است. به عنوان مثال وقتي دولت تلاش كرد تا واردات خود را آزاد كند با مقاومت شديد خودروسازان داخلي مواجه شد. در صورتي كه ايران به عضويت WTO در آيد, اين سازمان كشورمان را به اعمال تغييرات بنيادين در قانون ملزم ميكند.
حوزههايي همچون مقررات سرمايهگذاري خارجي, قوانين ماليات, كار, مالكيت و حفظ محيط زيست بيش از همه ملزم به تغيير خواهند شد ؛ چرا كه از ديدگاه سرمايهگذاران خارجي اين حوزهها بزرگترين موانع بر سر راه تجارت آزاد در ايران به شمار ميآيند.
در حاليكه تلاش ايران براي عضويت به WTO با جديت ادامه دارد, آمريكا نيز از آن به عنوان حربهاي براي ضربهزدن به كشورمان استفاده ميكند.
اخيراً بنياد آمريكايي و به شدت محافظهكار هريتيج گزارشي را از ميزان آمادگي 155 كشور براي جهانيسازي و عضويت در سازمان تجارت جهاني ارايه كرد. جالب اينكه ايران به همراه كوبا و كره شمالي در قعر اين فهرست قرار گرفته بودند؛ اما از سويي ديگر همه سياستگذاران آمريكايي نيز مايل به در پيشي گرفتن چنين رويه افراطي نيستند, هر چند كه آنان نيز ملاحظات سياسي خود را در دستور كار دارند. با اين وجود برخي از سازمانهاي اقتصادي ليبرال در آمريكا از عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني حمايت ميكنند. به عنوان مثال مشاوران اتاق بازرگاني آمريكا حامي عضويت ايران در WTO هستند.
جان رزدان, مشاور ويژه اتاق بازرگاني آمريكا در امور ايران, در ژانويه سال 2002 اعلام كرده بود: حضور ايران در فهرست كشورهاي در حال ورود به سازمان تجارت جهاني, به شدت به نفع آمريكا, جامعه جهاني و خود ايران است... عضويت ايران در WTO ايجاد اصلاحات بنياديني را در ايران ايجاب ميكند, دولت ايران ناچار ميشود در قوانين كشور تجديد نظر كند, مقررات مربوط به سرمايهگذاري خارجي را تغيير دهد, بسياري از يارانهها و تعرفههاي حمايتي را حذف كند و راهكارهايي را به مورد اجرا درآورد كه بر موجب آن مالكيت معنوي نرمافزارها, فيلمها و كتابهاي آمريكايي كه هماكنون به صورت غيرمجاز منتشر شده و در خيابانهاي تهران به فروش ميرسد را به رسميت بشناسد. به گزارش ايلنا, چنين اصلاحاتي در بازار آزاد ميتواند تغييرات سياسي و اجتماعي را به وجود آورده و به توسعه آزادي و مردمسالاري در ايران كمك كند.
وي, با اشاره به تنها بودن آمريكا در مخالفت با عضويت ايران, ميافزايد: ايران از عضويت در سازمان تجارت جهاني, به دنبال سيل عظيمي از درآمدها نيست ؛ بلكه تنها به دنبال فرصتي است كه ثابت كند, ميتواند خود را با مقررات سختگيرانه بينالمللي هماهنگ كند.
با عضويت ايران و تشويق اين كشور به تابعيت از قوانين سازمان تجارت جهاني, آمريكا ميتواند به شكلگيري تحولات اجتماعي, اقتصادي و سياسي در اين كشور كه از مدتها پيش مورد نظر ما بوده كمك كند. ساختن پل ارتباطي بين بخشهاي خصوصي ايران و آمريكا ميتواند به پيشرفت و ثبات در ايران كمك كرده و فضاي بياعتمادي شكل گرفته در 20 ساله اخير را از بين ببرد.
از سوي ديگر تا زمانيكه ما مانع عضويت ايران در WTO ميشويم, در حقيقت به رقباي اروپايي خود اين اجازه را ميدهيم كه بيش از ما از فرصتهاي موجود در بازار ايران بهره ببرند.
رزدان, در پايان تاكيد كرده است: با عضويت كشورمان در WTO , ايران ناچار خواهد شد, اقتصاد خود را تنوع بخشد, كمتر ايدئولوژي گرا باشد.
در بخش ديگر گزارش ميديا مانيتورز, اين سئوال مطرح شده است: دليل اصلي مانعتراشي آمريكا بر سر راه عضويت ايران چيست؟ نويسنده مقاله در جواب مينويسد: بيشك يكي از مهمترين اين عوامل, حس بچگانه انتقامجويي است. برخلاف تظاهر آمريكاييها به منشهاي متمدنانه, آنها ميتوانند بسيار وحشي و انتقامجو باشند. حسي كه بيش از هر چيز توسط اسرائيليها تحريك ميشود. آنان همانطور كه ميخواهند از انقلابهاي كوبا و هائيتي انتقام بگيرند, قصد دارند از انقلاب ايران نيز انتقام بگيرند. در اين راه ثروت و قدرت دو ابزار مهم انتقامجوييهاي آمريكا در طول تاريخ بودهاند. عطش آمريكا براي انتقام, عطش آنان را براي قدرت و برتري مادي تشديد ميكند.
از سوي ديگر, اتحاديه اروپا انگيزه كمتري براي انتقامجويي از ايران دارد و در اين ميان چيزي كه آنان را به حمايت از عضويت ايران ترغيب كرده حرص و طمع آنهاست. مجلس جديد ايران كه بيشتر اعضاي آنرا محافظهكاران تشكيل ميدهد, عمدتاً از سوي بازار حمايت ميشود؛ اما اين بخش از اقتصاد ايران كه فراتر از قدرتهاي سياسي عمل ميكند, فلسفه فعاليتهايش كاملاً با فلسفه فعاليتهاي سازمان تجارت جهاني بسيار متفاوت است. تجربه كشورهاي عضو نشان داده كه به محض پيوستن آنها به WTO , اقتصاد ملي آنها دچار تحولات بسيار گستردهاي شده است. تحولي كه نقش دولت در اين ميان, تنها اجراي مقررات و سياستهايي خواهد بود از خارج توسط WTO اعمال ميشود.
چنين وضعيتي دولت را در موقعيت بسيار سختي قرار ميدهد. از يك سو اين دولتها منتخب يك منطقه هستند و خود را به پيروي از انتظارات نيروهاي داخلي موظف ميبينند ؛ اما از سوي ديگر قدرت اجرايي آنها توسط نيروهاي جهاني محدود خواهد شد. اين همان تناقض سياست در دوران پسامدرنيسم است. تحت نظام سازمان تجارت جهاني مراكز اقتصادي درون ايران علاوه بر روبهرو شدن با اصلاحات مورد نظر WTO در اقتصاد كشور, ناچارند با ساير مراكز اقتصادي جهان نيز به رقابت بپرداد و اين بدين معناست كه آنان در اين رقابت باده خواهند بود.
به عنوان مثال اگر يك كالاي مهم ايراني همانند پسته, توسط يك رقيب عرضهكننده ديگر در بازارهاي جهاني با قيمت ارزانتري به فروش برسد, توليدكنندگان ايراني پسته نيز ناچارند به منظور موفقيت در اين رقابت, هزينه توليد خود را كاهش دهند. در اين ميان تحت نظام WTO , دولت ايران براي حمايت از توليدكنندگان نميتواند كار خاصي انجام دهد. ذائقه بازارهاي محلي به طعم پسته ايراني عادت دارد؛ اما ذائقه نيز با تبليغات و تغيير قيمتها قابل تغيير است. در صورتيكه توليدكننده ديگري در بازارهاي جهاني بتواند پسته را با قيمتي ارزانتر از قيمت پسته ايران عرضه كند, رفتار بازار نيز كم كم تغيير كرده و به سمت عرضهكننده جديد گرايش مييابد.
بدين ترتيب توليدكنندگان ايراني براي اينكه بازار محصولات خود را حفظ كنند, ناچارند قيمت توليدات خود را كاهش دهند و بهترين راه در چنين شرايطي كاهش هزينههاي توليد و به ويژه كاهش دستمزد نيروي كار است. در اين ميان چون دخالت دولت ممنوع خواهد بود نقش اتحاديههاي كارگراني نيز كمرنگتر شده و در نهايت شغلهاي زيادي از دست خواهد رفت. در اين ميان تنها ثروتمندان سرآمد, كه فراتر از حوزه اقتصاد ملي و در فعاليتهاي اقتصادي بينالمللي شركت دارند, مصون خواهند ماند.
برنامهريزان اقتصادي ايران معتقدند: پيوستن كشورمان به WTO مزاياي درازمدتي دارند؛ چرا كه اين امر به ايران اين امكان را ميدهد كه در بازارهاي جهاني ايفاي نقش كند و بدين ترتيب دوران تحريمهاي اقتصادي آمريكا به پايان خواهد رسيد.
علاوه بر اين آنان معتقدند: با توجه به سلطه جهاني WTO , همكاري با اين سازمان در آينده اجتنابناپذير خواهد بود؛ اگرچه اين روند اجتنابناپذير است ؛ اما لزوماً سود بخش نيست. به ويژه اگر روند سلطه قدرتهاي بزرگ بر اين سازمان همچنان ادامه يابد. سازمان تجارت جهاني از ايران ميخواهد مرزهايش را به سمت كالاهاي خارجي بگشايد. در اين ميان هر محصول خارجي كه قيمتش از مشابه داخلي آن ارزانتر باشد, بازار را در اختيار خود خواهد گرفت و توليدكنندگان داخلي بازارشان را از دست خواهند داد.
بدين ترتيب صنايع داخلي ايران به شدت مورد تهديد قرار خواهند گرفت و دولت نيز براي جلوگيري از اين روند نميتواند كمكي كند؛ چرا كه كوچكترين دخالت دولت تحريمهاي WTO را در پي خواهد داشت.
به نظر ميرسد؛ سياستمردان ايراني شعار "تجارت آزاد" را باور كرده باشند. در اينصورت آنان ظاهراً تحقيق درستي در اين مورد انجام ندادهاند و يا اينكه فكر ميكنند, راه ديگري براي آنان باقي نمانده. به بيان ديگر تقاضاي ايران براي عضويت در WTO يا به دليل ناآگاهي است و يا ناچاري, كه هيچكدام از اين دو دليل نشاندهنده عملكردي دور انديشانه و عاقلانه نيستند. هر چند كه اين مساله تنها مشكل ايران نيست ؛ بلكه درد مشترك همه كشورهاي جهان سوم است.
برنامهريزان مدعياند؛ ايران بايد براي توسعه صادرات خود به سازمان تجارت جهاني بپيوندد؛ اما اين هدف در صورتي تحققپذير است كه ايران بتواند محصولات توليدي خود را با قيمتي هر چه ارزانتر صادر كند و در صورتيكه قيمت اين كالاها از محصولات مشابه خارجي گرانتر باشند, به فروش نخواهند رسيد, چه سازمان تجارت جهاني باشد و چه نباشد.
كنترل سازمان تجارت جهاني بر اقتصاد, كشورهاي جهان مرتباً در حال افزايش است و پيوستن و يا نپيوستن به آن براي بسياري از كشورهاي جهان دردسر ساز شده است. در حقيقت در اين بين هيچ گزينهاي وجود ندارد و صرف اينكه گزينهاي وجود نداشته باشد, دليل بر سودمند بودن آن نيست.
به گزارش ايلنا, عملكرد سازمان تجارت جهاني منجر به تضعيف نظام انتخاباتي سياسي و كاهش مشاركت مردم در همه جا خواهد شد, تحت نظام WTO دولتهاي محلي قدرت كمتري در جهت وضع قوانين و مقررات در كشورهايشان دارند. در نتيجه دولت و سازمانهاي دولتي نميتوانند در مورد راهكارهاي اقتصادي كه مهمترين دغدغه مردم هر منطقه است, تصميمگيري كنند. حال اگر همه مردم ايران بيايند و به حمايت از صنايع داخلي را بدهند, باز هم سازمان تجارت جهاني ميتواند دولت ايران را به فروش محصولات ارزانقيمت خارجي و در نتيجه ار دور خارج كردن صنايع داخلي مجبور كند.
سالهاست كه آمريكا, اروپا و ژاپن مشغول جنگ زرگري در اقتصاد هستند. آنان به هر بهانهاي هر روز يكديگر را از مجراي سازمان تجارت جهاني مورد تعقيب قرار ميدهند و در نهايت همه اين دعواها با توافقاتي كه در نهايت به تضعيف قوانين تجارت داخلي آنها ميانجامد به پايان ميرسد. سپس هر يك از اين سازشكاريها به نام "پيروزي" به خورد شهروندان اين كشورها ميرود. در حقيقت نتيجه اين جنگ زرگري تنها, كاهش حمايت قوانين ملي از شهروندان, كارگران و محيط زيست اين كشورهاست.
در چنين نظامي همه دولتها, حتي دولتهاي كشورهاي ابرقدرت نيز, بر عليه مردم خود فعاليت ميكنند. در چنين نظامي كه تحت سلطه WTO است, به اقتصاد هيچ كشوري, حتي به اقتصاد كشورهاي ثروتمند, سودي نخواهد رسيد و در اين ميان تنها شركتهاي چند مليتي بينالمللي هستند كه از اين وضعيت سود ميبرند و اين حقيقت بسيار تلخي است كه هر چه كشورهاي جهان به سوي مردمسالاري پيش ميروند و حكومتهاي آنان مردميتر ميشوند, قدرت تصميمسازي آنها نيز كاهش مييابد, تا جايي كه برگزاري انتخابات به امري بيفايده و در نهايت نا مربوط تبديل ميشود.
تا زمانيكه منطق اقتصاد بر هر منطق ديگر ميچربد, پيوستن به سازمان تجارت جهاني و تسليم شدن به قواعد بازيها آن, به معناي سپردن سرنوشت ملتها به دست شركتهاي چند مليتي خواهد بود و تا زمانيكه پول به معناي همه چيز است, هر نظامي كه از حاكميت پول بر جوامع انساني حمايت كند, بيشك به قدرت برتر تبديل خواهد شد.
زمانيكه اين حقيقت را در مييابيم, دوگونه مسير در پيش روي ما وجود دارد. يكي اينكه در برابر اين ايده كه تحت رژيم تجارت جهاني دوران نظامهاي سياسي منطقهاي به پايان رسيده, تسليم شويم و خود را به نا اميدي ناشي از آن بسپاريم؛ اما به جز اين نا اميدي راههاي ديگري نيز وجود دارد كه همان راه سياسي و فرهنگي است. از نظر فرهنگي ضروري به نظر ميرسد در سبك دگي خود تجديدنظر كنيم و آنرا بر خلاف سبكي كه ثروت و رفاه مادي را مهمتر از هر چيز ديگري ميداند, تنظيم كنيم ؛ چرا كه اين نوع سبك دگي هماكنون خوراك واقعي اقتصاد جهاني شده است.
هزاران سال است كه انسانها در عين سادگي در رفاه دگي كردهاند و تنها در همين پنجاه سال اخير بوده جريان مخرب سبك آمريكايي اقتصاد مصرفي در جهان رايج شده است. حال در جبهه فرهنگي يافتن راههايي براي دگي به سبك سنتي هر منطقه و بر پايه اصول اخلاقي بسيار ضروري به نظر ميرسد.
نقش سازمان تجارت جهاني در عرصه اقتصاد همانند نقش سازمان ملل در عرصه سياست است. براي حل و فصل و هماهنگي مسايل اقتصادي در سطح بينالمللي, وجود چنين سازماني ضروري به نظر ميرسد ؛ اما مشكل اينجاست كه WTO نيز مانند سازمان ملل, تحت سلطه كشورهاي ابرقدرت است. در صورتيكه اداره اين نهادها از كنترل اين ابرقدرتها بيرون بيايد, ميتوان اميد داشت كه چنين فعاليت سازمانهايي منافع زيادي را براي جوامع انساني به همراه خواهد آورد. در غير اينصورت بسيار عاقلانهتر است كه مسير خود را از اين سازمانها جدا كرده و به راه خودمان ادامه دهيم.
|