گزارش سوم و چهارم از کنفرانس ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری در پارلمان اروپا در بروکسل

در این بخش آقای سیمون کاونی از حزب مردم اروپا ریاست جلسه را به عهده گرفت. ایشان پیش ازشروع صحبت شان ازابتکار احزاب سبز اروپا بابت برگزاری چنین کنفرانسی تشکر کردند. ایشان حقوق بشر را یکی ازموارد اساسی و مهم در سیاست های اروپا با حهان خارج دانستند و در ادامه گفتند که آخرین گزارش مربوط به حقوق بشر در ایران را ایشان تهیه کرده اند.
خبرنگار نشریه اینترنتی کار آنلاین>


July 23, 2005 08:36 PM

سايت جمهوری - گروه خبر:

گزارش دهنده: علی صمد از بروکسل

گزارش سوم خبرنگار نشریه اینترنتی کار آنلاین از کنفرانس ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری در پارلمان اروپا در بروکسل

3- دین و دولت : در این بخش آقای سیمون کاونی از حزب مردم اروپا ریاست جلسه را به عهده گرفت. ایشان پیش ازشروع صحبت شان ازابتکار احزاب سبز اروپا بابت برگزاری چنین کنفرانسی تشکر کردند. ایشان حقوق بشر را یکی ازموارد اساسی و مهم در سیاست های اروپا با حهان خارج دانستند و در ادامه گفتند که آخرین گزارش مربوط به حقوق بشر در ایران را ایشان تهیه کرده اند. در ضمن متذکر شدند که ایشان عضو هیئت نمایندگی اروپا در خصوص حقوق بشردر ایران هستند. آقای سیمون گفتند که در بخش سوم به موضوع پر اهمیت اسلام در حکومت پرداخته خواهد شد. در این بخش ما از سه روشنفکر ایرانی دعوت به عمل آورده ایم که پیرامون موضوع فوق با ما به صحبت بنشینند. اولین سخنران آقای آرامش دوستدار فیلسوف ایرانی از آلمان می باشند. لطفا" آقای دوستدار در چارچوب وقت صحبت های خود را آغاز کنند.
-آرامش دوستدار: من پیش از شروع صحبت هایم از آقای کریم لاهیجی بابت نظراتی که در اینجا ایراد فرمودند، تشکر می کنم. در واقع ایشان بخشی از حرف های من را زدند. در اینجا برای آشنایی هر چه بهتر با نظرات آقای دوستدار، ما متن کامل صخنرانی ایشان را در این گزارش می آوریم: (متن سخنرانی آقای دوستدار از گویا نیوز برداشته شده است).
صحبت جدايي دين از دولت است و معني اش اين است که بهتر است دو چيز با هم نباشند، دين و دولت. معناي بعدي آن اين است که براي تحقق بخشيدن به چنين امري يکي از اين دو عملا بايد از صحنه خارج شود. يعني از تمام اموري که به کشورداري، سياست، جامعه سازي و مناسبات حقوقي همه افراد جامعه مربوط مي شود. آنچه اين مناسبات را در واقع تنظيم و تعيين مي کند و مسئول حفظ و ماندگاري آنهاست، قانون نام دارد نه احکام. هيچ کس حق ندارد در مقابل قانون تخطي کند يا از قانون فراتر رود. قانون در وهله اول و آخر، ناظر است بر دمکراسي و آزادي فرد.
در کشورهاي اسلامي يا با قوانين نيمه ديني سر و کار داريم يا با قوانين تمام ديني که کشور ما مورد دوم است. هيچ کشور اسلامي نتوانسته تاکنون دين را به جايش بنشاند. يعني آنرا از تمام صحنه هايي که ذکر کردم خارج کند و اين طبيعتا علل گوناگون دارد.
لااقل از 1400 سال پيش که ما ديني بوديم و مانديم گرفته تا انواع و اقسام فشارهايي که از دين بر مي خيزد و بکار برده مي شود. اما اشتباه است اگر خيال کنيم که دين را مي شود با گفتگو، با استدلال، با مباحثه واداشت که خود را از صحنه خارج کند و چون اسلام هم به سبب احکامش و هم به سبب گونه پديداري و برقراريش، تنها دين متجاوز در سراسر تاريخ بوده، از صحنه که خارج نمي شود هيچ، خودش را دولت واقعي مي داند و مدعي آن است.
اما اينکه ما در فرهنگمان روشنگري نداشته ايم و انقلابي چون انقلاب فرانسه نيز به همچنين، تا مسئله دين را از نظر فکري و سياسي حل کند البته درست است. غلط اين است که در نگرش ها از فرهنگ خودمان، روشنگري ببينيم و بيابيم، مثلا در عرفان! چگونه؟ و به چه دليل؟ و به چه مناسبت؟
غلط تر از آن اين است که خيال کنيم مي شود روشنگري را از غرب وارد کرد و مسائل خودمان را که از آن غرب نيستند بلکه از درون فردي و برون اجتماعي ما جوش مي ند و فطري شده اند، حل نمود. روشنگري همواره انديشيدن است در مسائلي که مربوط به يک جامعه مي شوند. بنابر اين کالا يا ابزار نيست که از غرب وارد کنيم تا مشکلات ما را حل کند. آن هم به اين يک دليل قاطع که هيچگونه خويشاوندي و مشابهتي ميان فرهنگ ما و فرهنگ غرب وجود ندارد. کار کردن براي راهبان مسيحي از هر فرقه اي که بوده باشند تکليفي بوده است ديني و روحانيت ما در عوض، به معناي اعمش، جز برخي از طلبه ها که سرشان در کار درس خودشان بوده، يکسره انگل بوده است و مردم را يا سرکيسه و تحميق مي کرده، يا در حماقت خود نگه مي داشته است.
اين حرفه و تکليف ديني از آن روحانيت اسلامي است. از روضه خوان محله گرفته تا گردانندگان توليت ها. اين است که با آموختن راه جستجو و انديشيدن، از غربي ها، بايد زمين فرهنگ دين خودمان را بکاويم، شخم بيم تا درونش آشکار گردد.
طبعا جدايي دين و دولت، گام بسيار مهمي است براي حرکت بسوي دمکراسي و آزادي شخصي و اجتماعي. اما باورمان نشود، که اين کار از طريق گفتگو و مباحثه تحقق مي يابد. هيچ چيزي سخت جان تر از دين در آدمي وجود ندارد. بنا بر اين، اين وظيفه روشنفکران است که فرهنگ ديني ما را زير و رو کنند و هر روز و هر بار بيشتر اعماق آنرا بيرون ريد. تا چشم مردم باز شود و يکي بر شمار بينايان بيافزايد. هيچ اشکالي ندارد که بتوان دين را با قهر از دولت جدا ساخت و آنرا به جاي خود نشاند. اين کار را با قاطعيت نسبي و بصورتي نيم بند به ترتيب در دوره رضاشاه و محمد رضا شاه صورت دادند.
اما هيچ چيز جاي روشنگري را نمي گيرد. حکومت دوره پهلوي بدون منکر شدن ارزش هاي آن، گواه ده آن است. طرف روشنگري ما، نه روحانيان اند و باصطلاح آنها که نام مضحک ملي، مذهبي، را بر خود گذاشته اند. طرف روشنگري ما فرهنگ ماست. که ما را پديد آورده و همچنان پديد مي آورد و مي پروراند. بگونه اي که هريک از ما، بدون آن، تهي و بي محتوي مي شويم. مشکلي که نهايتا مشکل ماست، مشکل جدايي دين و دولت نيست، مشکل ما مشکل جدايي خودمان از خودمان است! يعني از درونمان و از بيرونمان، از فرهنگ ديني مان.
- آقای سیمون کاونی در این بخش به معرفی سخنران دیگرکنفرانس آقای مهرداد درویش پور پرداختند. آقای درویش پور استاد جامعه شناسی در دانشگاه استکهلم می باشند. لطفا" ایشان صحبت های خود را بفرمایند.
- مهرداد درویش پور: دكترمهرداد دوريش پوراستاد جامعه شناسي دردانشگاه استكهلم درشروع سخنراني خود از احزاب سبزبرگزاركننده كنفرانس تشكركرد و افزود: اين نخستين باري است كه احزاب سبزاروپايي بجاي حمايت از اصلاح طلبان ديني، دگرانديشان وروشنفكران سكولارداخل وخارج از كشوررامخاطب خود قرارداده اند.امري که درتقويت اعتماد به نفس و تحرك جنبش سكولار ودمكراتيك داخل وخارج از كشورنقش موثري دارد. وي سپس به اهميت سکولاریسم بمثابه جزئي از ملزومات دمكراسي اشاره كرد و گفت :
تمامي تجارب دنيا واز جمله ايران مؤيد اين حقيقت است كه بدون سكولاريسم، گذار به دمكراسي ميسرنيست. نظام ديني، مشروعيت خودرا از آسمان مي يابد و احكام بي چون وچرای الهی مبنای آنست، حال آنکه دمکراسی، نیازمند چون و چرا درحقيقت دنيوي است ومشروعيت خودرا از آزمون وخطاي مردم واراده آنها بدست مي آورد. با اين همه اين سئوال باقي است كه چرا جهان اسلامي درگذاربه سكولاريسم و به تبع آن، گذاربه دمكراسي با دشواري روبروست.
درويش پور به سه نظريه كه در هريك حقايقي به چشم مي خورد، اشاره كرد وگفت:
برخي ريشه اين مشكل را درخصلت مونيستي دين اسلام كه برخلاف ثنويت(دوگانگي) مسيحيت دنيای آسمانی و زميني درآن جدا نيست، جستجومي كنند. اين تام گرايي دين اسلام مانع از آن ميشود كه حوزه دنيوي بتواند بدوراز مداخلات واصول ديني سازمان يابد واين امر لاجرم جهان اسلامي را با مشكلي پايه اي براي گذار به دمكراسي وسكولاريسم روبروساخته است .
نظريه دوم برعقب مانده گي صنعتي جامعه انگشت گذاشته وبرآنست كه توسعه صنعتي جهان اسلامي راخواه ناخواه با ضرورت گذار به دمكراسي وسكولاريسم روبرو خواهد ساخت.
نظريه سوم نيزبرميراث استعمار كه مانع جدي درگذار به دمكراسي بوده است واز دين براي تقابل با مدرنيته ودمكراسي درجوامع پيراموني سود جسته است، تاكيد مي ورزد.
درويش پور افزود: هرچند درهرسه نظرملاحظات قابل تآمل وپرسش هاي جدي وجوددارند اماناديده گرفتن نقش مبارزات اجتماعي و فاعل هاي اجتماعي مي تواند ما را به نظريه اي جبرگرايانه سوق دهد. براي مثال اين ادعا كه ناسازگاري اسلام بادمكراسي وسكولاريسم، راه را برحل تحول درجوامع اسلامي بسته است، برتصويري ازدين استواراست كه درآن نه شرايط جامعه و نه نيروهاي اجتماعي، نقشي ايفا نكرده، بلكه تنها يك تفسيراز دين (وآنهم به مثابه تنهاتفسيرممكن) راهنماي جهان اسلامي است. حال آنكه ازمنظرنظريه هرمنوتيكي (تاويل متن)مي توان ازپديده هاي گوناگون اجتماعي تفاسيرمتفاوتي داشت وادعاي اينكه تنها يك تفسيراصل است، نقش سوپژكتيوتاويل كنندگان را كم رنگ مي نمايد.
علاوه برآن به لحاظ سياسي چنين نظريه اي خطرناك وعاجز ازراهگشايي است.باچنين نگاهي جهان اسلامي را تنها به زور قهر(همچون تركيه ) مي توان دمكراتيك وسكولارنمود.اما تجربه نشان مي دهد كه اتكا به قهر به مثابه اصلي ترين روش تغييرجامعه وقوانين آن به نظامي سكولار، مي تواند به عكس خود بدل شود. براي نمونه، انقلاب اسلامي ايران در عين حال پاسخي بود به تلاش هاي جبري پروژه شبه مدرنيسم پهلوي براي محدود ساختن نفوذ مذهب وتجربه رشد اسلام گرایي درتركيه ورشد مجدد بنياد گراي درعراق نيز نشانگرآنست كه استفاده از زور براي سكولارساختن جهان اسلامي چه مشکلات عديده اي را دربرخواهد داشت .
همچنين اين نظريه عملا"مسلمانان را با دوراهي حيرت انگيزي روبرومي سازد.مسلمانان يا بايد از دين خود روي برتابند تابه سكولاريسم ودمكراسي باور بياورند ويادرصورت اصرار براي مسلمان باقي ماندن خود، قيد دمكراسي و سكولاريسم رابند. اين دقيقا"همان نظري است كه اسلام گرايان درايران درپي القاء آن به مردم هستند.چنين نظريه اي تنها به فلج سياسي درراه گذار به دمكراسي وسكولاريسم درجوامعي چون ايران منجرخواهد شد.


درعين حال دوريش پور بر پي پايگي ادعاي مردم سالاري ديني تآكيد ورزيد وگفت اين ادعا نيز نظريه اي پرت وبي ربط است كه سكولاريسم، دمكراسي ومدرنيته را پديده هاي جهان غرب مي داند و برآنست كه اصلاح طلبي ديني راه حل تحول درجوامعي چون ايران است .
به نظردرويش پور تضاد مدرنيته وسنت، تضادی جهاني است ونه تضادجهان غرب وشرق. درغرب مدرنيته دست بالا را دارد ودرشرق سنت. ازاينروسكولاريسم و دمكراسي ارزشهاي گروه هاي مدرن جامعه هستند كه خواهان دستيابي به آنند و نه ارزشهاي صادراتي غرب .
درايران حاكميت جمهوري اسلامي بادر گيرساختن آن با دنياي زميني وعجزدين درپاسخ به نيازهاي جامعه، موجب سرخوردگي، يآس وانزجارمردم ازحاكميت ديني شد وبهترين زمينه را براي رشد سكولاريسم درجامعه فراهم آورد . اصلاح طلبي ديني نيزپروژه اي براي عقلاني كردن نظام حاكميت ديني بود كه همانطوركه تجربه نشان داد، به شكست انجاميد.
درنتيجه باشكست اين پروژه وياكمرنگ شدن آن، نيروهاي سكولار به جدي ترين نيروي چالش نظام
حكومت اسلامي درايران بدل گشته اند. روي كارآمدن احمدي نژاد وقدرت نسبي جنبش تحريميان كه نيروي اصلي آن را سكولارهاي جامعه تشكيل مي دهند، نشانگرقطب بندي جامعه است .دولت تام گراي احمدي نژاد از تمامي قواي خود براي درهم شكستن جنبش سكولار ايران استفاده خواهد كرد. وظيفه روشنفكران ايران، ايرانيان خارج ازكشور وجوامع غرب اينست كه با حمايت فعال از نيروها وجنبش هاي سكولار جامعه، شرايط گذاربه دمكراسي درايران را همواركنند
- سیمون کاونی در ادامه به معرفی سخنران سوم کنفرانس آقای امید نوری پور پرداختند. ایشان عضو دفتر مرکزی حزب سبز آلمان می باشند. لطفا" سخنان خود را آغاز کنید.

- امید نوری پور: من با دقت به دو سخنران قبلی گوش کردم. به نظرم کسانی که در اروپا زندگی می کنند، نمی توانند افرادی را که از ایران آماده اند تا حرف هایشان را بند را بفهمند. ابرانی ها نه ضد دین هستند و نه آته یست، اما حکومتی سکولار می خواهند. من بر اساس مطالعات و یافته های خود به این ارزیابی رسیده ام. در ایران حکومت حقوق فردی را رعایت نمی کند. روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران مجازات دارد. در تهران خانه هایی وجود دارد که وقتی زوج هایی می خواهند ازدواج کنند به آنجا می روند. دومین موضوعی که می خواهم مطرح کند این است که در حوزه اصلاحات دینی، نباید بیاییم و اسلام را مدرنیزه کنیم. در واقع این یک موضوع ثانوی است. مسئله اولی این است که جوانان در حوزه ها و مدارس دینی خودشان نمی پرسند که باید دین را مدرن کنیم بلکه طرح می کنند که چرا دین باید در حکومت خود را شریک کند؟ نیرو های جدیدی در ایران در حال حاکم شدن هستند. ما باید با آنها مذاکره کنیم. در ایران یک سری قوانین وجود دارند که با دین آمیخته شده اند و این مشکلات اساسی ایجاد کرده است. در این چارچوب باید دید که چگونه می شود چاره ای برای حل حقوق زنان پیدا کرد. به نظر من بحث این نیست که چه کسانی در ایران حاکم می شوند. ما باید سعی کنیم که با ایجاد قوانین خانواده یک مقدار از شرایط را آزاد کنیم.
- در این بخش از برنامه آقای کاونی به عنوان یک سوسیال مسیحی توضیحاتی در خصوص نگرش خود نسبت به مذ هب ارائه کردند و متذکر شدند که در اروپا مذهب در عرصه های گوناگون و نیز در کشور های متفاوت اروپایی تا حدودی نقش بازی می کند. به عنوان مثال در لهستان، در ایرلند و... ایشان در ادامه صحبت های خود از کاهش روز به روز تاثیر مذهب در زندگی مردم توضیحاتی را مبذول داشتند. در این بخش آقای کاونی وقت کوتاهی مجددا" در اختیار سخنرانان قرار دادند.
مهرداد درویش پور: مایل بودم نکاتی را اشاره وارتوضیح دهم. در تمام دنیا و در همه صحنه های اجتماعی، قدرت بالاترین تاثیر را در ایجاد تغییرلت در جامعه را به عهده دارد. در چنین شرایطی نیروهای سکولار نباید زبان سکولار خود را پنهان کنند. بلکه باید مشخصا" بیاید و حرف های خودش را کامل بد و از گفتن ناقص نظراتش پرهیز کند. ما اگر حرف های خودمان را نیم پس چه کسی باید بیاید و حرف های ما را بد. پروژه اصلاح طلبان حکومتی با تمام ضعف هایش یک پروژه است. به نظرم اگر نیرو های سکولار نتوانند حرف های خودشان به جامعه ارائه دهند در واقع به توهم دینی دامن خواهند د. در پروتستانتیسم نقش نیرو های لائیک در سطح بالائی بوده است. نیروی جوانان، زنان و دانشجویان جز نیروهای سکولار جامعه هستند و ما نباید با زبان الکن با آنها صحبت کنیم و باید از آنها حمایت کنیم.
به نظرم پروژه اصلاح طلبی دینی بر ترس جامعه سوار می شود. این ارزش خود را دارد و من این را انکار نمی کنم. اما پروژه جمهوریت و سکولاریسم اصلا بر روی ترس جامعه سرمابه گذاری نمی کند بلکه بر ظرفیت های چامعه حساب باز می کند. از نظر من حمایت های اروپا از حکومت ایران به روشنفکر های سکولار لطمه می د. ما نیرو های سکولار و دمکرات حتما" باید یک قطب قوی بوجود بیاوریم.

- در این بخش آقای کریم لاهیجی خواستند توضیحی کوتاه در خصوص موضوع سخنرانی ارائه دهند. به ایشان رئیس جلسه اجازه دادند در دو دقیقه توضیح دهند: ایشان متذکر شدند که سکولاریسم به معنی جدائی دین از دولت می باشد و نه ضدیت با دین . دین در جامعه مدنی جایگاه خودش را دارد و در هر کشور می تواند متفاوت باشد. مثلا در ایرلند موضوع طلاق و در اسپانیا ازدواج همجنس گرایان را می توان دید. در کشور های اسلامی سکولاریسم حاکم نبوده است زیرا در آنجا دمکراسی وجود نداشته است. در دمکراسی و سکولاریسم باید رابطه قدرت را در نظر گرفت. غرب مسئول است که در کشورهای اسلامی دمکراسی بوجود آید. در سال 1953 (28 تیر 1332) در ایران نگذاشتند دمکراسی بوجود بیاید. --------------------------------------------------------

گزارش خبرنگار کار آنلاین از
کنفرانس ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری در پارلمان اروپا در بروکسل
آینده روابط اتحادیه اروپا با ایران
بخش چهارم و پايانی



پاتریک لوران: انتخابات در ايران آزاد نبوده است و اپوزيسيون و خيلي هاي ديگر نيز حذف شدند. حتی وزارت كشور و وزيرش از فعاليت هاي غيرقانوني دراين انتخابات صحبت كرده اند.
فرح کريمی: اين انتخابات آزاد وعادلانه نبوده است. من با كساني كه اين موضوع را طرح مي كنند موافق هستم . به نظرم ايراني ها ايام خيلي دشواري را در پيش خواهند داشت.
يوسف مولائی: در كنار تعداد زيادي از كارگران و كارمندان كه زيرخط فقر دگي مي كنند اقليتي هم وجود دارد كه كاخ هاي آنها آسمان را مي سايد
.

گزارشگر: علی صمد از بروکسل

رياست پیشبرد چهارمین موضوع جلسه با خانم آنجليكا بير بود. در اين بخش چهار نفر به سخنراني پرداختند. سخنران اول آقاي پاتریک لوران مسئول ارتباط های خارجی کمیسیون اروپا بود.

پاتریک لوران
من ازصبح تا حالا به بحث هايي كه دركنفرانس انجام گرفت، گوش کردم و به نظرم بحث ها بسيار پربار بوده است. در انتخابات رياست جمهوري رسما آقاي احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهورانتخاب شد و ما او را به رسميت مي شناسيم. هر چند که اين يك شكست درعرصه داخلي و خارجي است. در انتخابات اخير صلاحيت حدود هزار نفر از كانديداتورها توسط شوراي نگهبان رد شد. ازميان اين كانديداها درحدود 90 نفرازان بودند. خيلي صريح بگويم كه اروپا در رابطه با جمهوري اسلامي، توافق پاريس را در15 نوامبر2004 پيگيري خواهدكرد. براي ما اروپايي ها مذاكره با ايران در چهار محور متمركز خواهد شد:
1- موضوع اتمي و غني سازي اورانيم 2- موضوع تروريسم 3- موضوع خاورميانه 4- موضوع حقوق بشر.
ما دراين چهارمحورحركت خواهيم كرد و آماده ایم همکاری سیاسی و اقتصادی را به شرط پاسخگویی ایران به چهار مسئله فوق ادامه دهیم. درواقع اتخاذ مذاکره برای چنين سياستی ازسال 2002 با ايران آغازشد. در این انتخابات ما فاکتورهای زیر را در نظر گرفتیم:
- آقاي رفسنجاني حمايت مردمي نداشت. اما نخبگان و متخصصين طرفدارغرب از ايشان حمايت كردند.
- آقاي احمدي نژاد در برنامه تبليغاتي خود به مشكلات اجتماعي و اقتصادي مردم توجه كرد. ايجاد شغل و مبارزه با رانت خواري براي انتخاب ايشان بسيار پراهميت بوده است .
- طرح تقسيم ثروت اقتصادي را در واقع می توان به عنوان نوعی برگشت ملي گرايي در برابر سياست امريكا در منطقه و ايران(البته اين نظربيشتر يك فرضيه يا احتمال است) محسوب کرد.
- نئو محافظه کاران كارزار وسيعی را براي به قدرت رسيدن آقاي احمدي نژاد سازمان دادند. البته چنين سياستي ازمدتها قبل براي به قدرت رساندن آقاي احمدي نژاد تدارک دیده شده بود هر چند که ممکن است در آرا یکسری دستکاری نیز شده باشد و این می تواند نحوه برگزاری این انتخابات را زیر سئوال ببرد. آنها ازروش هاي نادرست، غير دمكراتيك و غيرقانوني نهایت استفاده را کردند.
- انتخابات در ايران آزاد نبوده است و اپوزيسيون و خيلي هاي ديگر نيز حذف شدند. حتی وزارت كشور و وزيرش از فعاليت هاي غيرقانوني دراين انتخابات صحبت كرده اند.
- مردم ايران به نماينده محافظه كاران راي دادند واو را انتخاب كردند. اين درواقع راي و انتخاب مردم است. مفهوم اين گفته اين است که قدرت در حال حاضر در دست محافظه كاران قرارگرفته است و آنها امروز دیگر سه قوه را كاملا" در اختيار دارند.
ازتابستان سال 2002 اتحاديه اروپا يك همكاري و ارتباط در جهت محور اقتصادي و تجاري با ايران برقراركرده است . ما اروپائي ها مي خواهيم كه ايران در سياست اقتصادي مدرن حضورداشته باشد. چنانكه پيشتر گفتم ما درچهارعرصه حقوق بشر، غني سازي، سياست خاورميانه و تروريسم با ايران گفتگو و مذاكره مي كنيم. الان يك مركز قدرت در ايران بوجود آمده است. ما از ايران همواره خواسته ايم كه درعرصه اتمي و غني سازي اورانيوم وارد نشود.
مامنتظرخواهيم شد تا ببينيم كه تغييرات يا اصلاحات با آمدن رئيس جمهوري جديد سرانجامش به كجا كشيده خواهد شد. ما بايد منافع دستگاه هاي مختلف را ببينيم كه چگونه پيش خواهدرفت. در رابطه با مسئله اتمي هنوز به توافق نرسيده ايم ولي به يك نقطه رسيده ايم. البته در خصوص حقوق بشرما با مشكلات ديگري مواجه خواهيم بود. عليرغم كمبودها دراين عرصه ها، به نظرم ما جايگزين ديگري جزحقوق بشرنداريم. بحثي كه در اينجا مطرح است، موضوع اعتماد است، جامعه بين المللي به جمهوري اسلامي اعتماد كامل ندارد. ما بايد صبركنيم و ببينيم كه قدرت اجرائيه جديد، چگونه عمل خواهد كرد.

فرح کریمی
آنجلیکا بیر به معرفی خانم فرح کریمی از حزب سبزهلند که در حال حاضر عضو پارلمان هلند نیز می باشند، پرداختند و از ایشان خواستند که صحبت های خود را شروع کنند.
به نظرمن تغييروتحولات را درايران مي بايست خود ايراني ها انجام دهند. غرب مي تواند دو كار را در اين عرصه انجام دهد.
ما باید از انجام هركاري كه باعث بوجودآمدن موقعيتي در ايران شود، استفاده کنیم. يا اينكه سعي كنيم از تمام تلاش هايي كه در ايران انجام مي گیرد، حمايت كنيم. در ايران اتفاقات زيادي كه بسيارهم با اهميت است، بوجود می آید. مردم ايران مي خواهد به بقيه جهان ملحق شود. اما آلان درحال حاضرهمه چيز برعكس شده است و محافظه كاران قدرت زيادي را كسب كرده اند. اروپا در چهارعرصه اي كه با حكومت ايران مذاكره مي كرد، همواره يك چيز را در اولويت قرارداده بود و آن برنامه اتمي ايران بوده است. اين بدين معنا است كه هنگامي كه ما روابط مثبت با ايران برقراركرديم من مخالف اين روابط نبودم . اما بايد بگويم كه به موضوع حقوق بشر توجه لازم صورت نگرفته است، ما اشتباهاتي را كه درعراق كرديم را نبايد دوباره در ايران تكراركنيم. اتحاديه اروپا در اين خصوص انتقادي از ايران نكرد. وقتي كه هلند رئيس اتحاديه اروپا بود، ما نتوانستيم موفقيتي كسب كنيم و وضع حقوق بشر حتی بدتر شد. دومين اشتباه به نظر من اين بود كه تصمیم گرفتیم با راه حل ایجاد تمرکز روی برنامه اتمی به پرونده اتمي جمهوری اسلامی بپردازیم و در واقع اولويت براي آن قائل شديم و این به نظرمن به موضوع اتمي كمكي نكرد. روشن بگويم كه اتحاديه اروپا روي رفسنجاني سرمايه گذاري كرده بود و فكرمي كرد با آمدن ايشان، او مي تواند تندروها و بقيه را بدور خود جمع كند و بدين طريق ما خواهيم توانست با ايران از طريق او به نتایج دلخواه برسیم. اين اشتباه محض بود. یعنی اینکه این اشتباه زمانی به اوج خود رسی