کزارش جلسه پال تاک اتاق جمهوری: بررسی نهمین انتخابات ریاست جمهوری (۳)

گزارش گروه پال تاک از جلسه ۱۶ آپریل ۲۰۰۵


پال تاک جمهوری خواهان ایران با
با حسین علوی و مسعود فتحی



شنبه ۱۶ آوریل سومین جلسه بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری در پال تاک اتحاد جمهوری خواهان ایران برگزار شد. آقایان هوشنگ کشاورز صدر، حسین علوی و مسعود فتحی میهمانان دعوت شده به این جلسه بودند.
نادر زرکاری در ابتدای نشست نامه آقای هوشنگ کشاورز صدر را قرائت کرد. او در این نامه که متن کامل آن در زیر آمده است از عدم امکان حضور در نشست جاری ابراز تأسف کرده و اظهار امیدواری کرد که در جلسات آینده بتواند با این رسانه همکاری داشته باشد.

گروه پال تاک اتحاد جمهوری خواهان ایران

متن نامه هوشنگ کشاورز صدر:
بدین وسیله مراتب سپاسگذاری خود را از دعوت به جلسه پال تاک روز شنبه 16 آوریل 2005 خدمتتان عرض می کنم. هرچند بسیار شایق بودم که در جلسه شما شرکت داشته باشم، اما با تأسف، به دلیل فقدان امکانات لازم از حضور در این گردهمائی محروم خواهم بود.
گفت و شنودهای صاحب این نامه با تنی چند از اعضای شورای هماهنگی اتحاد جمهوری خواهان و همچنین دعوت شما برای شرکت در جلسه جمهوری خواهان ایران در این زمینه لازم و مطلوب برای کمک به تحقق همکاری و همبستگی همه جمهوری خواهان ایران است. دوستان گرامی من نیز که در ظاهر امر به گروه دیگری از جمهوری خواهان تعلق دارم اما به دلیل آنکه خود را یک جمهوری خواه می دانم بنابراین همیشه خود را در صف همه جمهوری خواهانی که به جدائی دین و حکومت و به حقوق بشر و میثاق های آن و به شأن و منزلت انسانی و عدالت اجتماعی معتقد هستند در یک صف می دانم. همه امیدم آن است که جویبار های جمهوری خواهی به هم بپیوندند و به رودی بدل شوند. در چنین شرایطی است که می شود کشورمان ایران را از لوث عناصر و حکومت ناپاک امروزی خلاص کنیم.
به امید آن روز
هوشنگ کشاورز صدر

سپس حسین علوی به عنوان اولین سخنران بحث خود را آغاز کرد:

در ابتدا از اینکه آقای هوشنگ کشاورز صدر در این بحث حضور ندارند ابراز تأسف می کنم. همچنین متأسفم از اینکه با وجود زمان کمی که تا انتخابات باقی مانده است هنوز اپوزیسیون به یک تصمیم مشترک در این زمینه دست نیافته است. بر همین اساس معتقدم بحث هائی همچون دور امروز مهم هستند تا زودتر به تصمیم مشترک دست یابیم.
در بحث امروز توضیحی درباره اهمیت نهمین دوره ریاست جمهوری خواهم داد سپس آرایش جناح ها و گرایش جمهوری اسلامی در جمهوری اسلامی را شرح می دهم و بعد از زنان به موقعیت منتقدین نظام و نیروهای اپوزیسیون خواهم پرداخت. احتمالات ممکن در انتخابات آینده و طرح های ممکن و عملی اپوزیسیون در بخش آخر از بخش های پنچ گانه بحث های من خواهد بود.
اهمیت انتخابات آتی: همانطور که دوستان می دانند در این دور از شعارهای جاذب همچون توسعه سیاسی، جامعه مدنی، ایران برای همه ایرانیان و ... که در دو انتخابات قبلی ریاست جمهوری مطرح بود خبری نیست. در عین حال احتمال ظهور یک کاندیدا که از درون حکومت که طرفداری اصلاحات پیگیر و تغییرات اساسی باشد نیز وجود ندارد. این بدان سبب است که اصلاح طلبان حتی هشت سال اخیر یک فرصت طلائی بزرگ را از دست دادند.
با این وجود چرا انتخابات دوره نهم را مهم می دانیم، در دو محور قابل بحث است:
1) علاوه بر فشارهای سیاسی و اختناق موجود نارضایتی های مربوط به فشارهای اقتصادی و اجتماعی نیز بسیار بالاست. اختلاف میان فقیر و غنی به سطح بی سابقه ای رسیده است. انواع فساد به کمیت و کیفیتی نوین رسیده اند. بنابراین نظام مجبور به چاره اندیشی در این زمینه است.
2) جنبه بین المللی موضوع : در این راستا حکومت مجبور است در چندین مسأله تعیین تکلیف کند. پرونده اقدامات هسته ای ایران، رابطه با آمریکا و همچنین صلح خاورمیانه که در عین حال به یکدیگر نیز وابستگی آشکار دارند، از این جمله هستند.
بعضی حتی اهمیت این دوره را تا آن حد می دانند که انتخابات را سرنوشت ساز قلمداد می کنند.
نکته بعدی آرایش نیروهای درون حاکمیت است. در درون اقتدارگرایان گرایشات مختلفی مشاهده می کنیم. دریک تقسیم بندی کلی میتوان آنها را به محافظه کاران سنتی، اصول گرایان و مصلحت گرایان تقسیم کرد.
اصول گرایان مجلس هفتم را در دست دارند اما در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری به دو دسته تقسیم شده اند. محافظه کاران سنتی در انتخابات منزوی ماندند. مصلحت گرایان نیز به عنوان یک گرایش کلی در انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری گذشته نسبت به قبل افت قابل ملاحظه ای داشته اند. آنها از یک سوی کادرهای خود را از دست دادند و از سوی دیگر به لحاظ موقعیت سیاسی درون حاکمیت به نوعی تضعیف شدند.
حال ببینیم که سه گرایش چگونه می خواهند در انتخابات حاضر شوند. اصول گرایان با در دست داشتن مجلس هفتم و یک سازماندهی منسجم که محصول سال ها تشکل دهی است در عین حال به منابع مالی و پشتیبانی ایدئولوژیک قوی تکیه دارند.
محافظه کاران سنتی با تمام گرایش ها از جمله اصلاح طلبان و اصول گرایان در رابطه هستند. اینها در مجموع هسته با ثبات اقتدار گرایان را تشکیل می دهند. مصلحت گرایان با وجود کسب امتیازات منفی به لحاظ معادلات کنونی قدرت و مصلحت مجموعه نظام و شرایط بین المللی احتمالا در انتخابات از موقعیت برتری خواهند بود.
گرایش اصلاح طلب برای ایجاد جنبش در میان رأی دهندگان و سمت و سوق آنها به پای صندوق ها نیازمند آن است مطالباتی را مطرح کند که از چارچوب توان ساختار موجود خارج است. البته تاکنون نشانه ای دال بر این تمایل میان آنان وجود ندارد.
گرایش دیگری که منتقد نظام بوده و در عین نداشتن نقش در حاکمیت دارای پیوندهای محکمی با جناح اصلاح طلب است، نیروهای ملی مذهبی را در برمی گیرد که نهضت آزادی یک بخش آن است. اینها هنوز برنامه مشخص ارائه نداده اند و در محدوده دفاع از آزادی انتخابات باقی مانده اند.
به نظر می آید مصلحت نظام سبب خواهد شد که اقتدارگرایان روی کاندیدای مصلحت طلبان توافق کنند. البته آقای رفسنجانی که می تواند این نقش را بازی کند هنوز نتوانسته توافق این جناح ها را به نفع خود جلب کند.
اصول گرایان که احتمالا حزب آبادگران را تشکیل خواهند داد به این نتیجه رسیدند که مستقل از آقایان ولایتی و رفسنجانی عمل کرده و با تشکیل یک حزب یا ائتلاف خود در عرصه باقی بمانند. اینها عبارتند ازاحمد توکلی، محسن رضائی، سردار قالیباف و احمدی نژاد که سیاست مستقل خود را اعلام کرده اند.
به عقیده من علیرغم اختلافات و تنش های موجود و با توجه به اینکه مصلحت گرایان از سوی محافظه کاران سنتی و بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان سابق حمایت می شوند، شانس کاندیدای این دسته یعنی آقای رفسنجانی را افزایش می دهد.
بگذارید در اینجا به اپوزیسیون بپردازیم. من به عنوان اپوزیسیون نیروئی را مطرح می کنم که به ویژه در یکی دو سال اخیر به این نتیجه رسیده است که باید دو سیاست تحریم شرکت در هر گونه فعل و انفعال سیاسی در داخل کشور و حمایت از یکی از جناح های حکومتی را رها کرده و در تحولات جاری حضور مستقل پیدا کند. این نیرو در انتخابات آینده می تواند با اتخاذ یک سیاست کارا مسأله حضور یک نیروی سوم در تحولات جاری سیاسی را تحقق ببخشد.
زمینه های تولد این نیرو عبارت است از تجربه دو انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دوره اصلاحات و دیگر تجربه ای که این نیروها در برخورد با اشتباهات گذشته خود به دست آورده اند. در مجموع این باعث شده است که در ایران برای اولین بار طیف وسیعی مثلا به توافق 565 نفر برسند. در خارج از کشور نیز با شکل گیری دو نیروی اتحاد جمهوری خواهان و جمهوری خواهان لائیک این روند محقق شده است. در عین حال اتحاد فکری بین نیروهای داخلی و خارج نیز در جریان است. حال این سؤال مطرح است که چه سیاستی و حمایت از یک نامزد حکومتی در میان بخش از نیروها وجود دارد. اما راه سوم روز به روز طرفداران بیشتری می یابد.
این راه همانطور که گفته شد، تحریم پیشاپیش را مردود می شمارد و می خواهد از فرصت ایجاد شده برای طرح مطالبات مستقل مردم پای به عرصه بگذارد. در این راستا معرفی یک کاندیدای مشترک از سوی اپوزیسیون به عنوان یک راهکار مطرح می شود.
در رابطه با این راهکار دو نظر مطرح می شود: یکی اعتبار آن را به طور کلی مورد بحث قرار می دهد و دیگری موفقیت آمیز بودن آن سؤال می کند.
به نظر من یک مشکل اساسی اپوزیسیون این است که همیشه معطل استراتژی مانده است و از طرح سیاست ها و راهکارهای مشخص برحذر مانده است.
طرح این نکته که ما می خواهیم کاندید اعلام کنیم، در عین حال از آزادی کامل انتخابات و تغییرات قانون اساسی و ساختاری دفاع کنیم، ما را همچنان در بند استراتژی نگه می دارد. به نظر من تنها جاذبه هائی که اپوزیسیون آزادی خواه می تواند بوجود بیاورد عبارت است از: دفاع از آزادی انتخابات به ویژه آزادی زنان برای کاندید شدن، آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی دانیان سیاسی، آزادی و بازگشت تبعیدیان به کشور، آزادی های ان، جوانان، اقلیت های مذهبی، ملی و قومی.
اگر اپوزیسیون بتواند برنامه های مشخص و پرتحرکی را دراین رابطه شکل دهد مستقل از اینکه با توجه عدم آزادی واقعی در انتخابات به موفقیت انتخاباتی دست نمی یابد، فضائی ایجاد خواهد کرد که بتواند با مردم در ارتباط قرار گرفته و خط و سیاست های خود را مطرح کند و به این ترتیب زمینه های تشکل نیروی سوم را فراهم بیاورد.

آقای مسعود فتحی سخنران بعدی نیز با ابراز تأسف از عدم حضور آقای کشاورزصدر و تشکر از مجریان برنامه و گروه پال تاک اتحاد جمهوری خواهان بحث خود را آغاز کرد:

با توجه به توضیحات جامع آقای حسین علوی ادامه بحث برای من بسیار آسان تر گردید، من نیز معتقدم اهمیت تعیین سیاست در رابطه با انتخابات نباید معطوف به اینکه کدام فرد انتخاب می گردد باشد. در داخل به اینگونه است که:
عدم توانائی اقتدارگرایان و همینطور اصلاح طلبان در ارائه یک فرد به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری نشانگر تشتت موجود در بین این دو مجموعه است. در میان اصلاح طلبان این نکته نشانگر شکست اخلاقی و از هم پاشیدگی آنان است.
در عرصه بین المللی نیز شاهد تغییر و تحولات وسیعی در کشورهای همسایه هستیم و روشن است که ایران نمی تواند مستقل از این تحولات و تأثرات آنها در نظر گرفته شود.
مرکز بحث من معطوف به موضوع بخش آخر صحبت های دوست گرامی حسین علوی خواهد بود. به نظر من در پاسخ به این سؤال که چه سیاستی در انتخابات پیش رو، سیاست صحیح خواهد بود، لازم است با دیدگاهی متفاوت از آنچه در گذشته داشتیم به موضوع دقت کنیم.
سابقا دو نوع دید وجود داشت. یا باید انتخابات تحریم می شد و یا با توجه به عدم امکان معرفی کاندید مستقل، در صورت تمایل به شرکت در انتخابات می بایست از یک کاندید حکومتی حمایت می کردیم.
با توجه به شرایط موجود در کشور ما بسیار طبیعی است که هنگام بحث در مورد انتخابات مطرح می شود که آیا در انتخابات حکومتی شرکت باید کرد یا خیر و یا اینکه دعوت کنندگان به شرکت در انتخابات به عنوان بخشی از رژیم و یا متوهم به رژیم عنوان شوند.
به نظر من حکومت تلاش می کند انتخاباتی را تحمیل کند که حرف آخر را در آن حکومت می د. دو مرحله ای بودن انتخابات شاهد روشنی براین مدعاست. در عین حال گرچه محکم ترین دلیل برای حکومتی بودن این انتخابات امکان استفاده نیروهای حاکم از ابراز کنترل دولتی در روند انتخابات است، اما این تنها یک روی سکه است روی دیگر آن فقدان تلاش نیروهای مستقل برای شکستن این دور باطل است. کاری که باید با ارائه راهکارهای مشخص برای از بین بردن کنترل انتخابات توسط حکومت، صورت بگیرد.
دعوت برخی نیروها به حمایت از یک کاندید حکومتی به جا افتادن چنین سیستمی کمک کرده است. در این راستا فراموش می شود که قدرت اصلی در انتخابات آرای مردم است و نه خواست حکومت. با کمی دقت میبینیم با توجه به این اصل است که حکومت ناچار است انتخابات را به یک روند دو مرحله ای تبدیل کند تا به این ترتیب بتواند رأی مردم را قلب کند و آن را در جهت تحکیم موقعیت خود به شکلی نامشروع، تغییر دهد. حال هرگاه اپوزیسیون بخواهد در جهت ارائه آلترناتیو حرکت کند نمی تواند این میدان مهم مقابله توانمندی های مردم و رژیم را از نظر دور بدارد.
این را با تکیه بر همان اندیشه مذکور می گویم که عنصر تعیین کننده در انتخابات نه حکومت که اساسا رأی مردم است.
در هر انتخاباتی میلیون ها تن از اعضای جامعه در یک حرکت جمعی شرکت می کنند. این مردم با شرکت و یا عدم شرکت نتیجه انتخابات و یا عدم مشروعیت آن را تعیین می کنند. با توجه به این مسأله نکته ای که اهمیت می یابد این نیست که اپوزیسیون در یک انتخابات بتواند کنترل دولتی را در هم شکسته و شرایط یک انتخابات آزاد را در یک حرکت فراهم کند، مهم این است که حرکت برای زمینه سازی انتخابات آزاد و شکل دهی یک آلترناتیو در مقابل حکومت شکل بگیرد.
اشتباه محض خواهد بود هرگاه تصور کنیم حال که مردم از انتخابات درون حکومت خسته شده اند معجزه ای رخ داده و انتخاب جدیدی سر برخواهد آورد. انتخاب دیگر برای مردم تنها زمانی میسر خواهد بود که آن امکان در بستر و حوزه عمل اجتماعی قرار داشته باشد. در غیر این صورت پس از یک دوره رخوت و درماندگی بازهم کسی همچون خاتمی پیدا خواهد شد که از ناطق نوری آینده بهتر باشد و سپس روز از نو روزی از نو مسیر بحث اپوزیسیون به آنجا ختم خواهد شد که در مقابل انتخابات جدید چه بکند. نتیجه ای که من می گیرم این است که ما به بیرون از انتخابات تعلق نداریم. ما خود جزئی از انتخابات هستیم حال خود چه بخواهیم چه نخواهیم. انتخابات به هرشکلی پیش برود نتایج آن در سرنوشت سیاسی کشور ما و خود ما مؤثر است. فراموش نکنیم که در هر انتخاباتی 3 عنصر اصلی وجود دارد:
1) مردم، که بدون رأی آنها انتخابات مفهومی ندارد.
2) دولت که تلاش می کند با کسب رأی مردم از مشروعیت و ادامه حیات برخوردار گردد.
3) اپوزیسیون که می کوشد با تغییر رأی مردم (در شکل شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات) دولت را تغییر دهد و یا حداقل در ساختار دولت نقش بیابد.
از این منظر نیز انتخابات تحت هر شرایطی یکی از عرصه های مهم کارزار علیه حکومت و برای طرح خواسته ها و اهداف دمکراتیک مردم است.
من فکر نمی کنم که ما در لحظه کنونی که صحبت می کنیم هدف اپوزیسیون از شرکت در انتخابات رأی دادن به یکی از کاندیداهای حکومتی باشد. اما می تواند و باید با پرچم و خواست های مشخص خود قدم به صحنه گذاشته، خواستار شکستن این دور باطل و برگزاری انتخابات آزاد بشود. این مهم باید با معرفی چهره ها و برنامه مشخص و مستقل انجام بگیرد.
همانطور که گفتم نه اینکه اپوزیسیون به این ترتیب قادر به ایجاد یک سیستم دمکراتیک و یا حتی برقراری یک انتخابات آزاد بشود بلکه در این راه سنگ بنای سیاستی مستقل برای رو در روئی مسالمت آمیز و مؤثر نسبت به حکومت در همراهی با مردم و پایگاه اجتماعی خود خواهد گذاشت.
این اولین گام خواهد بود که بدون برداشتن آن گام های بعدی میسر نمیشوند.