درنگ هائی بر طرح پیشنهادی

" طرح سازمان و تشکیلات برای سازمان یابی اعضاء امضا کنندگان برای اتحاد جمهوری خواهان ایران "


بابک امیرخسروی

ژوئن ۲۰۰۳

توضیح : آقای شریعتمداری بر اساس " طرح شبکه ای " آقای سیاوشی ، که شخصا ندیده ام ، طرحی با عنوان بالا تدوین کرده اند . ملاحظات زیر در رابطه با این طرح است که ایشان در نامه ی 19 ژوئن خود موکدا از همه ی امضا کننگان" بیانیه " خواسته اند نظرشان را در رابطه با آن ، ابراز کنند.

1 – نکته ی شایا ن توجه و مرکزی این طرح ، بی گمان عنایت به نقش و جایگاه متخصصان و گروه های کار تخصصی است . ولی آنچه بباور من نادرست می باشد ، این جنبه از طرح است که در بخش " طرح سازمانی" ، پایه ی اصلی سازمان را حدودا همین 12 گروه کار تخصصی قرار داده است . این رویکرد ، اشکالات و پرسش هائی پیش می آورد که هدف این یادداشت نشان دادن آن ها و جستجوی مناسب ترین راهکار است :

الف – بر اساساین طرح و عنایت به جنبه های عملی اندیشه ی راهنمای آن ، گروه های کار از 3 تا 15 نفر در نظر گرفته شده است . بنا بر این ، از میان صد ها و احتمالا هزاران امضا کننده و پیوستگان" بیانیه " ، تنها بین 36 تا حد اکثر 180 نفر امکان خواهند داشت از نوعی تشکل برخوردار شوند . در این صورت تکلیف بقیه که بالای 80 در صد هموندان را تشکیل می دهند چه خواهد شد ؟

ب – قید شده است که از: "هر گروه کار یک نماینده به عضویت شورای رهبری انتخاب خواهد شد".
اگر این رویکرد پذیرفته شود ، در آن صورت چگونه می توان پذیرفت که به طور مثا ل یک گروه کار 9 نفری ( کمتر یا بیشتر ) ، مجاز است و مشروعیت دارد یک نفر را به شورای رهبری انتخاب بکند و در عمل از میان 25 نفر تعداد پسشنهادی ، تقریبا نصف ترکیب شورای رهبری از سوی 36 تا 180 نفر انتخاب شوند ولی بالای 80 در صد هموندان و امضا کنندگان " بیانیه " ، نصف دیگر آن را!؟ اساسا هر گونه راه حل تشکیلاتی که نوعی دوگانگی و سیستم کاست گونه به وجود بیاورد و امتیازی به برخی افراد بدهد ، مغایر با درک و رویکرد دموکراتیک ما از تشکیلات و از هر پدیده ی دیگر است .


ج – این طرح ، اشکالات فنی و مضمونی دیگری هم دارد که برای پرهیز از اطناب کلام صرفنظر میکنم .

د – ایراد دیگر این است : مگر مثلا ، یک پولیتولوگ یا جامعه شناس و یا موارد نظیر، کارشناس نیستند ؟ چرا این تبار از هموندان که به مناسبتی درترکیب این 12 گروه کار پیش بینی شده در طرح قرار ندارند ، در یک ساختار تشکیلاتی دموکراتیک ، دارای حقوق برابربا دیگر متخصصان نیستند ؟

ه – از سند طرح تشکیلاتی به روشنی دیده می شود که طرح های مورد نظر، برای گروه های تخصصی به طور عمده برای دوران بعد از جمهوری اسلامی و در واقع برنامه ی یک دولت جانشین است . اگر استنباط من درست باشد ، در این صورت از حالا تا رسیدن به آن ، ما در مرحله ی قرار داریم که طی آن ، مبارزه ی سیاسی اولویت دارد . زیرا تا تغییرات سیاسی بنیادین حاصل نشود ، بهترین طرح ها روی کاغذ خواهد ماند . درست مثل طرح های بلند بالا و خوش پسندی که در گذشته احزاب سنتی ارائه می کردند ولی هرگز از محد وده ی وعده و وعید ها ، فراتر نمی رفت .
طرح تشکیلاتی و شارتر سازمانی می باید متناسب با این دوران گذار باشد نه با فردای آن . بدیهی است این رویکرد واقع بینانه مانع کار گروه های تخصصی نیست . منتهی به نظر من ، و با در نظر گرفتن مضمون مرحله ای که در آنیم ، گروه های کار دیگری ممکن است اولویت بیشتری داشته باشند که در طرح نیا مده است و احیانا بعضی از گروه های کار پیشنهادی در طرح متناسب با نیاز های امروزی ما نیستند و یا در اولویتقرار ندارند . به طور مثال طرح پیشنهادی قانون اساسی .


و –با آن که در طرح به دلایل نه چندان استوار، سازماندهی بر مبنای واحد های محلی رد شده است ، ولی به نظر من ، یک مناسبات تشکیلاتی حد اقل طبیعی و انسانی ایجاب می کند همپیوندان "بیانیه" مقیم مثلا یک شهر یا واحد جغرافیائی ، دور هم جمع شوند ، یکدیگر را بشنا سند ، با هم رابطه ی انسانی و عاطفی بر قرار بکنند ، فعالیت های حوزه ی جغرافیائی خود را تا آن جا که ممکن است سامان بدهند . نه فقط ممکن است با زمان و َشناخت بیشتر، نزدیکی ها و انسجام حد اقل ای فراهم بشود ، اساسا آن سیستم و تصور انسجام از مد افتاده ی ابتدائی سنتی ، حتی دیگر در احزاب مدرن امروزی نیز رعایت نمی شود ، چه رسد به اشکال جنبشی یا جبهه ای آن ! بی گمان تشکل ما از لحاظ ساختاری ، هر شکلی به خود بگیرد ، دربالا ترین شکل منسجم خود ، تفاوت چندانی با احزاب لیبرال امروزی نخواهد داشت .
لذا " پایه ی اصلی سازمان " که بتواند به طور برابر حقوق ، شامل همگان بشود به گونه ی طبیعی و انسانی مناسبات میان هموندان را بر قرار بکند ، می باید گرد همائی داوطلبانه ی کسانی باشد که در یک واحد جغرافیائی ، در شمار پیوستگان به " بیانیه" اند . حال آن که گروه های کار تخصصی که بخش پر اهمیت و ویژه ی فعالیت های ما را طبق این طرح تشکیل می دهند، به خاطر وضع ویژه ی ما ، در نقاط مختلف جهان پراکنده هستند ، و تنها می توانند به مدد و با استفاده از تکنولوژی پیشرفته ی امروزین، شبکه های کار خود را به وجود بیآورند و ارتباط با هم داشته باشند . بباور من ، حتی ساختار تشکیلاتی را هم می باید انسانی کرد. گذشته از همه ی این ها ، دامنه ی کار این گروه ها با تمام اهمیتی که دارند ، همواره معطوف به یک حوزه مشخص است . حال آن که واحد های پایه ی تشکیلاتی مبتنی بر حوزه ی جغرافیائی ، فعالیت چند گونه و چند بعدی دارند .

ز – علت این که من انتشار وسیع طرح پیشنهادی آقای شریعتمداری را مصلحت ندیدم ، صرفا به خاطر این بود که طرح ارائه شده در واقع بر این اندیشه و درک استوار است و این استنباط را به خواننده می دهد که حرکت ما که هنوز چند و چون آن مشخص نیست ، و حتی معلوم نیست حزب باشد یا جبهه یا جنبش ، به صورت و در جایگاه یک آلترناتیو جمهوری اسلامی عرضه شده است .
حال آن که در " بیانیه " عکس آن قید گرد یده است . در" بیانیه" ، ما به صورت یکی از مولفه های چنین آلترناتیوی مطرح شده ایم . زیرا در درون کشور نیروهای معتبری هستند که در این راه گام بر می دارند و به حق از مولفه های چنین آلترناتیوی هستند . و ما در تلاش برای نزدیکی واتحاد با آن ها هستیم .

به خاطر این نا همخوانی با متن " بیانیه" و برای پرهیز از بحث ها و پلمیک های بیهوده بود که فکر کردم بهتر است قبلا این جنبه ی سند اصلاح بشود و سپس در سطح گسترده ای پخش گردد .

ح – برای تلفیق این دو رویکرد و دادن و و جایگاه در خور به گروه های کار تخصصی ، اگر کمیسیون اساس ایرادات مرا بپذیرد ، در آن صورت پیشنها زند هائی دارم که در اختیار کمیسیون قرار می دهم .

امیدوارم تذکرات من مورد عنایت آقای شریعتمداری و سایر اعضاء کمیسیون قرار به گیرد .
با تقدیم احترامات بابک امیرخسروی