كار سياه ۷۰۰ هزار كودك ايرانى


صبا واصفی

به نقل از روزنامه ایران

مسأله اشتغال كودكان در جهان واقعيتى دردناك و اسفناك است كه كمتر مورد توجه قرار گرفته
است. تا زمانى كه فقر، ناآگاهى و نابرابرى وجود دارد، با مشكل كار كودكان روبرو هستيم. «كودكان كار» به ويژه در جهان سوم (۵۰۰ هزار كودك كار در هند، ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار در چين، ۲۰۰ هزار در تايلند) بخش قابل توجه از جمعيت شاغل بسيارى از كشورها را تشكيل مى دهند.
از آن جا كه اين ها نمى توانند مانند بزرگسالان از حقوق خود دفاع كنند و كسى نيز از آنها حمايت نمى كند بيشتر مورد بهره كشى و اذيت و آزار والدين و كارفرمايان قرار مى گيرند. براساس اعلام سازمان جهانى كار ۶۴۲ ميليون كودك در جهان مشغول به كار هستند كه يك سوم آنان به خودفروشى و تجارت مواد مخدر و ۶۰۱ ميليون نفر ديگر به كارهاى قابل تحمل و تقريباً سبك اشتغال دارند.
آمار رسمى اين سازمان همچنين نشان مى دهد كه ۱۲۷ ميليون كودك در آسيا، ۴۸ ميليون نفر در آفريقا، ۱۷‎/۴ ميليون كودك در آمريكاى لاتين، ۵‎/۴ ميليون نفر دركشورهاى عربى و ۴‎/۲ ميليون در كشورهاى اروپاى شرقى كار مى كنند. در ايران، اگر بر اطلاعات سازمان مديريت و برنامه ريزى مبنى بر آن كه ۵۱ درصد جمعيت كشور زير خط فقر دگى مى كنند، تكيه كنيم؛ درخواهيم يافت كه چه درصد بزرگى از كودكان به دليل فقر به كار مشغول هستند.
براساس آمارها، ۳۸۰ هزار كودك ۱۰تا ۱۴ ساله در سراسر كشور كار ثابت دارند و حدود ۳۷۰ هزار كودك در همين سن به عنوان كارگر فصلى مشغول به كارند. يعنى بيش از ۷۰۰ هزار كودك رسماً كار مى كنند و با احتساب اين كه طبق روال مرسوم كشورمان در چنين عرصه هايى، آمار رسمى معمولاً طورى محاسبه مى شوند كه ضريب خطايى بالا از واقعيت دارند؛ مى توان دريافت كه بخش قابل توجهى از كودكان زير ۱۵ سال در ايران مشغول به كار هستند.
هرساله درصدى از كودكان به دلايل مختلف ترك تحصيل مى كنند و به كارهايى مانند واكس ى، پاك كردن شيشه ماشين، فال فروشى، پلاستيك فروشى، بادكنك فروشى، آدامس فروشى، روزنامه فروشى، جمع آورى نان خشك و وسايل فلزى در زباله و دعافروشى در سر چهارراه ها، بازارها و يا مكان هاى شلوغ و پرترافيك مى پرداد و ساعت هايى طولانى در معرض آلودگى هاى اجتماعى قرار مى گيرند.
گرايش به مصرف سيگار و مواد مخدر، بهره كشى از آنان به صورت فروش يا اجاره، مشاركت در ارتكاب جرايم از جمله قتل، سرقت و توزيع مواد مخدر، فروش اعضاى بدن، قرار گرفتن در باندهاى فساد و قاچاق به ساير كشورها از پيامدهاى حضور در خيابان است.
از نظر كارشناسان اقتصادى بررسى علل پديده كار كودكان، علت هايى عمده و زيربنايى دارد كه از آن جمله مى توان به فقر، عدم تعادل اقتصادى و رشد ناكافى اقتصادى اشاره كرد. واقعيت اين است كه بدون توزيع درآمد عادلانه و دستيابى افراد به كار و شغل مطلوب در شرايط رونق اقتصادى، اين مشكل همچنان به قوت خود باقى خواهد ماند.
البته وجود فقر تنها دليل به وجود آمدن معضل كودكان كار نيست و علل مختلفى از جمله نقايص موجود در آموزش و پرورش، قوانين و مقررات ناكافى براى مقابله با كار كودكان و فقدان آگاهى عمومى، از عوامل مؤثر در بروز پديده اى چون كار كودكان به شمار مى آيد.
كارشناسان اقتصادى براين باورند كه پيدايش كار كودكان از منطقه اى به منطقه ديگر كاملاً متفاوت است. درحالى كه در كشورهاى درحال توسعه، ركود اقتصادى، بيكارى، مهاجرت وسيع روستاييان به شهرها، فقر گسترش يافته و افزايش هزينه هاى دگى از عوامل مؤثر پيدايش و گسترش كودكان كار است، در كشورهاى صنعتى، ركود اقتصادى و بيكارى روبه گسترش باعث پيدايش دوباره نوعى از كار كودكان است.
در كشور ما كه آمار مشخصى در زمينه كودكان وجود ندارد؛ مسأله اشتغال كودكان نيز مانند كودك آزارى، كودكان خيابانى، كودكان بزهكار و ساير كودكانى كه به نوعى در معرض آسيب هاى اجتماعى قرار دارند، نه تنها مورد توجه قرار نگرفته و براى كاهش آن نيز اقدامات مؤثرى به عمل نيامده است كه در جمع آورى آمار و اطلاعات نيز دقت و حساسيت لازم توسط نمادها و سازمان هاى مربوطه مبذول نشده است.
دو تعريف در مورد كودكان كار وجود داد: اول كودكان كار زير ۱۸ سال كه براثر فشارهاى شديد اقتصادى و اجتماعى مجبور به كار و دگى در خيابان هستند و دوم كودكان كار از حيث ارتباط با خانواده، كه به سه دسته تقسيم مى شوند: اول، كودكانى كه در خيابان، كار و دگى مى كنند و ارتباطى با خانواده ندارند. دوم، كودكانى كه در خيابان كار مى كنند، اما احساس تعلق به خانواده دارند و سوم، كودكانى كه با خانواده هاى خود در خيابان كار مى كنند.
سيد حسن موسوى، محقق و مدرس دانشگاه معتقد است كه گروه دوم يعنى كودكانى كه در خيابان كار مى كنندو احساس تعلق نسبت به خانواده دارند، كودكان كار محسوب مى شوند. براساس تحقيقات ۸۳درصد كودكان كار با خانواده هاى خود در ارتباط هستند و ۱۷درصد آنان خيابان را به عنوان خانه هاى خود انتخاب كرده اند.
موسوى همچنين معتقد است كه كشور هند از جمله كشورهاى جهان سوم است كه از لحاظ ساماندهى كودكان خيابانى از كشور ما جلوتر مى باشد و به پيشرفت هاى چشمگيرى نائل آمده است. هند از جمله كشورهايى است كه با كمك ديگر كشورها به دور از هرگونه برخورد سياسى و با مشاركت مردمى توانست گامى بلند در ساماندهى و آموزش كودكان كار خيابانى بردارد. چرا كه كارشناسان هندى براين باورند كه كودكان خيابانى يا خانواده ندارند و يا به دلايلى جامعه پذير نشده اند، به همين دليل راهى را پيش گرفتند تا بتوانند كودك خيابانى را با هنجارهاى اجتماعى جامعه شان هماهنگ كنند، وى در اين باره مى گويد: آموزش، كليدى ترين واژه براى مسؤولان هند است زيرا كه آنان معتقدند اگر بچه ها آموزش هاى لازم را ببينند، خطرات كمترى متوجه آنان شده در نتيجه تهديد امنيت جامعه توسط كودكان كمتر خواهدشد. از جمله اين تهديدها افزايش جرم و جنايت و گسترش بيمارى هايى نظير ايدز و هپاتيت است.
اكبر معتمدى، مديردفتر آسيب ديدگان اجتماعى در خصوص تعريف كودكان كار، به تعريف يونيسف اشاره مى كند و مى گويد: فرد زير۱۸سال كه بنا به مقتضيات جامعه مجبور به كار مى باشد، كودك كار محسوب مى شود؛ اما ما در جامعه شاهد كاركردن كودكان زير ۱۵سال هستيم.
او همچنين معتقد است كه بهزيستى به مسائل قانونى و غيرقانونى كار توجهى ندارد و اين را وظيفه قوه قضاييه و نيروى انتظامى مى داند.
معتمدى كودكان كار را به كودكان كار در كارگاه ها و كودكان كار در خيابان تقسيم مى كند و اعتقاد دارد كه سازمان بهزيستى در قبال كودكان كار در كارگاهها و يا در مكان هاى ديگر هيچ برنامه و طرحى ندارد، زيرا آن را وظيفه وزارت كار مى داند. گذشته از آن، طرح آنان در بهزيستى فقط مخصوص كودكان كار در خيابان است و آن هم محدود است به كودكانى كه به مشاغل سياه، يعنى مشاغل خطرناك همانند كار در كنار بزرگراه ها مى پرداد.
پس چه كسى از كودكانى كه در كارگاههاى كمتر از ده نفر به مشاغل سخت مشغول هستند حمايت مى كند؟
به راستى آيا كودكان كه هر روز شاهد رفت و آمدشان در كوچه و خيابان هستيم، در تأمين معيشت خانواده مؤثرند؟
دكتر معتمدى در اين باره مى گويد: كودكان كار، نان آوران كوچكى هستند كه در بسيارى مواقع مانع فساد و فحشاى خانواده شده اند؛ از اين رو آنان دلاوران بزرگى هستند و در مقابل آسيب ديدگان اجتماعى هستند كه متأسفانه خودشان براحتى آسيب پذيرند.
وى تعداد كودكان خيابانى را ۲۰هزار نفر اعلام مى كند و معتقد است حدود نيمى از آنان كودكان كار هستند. او در مورد اقداماتى كه تاكنون بهزيستى براى اين افراد به عمل آورده است، مى گويد از مهرماه سال گذشته طرحى به نام مهمانسراى كودكان به اجرا گذاشته شده است كه ۴ مركز از اين ميان در تهران و ۶ مركز در شهرستان ها راه اندازى شده است. كودكان كار مى توانند پس از پايان كار به اين مراكز (در تهران نواب صفوى، اتوبان آهنگ، دولت آباد و شميرانات) مراجعه كنند تا خدمات اجتماعى شامل يك وعده غذا و يك وعده صبحانه به آنان ارائه شود.
او در ادامه مى گويد: در مرحله اول طرح، وظيفه ما ساماندهى آنان به صورت عملى است. يعنى صيانت از كودكان و نخوابيدن در خيابان و در مرحله دوم شناسايى، ارتباط با خانواده، اشتغال براى يكى از افراد خانواده، پيگيرى وضع آموزش، تهيه كارت شناسايى براى آماده سازى و فراهم كردن امكانات آموزشى كودكان كار در خيابان توسط مددكاران.
دكتر معتمدى برعكس نظر دكتر موسوى، اعتقادى به پيشرفت كشور هند در زمينه كودكان كار ندارد و معتقد است با جمعيتى كه كشور هندوستان دارد، اصلاً قابل مقايسه با كشور ما نيست.
او معتقد است مردم جامعه ما براين باورند كه مسؤوليت تمام كارها برعهده دولت است و اين طرز فكر به ريشه هاى تاريخى كشورمان مرتبط است. چون كشور ما، از قديم كشورى ديوان سالار يا دولت سالار بوده؛ مردم اين گونه عادت كرده اند كه تمام كارها برعهده دولت است؛ به نظر من تا اين فرهنگ در جامعه باشد، معضل كودكان كار به قوت خود باقى خواهد ماند.
رئيس سازمان بهزيستى كشور، دكتر راه چمنى، در مصاحبه اى كودكان كار را از كودكان خيابانى مجزا كرد و اظهار داشت كه كودكان كار، كودكانى هستند كه مجبور به كار و كسب درآمد هستند؛ و بهزيستى براى مقابله با اين معضل و ايمن ماندن كودكان كار در برابر آسيب ها، مهمانسراى سلامت ايجاد كرده است.
اما آيا خود اين طرح ـ به فرض عملى شدن سبب نمى شود تا اين كودكان بيش از پيش تحقير شوند؟ اين موضوعى است كه كارشناسان بهزيستى بايد آن را در نظر بگيرند.
براى ادامه گزارش به طرف مهمانسراى سلامت كودكان در خيابان خيام مى روم. يكى از كارشناسان بهزيستى استان تهران درمورد اين مهمانسرا گفته بود: مهمانسراى سلامت تنها جايى نيست كه كودكان كار به آن مراجعه مى كنند و اين مركز تمام كودكان كار را تحت پوشش قرار نمى دهد، بلكه مقررات خاص خود را دارد. او همچنين گفته بود بچه هايى كه از طريق نيروى انتظامى در ترمينال ها شناسايى مى شوند، با خانواده آنان ارتباط برقرار مى شود و هنگامى كه متوجه شوند آنان براى كار به تهران آمده اند، بلافاصله ترخيص مى شوند.
همين گفته باعث شد كه فكر اين مهمانسرا براى افراد خاصى است، وگرنه چه دليلى مى توان داشته باشد كه كودكانى كه براى كار آمده اند و خانواده نيز دارند ولى جا و مكان ندارند، در اين مراكز نگهدارى شوند؟
به پارك مى رسم. در گوشه پارك خيابان ساختمان دو طبقه كوچكى با نرده ها ى سبزرنگش، نظرم را جلب مى كند. بر بالاى درب آن نوشته شده (مهمانسراى سلامت كودكان).
آيا در اينجا مى توان سلامت كودكان كار را تضمين كرد؟
ساعت ۵ غروب است و پارك رفته رفته خلوت مى شود. نگاهى به در مهمانسرا كه هم چنان قفل است، مى اندازم، منتظر مى شوم تا با كودكى بى پناه كه به دلايل مختلفى همچون فقر، طلاق اعتياد و آزار و اذيت توسط والدين يا فوت پدر و مادر، از ديارى دور به غريبى آمده، گفت وگو كنم. بعد از معطلى زياد مردى را مى بينم در آن سوى نرده هاى مهمانسرا، به طرفش مى روم و خودم را معرفى مى كنم مى خواهد منتظر بمانم تا با سرپرست آنجا هماهنگ كند. بعد از ۲۰ دقيقه رفت و آمدها و پرسش هاى مختلف، بالاخره نرده ها را كنار مى م، مى گويد: هيچ يك از بچه ها هنوز از سر كار برنگشته اند، اما مى توانيد با كارشناس و مددكار اين مركز گفت وگو كنيد.
داخل مى شوم و از پله ها به طبقه بالا مى روم. اتاق بچه ها را مى بينم، دور تا دور اتاق تختخواب هاى دوطبقه با پتوهاى رنگارنگ. همه چيز براى پذيرايى از كودكان معصوم مهياست.
شخصى كه خود را مددكار آن مركز معرفى مى كند، در پاسخ سؤالاتم مى گويد: بچه ها اكثراً شهرستانى و بيشتر از استان هاى كرمانشاه و خرم آباد و مناطق جنوب كشورمان هستند.اين مركز فقط كسانى را مى پذيرد كه اولاً شغل داشته باشند و ثانياً خود معرف باشند؛ يعنى توسط نيروى انتظامى يا دادگاه اينجا نيامده باشند. ما بچه ها را با زور در اين مركز نگهدارى نمى كنيم.
وقتى از سن بچه ها سؤال مى كنم، تابلوى سفيد پشت سرم را نشان مى دهد، به تابلو نگاه مى كنم. اكثراً سن ۱۴ تا ۱۷ سال دارند. راستى، شما وقتى در اين سن بوديد، چه مى كرديد؟