خشونت، مسأله‌اي فرهنگي


مجله فرهنگ و پژوهش

گفت‌و‌گو با مقصود فراستخواه عضو تيم تحقيق خشونت‌ خانگي عليه ان


"خشونت خانگي عليه ان" موضوعي است كه ريشه فرهنگي و ذهني در جامعه دارد. خشونت عليه ان، كودكان، چه در خانه و چه در جامعه در روند رو به رشد جامعه كه همان توسعه فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي است تأثيري عميق خواهد داشت. با تحليلي كه از نتايج طرح ملي "خشونت خانگي عليه ان" مي‌توان گرفت به طور يقين با برنامه‌ريزي درست مي‌توان اين مشكل اجتماعي و فرهنگي را حل و يا حداقل كم رنگ كرد. براي روشن شدن بهتر تحليل يافته‌هاي فرهنگي اين طرح با مقصود فراستخواه عضو تيم تحقيق خشونت خانگي عليه زنان گفت‌و‌گويي انجام داديم:

* ديدگاه شما در خصوص نتايج و يافته‌هاي فرهنگي اين طرح چيست؟

- رفتارها و مناسبات خشونت‌آميز، از جمله در دگي خانوادگي و عليه ان، در بخش مهمي از ابعاد خود، يك مسأله فرهنگي است و ريشه در ساختار فرهنگ مذكور، باورها و الگوهاي مربوط به آن دارد كه براساس آن، به عنوان جنس دوم تلقي مي‌شود.

براساس فرهنگ مردسالار، رياست خانواده به مرد تعلق مي‌گيرد و وظيفه تمكين نسبت به مرد تلقي مي‌شود. صورت حقوقي اين فرهنگ، هنوز در جامعه ما به قوت خود باقي است و اينها زمينه‌اي فراهم مي‌آورد كه بخشي از مردان به بهانه حفظ نظم خانه و مصالح خانواده و به اقتضاي انجام وظايف سرپرستي خود به روش‌هاي مختلف خشونت‌آميز عليه متوسل مي‌شوند. به ويژه آن كه يكي ديگر از الگوها و عادت‌هاي فرهنگي بدي كه هنوز آثار آن در جامعه ما وجود دارد، اين است كه مسائل و مشكلات، نه با گفت‌و‌گو و تفاهم و به صورت مسالمت‌آميز و آزاد منشانه و منطقي ( در سطح جامعه به صورت قانوني و دمكراتيك) بلكه با خشونت و ديگر ناپذيري حل مي‌شود. به همين دليل نه تنها اين مسائل حل نمي‌شود، بلكه مسائل بدتري نيز به بار مي‌آورد.

با تحليل يافته‌هاي اين پيمايش ملي بايد بگويم كه بالا بودن تحصيلات پاسخگويان همبستگي حسي با پايين بودن ناسازگاري آنها در دگي خانوادگي دارد و نيز پايين بودن نشانگرهاي افسردگي و همچنين پرخاشگري داشته است. همه اين موارد به نوبه خود با درگيري و تجربه كمتري از خشونت خانگي عليه ، همبستگي معني‌دار داشته‌اند. تحليل‌هاي اين تحقيقات نشان‌دهنده كمكي است كه توسعه فرهنگي به حل مسأله خشونت عليه زنان مي‌تواند بكند.

* آيا يافته‌هاي فرهنگي اين طرح پژوهشي ملي مي‌تواند در روند بهبود اين مشكل كمك كند؟

- ابتدا بايد در خصوص يافته‌هاي فرهنگي طرح بگويم كه هر چه پاسخگو و همسرش تعلق ديني بيشتري داشته‌اند خشونت خانگي كمتر بود. ولي برعكس هر چه پاسخگو به خانواده مذهبي تعلق داشت، درگيري بيشتري با خشونت خانگي داشت. از تحليل اين داده‌ها مي‌توان نتيجه گرفت كه ايمان و معنويت به عنوان تجربه فردي و تصميم شخصي و به عنوان سرمايه معنوي و آزاد انساني، به و مرد كمك مي‌كند كه از روابط خشونت آميز مصون بمانند، ولي برعكس وضع موجود سنت‌ها و نهادهاي مذهبي در جامعه ما به دليل وجود عامل تحجر مذهبي، به گونه‌اي هستند كه زمينه‌ساز خشونت از جمله در دگي خانوادگي مي‌شود.

از ديگر يافته‌هاي تحقيق اين بوده كه هر چه عواملي مانند اميدواري و رضايت از دگي، مهارت‌هاي حل اختلاف و مانند آن در پاسخگو بالا بوده است، درگيري كمتري با خشونت داشته است.

و ضمناً‌ هر چه تحصيلات پاسخگويان بيشتر و بالاتر بوده عوامل مذكور (اميدواري و مهارت‌هاي حل مسائل) چه در و چه در مرد، قوي‌تر بوده همچنين هر چه پاسخگويان شاغل بودند، اين عوامل قوي‌تر بود.

از اين همبستگي‌هاي معني‌دار مي‌توان نتيجه گرفت كه توسعه فرهنگي در شاخص‌هاي آموزشي و شاخص‌هاي مهارتي دگي و كيفيت دگي و سبك دگي و مانند آن مي‌تواند به حل مسأله خشونت خانگي كمك كند. همچنان كه توسعه اقتصادي و ايجاد فرصت‌هاي شغلي براي شهروندان، از احتمال بروز خشونت، مي‌كاهد.

* براي عملياتي كردن اين يافته‌ها بايد چه تمهيداتي انديشيد؟

- در صورتي كه عوامل سيستم‌هاي تصميم‌سازي و سياست‌سازي كشور به ضرورت علم، دانش و تحقيق با روش‌هاي معتبر علمي به عنوان مبناي تصميم‌گيري‌ها و سياستگذاري‌ها باور داشته باشند و اين سيستم‌هاي سياستگذاري نسبت به محققان و متذكران مستقل و سازمان‌هاي پژوهشي و انجمن‌هاي علمي به ويژه NGOهاي علمي و تحقيقاتي، گشوده باشند و به عبارت ديگر نسبت به جهان توليد معنا، انسداد نداشته باشند مي‌توانند از نتايج تحقيقات و يافته‌هاي آن بهره بگيرند.

به طور كلي ما در درجه اول نياز به حكومت خوب داريم. من به مفهوم "دولت دوست واسطه‌هاي متغير" اشاره مي‌كنم. دولتي كه ساختاري توسعه يافته و مدرن داشته باشد و به پشتوانه توسعه نهادي خود بتواند با زيست جهان كه در آن به طور مرتب توليد معنا مي‌شود تعامل خوبي داشته باشد. از NGO ها و نهادهاي مدني در سطح اجتماع حمايت‌هاي مؤثري بكند، تا با به ميدان آمدن آنها، راه‌حل‌هاي كارآمدي براي مسائل ملي مانند خشونت خانگي، پيدا بشود و به مورد اجرا گذاشته بشود.

از جمله يافته‌هاي اين تحقيق در ارتباط با سيستم‌هاي اقدام و سياست‌هاي اجرايي مي‌توان به ضرورت ظرفيت سازي براي توسعه سيستم مشاوره در سطح اجتماع اشاره كرد. نهادها و سازمان‌هاي مشاوره خانواده به ويژه با مشاركت تحقيق غيردولتي و نهادهاي مدني، تقويت و حمايت شوند. همان طور كه از اين پيمايش به دست آمده است، هر چه مهارت‌هاي رفتاري و مرد توسعه پيدا بكند، آنها مي‌توانند به ويژه در سال اول دگي مشترك خود از معرض خشونت مصون بمانند و اين مهارت‌ها نيازمند آن است كه دسترسي آسان و ارزان به مشاوره‌اي خوب داشته باشند.