آقای خامنه‌ای! سیاست و مواضع شما در قبال امریکا فاجعه‌آفرین است


فرخ نگهدار

چهارشنبه ٢٨ بهمن ١٣٨٣

آقای خامنه‌ای!
سیاست و مواضع شما در قبال تصمیم تازه هیات حاکمه امریکا به یک طرفه کردن خصومت ٢٥ ساله میان دو کشور نگرانی من - و بسیاری از دلسوزان میهن - را به آنجا رسانیده که، با وجود همه‌ی کراهتی که خطاب قرار دادن شما تولید می‌کند، سکوت در برابر آن را غیرقابل تحمل‌تر یافته‌‌ام.
از قبل تصریح کنم که دغدغه من در آنچه در اینجا می‌گویم، برخلاف بسیاری از صاحب نظران و روشنفکران ایرانی و غیرایرانی، نومیدی از گسترش روند آزادی‌خواهی و مردم‌سالاری در نظام جمهوری اسلامی ایران نیست.
برایم مسجل است که روندی که از حدود ١٠ سال پیش در ایران رو به گسترش گذاشت، و با دوم خرداد فراگیر شد، را سر باز ایستادن نیست. زمانه، برخلاف تقلای شما، هر روز خشتی تازه از باروی استبداد برمی‌کند. ذره‌ای هم اعتقاد ندارم که ملت ایران در چنگال ولایت شما عاجز مانده جز منجی خارجی علاجی ندارد.
درست برعکس، از کردار شما می‌خوانم که شما نیز دریافته‌اید که ایرانیان، بخصوص جوانان و ان، برای ولایت شما نه پشیزی احترام قائلند و نه از غضب شما می‌ترسند. جامعه ایرانی، علیرغم انکارهای مسئولان ٣ قوه، مشتاق باگری در اساس نظام سیاسی، یعنی در اصل ولایت فقیه، است؛ با این امید که آن را با اصول دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر سازگار گرداند. سیر جاری تحول اوضاع سیاسی کشور چاره‌ای ندارد جز آنکه در همین مسیر پیش رود و می‌رود.
آنچه مرا نگران می‌سازد تصمیمی است که در واشینگتن گرفته شده و شما هنوز وانمود می‌کنید که آن را نمی‌شنوید. آقای بوش "حل مساله ایران" را در صدر کارهای خود قرار داده‌ و معنای آن این است که آنها اکنون مصمم شده‌اند که - به روشی لیبیایی یا فلسطینی، و اگر نشد به شیوه‌ای عراقی یا افغانی - به بحران ٢٥ ساله در مناسبات دو کشور پایان دهند. این که رئیس جمهور امریکا می‌گوید "ایران در صدر کشورهای حامی ترور قرار دارد" معنایش این نیست که بیشترین تروریست‌ها از ایران به دنیا صادر می‌شوند. این حرف معنایش آنست که حل "مساله ایران" در صدر دستور کار ایالات متحده امریکاست.
این که ایالات متحده به توافق نامه نوامبر با سه کشور اروپایی کلا بی‌اعتناست و هم چنان ایران را به تلاش برای درست کردن سلاح هسته‌ای متهم می‌کند معنایش فقط این است که ایالات متحده حل مشکلات ایران با سایر کشورها را حل مشکل با خود تلقی نخواهد کرد. خانم رایس به روشنی می‌گوید رفتار ایران ١٨٠ درجه مخالف منافع امریکاست و این وضع باید تغییر کند. او می‌افزاید اما هنوز راه دیپلماسی بسته نشده است. امریکا مصمم شده است هرچه زودتر به این سکون ٢٥ ساله در مناسبات دو کشور پایان دهد. اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که مناسبات دو کشور، اگر بهبود نیابد، قطعا بسوی وخامت خواهد رفت.
اما شما و گردانندگان اصلی سیاست خارجی کشور هنوز بر این تصورید که هنوز می‌شود به همین وضع ادامه داد و برای ادامه دشمنی با امریکا در اروپا و جاهای دیگر برای ایران "متحد" پیدا کرد. چنین متحدینی دیگر در هیچ کجا پیدا نمی‌شود. همه آنها که شما برای یارگیری به سراغشان می‌روید، هیچ یک، نه خود را "دشمن" امریکا می‌بینند و نه امریکائیان چنین تصوری در باره آنها دارند. در میان بیش از ٢٠٠ کشور مستقل جهان حتی یک کشور هم روی کره زمین باقی نمانده که رفتار و سیاست شما را با ایالات متحده داشته باشد. متاسفانه شما تنها رئیس حکومتی هستید که هنوز خود را "ضدامریکایی" می‌نامد. شما یگانه "رهبر"ی هستید که با مناسبات دیپلماتیک میان کشور خود و ایالات متحده مخالفید. از این جهت شما واقعا در دنیا بی‌نظيرید.
شما متاسفانه با زبانی بس کم‌فرهنگ و غیرسیاسی باز از "گستاخى و بى‌پروائى حماقت‏آميز زمامداران آمريكا و انگليس" حرف می‌ید. شما هنوز هم، چون دوران جنگ سرد، طامات می‌بافید که: " كلان سرمايه‌داران غربى و صهيونيست كه بازيگر پشت صحنه‏ى همه‏ی دولت‌هاى مستكبرند، از اوج اقتدار تحميلى خود ساقط خواهند شد". به دستور شما در تظاهرات ٢٢ بهمن باز شعار مرگ بر امریکا و توهین به آن کشور ترجیع بند بود و باز چهره‌ای را از ایران به نمایش درآورد که نه تنها کمک بسیار بزرگی به آقای بوش برای پپیشبرد یک سیاست جنگ طلبانه است، بلکه ناقض تصوری است که جهان از یک ملت با فرهنگ و صلح‌جو دارد. این موضع‌گیری‌ها، سیاست‌ها و رفتارها امروز فقط به وخامت بیشتر مناسبات دو کشور کمک می‌کنند. مواضع شما در زمینه مناسبات ایران و امریکا در میان تمام سران جمهوری اسلامی فاجعه بارترین است.
در رفتار سیاسی شما نه تنها نشانی از درک شرایط، دورنگری و پی‌ریزی یک استراتژی روشن در قبال خطراتی که کشور را تهدید می‌کند دیده نمی‌شود، بلکه ایران را به سویی می‌برد که فقط خسارات هولناک نصیب کشور و مردم بیگناه و بی‌پناه آن خواهد کرد.
فردا بسیار دیر خواهد بود که شما درک کنید تاریخ ٢٥ ساله مناسبات جاری ایران و امریکا به پایان خود رسیده است. چنانچه نخواهید مشکلات موجود میان دو کشور را از طرق دیپلماتیک حل کنید طرف امریکایی، یا به همراه متحدینی چند و، اگر نشد، حتی به تنهایی، ایران را آماج قرار خواهد داد. تصور نرود، اگر سیاست شما ادامه یابد، امریکائیان منتظر سازمان ملل خواهند ماند که در ایران بمب اتم یا جوخه‌های ترور پیدا کنند. امریکائیان به کسی رای داده‌اند که تصریح کرده است منظور او از حمله به عراق "تغییر رژیم" بوده است و نه پیدا کردن سلاح‌های کشتار جمعی.
این تصور باطل است که اگر دیگران حمایت نکردند امریکا مستقلا اقدام نخواهد کرد. کاخ سفیدا تصمیم گرفته است مناسبات با ایران را، قبل از پایان دوره جاری ریاست جمهوری فعلی، "یکسره" کند. در دستگاه‌های حکومتی امریکا تمایل غالب در لحظه حاضر متوجه "راه دیپلماتیک" است. عده‌ای هم تهدید و تهاجم نظامی را پیش می‌کشند. اما چنانچه راه مذاکرات جامع و مستقیم هم چنان مسدود بماند، به یک باره خیلی زود دیر خواهد شد و اهرم‌های فشار نظامی درکار خواهند آمد. فشاری که فقط ابعاد و دامنه آن را شرایط تعیین خواهد کرد.
شما هر کس، که چون من، نگران وضعیت تازه است را به خودباختگی متهم می‌کنید. و من شما را متهم می‌کنم که واکنش شما در برابر امریکا نه سیاسی است و نه اخلاقی. سیاسی نیست چون مبتنی بر یک ارزیابی دقیق از امکانات طرفین و توا واقعی نیروها نیست. اخلاقی نیست چون چون جان و مال و شرف میلیون‌ها نفر را بازیچه لافی‌هایی می‌کند که حامل زیان‌های بزرگ برای کشور است. مگر بقیه دنیا که با امریکا حرف می‌ند همه خود باخته‌اند و یا دارند خود را خوار و خفیف می‌کنند؟ مگر بقیه کشورها که با امریکا تجارت و بده بستان دارند همه دارند نوکری می‌کنند؟
این حرف‌ها را به حساب طرفداری از سیاست امریکا هم ننویسید. زیرا هیچ سیاستمدار صلح جو و منصفی در جهان نیست که اندیشه سیاسی نومحافظه‌کاران حاکم بر امریکا را ستایش کند. این طرز فکر نه تنها جهان را امن‌تر نکرده است، بلکه نگرانی همگانی نسبت امنیت بین المللی و سلامت کره زمین را تشدید کرده است.
فقط به یک نمونه منطقه‌ای اشاره کنم: اگر صدام زدایی از جامعه عراقی با اهداف صلح‌جویانه بود قطعا با بیش از یک صدهزار قتل و فجایعی چون ابوغریب همراه نبود. به علاوه کسی که درد صلح دارد در بازسازی نظام سیاسی طوری عمل نمی‌کند که سنی‌های عراق بی سر، و قهرا "تروریست پرور"، شوند. سیاست امریکائیان در عراق گرچه در نهایت بسود کردها و روحانیون شیعه عمل کرد. اما حذف ظالمانه سنی‌ها زخم‌های عفونی و خون چکان درعراق توليد کرده است. این ظلم و این همه مصیبت هرگز ناگزیر نبود.
تحلیل درست از روند رویدادها و تناسب نیروها خودباختگی در برابر امریکا نیست. ندیدن شرایط و امکانات کشور و چسبیدن به شعارهای عصر جنگ سرد، بی‌اعتنایی به سرنوشت کشور، بازی کردن با زندگی انسان‌ها مستوجب نقد و سرش است.
اما از آنجا که رسانه‌های کشور از نقد سیاست‌ها و اقدامات شما قانونا محرومند، از آنجا که به دستور شما روزنامه‌نگاران حقیقت جو را می‌گیرند و روزنامه‌های منقد را می‌بندند، چون دور از دسترس شما هستم، وظیفه خود می‌دانم که آنچه که در در این دوران خطیر در راستای منافع ملی و مصلحت عمومی کشورم می‌بینم، فاش بنویسم و آنها را در مقابل سیاست کسی قرار دهم که، بدون رضایت ملت و بی‌آنکه به ملت پاسخ‌گو باشد، کشورم را اداره می‌کند. باشد که مردم و تاریخ داور نهایی شوند.

موضوع سیاست کشور در قبال امریکا موضوع اصلی در انتخابات آتی ریاست جمهوری است. اما این بحث هم اکنون در پشت درهای بسته در درون حاکمیت پنهان از ملت جریان دارد. به صلاح کشور است که ملت در جریان انتخابات آتی ریاست جمهوری در باره سیاست‌های مختلف در قبال امریکا تصمیم بگیرد. وقت آن است که آقای خامنه‌ای، که تالی آقای خمینی است، به او تاسی کند و، مثل اقدام او در قضیه گروگان‌ها، اختیارات خود را به مردم محول کند تا در انتخاباتی که در پیش است از طریق انتخاب رئیس جمهور مردم بگویند با کدام سیاست در قبال امریکا موافقند.


اتهاماتی که امریکا در زمینه مسایل هسته‌ای به ایران وارد می‌کند، معلول نوع رابطه دو کشور است. تازمانی که روابط دو کشور خصمانه است ایران قادر نخواهد شد بدون سوق کشور به سمت جنگ به غنی سازی و تکامل تکنولوژی هسته‌ای ادامه دهد. حتی پس از توقف کامل فعالیت‌های هسته‌ای ایران، چنانچه روابط خصمانه بماند، باز هم دولت بوش ممکن است بتواند افکار عمومی امریکا را در زمینه "خطر ایران" با خود همراه کند و اقدام نظامی علیه ما را، مثل نمونه عراق، عملی سازد. ارزش توافق با اروپا تا آنجاست که واسطه حل مشکلات با امریکا شود. بدون مشارکت امریکا این مذاکرات بی‌نتیجه است. ایران باید رسما از امریکا بخواهد در مذاکرات شرکت کند.


اتهاماتی که در زمینه تروریسم به ایران وارد می‌شود، معلول نقشی است که جمهوری اسلامی و رهبری آن می‌کوشد در رابطه با نهضت‌های اسلام‌گرا در کشورهای دیگر داشته باشد. لحنی که آقای خامنه‌ای در قبال امریکا و اسرائیل به کار می‌برد و شعارها و لفاظی‌های ضدامریکایی، امروز نه به خاطر جلب افکار عمومی در داخل ایران، بلکه مشخصا به خاطر کسب نفوذ در میان حرکت‌های ضدامریکایی اسلام‌گرایان در سایر کشورهاست. ایران هیچ نیازی به نفوذ داشتن در این حرکات و رهبری آنها ندارد. درست برعکس، ایران از قدرت‌گیری القاعده و طالبان فقط زیان دیده و خواهد دید. به صلاح کشور، و در عین حال به سود پایگاه اجتماعی حکومت، است که تمام شعارها و دشنام‌های ضد امریکایی به شعارهای ضد القاعده و ضدطالبانی بدل شود. رعایت حثیت و احترام دو کشور باید خواسته همگانی شود. سیاست نابودی اسرائیل باید فورا رها و جای خود را به دفاع از همزیستی دو دولت مستقل بدهد.


گروه‌های قدرتمند دیگری در ایالات متحده امریکا هستند که تغییر سیاست ایران در موضوعات فوق مشکل آنان را حل نخواهد کرد؛ نظامی‌گرایانی که در منطقه بسیار حساس خاورمیانه با "قدرت ایران" و "وسعت ایران" مشکل دارند. گروه‌هایی که از تصور خرد کردن ایران به چند "امیرنشین خوب" به شوق می‌آیند. این نوع نظامی‌گرایی البته در وضع فعلی بر سیاست امریکا غالب نیست. اما برای این که خطر غلبه آنان بر سیاست امریکا برطرف شود باید به امریکائیان نشان داده شود که ما نیز مثل چین، هند، اندونزی و جاهای دیگر می‌توانیم یک شریک تجاری خوب و یک "همکار" قابل اعتماد برای امریکا باشیم. ادامه خصومت میان ایران و امریکا فقط به تقویت موضع کسانی تمام می‌شود که با موجودیت ایران مشکل دارند.


اعتراض به نقض حقوق بشر و نقص دموکراسی در ایران نیز در سیاست جاری اروپا و امریکا در قبال ایران مطرح می‌شود. رهبری جمهوری اسلامی ایران از این اعتراض نوعی تلاش برای خالی کردن زیر پای حکومت می‌فهمد که در آن روح براندازانه دمیده شده. این نوع تلقی از دوران جنگ سرد بازمانده‌ و تکرار ناخودآگاه واکنش شرق در برابر تاکتیک غرب است. کهنه‌اندیشانی که هنوز در فضای دنیای جنگ سرد سیاست می‌کنند حاملان اصلی این نوع طرز تلقی از تاکید بر حقوق بشر و دموکراسی هستند.
درست برعکس، در دنیای امروز، و به خصوص در کشوری با سطح رشد کشور ما، پر شدن زیر پای حکومت‌ها با حد رعایت حقوق بشر و با میزان بسط دموکراسی پیوند خورده است. در تحلیل نهایی میزان آرای مستقلی که آزادانه به صندوق‌ها ریخته می‌شود یک محک قطعی در سنجش میزان ثبات سیاسی کشور و استواری نظام سیاسی است. تجربه دوم خرداد بهترین نمونه تقویت ثبات از طریق بسط دموکراسی و تجربه انتخابات مجلس هفتم بارزترین نمونه تهدید ثبات سیاسی از طریق تحدید دموکراسی است. تقویت قدرت چانه ی ایران در مذاکرات سیاسی و اقتصادی با غرب، به خصوص با ایالات متحده امریکا با حد ثبات سیاسی کشور و حد ثبات سیاسی با حد رعایت حقوق بشر و میزان بسط دموکراسی در کشور شناخته می‌شود. پشتوانه قدرت ایران در مذاکره با امریکا نه سلاح‌های کشتار جمعی، که حد مشارکت و رضایت مردم از حکومت است.


رفتار ایران در قبال رهبری تازه در افغانستان، عراق و فلسطین خوشبختانه در مسیری است که می‌تواند بستر ساز اعتماد و گفتگو میان ایران و امریکا شود. برخورد ایران با انتخابات عراق و فلسطین، به ویژه دعوت از محمود عباس امیدوار کننده است. ایران تا این جا یکی از اصلی‌ترین برندگان تحول اوضاع در اطراف خویش است. هیچ تحولی به اندازه رفتن طالبان و صدام به سود تقویت موقعیت ایران در منطقه تمام نشده است. قوت گیری روند صلح اسرائیل و فلسطین هم تحولی کلیدی است. این تحولات نیاز امریکا و انگلستان به همکاری با ایران را به شدت تقویت کرده است. ایران به مثابه نزدیک‌ترین قدرت به تاجیک‌ها و هزاره‌ها در افغانستان و به مثابه نزدیک‌ترین دوست دولت کردها و شیعیان درعراق و لبنان و نیز به عنوان قدرتمندترین دولت حاشیه خلیج فارس می‌تواند نقش بسیار موثری در رابطه با ایالات متحده و بریتانیا در تامین صلح و ثبات در منطقه ایفا کند.


ايران باید نشان دهد که كشوری است كه سهم و جايگاه ايالات متحده در اقتصاد و در نظام امنیت بین‌المللی را می‌پذيرد و خلاف آن سياست گذاری نمی‌كند. يعنی ايران نباید بخواهد منابع انرژی در خليج فارس و در دريای خزر ، و نيز بازار داخلی و نیازهای دفاعی كشور، به انحصار شرکای دست دوم اقتصاد امریکا در آید. رفتار فعلی ایران در امریکا "یاغی‌گری" فهمیده می‌شود. رفتار ایران در این زمینه باید مثل ترکیه، هند، ویتنام، امارات، چین، و غیره باشد. بدون چنین تحولی محال است بحران در مناسبات دو کشور پایان گیرد.

آقای خامنه‌ای!
بیاد بیاورید که شما دهسال پیش پیشنهاد شجاعانه "مذاکره مستقیم" را پرخاشگرانه و غیر مسولانه خاموش کردید. شما اجازه ندادید مساله‌ای با این اهمیت مورد بحث و کنکاش همگانی قرار گیرد. شما هنوز هم چنین می‌کنید. اما خوشبختانه آگاهی ملی و قدرت فن آوری سلاح شما را تا آنجا کند و کم اثر کرده که بسیاری از صاحب نظران و تحلیل‌گران و سیاست ورزان ایران، علیرغم منع شما و قبل از برباد رفتن فرصت‌ها، به طراحی راهبردها و راه کارهایی پرداخته‌اند که ما باید در قبال سیاست تازه امریکا در پیش گیریم. بیگمان از تعاطی همین اندیشه‌هاست که طرح یک سیاست سنجیده تدوین خواهد شد. طرحی که نه تنها می‌تواند ملاک رای دادن یا رای ندادن شهروندان در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری گردد، بلکه ، به پشتوانه همسویی و همراهی وسیع‌ترین نیروهای سیاسی و اجتماعی کشور، امیدوارم بتواند دستگاه قدرت شما را به تمکین به اراده ملی و گشایش همکاری‌های متقابلا سودمند میان دو کشور وادار سازد. با امید به این که چنین شود.
والسلام.
-----------

فشرده کلام


از آنجا که رسانه‌های کشور از نقد سیاست‌ها و اقدامات شما قانونا محرومند، از آنجا که به خواست شما روزنامه‌نگاران حقیقت جو را می‌گیرند و منقدین را به دان می‌برند، چون از دسترس شما دورم، می‌توانم به زعم خود اندیشه‌ها و نگرانی‌های آنان در قبال سیاست تازه رهبران امریکا را تدوین و در مقابل سیاست شما، که بدون اخذ رضایت ملت و بدون ‌پاسخگویی به ملت، بر کشورم حکم می‌رانید، قرار دهم.


در میان بیش از ٢٠٠ کشور مستقل جهان حتی یک کشور هم روی کره زمین باقی نمانده که رفتار و سیاست شما را با ایالات متحده داشته باشد. اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که اگر برای بهبود مناسبات دو کشور اقدام نکنید، روابط دو کشور قطعا بسوی وخامت بیشتر و جنگ سوق خواهد یافت.


شما متاسفانه هنوز با زبانی بس کم فرهنگ و غیر سیاسی از "گستاخى و بى پروائى حماقت‏آميز زمامداران آمريكا و انگليس" حرف می‌ید. شما هنوز هم، چون دوران جنگ سرد، طامات می‌بافید که: " كلان سرمايه داران غربى و صهيونيست، كه بازيگر پشت صحنه‏ى همه‏ی دولتهاى مستكبرند، از اوج اقتدار تحميلى خود ساقط خواهند شد". مواضع شما در زمینه مناسبات ایران و امریکا فاجعه بارترین مواضع در میان تمام سران جمهوری اسلامی است.


دولت بوش مصمم است - به روشی لیبیایی یا فلسطینی، و اگر نشد به شیوه‌ای عراقی یا افغانی، و یا به هر روش دیگر- به بحران ٢٥ ساله در مناسبات دو کشور پایان دهند. آنها فعلا دارند راه دیپلماسی را می‌آزمایند. ولی اگر راه باز نکنید، آنها قطعا راه‌های دیگر را خواهند آزمود.


تازمانی که روابط دو کشور خصمانه است ایران قادر نخواهد شد بدون سوق کشور به سمت جنگ به غنی سازی و تکامل تکنولوژی هسته‌ای ادامه دهد


به صلاح کشور، و در عین حال به سود پایگاه اجتماعی حکومت، است که تمام شعارها و دشنام‌های ضد امریکایی به شعارهای ضد القاعده و ضدطالبانی بدل شود. سیاست نابودی اسرائیل باید فورا جای خود را به دفاع از همزیستی دو دولت مستقل بدهد.


شما از تاکید جهان بر حقوق بشر در ایران نوعی تلاش برای خالی کردن زیر پای نظام سیاسی را برداشت می‌کنید. در حالیکه در دنیای امروز پر شدن زیر پای حکومت‌ها با حد رعایت حقوق بشر و با میزان بسط دموکراسی پیوند خورده است. تجربه دوم خرداد بهترین نمونه تقویت ثبات از طریق بسط دموکراسی و تجربه انتخابات مجلس هفتم بارزترین نمونه تهدید ثبات سیاسی از طریق تحدید دموکراسی است.


رفتار ایران در قبال رهبری تازه در افغانستان، عراق و فلسطین خوشبختانه در مسیری است که می‌تواند بستر ساز اعتماد و گفتگو میان ایران و امریکا شود. برخورد ایران با انتخابات عراق و فلسطین، به ویژه دعوت از محمود عباس امیدوار کننده است. ایران تا این جا یکی از اصلی‌ترین برندگان تحول اوضاع در اطراف خویش است.


ايران باید نشان دهد که كشوری است كه سهم و جايگاه ايالات متحده در اقتصاد و در نظام امنیت بین‌المللی را می‌پذيرد و خلاف آن سياست گذاری نمی‌كند. يعنی ايران نباید بخواهد منابع انرژی در خليج فارس و در دريای خزر ، و نيز بازار داخلی و نیازهای دفاعی كشور، به انحصار شرکای دست دوم اقتصاد امریکا در آید. رفتار فعلی ایران در امریکا "یاغی‌گری" فهمیده می‌شود. رفتار ایران در این زمینه باید مثل ترکیه، هند، ویتنام، امارات، چین، و غیره باشد. بدون چنین تحولی محال است بحران در مناسبات دو کشور پایان گیرد.

فرخ نگهدار ٢٧ بهمن ماه ١٣٨٣