آيا جنبش دانشجويي به فراموشي سپرده شده است؟
سهامالدين بورقاني
شنبه 17 اردیبهشت 1384
امروز كمتر كسي است كه به نقش مؤثر جنبش دانشجويي و مطبوعات در پيشبرد اصلاحات واقف نباشد. شايد اگر بخواهيم با تسامح نام ديگري براي جنبش دوم خرداد برگزينيم، جنبش مطبوعات و جنبش دانشجويي باشد. البته بر كسي پوشيده نيست كه هر دوي اينها در روند اصلاحات متحمل هزينههاي فراوان شدهاند. تعطيلي بيش از 100 نشريه در سالهاي اخير و نيز حادثه كوي دانشگاه را از ياد نبردهايم. همچنين حادثهاي كه در هفته اول شهريور 79 در خرمآباد رخ داد و به اردوي دانشجويي حمله شد. دو سال پيش نيز در همين روزها به خوابگاه دانشجويي طرشت حمله شد كه منجر به مجروح و زخمي شدن تعداد زيادي از دانشجويان بيگناه شد. فارغ از اينكه آيا اساساً گذاشتن بار اصلاحات بر دوش مطبوعات و دانشجويان امري است صحيح يا نه به ذكر چند نكته ميپردازم:
1- پس از دوم خرداد 76 مطبوعات مستقل رشد چشمگيري پيدا كردند و روزنامهها و نشريات مختلفي پا به عرصه سياسي ايران گذاشتند. هدف اصلي آنها اطلاع رساني و يا به سخن ديگر روشنگري افكار عمومي بود. اين نشريات به سرعت در ميان مردم جا باز كردند به طوري كه در 29 بهمن 78 به هنگام انتخابات مجلس ششم تمام كانديداهايي كه از سوي روزنامههاي دوم خردادي معرفي شده بودند توانستند بر صندليهاي سرخ پارلمان تكيه بند.
به نظر ميآيد كه امروز از تعداد مخاطبين مطبوعات به شدت كاسته شده است و ديگر اقبال عمومي با آنها همراه نيست. البته متعرض دلايل اين مسأله نميشوم، كه خود مجالي ديگر ميطلبد.
ستاد انتخاباتي دكتر معين تاكنون جلساتي با روزنامهنگاران داشته است و نظرات آنها را در مورد مسائل مختلف انتخابات جويا شده است. هر چند اين شيوهاي پسنديده است اما كافي به نظر نمي رسد. هنوز هم ميتوان از انرژي نهفته در روزنامهنگاران بهره گرفت. به رغم همه نامراديها و دلسرديها روزنامهنگاران همچنان از گروه هاي مرجع و تأثيرگذار در جامعه هستند و قلم آنان هنوز ميتواند روشنگري كند و غبارها را از روي حقايق كنارد.
2- به عقيده يورگن هابرماس انديشمند شهير آلماني حركت جمعي و فراگير جنبش دانشجويي عرصهاي نمادين را در جامعه به وجود ميآورد كه از طريق آن «عرصه عمومي» كه زيرفشار هژموني دستگاههاي تبليغي، سياسي و اقتصادي رسمي قراردارد، تا حدودي فراخ شود. از نظر او اگر «عرصه عمومي نقد» از اقتدار سياسي و اقتصادي دولت و گروههاي قدرتمند آزاد نباشد، حتي دموكراسيهاي پارلماني ميتواند آفتزا شوند و نابرابري ساختاري را تشديد كنند. بنابراين جنبشهاي دانشجويي با تكرار حركتهاي جمعي، نشستهاي عمومي و بيانيههاي خود به آزادسازي فضاي عرصه عمومي به نفع كل جامعه كمك ميكند.
دكتر حميد رضا جلائيپور در كتاب جامعهشناسي جنبشهاي اجتماعي و در بحث تبيين جنبش دانشجويي به 4 نظريه اشاره ميكند كه در يكي از آنها جنبشهاي دانشجويي در زمره «جنبشهاي جديد اجتماعي» تلقي ميشوند. از اين نگاه جبنشهاي دانشجويي كوشش ميكنند در برابر عوامل رسمي انديشه و افكارساز كه تلاش دارند حرف اصلي را بند. در شكلگيري افكار عمومي به نفع برنامههاي جنبشهاي جديد نقش ايفا كنند. طبق اين نظريه آنها با نفوذ در افكار عمومي و از طريق آراي مردم حكومت و برنامه سياسي آن را تحت تأثير قرار ميدهند.
مطابق يكي ديگراز همين نظريهها جنبشهاي دانشجويي مولد «فرهنگ جديد سياسي»، هستند. در اين ديدگاه شهروندان بيشتر از آنكه در دگي روزمره ازعقل خود فرمان گيرند به فرهنگ جامعه رجوع ميكنند و اگر قبول كنيم كه فرهنگ با گذشت زمان تحت سيطره حكومتها درخواهد آمد، آن گاه اين جنبشهاي دانشجويي هستند كه با حركتهاي جمعي و تكرار شعارهاي خود به تدريج فرهنگ سياسي جديدي را در برابر فرهنگ سياسي رسمي جامعه ايجاد ميكنند.
3- سخن كوتاه آنكه نبايد نقش دانشجويان و جنبش دانشجويي را در كشور و عرصه سياسي ناديده بگيريم.
به گفته بسياري از جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعي ما ايرانيها ملت دقيقه 90 هستيم و عادت داريم كه درسهايمان را شب امتحان بخوانيم و اگر اندكي در احوال خود مداقه كنيم متوجه ميشويم كه چندان هم گزاف نگفتهاند. بسياري از مردم از همين حالا به اخبار انتخاباتي كه بخش عمدهاي از مطالب روزنامهها را اشغال كردهاند توجهي نميكنند و تصميمگيري را به روزهاي منتهي به برگزاري انتخابات واگذار ميكنند. در چنين شرايطي اين دانشجويان كه از نخبگان كشور به حساب ميآيند به گروه مرجع تبديل ميشوند. در جلسه اخيري كه ستاد دكتر معين با روزنامهنگاران داشت و حدود 4 ساعت به طول انجاميد انتقادات مهم و سادهاي مطرح شد كه به گمان من توجه به آنها ميتواند در افزايش آراي دكتر معين مؤثر واقع شود. اما در طول اين 4 ساعت فقط يك نفر راجع به دانشجويان صحبت كرد. به عقيده اين دوست گرامي عدم توجه ستاد به دانشجويان چندان مشكلآفرين نيست. از صحبتهاي او اين گونه برداشت ميشد كه در هر صورت دكتر معين رأي دانشجويان را در سبد خود دارد. به نظر من اين خوشبيني است كه ما فكر كنيم دكتر معين به دليل اينكه در راه اعتلاي علم و انديشه و بخاطر دانشجويان استعفا داده است، دانشجويان نيز متقابلاً به او رأي خواهند داد. باتوجه به موضع تحريمي دفتر تحكيم وحدت و فضاي انفعالي حاكم بر دانشگاهها بهتر است كه تا دير نشده تدبيري براي اين مهم انديشيده شود.
3
آيا جنبش دانشجويي به فراموشي سپرده شده است؟-سهامالدين بورقاني
امروز كمتر كسي است كه به نقش مؤثر جنبش دانشجويي و مطبوعات در پيشبرد اصلاحات واقف نباشد. شايد اگر بخواهيم با تسامح نام ديگري براي جنبش دوم خرداد برگزينيم، جنبش مطبوعات و جنبش دانشجويي باشد. البته بر كسي پوشيده نيست كه هر دوي اينها در روند اصلاحات متحمل هزينههاي فراوان شدهاند. تعطيلي بيش از 100 نشريه در سالهاي اخير و نيز حادثه كوي دانشگاه را از ياد نبردهايم. همچنين حادثهاي كه در هفته اول شهريور 79 در خرمآباد رخ داد و به اردوي دانشجويي حمله شد. دو سال پيش نيز در همين روزها به خوابگاه دانشجويي طرشت حمله شد كه منجر به مجروح و زخمي شدن تعداد زيادي از دانشجويان بيگناه شد. فارغ از اينكه آيا اساساً گذاشتن بار اصلاحات بر دوش مطبوعات و دانشجويان امري است صحيح يا نه به ذكر چند نكته ميپردازم:
1- پس از دوم خرداد 76 مطبوعات مستقل رشد چشمگيري پيدا كردند و روزنامهها و نشريات مختلفي پا به عرصه سياسي ايران گذاشتند. هدف اصلي آنها اطلاع رساني و يا به سخن ديگر روشنگري افكار عمومي بود. اين نشريات به سرعت در ميان مردم جا باز كردند به طوري كه در 29 بهمن 78 به هنگام انتخابات مجلس ششم تمام كانديداهايي كه از سوي روزنامههاي دوم خردادي معرفي شده بودند توانستند بر صندليهاي سرخ پارلمان تكيه بند.
به نظر ميآيد كه امروز از تعداد مخاطبين مطبوعات به شدت كاسته شده است و ديگر اقبال عمومي با آنها همراه نيست. البته متعرض دلايل اين مسأله نميشوم، كه خود مجالي ديگر ميطلبد.
ستاد انتخاباتي دكتر معين تاكنون جلساتي با روزنامهنگاران داشته است و نظرات آنها را در مورد مسائل مختلف انتخابات جويا شده است. هر چند اين شيوهاي پسنديده است اما كافي به نظر نمي رسد. هنوز هم ميتوان از انرژي نهفته در روزنامهنگاران بهره گرفت. به رغم همه نامراديها و دلسرديها روزنامهنگاران همچنان از گروه هاي مرجع و تأثيرگذار در جامعه هستند و قلم آنان هنوز ميتواند روشنگري كند و غبارها را از روي حقايق كنارد.
2- به عقيده يورگن هابرماس انديشمند شهير آلماني حركت جمعي و فراگير جنبش دانشجويي عرصهاي نمادين را در جامعه به وجود ميآورد كه از طريق آن «عرصه عمومي» كه زيرفشار هژموني دستگاههاي تبليغي، سياسي و اقتصادي رسمي قراردارد، تا حدودي فراخ شود. از نظر او اگر «عرصه عمومي نقد» از اقتدار سياسي و اقتصادي دولت و گروههاي قدرتمند آزاد نباشد، حتي دموكراسيهاي پارلماني ميتواند آفتزا شوند و نابرابري ساختاري را تشديد كنند. بنابراين جنبشهاي دانشجويي با تكرار حركتهاي جمعي، نشستهاي عمومي و بيانيههاي خود به آزادسازي فضاي عرصه عمومي به نفع كل جامعه كمك ميكند.
دكتر حميد رضا جلائيپور در كتاب جامعهشناسي جنبشهاي اجتماعي و در بحث تبيين جنبش دانشجويي به 4 نظريه اشاره ميكند كه در يكي از آنها جنبشهاي دانشجويي در زمره «جنبشهاي جديد اجتماعي» تلقي ميشوند. از اين نگاه جبنشهاي دانشجويي كوشش ميكنند در برابر عوامل رسمي انديشه و افكارساز كه تلاش دارند حرف اصلي را بند. در شكلگيري افكار عمومي به نفع برنامههاي جنبشهاي جديد نقش ايفا كنند. طبق اين نظريه آنها با نفوذ در افكار عمومي و از طريق آراي مردم حكومت و برنامه سياسي آن را تحت تأثير قرار ميدهند.
مطابق يكي ديگراز همين نظريهها جنبشهاي دانشجويي مولد «فرهنگ جديد سياسي»، هستند. در اين ديدگاه شهروندان بيشتر از آنكه در دگي روزمره ازعقل خود فرمان گيرند به فرهنگ جامعه رجوع ميكنند و اگر قبول كنيم كه فرهنگ با گذشت زمان تحت سيطره حكومتها درخواهد آمد، آن گاه اين جنبشهاي دانشجويي هستند كه با حركتهاي جمعي و تكرار شعارهاي خود به تدريج فرهنگ سياسي جديدي را در برابر فرهنگ سياسي رسمي جامعه ايجاد ميكنند.
3- سخن كوتاه آنكه نبايد نقش دانشجويان و جنبش دانشجويي را در كشور و عرصه سياسي ناديده بگيريم.
به گفته بسياري از جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعي ما ايرانيها ملت دقيقه 90 هستيم و عادت داريم كه درسهايمان را شب امتحان بخوانيم و اگر اندكي در احوال خود مداقه كنيم متوجه ميشويم كه چندان هم گزاف نگفتهاند. بسياري از مردم از همين حالا به اخبار انتخاباتي كه بخش عمدهاي از مطالب روزنامهها را اشغال كردهاند توجهي نميكنند و تصميمگيري را به روزهاي منتهي به برگزاري انتخابات واگذار ميكنند. در چنين شرايطي اين دانشجويان كه از نخبگان كشور به حساب ميآيند به گروه مرجع تبديل ميشوند. در جلسه اخيري كه ستاد دكتر معين با روزنامهنگاران داشت و حدود 4 ساعت به طول انجاميد انتقادات مهم و سادهاي مطرح شد كه به گمان من توجه به آنها ميتواند در افزايش آراي دكتر معين مؤثر واقع شود. اما در طول اين 4 ساعت فقط يك نفر راجع به دانشجويان صحبت كرد. به عقيده اين دوست گرامي عدم توجه ستاد به دانشجويان چندان مشكلآفرين نيست. از صحبتهاي او اين گونه برداشت ميشد كه در هر صورت دكتر معين رأي دانشجويان را در سبد خود دارد. به نظر من اين خوشبيني است كه ما فكر كنيم دكتر معين به دليل اينكه در راه اعتلاي علم و انديشه و بخاطر دانشجويان استعفا داده است، دانشجويان نيز متقابلاً به او رأي خواهند داد. باتوجه به موضع تحريمي دفتر تحكيم وحدت و فضاي انفعالي حاكم بر دانشگاهها بهتر است كه تا دير نشده تدبيري براي اين مهم انديشيده شود
منبع: اقبال