نگاهی مجدد به مسئله ی تحريم فعال انتخابات


جلال رستمی

دوشنبه ٢ خرداد ١٣٨۴ – ٢٣ مه ٢٠٠۵

نگاهی مجدد به مسئله ی تحريم فعال انتخابات
و برخورد های کوتاه به پاره ای از بحث هايی که در حاشيه ی انتخابات برجسته شده اند



• حضور رفسنجانی درعرصه ی انتخابات با وجود پرونده ی سنگينی که دارد، اتفاقاً می تواند علاوه بر داخل کشور در خارج کشور هم آن حلقه ی ضعيف جمهوری اسلامی در انتخابات به حساب آيد که نيروهای چپ و مترقی و دمکرات و جمهوری خواه درخارج کشور که درجريان دادگاه ميکونوس و رسوايی سران رژيم نقش موثری ايفا کردند، مجدداً بتوانند توجه رسانه های خارجی را بدان معطوف ساخته و آنها و حتا بعضی از احزاب کشورهای اروپايی را وادار به واکنش نمايند

• بحث تلاش برای انتخابات آزاد

از زمانی که نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحيت های متقاضيان نمايندگی مجلس هفتم، دست به تحصن زدند و در نهايت شعار انتخابات آزاد و به تعويق انداختن زمان آن را در سرلوحه ی کار تحصن خود قرار دادند، تا امروز زمان زيادی نگذشته است. نتيجه و پی آمد اين تحصن چه بود؟ واکنش خشن و تهديد آميز "خامنه اي" و سرانجام تمکين خاتمي، رئيس جمهور و کروبی رئيس مجلس در مقابل رهبر و شورای نگهبان و پايان تحصن. آيا اين پيش بينی دوراز ذهن خواهد بود، هر آنگاه تصور شود، هرگونه تلاش برای انتخابات آزاد، نتيجه ای بهتر از تحصن مجلس ششم نمی تواند داشته باشد؟!

کسانی که معتقد هستند شعار رفراندوم شعار ذهنی و غيرعملی است. بايد همان آنها نشان دهند و ثابت کنند که شعار انتخابات آزاد حتا با تعهد به قانون اساسی و ولايت فقيه، آنهم تازه نه برای دگرانديشان، بلکه حتا برای معتقدين به جمهوری اسلامی، عملی وشدنی است.

• بحث شرايط حساس ايران وانتخابات رياست جمهوري

تمامی آگاهان سياسی مسائل ايران شرايط امروز اين کشور را شرايطی بسيار حساس ارزيابی می کنند. مسئله اتمی و تهديد نظامی آمريکا، وضيعت فوق العاده حساس منطقه، فشارهای سرسام آور اقتصادی بر اکثريت مردم، بيکاري، سرخوردگی و نارضايتی عمومی از حکومت، حساس بودن مسائل قومی و ملي، رئوس برجسته ی اين ارزيابی ها می باشد. مسلما اين شرايط حساس نمی تواند دغدعه ی خاطر تمامی فعالين سياسی که دل در گرو تحولات دموکراتيک و مسالمت آميز در ايران بسته اند و برای برقراری دمکراسی و جمهوری و جدايی دين از حکومت تلاش می کنند، نباشد. اينکه انتخابات می تواند بر اين شرايط اثر بگذارد امری است واقعي، ولی چگونه؟ با شرکت درانتخابات و يا تحريم فعال انتخابات؟

بحث برجسته کردن حمله ی نظامی آمريکا و مبارزه با آن
نگرشی چه درداخل و چه در خارج کشور به نيت آمريکا برای حمله به ايران اعتراض شديد کرده و مسئله ی دموکراسی و برخورد به حکومت را مسئله ی مردم ايران و کاملاً داخلی ارزيابی می کند. خارج از صحت داشتن و يا نداشتن اين ارزيابی و يا هر ارزيابی ديگری از اين گونه، بايد اين يک مسئله را ناديده نيانگاشت که می تواند اين گونه برخوردها در شرايط امروز با هر نيتی هم که پشت آنها وجود داشته باشد در جهت ديپلماسی ضد آمريکايی چه از نوع نرم و چه از نوع قدری زمخت ولی در مجموع رنگ باخته ی حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته و مورد سوءاستفاده ی تبليغاتی واقع شود. حتا اگر صاحبان اين نگرش ها و برخوردها نيز چنين نخواهند و مخالف سرسخت جمهوری اسلامی هم بوده و بارها اين مخالفت را تکرار و در عمل نيز نشان داده باشند.

آنچه درعرصه ی مبارزه ی سياسی مشخص است اولويت مبارزه است اين اولويت مبارزه است که تعين کننده می شود. هيچگاه دو مبارزه ی هم زمان و با يک اولويت از طرف يک نيرو در دو جبهه ی مختلف امکان پذير نيست. لازمه ی آن بدون شک عقب نشينی در يک جبهه و معطوف شدن بيشتر مبارزه در جبهه ی ديگر است.

• بحث امپرياليسم در عصر جهانی شدن

به نظرمی رسد که وجه غالب نگرش مبارزه با آمريکا خود را بر پايه ی تعريفی استوار می سازد که قبلاً در شرايط جنگ سرد از امپرياليسم جهانی و در راس آن آمريکا صورت می گرفت. در حالی که موقعيت جديد امروز جهان، شرايط را برای تعريف جديدی از قدرت در عرصه جهاني، باز گذاشته، که ديگر امپرياليسم را تعريف مناسبی برای نظم جهانی موجود نمی داند. امپرياليسمی که بطور اساسی بر حاکميت ملی ای متکی بود که به تنهايی قدرت خود را بر قلمروهای بيگانه گسترش می داد. امروز در شرايط جهانی شدن حضور يک شبکه ی قدرت، يک فرم جديد از حاکميت جهانی مطرح است که در مهمترين حلقه های اصلی آن، کشورهای قدرت مند، کارفرمايان و صاحبان صنايع بزرگ و شرکت ها و موسسات فرامليتی و بنگاه های اقتصادی عظيم الجثه ی قرار دارند که مدتهاست مرزهای ملی را در هم شکسته اند. مسلماً قدرت در اين شبکه نيز بطور مساوی تقسيم نشده است طوری که بعضی از اعضای آن دارای قدرت بيشتری هستند و بعضی گاهاً چنان به نظرمی رسد، که اساساً قدرتی ندارند. اما چيزی که مشخص است اين مسئله می باشد که درنهايت انجام هر حرکتی از طرف اين شبکه ی قدرت به نوعی احتياج به توافق همه ی اعضای آن دارد.٭ در جنگ عراق توافق اکثريت اين شبکه بخشاً علنی و با حضور مستقم و بخشاً تلويحی و غيرمستقيم لازمه ی حمله ی آمريکا به اين کشور بود.

امروز ما نه با قطب های قدرت بلکه با يک شبکه ی قدرت سروکار داريم. از دل تز امپرياليسم مسلماً به مانند گذشته تحليل های مبارزه ی ضد امپرياليستی رژيم (واقعی و جدی و يا عقب مانده و غيرجدي) و يا وابسته بودن رژيم به امپرياليسم و يا در نهايت ساخت و پاخت رژيم با آمريکا و ديگر قدرت های امپرياليستی نتيجه می شود. پيش فرض هايی که شرايط امروز حاکم بر جهان و بعنوان مثال و بطور مشخص جنگ افغانستان و عراق را نمی تواند توضيح دهد .تنها اين ارزيابی که زمان مهره های سوخته به سر آمده است نمی تواند توضيح و تحليل قانع کننده ايی باشد. با تحليل امپرياليسم به شکل گذشته نمی توان فشار آمريکا به کشورهای دوست و وابسته به خودش را در منطقه ی خاورميانه که تا ديروز حتا در پی هر خطری که آنها را تهديد می کرد، دست به حمايت نظامی هم می زد، برای برقراری دموکراسي، توضيح داد. فشاری که در نهايت به شکسته شدن ساختارهای قدرت دراين کشورها می انجامد. تحليل گذشته ی امپرياليسم نمی تواند تصويری درست و تحليلی همه جانبانه و جدی از نظم نوين جهانی و ساخت قدرت و ردادهای آن ارائه دهد.

• بحث حکومت های توتاليتر و استبدادی و نقش آنها در نظم نوين جهاني

مسلماً حکومت های توتاليتر و استبدادی که در گذشته دست نشانده و يا مورد حمايت قدرت های امپرياليستی و در راس آنها آمريکا بودند امروز برای تثبيت نظم نوين جهانی و بخصوص برای پروژه ی جهانی سازی سد راه گرديده و بر سر راه قدرت اين شبکه برای ايجاد نظم نوين جهانی ايجاد ترافيک٭ کرده اند.

نگاهی که معتقد است که جمهوری اسلامی می تواند از طريق مذاکره و دادن امتياز، بحران روابط خود را با آمريکا حل نمايد چشم براهميت اين موضوع و خصوصاً اولويت دموکراسی در دنيای امروز می بندد. جمهوری اسلامی نه می خواهد و نه می تواند به خواسته های حقوق بشر و دموکراسی و مطالبات ديگر آمريکا پاسخ مثبت دهد. چون آنگاه ديگر آن، جمهوری اسلامی نيست. آمريکا کليت حکومت اسلامی را هدف قرار داده است. بنظرمی رسد انتخاب اين و يا آن کانديدا در ايران به خصوص بعد از 11 سپتامبر تغييری نه در شرايط جهانی شدن و نه در خواست گزينه تغيير رژيم، توسط آمريکا خواهد داد. به همين خاطر بايد تهديد آمريکا را جدی تلقی کرد.

• بحث مقابله با خطرتهديد آمريکا

تضعيف حکومت جمهوری اسلامی در تمامی عرصه های قدرت يعنی تمامی تدابيری که رژيم برای تثبيت خودش بدان ها دست می يازد، آن شرايطی است که خطر هرگونه حمله به ايران را منتفی می سازد. وجود يک اپوزيسيون جمهوری خواه سکولار، قوی و با برنامه که مبارزه برای شعارهايی که تحقق آن ها با شرايط موجود جهانی و سقف مطالبات جنبش دموکراسی و عدالت خواهانه ی مردم ايران مطابقت داشته باشد و پيشروی اين اپوزيسيون در جبهه های مبارزه و فتح سنگر به سنگر در عرصه های مختلف سياسي- اجتماعي، آن تدبير عاقلانه ايی است که بر بستر آن می توان خطر هرگونه حمله و تکه پاره شدن ايران و ديگر تهديدها را غيرمحتمل ساخت. برای مقابله با تهديد آمريکا بايد جبهه ی مبارزه برای تن دادن جمهوری اسلامی به يک رفراندوم و تشکيل مجلس موسسان برای تغير قانون اساسی را، گسترش داد. حضور يک جنبش قدرتمند خواهان رفراندوم با پشتيبانی وسيع توده ای و يک رهبری سياسی هوشيار، ضامن مقابله با هر تهديد خارجی خواهد بود. نيروی اپوزيسيون جمهوری خواه و دموکراسی طلب ايران در شرايط فعلی و حتا برای کوتاه مدت هم که شده با فشارهای بين المللی و با فشارهای آمريکا برای دست نيافتن جمهوری اسلامی به غنی سازی اورانيويم وسلاح های هسته ای و فشار برای رعايت حقوق بشر و دموکراسی خارج از هر ارزيابی که از آن داشته باشيم، چه بخواهد و چه نخواهد همسو خواهد شد. استفاده ا زاين شرايط ريشه در عقلانيت سياسی خواهد داشت.

تحريم فعال انتخابات رياست جمهوری خيزشی کوچک بعنوان مقدمه ای برای خيزش های بزرگتر

بوجود آمدن کميته های تحريم فعال و استفاده از تمامی ظرفيت ها وا مکانات برای تحريم انتخابات می تواند محک خوبی برای آزمايش توان بسيج و تبليغ و ترويج بر روی يک مسئله مشخص بخصوص برای طيف وسيع جمهوری خواه و طرفداران رفرنداوم و امضاء کنندگان ببانيه های 565 و 615 نفر و حاميان آنان در خارج کشور باشد. اگرچه زمان خيلی اندک است ولی اگر متحدانه و متمرکز فقط بر روی اين شعار و برای اين خواست حرکت کرد، آنگاه می توان ديد که اين اپوزيسيون چقدر می تواند از توانايی های يکپارچه ی خود برای پيشبرد يک امر مشخص در جهت مبارزه با جمهوری اسلامی استفاده کند. امری که اگر بطور جدی و عملی و نه فقط با صدور بيانيه و اعلاميه انجام گيرد، می تواند مقدمه ی يک حرکت بزرگتر در آينده باشد. حضور رفسنجانی درعرصه ی انتخابات با وجود پرونده ی سنگينی که دارد، اتفاقاً می تواند علاوه بر داخل کشور در خارج کشور هم آن حلقه ی ضعيف جمهوری اسلامی در انتخابات به حساب آيد که نيروهای چپ و مترقی و دمکرات و جمهوری خواه درخارج کشور که درجريان دادگاه ميکونوس و رسوايی سران رژيم نقش موثری ايفا کردند، مجدداً بتوانند با تلاش پی گيرخود از کانال افشای نقش رفسنجانی در جريان کشتار ميکونوس و ساير قتل های خارج از کشور و همچنين در سرکوب های داخلي، توجه رسانه های خارجی را بدان معطوف ساخته و آنها و حتا بعضی از احزاب کشورهای اروپايی را وادار به واکنش نمايند.

نارضايتی عمومی و اختلافات داخلی جمهوری اسلامی در رابطه با انتخابات که هر روزه حادتر هم می شود، شرايط را برای يک خيزش هرچند کوچک بر عليه جمهوری اسلامی آماده ساخته است. از اين فرصت بايد برای تضعيف جمهوری اسلامی و نشان دادن هرچه بيشتر عدم مشروعيت آن، استفاده کرد.

٭ اين بحث ها را می توان بطور مشخص، همه جانبه ومفصل در کتاب های مارتين هارت وتونی نگری بنام هايEmpier وMultitude پی گرفت.

٭ اين اصطلاح نقل به معنی از مصاحبه ی Peter Sloterdijk استاد فلسفه درمصاحبه ای با روزنامه دی ولت دررابطه باهمين بحث گرفته شده است.