انتخابات و نگرانى هاى جامعه مدنى
اميد معماريان
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۴
 
اصلاحات يا آزادسازى
چرا بسيارى از فعالان جامعه مدنى در ايران با نگرانى به تحولات آينده پس از انتخابات مى نگرند؟ نگرانى هاى به وجود آمده از كجا نشا ت مى گيرد؟ 
دگرگونى هاى جامعه مدنى ايرانى در دهه اخير كه پس از به قدرت رسيدن محمد خاتمى به رياست جمهورى شدت يافت، از منظر بسيارى  از فعالان جامعه مدنى با به قدرت رسيدن افرادى كه موضوع جامعه مدنى را با بدبينى دنبال مى كنند، مى تواند در برخى حوزه ها برگشت پذير باشد. برگشت پذيرى روندها باعث خواهد شد مفهوم دوره «اصلاحات» به دوران «آزادسازى» نزديكى بيشترى پيدا كند، چراكه عزم نظام سياسى براى اصلاحات، معمولاً به تغيير ساختارها، رويه ها و مقررات و مناسبات بين بازيگران جامعه و جابه جايى قدرت سياسى و نخبگان مى انجامد. در چنين شرايطى بازگشت به شرايط قبل  از اصلاحات اندكى دشوار و در صورت امكان هزينه هاى بسيارى دارد. اما دوران «آزادى سازى» معمولاً هنگامى شكل مى گيرد كه بين گروه هاى ذينفع در حاكميت شكاف پديد مى آيد. محصول اين شكاف فضاهاى بازى است كه عمل اجتماعى و سياسى تا حدى در آن تسهيل مى شود. اما هر زمان مى توان به مقدار بسيار زيادى به شرايط قبل بازگردد. 
دولت دوم خرداد _ دولت خاتمى- محصول هر دو اين عامل بود. هم شكاف عميقى كه بين بخشى از انقلابيون ديروز و اصلاح طلبان امروز بر سر چگونگى حكومتگرى پديد آمد و هم ميل به اصلاح مناسبات با مردم.خاتمى و يارانش گمان مى كردند تقويت جامعه مدنى عملاً به تصحيح مناسبات بين مردم و حكومت مى انجامد و نوعى دموكراسى به روش ايرانى (كه از آن به مردم سالارى دينى ياد كردند) را شكل مى دهد كه عملاً به نقد حوزه قدرت و تحديد آن منجر مى شود و موجبات پايدارى نظام را فراهم مى كند. 
از منظر اصلاح طلبان مراد از جامعه مدنى بهبود وضعيت آزادى هاى اجتماعى، سياسى در قالب دگى انجمنى بود.اما هنگامى كه موضوع تقويت جامعه مدنى ماموريت اصلى آنها قرارگرفت در ميدان مبارزه با محافظه كاران سنتگرا يا اصولگرا تبديل به ميدانى براى مبارزه سياسى شد، به گونه اى كه محافظه كاران جامعه مدنى را ابزار تكنيكى اصلاح طلبان براى فشار بر رقيب و توسعه قدرت سياسى خود قلمداد كردند. حتى طبق يكى از بدبينانه ترين روايت محافظه كارانه، شعار توسعه جامعه مدنى و گسترش انجمن هاى تازه تاسيس تنها يك «شبيه سازى نهادى» براى مقابله با نهادهاى انقلابى مانند بسيج، سپاه و ديگر نهادهاى مردمى بود كه در مواقع لازم مانند سربازانى در خدمت اصلاح طلبان درآيند. نگاه بدبينانه ترى هم وجود داشت كه توسعه دگى انجمنى در قالب تقويت جامعه مدنى را نسخه اى مدرن براى براندازى جمهورى اسلامى قلمداد مى كرد. آنان معتقدند از آنجا كه دشمنان انقلاب توانايى رويارويى نظامى و مستقيم را با جمهورى اسلامى ندارند مى خواهند از طريق نفوذ در نهادهاى  مدنى  و با شعار جامعه  مدنى  به  تضعيف  پايه هاى  نظام  اسلامى  بپرداد.
نگاه به موضوع جامعه مدنى آنچنان در اين سال ها سياسى شد كه حتى خاتمى در برهه اى از دوره اول رياست جمهورى خودش در مقابل كسانى كه مى گفتند جامعه مدنى همان جامعه غربى و ترويج ارزش هاى ليبرالى است، اعلام كرد منظورش از «جامعه مدنى» همان «مدينه النبى» است. 
شايد از پس  اين جدال هاست كه نگرانى هايى براى فعالان جامعه مدنى پديد آمده است. ريشه نگرانى از اين روست كه درصورت به وجود آمدن قدرت فائقه، برخى روند هاى شكل گرفته در سال هاى اخير كه به بهبود و توسعه دگى انجمنى و تعميق مفهوم فرديت و خروج از انزواى جامعه ايرانى در جامعه جهانى منجر شده بود را متوقف و يا تغيير مسير دهد و در نهايت مجموعه نيروهاى فعال در اين حوزه را با مشكلاتى مواجه كند.
• توهم هراس؛ چرا
جامعه مدنى در ايران به رغم امكانات محدودش در سال هاى گذشته، فعال عمل كرده است. اگرچه حضور جدى و تاثيرگذار مطبوعات به عنوان بخش تاثيرگذارى از جامعه مدنى همواره با تهديدات جدى مواجه بوده و طى ۶ سال گذشته بيش از۸۰ نشريه را به تعطيلى سپرده، اما از سوى ديگر فضاى انجمنى براى پيگيرى مطالبات زنان و جوانان و موضوعاتى مانند محيط  زيست، حقوق بشر و توسعه بسيار فعال بوده است.امروز بسيارى از نهادهاى مدنى در ايران عملاً مى دانند چگونه مى توانند براى دستيابى به اهداف خود به حوزه هاى مربوطه فشار بياورند و فضاى سياسى را به پاسخگويى و شفافيت بخوانند. جامعه مدنى در اين چند سال با دولت به گفت وگو نشست و مطالبات خود را مطرح كرد، فضاى حضور يافت و مهارت هاى لازم را براى تاثيرگذارى آموخت. تاثير آنها بر برنامه هاى توسعه اى ۵ ساله كشور و برخى روندهاى حقوقى و تغيير قوانين در مجلس (مانند قوانين مربوط به زنان و جوانان) اگرچه با مخالفت مواجه شد، اما در نوع خود بى نظير است. صداى جامعه مدنى در اين دوره در بسيارى از كنفرانس هاى بين المللى، صدايى مجزا از دولت بود. به همين جهت رفتار دولتمردان با فعالان جامعه مدنى به سوى رابطه اى برابر سوق پيدا مى كرد و اين در جامعه  ايرانى اتفاقى نوظهور قلمداد مى شد. عملاً با توجه به ضعف نهادهاى دولتى در فهم تحولات بين المللى، حضور بازيگران جامعه مدنى، تاثيرگذارى ايران را در برخى مجامع افزايش داد. جامعه مدنى در اين دوران نقش آگاهى بخشى به مردم را به عهده مى گيرد و مردم را براى تاثيرگذارى بيشتر در جامعه بسيج مى كند. هرچند تا رسيدن به وضعيت ايده آل راه زيادى باقى است. اما همين عملكرد براى جامعه اى باتجربه هاى تاريخى استبدادى و رابطه اى عميقاً نابرابر، دوره اى درخشان به شمار مى رود. فعاليت جامعه مدنى طى اين سال ها بخش انتخابى حكومت را به سمت پاسخگويى و شفافيت بيشتر برده و يا حداقل براى اين منظور تحت فشار گذاشته است. از طرف ديگر، موضوع جامعه مدنى پس از شكست اصلاح طلبان در انتخاب مجلس هفتم بارديگر به يكى از موضوعات اصلى جامعه سياسى تبديل شد و آن هنگامى بود كه اصلاح طلبان اعلام كردند پس از حذف كامل از صحنه قدرت به جامعه مدنى خواهند رفت و مبارزات و فعاليت هاى خود را آنجا سامان خواهند داد. اگرچه فعالان جامعه مدنى در ايران همواره كوشيده بودند كه مرزهاى خود را با جامعه سياسى حفظ كنند، اما همين اعلام حضور در جامعه مدنى توسط نيروهاى سياسى كافى است تا حساسيت هاى بالقوه محافظه كاران را بالفعل  كند. شايد به همين جهت بود كه اعلام حضور نيروهاى اصلاح طلب در قالب نهادهاى مدنى مورد استقبال نيروهاى فعال اين حوزه واقع نشد. 
• گزينه هاى فراروى جامعه مدنى
اگرچه به نظر مى رسد تا اندك زمان باقى مانده به انتخابات رياست جمهورى در خردادماه و اندكى پس از آن، منتقدان جامعه مدنى از هر گونه اقدام عملى در خصوص مواجهه با جامعه مدنى خوددارى كنند و حداقل تا آن زمان براى اعلام استراتژى خود دست نگه دارند اما از هم اكنون  مى توان گزينه هاى زير را با تسلط همه جانبه آنان را در مواجهه با جامعه مدنى پيش بينى كرد. 
• تئورى محدود كردن سريع
برخى عملاً جامعه مدنى را معادل جامعه غربى و فاسد و بدون دين معرفى مى كنند و از همين رو حركت به سوى جامعه مدنى را با از دست دادن دستاوردهاى انقلاب همسان مى بينند. اين بخش از محافظه كاران معتقد هستند «دشمن» در سال هاى آغازين بعد از انقلاب كوشيد از طريق نظامى به سرنگونى انقلاب اقدام كند اما نتوانست و حال در هيئت سازمان هاى غيردولتى مى كوشد به اين ايده جامه عمل بپوشاند. آنان همواره فروپاشى كشورهاى اروپاى شرقى و روسيه و انقلاب هاى نوظهور در گرجستان و اوكراين را به خاطر مى آورند و معتقدند كه فروپاشى روسيه محصول فعاليت بنيادها و آژانس هاى بين المللى و سازمان هاى غيردولتى در اين كشورها بوده است. آنان حتى در اين مسير سازمان هاى غيردولتى را بعضاً عوامل استكبار جهانى و مزدور مى خوانند. 
• جامعه مدنى بدلى
روش ديگرى است كه منتقدان جامعه مدنى از طريق درست كردن انجمن هاى وابسته آن را دنبال مى كنند. اين انجمن ها اگرچه مردم را به صورت واقعى نمايندگى نمى كنند اما با استفاده از قدرت سوبسيدى، جاى جامعه مدنى را پر و كاركرد جامعه مدنى واقعى را مخدوش مى كنند. اين سياست در سال هاى گذشته با مهارتى مثال زدنى انجام شده است. فقط ممكن است در ماه ها و سال هاى آينده بر حجم آن افزوده شود. تاسيس نهادهاى موازى با نهادهاى منتخب مردم كه نمايندگى واقعى بخشى از جامعه را به عهده دارند - از بخش دانشجويى گرفته تا معلمان و نويسندگان و وكلا و... - شاهدى براين مدعاست. اين موضوع باعث مى شود صدايى كه از جامعه مدنى به گوش مى رسد صداى مردم نباشد بلكه صداى حداقل  بخش هاى گزينش شده اى از آن يا صدايى باشد كه خواسته مى شود. آنان به عنوان مثال پس از حضور زنان در اجلاس مقدماتى براى پكن + ۱۰ در بانكوك، كه برخى گروه هاى مستقل حضور داشتند با تبليغاتى در مذمت اين افراد كه رويكرد هايى غير از رويكرد هاى رسمى نظام را اتخاذ كرده بودند عملاً بر كنترل شده بودن اين حوزه ها تاكيد كردند كه اين در عمل به معناى محروم كردن سازمان ها و گروه هاى واقعى و فرستادن گروه هايى است كه هدايت شده به اعلام آراى خود مى پرداد. 
• منزوى كردن جامعه مدنى
در سال هاى گذشته تقويت جامعه مدنى از منظر دولت بيشتر به عنوان ابزار تكنيكى عليه هژمونى محافظه كاران در نهادهاى سنتى بود. به همين جهت آنچه در عمل مشاهده شد تقليل موضوع جامعه مدنى به جاى بسترسازى و جاانداختن اينكه تقويت جامعه مدنى به نفع كل جامعه است به يك شعار سياسى بود. بنابراين به جاى آنكه پايدارى سازمان ها مورد توجه قرار بگيرد تاسيس محورى مورد توجه قرارگرفت. در حال حاضر بسيارى از انجمن هايى كه به صورت بادكنكى شكل گرفته اند، هر گونه تغيير در حوزه دولت منجر به فروپاشى آنها خواهد شد. از سوى ديگر دولت در ايران بسيار فربه و از سوى ديگر جامعه مدنى و بخش خصوصى بسيار نزار است و طبيعى است كه بخش عمده اى از منابع مالى سازمان هاى غيردولتى را دولت تشكيل بدهد و يا كمك هاى توسعه اى خارجى و بين المللى. بنابراين با مسلط شدن دولت محافظه كار به جامعه مدنى، از يك طرف كمك دولت و از طرف ديگر ارتباط سازمان هاى غيردولتى با انجمن هاى مشابه خارجى و اهداكنندگان كمك هاى توسعه اى و... قطع مى شود و يا هزينه هاى اين ارتباط آنقدر افزايش پيدا مى كند كه در عمل كسى رغبت به پذيرش چنين هزينه اى نكند. عملاً قطع ارتباط دولت با بخش عمده اى از نهادهاى مدنى كه در حوزه هاى توسعه اى و حقوقى فعاليت مى كنند به انزوا و فروپاشى بسيارى از آنها منجر خواهد شد. از نظر سياسى نيز با استفاده از اهرم هاى پرتاثيرى كه محافظه كاران در دست دارند، حضور تاثيرگذار انجمن ها در نقد قدرت در حوزه هاى مختلف را با بالابردن هزينه هاى «عمل اجتماعى» غيرمنطقى خواهندكرد و بنابراين نهادهاى مدنى در فضاى اجتماعى به سكوت تن داده و آنان كه باقى  مى مانند به انزوا خواهند گراييد.
• بى توجهى و سكوت در برابر جامعه مدنى
با توجه به تمركز دوربين هاى جهانى بر روى تحولات جامعه ايرانى، از منظر برخى، هزينه برخورد با حركت هاى مدنى براى جناح سياسى اى كه همه اركان حكومت را بر عهده دارد بسيار گران خواهدبود. از منظر آنان بايد جامعه مدنى مستقل را به حال خود رها كرد و حتى در برخى موارد از امكانات و توانايى هاى تكنيكى آنان نيز بهره جست، اما در عمل به سمت فربهى آن اقدام نكرد. كنترل حوزه هاى حساس جامعه مدنى نيز مانند آنچه در خصوص مطبوعات رخ داد و به مستهلك كردن نيروهاى اين حوزه انجاميد مى تواند مورد توجه قرارگيرد. 
• گزينه رويايى
به گونه اى كه منتقدان جامعه مدنى با به رسميت شناختن نقش نهادهاى مدنى آزاد به عنوان يكى از بازيگران توسعه كشور، نقش مستقلى براى آنها قائل شود و در معادلات قدرت چنان كه در بسيارى از كشورهاى ديگر رخ داده، حضور آنها را تاب بياورند. توهم توطئه نقش بر بندد و ضوابط و قوانين ملاك عمل قرارگيرد نه بدبينى و تنگ نظرى و ناآگاهى به پارادايم هاى جديد كشوردارى. در اين  صورت فضاى تنفس و توسعه نهادهاى مدنى فراهم خواهدشد.
• روش تركيبى 
اما به نظر مى رسد منتقدان جامعه مدنى به تركيبى از روش هاى ياد شده در مواجهه با جامعه مدنى اقدام كنند. يعنى از يك سو با تقويت جامعه مدنى بدلى، به محدودكردن انجمن هايى با موضوعات مرتبط با حقوق بشر و يا زنان بپرداد. در عين حال براى نمايش چهره هاى مدرن از خود از توانايى هاى تكنيكى و فنى بخشى از جامعه مدنى كه در اين سال ها به توان تخصصى درخورى دست يافته استفاده كنند و همچنان درهاى منابع را در جهت بخش عمده اى از اين انجمن ها مسدود كنند.
• روزهاى پيش رو
درحالى كه روزهاى مانده تا انتخابات رياست جمهورى به شماره افتاده است، جامعه مدنى ايرانى در فضاى بيم و اميد به سر مى برد. از آنجا كه بسيارى از سازمان هاى جامعه مدنى ايرانى فاقد پروژه اجتماعى و ارتباط شبكه اى با ديگر سازمان ها هستند و از برنامه ريزى راهبردى براى فعاليت هاى خود بهره نمى برند، به نظر مى رسد در خصوص تهديد و فشارهايى كه مى تواند بسيارى از نهادهاى مدنى را با مشكل مواجه كند، طرح و برنامه مشخصى ندارند. مضافاً بر اينكه به دليل كاهش سرمايه اجتماعى در جامعه ايرانى، فضاى رقابت و... امكان تشكيل ائتلاف هايى براى مقابله با پيشامد هاى پيش رو از احتمال زيادى برخوردار نيست. هرچند برخى سازمان ها تلاش مى كنند جبهه اى را براى آغاز گفت وگو با دولت و مجلس پيش رو بازكنند. برخى از سازمان هاى غيردولتى تلاش كرده اند تا روى دولت به عنوان يك منبع مالى حساب نكنند. از اين رو اين سازمان ها خواهند توانست در آينده به فعاليت خود ادامه دهند.
با اين وجود به نظر مى رسد انتخابات رياست جمهورى در خردادماه، سمت و سو و مسير نهادهاى مدنى مستقل در جامعه ايرانى را با چالش هايى مواجه كند.
منبع: روزنامه شرق