نتايج انتخابات رياست جمهوری
ضرورت تشکيل يک جبهه ی گسترده ی دفاع از دمکراسی و حقوق بشر
جلال رستمی
دوشنبه ٣٠ خرداد ١٣٨۴ – ٢٠ ژوئن ٢٠٠۵
• شرايط امروز شرايط دوم خرداد نيست و ايران هم فرانسه نمی باشد که مردم آن با شرکت وسيع در انتخابات از روی کار آمدن راست فاشيست در فرانسه جلوگيری کردند
• بايد جبهه ی مبارزه با فاشيسم و دفاع از دموکراسی را از هم اکنون و در خارج از بازی های انتخاباتی و دقيقاً با بسيج مردم، برای تحريم آن آغاز کرد
«اهريمن قدرت - نه نيازها! نه تمايل نفساني! - نه، عشق به قدرت اهريمن درون انسان می باشد. چندانکه انسان حاضر است همه چيز خود را فدای آن کند: تندرستي، خواب و خوراک، محل زندگی و حتا لحظات خوشی و اوقات فراغتش را. اما آنها بازهم ناراضی هستند و ناراضی و متعرض باقی خواهند ماند زيرا که اهريمن قدرت منتظر است و منتظر اين می ماند تا راضی گردد. فقط اگر همه چيز را از انسان ها بگيرند و به پای سوائق اهريمنی بريد آنان اين چنين تقريباً خوشبخت خواهند بود - چنين خوشبخت، که انگار خوشبختی آنها خوشبختی انسان و شياطين می تواند باشد. اما من چرااين ها را بازهم تکرار می کنم. لوتر خيلی قبل از من و بهتر از من آنها را در غالب ابياتی چنين سروده است:
همه چيز را از ما باز ستانيد
جسم، ثروت، غرور، فرد و همسر
بگذار از ما دور شوند
فقط حکومت الهی بايد برای ما باقی بماند
بله ! بله! فقط حکومت الهي.
Friedrich Nietzsche (1881): Morgenröte, § 262
«شرکت در انتخابات و رای دادن به هر کانديدايي، در مرتبه ی اول و قبل از هر چيز رای به نظام جمهوری اسلامی و رای به قانون اساسی و مواد اسلامی غيرقابل تغير آن می باشد.»
علی خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی
جبهه ی مشارکت و نتيجه ی انتخابات
عدم حمايت قاطع اصلاح طلبان از انتخابات آزاد و برخورد جدی با شورای نگهبان در حذف کانديدای خود، و ديگر کانديداهای انتخابات رياست جمهوری وشرکت مجدد آنها بعد از وساطت رهبری جمهوری اسلامی در انتخابات و تئوريزه کردن اين روند از طرف ايدئولوگ های حزب مشارکت به نفع خود، تبديل به آن- اصطلاح ِخودی سياسی - گرديد که اصلاح طلبان آنرا گاهاً، اينجا و آنجا بکار برده بودند. آنها با چشم بستن بر واقعيات موجود و در خواب و خيال خوش به مرحله ی دوم رسيدن در انتخابات، دقيقاً در تله ای افتاده اند که بيت رهبری و شورای نگهبان آگاهانه و برنامه ريزی شده و هدفمند برای آنها و- اين گونه به نظرمی رسد برای رفسنجانی نيز- تنيده است. ابعاد فاجعه بار اين نقشه ی در تله انداختن را، از هم اکنون با مشخص شدن نتايج انتخابات، می توان برای اصلاح طلبان قابل لمس دانست. نقشه ای که دقيقاً از همان فردای جنبش اصلاح طلبی دوم خرداد پی آن ريخته شد و در دو دوره ی رياست جمهوری خاتمي، محافظه کاران و بيت رهبری آنرا بسيار زيرکانه و مدبرانه تا به امروز هدايت کرده و با اعلام نتيجه ی انتخابات رياست جمهوری، تازه مشخص شده است که آنها با دست خود در چه تله ای گير افتاده اند. آنچه مسلم است اين است که عده ای از همين امروز با زمزمه ی اعلام پشتيبانی از رفسنجانی قصد ندارند از اين تله بيرون بيايند. حال اين بستگی به بدنه ی جبهه ی اصلاحات و حزب مشارکت دارد که يا بايد خود را همراه با اين گرايش و رهبری آن که سال ها شعار خودی وغيرخودی و التزام به قانون اساسی و رهبری را دردستور کار تبليغی - سياسی خود قرار داده، تا آخر باقی بمانند، يا اينکه به جنبش تحريم فعال پيوسته و با مطرح کردن عدم حقانيت اين انتخابات که با مداخله ی فعال نيروهای نظامی بسيج و شرکت وسيع مداخله گرايانه ی آنها در رای گيری صورت گرفته، آنرا به يک حرکت اعتراضی وسيع تبديل نمايند. زمينه برای اين کار در جو سياسی چند روز آينده آماده خواهد بود. ما از هم اکنون شاهد ايجاد شکاف ها و صف بندی های جديدی در حاکميت جمهوری اسلامی هستيم که حاکميت سياسی جمهوری اسلامی را وارد بحران های جديدی خواهد ساخت. ابعاد اين بحران ها و جنگ قدرت از هم اکنون غيرقابل پيش بينی است.
مبارزه با صدای پای فاشيسم از بالا و يا با سازمان دهی از پايين
اينکه قدرت در سايه خزيده شده ی بعد از دوم خرداد، کم کم از سايه بيرون آمده و امروز می خواهد بطور علنی دوباره بر تمام ارکان های قدرت چنگ بيندازد و تمايل به يکدست کردن قدرت نيز دارد، بر کسی پوشيده نيست. اين قدرت در سايه مدت هاست که در حال برنامه ريزی است آيا انتخابات مجلس هفتم در راستای همين تمايل نبود؟
همه نيروهايی که صدای پای فاشيست را می شنوند چرا می خواهند با شرکت در انتخابات به مقابله با آن بروند. ما با دو گزينش در اين انتخابات روبرو هستيم که انتخاب هر يک از آن ها بخصوص در اين دوره با دخالت رهبری و بيت او صورت خواهد گرفت. اگر اکنون برنامه ريزی رهبری يا آنطوری که احمدی نژاد در تشکرش از او از آن بنام "پروژه ی رهبري" نام می برد، برای روی کار آمدن احمدی نژاد صورت گرفته است، بدون شک او انتخاب خواهد شد. شرايط امروز شرايط دوم خرداد نيست و ايران هم فرانسه نمی باشد که مردم آن با شرکت وسيع در انتخابات از روی کار آمدن راست فاشيست در فرانسه جلوگيری کردند. ما هم اکنون اثرات مکانيسم انتخابات جمهوری اسلامی را پيش چشمان خود داريم. اين را نبايستی فراموش کرد پروژه احمدی نژاد از دل 8 سال حکومت خاتمی توسط محافظه کاران کم کم ريخته و پرورده شده و امروز بايد ثمر دهد. با بسيج مردم به پای صندوق های رای نمی توان تغيری در سرنوشت از قبل پيش بينی شده ی انتخابات داد. بايد جبهه ی مبارزه با فاشيسم و دفاع از دموکراسی را از هم اکنون و در خارج از بازی های انتخاباتی و دقيقاً با بسيج مردم، برای تحريم آن آغاز کرد. کسانی که دوباره می خواهند مردم را به پای صندوق های رای ببرند بايد به اين سئوال جواب دهند که اگر هاشمی انتخاب نشد و يا اگر در رای گيری و جابجايی آرا حتا با اختلاف چند رای دخل و تصرف صورت گرفت اقدامات بعدی آنها چه خواهد بود. اين صدای پای فاشيست برای اينکه بتواند صدايش را خيلی رساتر سازد بايد ابتدا تکليف خودش را باصداهای ديگر در درون حاکميت روشن کند و اين کاربجزء بازتوليد شکاف های درون حاکميت و جناح بندی های آن- چيزی که از هم اکنون آغاز شده را - ندارد .
کشور ما امروز در شرايط حساسی به سرمی برد و ما نياز به يک هشياری تاريخی داريم.
آيا نيروی بدنه ی اصلاح طلبان و بخش کوچکی از رهبری آن هنوز برای حداقل حرکت معقول در شرايط فعلی آماده اند که دست به تحريم فعال دور دوم انتخابات برای بيرون آمدن از دام تنيده شده پروژه ی رهبری" بند. آيا اين هشياری تاريخی را خواهند داشت يا اينکه تن به سرنوشتی که برای آنها رقم زده شده است و رهبری اين جريان آنها را بدان سو هدايت می کند، خواهند داد.
جبهه ی تحريم ضعف ها ودست آوردها:
يکی از برجسته گی های انتخابات رياست جمهوری حضور جبهه تحريم کنندگان فعال در عرصه های مبارزه ی انتخاباتی بود. که متاسفاًنه نتوانست به يک جريان گسترده ی سياسی منسجم و با يک رهبری سياسی واحد فرا برويد که از آن طريق بتواند امر فعال تحريم را پيش ببرد. اين جبهه بشدت پراکنده و فاقد يک سخن گوی واحد بود. اما اين نيرو توانست با حضور علنی خود نه تنها بر جو انتخابات بلکه حتا بر روی شعارهای تمامی کانديداها تاثير جدی خود را بگذارد و پارامترهای جديدی را از قبيل دفاع علنی از زندانيان سياسی دگرانديش، تحصن در مقابل دان اوين، برپايی تجمع اعتراضی مستقل زنان در مقابل دانشگاه تهران و همچنين طرح جدی خواسته ها و مطالبات اقليت های قومی و دينی را وارد مقوله ی انتخابات سازد.
اينکه در نهايت چه بخشی و يا چه تعدادی از جبهه ی تحريم در لحظه های آخر به طور واقعی در اين انتخابات شرکت کرده اند و با چه انگيزه هايی شرکت کرده اند در اين شرايط نه مشخص است و نه فعلاً لازم است که آن را خيلی برجسته کرد. چيزی که فقط می توان در شرايط فعلی ارزيابی کرد اين است، که شرکت بخشی از جبهه ی تحريم با هر انگيزه ای که بوده باشد نتيجه ی عدم هماهنگی در تحريم انتخابات و همچنين فقدان کار تبليغاتی سازمان يافته ی اين جبهه بوده است. عدم هماهنگی بعلت خلاء رهبری سياسی باعث شد بدنه ی اين جنبش خود جوش و بر اساس تحليل های مشخص خود و يا بر اثر تاثيرپذيری از اين يا آن کانديدا و جو انتخاباتی حاصل از پمپاژ تبليغاتی رسانه های خبری و کانديداها، وارد عرصه انتخاباتی شود و در رای دادن شرکت کند. طبق آمارهای موجود انتخابات، بطور کلی حدوداً 40% از کسانی که می توانسته اند رای دهند در انتخابات شرکت نکرده اند. اين عدم حضور خود بطور پراکنده و بالقوه يک نيروی جدی روبه رشد در عرصه ی تحولات اجتماعی ايران است که می بايستی بتواند در حرکت های آينده ی خود برای تاثيرگزاری بيشتر، سازمان يافته تر وارد عمل شود.
وظيفه ی جمهوری خواهان و تلاش برای تشکيل يک جبهه ی وسيع اپوزيسيون قدرتمند خارج از حاکميت در راستای دفاع از دموکراسی و حقوق بشر
اين ساده لوحانه خواهد بود هرگاه فکر کنيم ما با حاکميتی روبرو هستيم که احمق و نادان است و بطور غريزی عمل می کند. ما با مزوّرترين حکومت نه تنها در طول تاريخ ايران بلکه در سطح جهان روبرو هستيم. رژيمی که خيلی آگاهانه با نقشه و هدفمند به اشکال مختلف از ابتدای روی کار آمدنش تاکنون برای استوار ماندن در قدرت با شقاوت، تمام مخالفانش را دستگير و دان و با قتل و شکنجه و سرکوب و به اشکال مختلف از سر راه خود کنار زده است و باز هم برای باقی ماندن در قدرت حاضر است همه چيز خود را فدا کند. ولی وضعيت اپوزيسيون چپ و دموکرات و جمهوری خواه که در مقابل اين رژيم چه در خارج و چه در داخل قرار دارد چيست؟ يک اپوزيسيون پراکنده و بدون يک برنامه برای کار مشترک که در يک سر آن نيروهای کوچکی قرار دارند که گرفتار اتوپيای انقلاب پرولتری هستند و در عالم خود سير می کنند و در سر ديگر آن نيروهای باز هم کوچک متزلزلی که از اپوزيسيون واقعی شدن در مقابل رژيم در هراسند و سياست های خود را بشکلی به نيروهای اصلاح طلب درون حکومت ِدر نهايت معتقد به جمهوری اسلامی وابسته می ساد. در ميانه ی اين گرايشها، نيروی وسيع و گسترده ی چپ دموکرات و جمهوری خواه و سکولار وجود دارد که دارای اين پتانسيل می باشد که اگر به يک برنامه و سياست مشخص و در مجموع به يک اتحاد گسترده بين گرايش ها و نحله های مختلف جمهوری خواهی دست يابد می تواند به يک اپوزيسيون با نفوذ در خارج از حکومت و به يک نيروی جدی و مطرح برای تشکيل جبهه ی گسترده دموکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر تبديل شود.
دور دوم انتخابات و تحريم آن
ما هم اکنون در آستانه ی دور دوم انتخابات رياست جمهوری با دو نظر و گرايش در سطح اپوزيسيون حاکميت جمهوری اسلامی چه در ايران و چه در خارج کشور روبرو هستيم. يک نظر و گرايشی که می خواست با دفاع از معين و پی گيری اصلاحات و با ترس از يک دست شدن حاکميت حتا انتخاب رفسنجانی را غيرممکن سازد که حال با نتيجه ی پيش آمده يا بايد به جبهه ی تحريم بپيوند و يا باز طبق تحليل و شعار هميشگی بين بد و بدتر، يکی را انتخاب کند.
گرايش ديگر گرايش تحريم انتخابات می باشد که معتقد است اگر قرار است هرگونه عدم يک پارچگی و بسته شدن فضای سياسی موجود اتفاق نيفتد، فقط از طريق فشار از پايين و سازماندهی برای نافرمانی مدنی و حرکت های مسالمت آميز و جلوگيری از خشن شدن جامعه ی سياسی و استفاده از فشارهای بين المللی برای تن دادن جمهوری اسلامی به انتخابات آزاد و رفراندم قانون اساسی می باشد.
و براين باور است که هيچگونه تغير و تحول اساسی در جهت دموکراسی و عدالت اجتماعی و تضمين حقوق شهروندی مردم در چارچوپ قانون اساسی و جمهوری اسلامی امکان پذير نخواهد بود.
شرايط ملتهب زنی که بعد از اعلام آرای انتخابات رياست جمهوری در جامعه پيش آمده است و بحث شرکت يا عدم شرکت در دور دوم انتخابات شرايطی است که باز می تواند سنگ محکی باشد برای حضور اين دو گرايش.
آيا حاکميت می تواند بازی انتخاباتی را که بدين شکل شروع کرده است سالم به مقصد برساند و با يک دست کردن حکومت به خواسته های خود برسد. همه ی اينها بستگی به عوامل مختلف و بخصوص آرايش قوای اپوزيسيون و انسجام و يک پارچگی مبارزات بر عليه جمهوری اسلامی و اوضاع بين المللی دارد.
اما هر روندی که پيش رود بايد يک چيز را در نظر گرفت و آن اين است که حکومت هر شکلی که به خود بگيرد و يا هرکسی که انتخاب شود با هر صدای پايی بايد به مطالبات ساليان انباشت شده ی مردم بخصوص زنان و جوانان برای دموکراسی و حقوق بشر و عدالت اجتماعی و همچنين به فشارهايی که درسطح بين المللی به آن وارد می شود پاسخ گويد. امکان و زمان برای رجعت به دوران خلخالي، دوران سعيد امامی و دوران بسيج ميليونی برای مرگ بر آمريکا ديگر گذشته است. با تحريم وسيع انتخابات در دور دوم می توان به جنگ قدرت در بالا بيشتر دامن زد و با اين کار، رفسنجانی را به رويارويی علنی با محافظه کاران و رهبری واداشت. بايد جنگ را به درون خانه ی دشمن هدايت کرد.