نظریه پرداز دولت اسلامی

گزارش تحليلى شرق درباره نظريه پرداز جديد دولت اسلامى


شرق

جمعه 7 مرداد 1384




انتقاد مصباح يزدى از دولت هاى گذشته

آيت الله محمدتقى مصباح يزدى ديروز طى سخنانى در مشهد از دولت هاى ۱۶ سال گذشته به رياست هاشمى رفسنجانى و سيد محمد خاتمى انتقاد كرد. به گزارش ايسنا وى كه در همايش فرهنگى سياسى كوثر سخن مى گفت، اعلام كرد من در انتخابات اخير از هيچ نامزدى حمايت نكردم و هيچ نامزدى را نيز تخريب نكردم و حتى به خانواده ام توصيه كردم كه به كسى راى دهيد كه درد مردم را داشته باشد.وى در خصوص كارآمدى دولت اسلامى گفت: اگر دولت هاى قبلى، اسلامى و كارآمد بوده اند پس اين نابسامانى ها از كجا است و اگر نيست پس چگونه ما چنين دينى را قبول مى كنيم كه دولت آن كارآمد نباشد؟استاد حوزه علميه قم افزود: تنها تئورى صحيح كافى نيست تا دولت اسلامى كارآمد باشد، مردم نيز بايد بخواهند. اگر مى بينيد كه امروز يك نسيمى وزيده و يك اميدى ايجاد شده براى اين است كه در ۱۶-۱۵ سال اخير مردم آنقدر نابسامانى و ستم ديده اند كه به دنبال عدالت هستند.وى در اين خصوص با اشاره به مسئله سقيفه در زمان رحلت پيامبر اكرم (ص) گفت: در آن زمان عده اى از مردم جمع شدند و با ابوبكر بيعت كردند و به وصيت پيامبراكرم (ص) توجهى نداشتند. پس بايد بگوييم آيا اسلام از نظر تئورى ضعيف بود؟ آيا پيامبر اكرم (ص) كوتاهى كرده بود؟ يا جوابش اين است كه اصولاً دين و قانون براى بشرى است كه خود موجودى مختار و انتخاب گر است؛ يعنى حتى اگر يك دين يا قانون انتخاب شود بايد مجريان آن را بپذيرند وگرنه آن احكام ضمانت اجرايى نخواهد داشت.وى در ادامه گفت: هدف اسلام اين است كه انسان ها با انتخاب خودشان كار را انجام دهند و شرايطى فراهم شود كه مردم خودشان به صورت آگاهانه انتخاب كنند، ولى ضرورتى ندارد كه حتماً چنين شود و هرگز نبايد مردم را به زور يك طرف كشاند.وى گفت: بايد توجه كنيم كه نظام كارآمد نيامده تا چيزى را به زور به مردم بدهد بلكه نظامى است كه بهترين شرايط را براى توده مردم، براى انتخاب صحيح و آگاهانه فراهم مى آورد.آيت الله مصباح يزدى در بخش ديگرى از سخنان خود در خصوص راست گويى و درستكارى گفت: موضوع راستگويى و درستكارى از واضح ترين ارزش هاى بشرى است و هيچ ايدئولوژى اى يافت نمى شود كه بر اين مسئله تاكيد نداشته باشد.وى افزود: متاسفانه بسيارى از جنگ ها و درگيرى ها در جهان هم در بعد مذهبى و هم در بعد سياسى به خاطر دروغ گويى است.وى در خصوص نظام ارزشى اسلام با ذكر مثال هايى گفت: در بين عامه مردم نظام خوب و بد بر مبناى پسند مردم است اما در اسلام، خوبى و بدى نظام ارزشى ثابت دارد.وى در ادامه گفت: شما حتى اگر در فضاى سياسى كشور مطالعه كنيد مى بينيد كه بسيارى از بدبينى ها و دشمنى ها براساس دروغ به وجود آمده است.وى خاطرنشان كرد: دروغ ها وقتى اثر مى كنند كه مردم دروغ پذير باشند و ما بايستى بياموزيم كه هرچه مى شنويم نقل نكنيم و در آن مورد تحقيق كنيم زيرا براساس روايات هركس نقل دروغ نيز بكند در گناه آن شريك است.وى در خصوص دروغ هاى گفته شده در زمان انتخابات در خصوص يكى از كانديداها گفت: شايعه كرده بودند كه ايشان در قبرستان، قبرهاى مردان و زنان را جدا مى كند يا در پياده روها چادر مى كشد، آخر چرا براى اغراض شخصى اينقدر دروغ مى گوييم.

• نظريه پرداز دولت اسلامى
محمدجواد روح:مدت ها بود كه حضورش در عرصه سياست كم رنگ شده بود. نه تنها سخنرانى هاى پيش از خطبه هاى نماز جمعه اش قطع شده بود كه حتى نشريه هفتگى اش هم جز در موارد خاص ديگر بحث انگيز نمى شد. حتى انتخابات رياست جمهورى هم نتوانست او را به صحنه بازآورد. اما وقتى نتايج انتخابات روشن شد، آرام آرام چشم ها به سوى او بازگشت. آيت الله «محمدتقى مصباح يزدى» و طلاب او، نزديك ترين جريان روحانى اى بودند كه از ميان نامزدهاى متنوع اين دوره به «محمود احمدى نژاد» راى دادند. در واقع به جز شاخه شوراى شهر آبادگران، شاگردان آيت الله مصباح يزدى تنها حاميان شاخص و شناخته شده احمدى نژاد در اين انتخابات بودند و «پرتو سخن» (هفته نامه وابسته به موسسه تحت مديريت مصباح) تنها نشريه سياسى حامى او.اينك اما روزگار ديگرى است. نه تنها احمدى نژاد به رياست جمهورى رسيده كه آيت الله مصباح يزدى به دوران غيبت سياسى خود پايان داده است. او البته همچنان در ميان اعضاى كانون ها و تشكل ها و جمع هايى سخن مى گويد كه براى افكار عمومى ناشناخته اند و لابد بايد فلك چرخ ها بخورد و به قول مصباح، «معجزه هاى الهى» رخ دهد تا اعضاى آن جمع ها و كانون ها براى تحليلگران شناخته شوند.آنها در اين جمع ها چه مى گويند و چه مى شنوند؟ چه تحليل هايى ارائه مى شود و چه بحث هايى رونق دارد؟ در اين مورد البته كمتر بحث شده. شايد به همين خاطر كه مدت ها بود اين جريان ديگر به چشم نمى آمد.

• دوران نقد اصلاح طلبان
اما تا سه سال قبل كم و بيش درباره او و تفكرات و سخنانش بحث مى شد. در واقع، از نخستين سال هاى پس از دوم خرداد تا اوايل سال ۸۱ كه سخنرانى هاى پيش از خطبه روزهاى جمعه مصباح پايان گرفت، نقد اظهارات او يكى از مباحث پررنگ در صفحات سياسى روزنامه هاى اصلاح طلب بود. اين بحث ها در سال ۷۸ از هميشه پررنگ تر بود. زمانى كه اوج گيرى حركت اصلاحى با واكنش مخالفان روبه رو شده بود. اصلاح طلبان اظهارات مصباح يزدى را «بستر سازى تئوريك براى مخالفان اصلاحات» ارزيابى مى كردند. تحليلى كه البته واكنش آيت الله مصباح را هم برمى انگيخت و همين باعث مى شد تا هر جمعه او سخنى بگويد و از شنبه تا پنجشنبه نقدها را بشنود و جمعه پسين به آنها پاسخ دهد؛ دورى مكرر كه تكرار آن مخاطبان را تا حدودى آزرده خاطر مى كرد. او از آن رو حجره هاى حوزه علميه را به قصد تريبون پيش از خطبه ترك گفته بود كه مى خواست به نقد گفتمان خاتمى برخيزد. به يقين مى توان گفت كه هيچ جريانى در ۸ سال گذشته به اندازه مصباح يزدى و نشريه و طلاب وابسته به او در نقد گفتمان خاتمى سخن نگفته اند. مصباح برخلاف ديگر مخالفان خاتمى كه سعى مى كردند گفتمان او را مصادره يا تحريف كنند، راه نقد صريح را برگزيد. او به جاى آنكه با پيشوند و پسوند «مردمسالارى» را بپذيرد و يا «جامعه مدنى» را به «مدينه النبى» تغيير دهد، آشكارا چنين ايده هايى را نفى مى كرد. مصباح به ويژه با بحث «قرائت هاى متفاوت از دين» مشكل داشت و گاه چنان پيش مى رفت كه مى گفت اين قرائت ها از «گاوپرستى» هم بدتر است. در چارچوب نفى قرائت هاى متفاوت از دين بود كه مصباح با برخى نظريات روشنفكرانى نظير عبدالكريم سروش، محسن كديور و محمد مجتهد شبسترى هم به شدت درگير مى شد. در كنار اين مسئله، مصباح به شدت منتقد سياست هاى فرهنگى دولت خاتمى بود كه اجراى آن را «عطاءالله مهاجرانى» وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى به عهده داشت. نقدهاى مصباح از تريبون پيش از خطبه نماز جمعه چنان ادامه يافت كه مهاجرانى او را به مناظره تلويزيونى فراخواند. دعوتى كه پذيرفته نشد و مصباح، مهاجرانى را در حد و اندازه مناظره با شاگردانش دانست. با اين حال، انتقاد مطبوعات اصلاح طلب از مصباح ادامه يافت. در پاسخ، او خبر داد كه اين مطبوعات چمدان هاى پر از دلار را از سازمان هاى سيا و موساد دريافت مى كنند. اظهاراتى كه واكنش مسئولان وزارتخانه هاى ارشاد و اطلاعات دولت خاتمى را برانگيخت اما همچون بسيارى موارد ديگر، پيگيرى لازم از سوى دستگاه هاى مسئول انجام نشد. به هر شكل، نقدهاى دوجانبه اصلاح طلبان و مصباح يزدى با پايان سلسله سخنرانى هاى او فروكش كرد. به شكلى كه در سه سال گذشته جز موارد معدودى نام او مطرح نشده است. يكى از اين موارد، موضوع صدور حكم اعدام براى «هاشم آقاجرى» عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى بوده است. آقاجرى كه ۲۹ خرداد ماه ۸۱ به همدان رفته بود تا در سالگرد درگذشت دكتر على شريعتى سخن بگويد، مطالبى بيان كرد كه واكنش طيف هاى مختلف روحانيت را برانگيخت. چنانكه حتى «مهدى كروبى» دبير مجمع روحانيون مبارز در صحن علنى مجلس از سخنان آقاجرى انتقاد كرد. اما روند حوادث به سمتى ديگر رفت. قاضى دادگاه همدان حكم اعدام آقاجرى را به اتهام «سب النبى» (توهين به پيامبر اسلام) صادر كرد. حكمى كه روندى طولانى و دوساله طى شد تا در نهايت نقض شود. در اين ميان، نشريه «پرتو سخن» به شدت از لغو حكم اعدام آقاجرى انتقاد كرد و شاگردان آيت الله مصباح يزدى هم با برگزارى تجمعاتى در قم طى زمستان ۸۳ دستگاه قضايى را به «اجرا نكردن احكام اسلامى» متهم ساختند آنان اين اقدام را بر نتافتند و صريح ترين اعتراض ها را به دستگاه قضايى و
مجموعه حكومت نشان دادند.

• استراتژى انتخاباتى؛ اداى تكليف
در جريان انتخابات اخير هم، آيت الله مصباح يزدى و طيف همفكر او در چارچوب روش هميشگى خويش عمل كردند، يعنى عمل به آنچه كه «وظيفه و تكليف الهى» مى دانستند به جاى توجه به مصلحت هاى گروهى. چنين بود كه در روزهايى كه تحليلگران و فعالان سياسى جناح محافظه كار از محمدرضا باهنر گرفته تا «حسين شريعتمدارى»، نامزدهاى اين جناح را به كناره گيرى از عرصه به سود فردى كه نظرسنجى ها موفقيت او را نشان مى داد (محمدباقر قاليباف) و يا فردى كه مورد اجماع قرار گرفته (على لاريجانى) فرا مى خواندند، نشريه پرتو سخن احمدى نژاد را از انصراف برحذر مى داشت. چنانكه نشريه «پرتو سخن» در شماره ۱۸ خردادماه خود ضمن انتشار يك نظرسنجى كه از كسب ۲۱ درصد آرا توسط احمدى نژاد در دور اول انتخابات خبر مى داد، نامه اى خطاب به احمدى نژاد منتشر كرد كه در آن باقى ماندن او در عرصه انتخابات خواسته شده بود. در بخشى از اين نامه كه با عنوان «مردم شما را مى خواهند» منتشر شد، خطاب به احمدى نژاد آمده بود: «خودتان بهتر مى دانيد كه معمولاً به كسى فشار آورده مى شود كه احتمال انتخاب او از طرف مردم بيش از سايرين باشد… اگر قرار باشد كه با اين فشارها از ميدان به در رويد و تسليم آن شويد، چه بهتر كه از اول نمى آمديد... بعضى ها موضوع نظرسنجى را مطرح مى كنند و شايد به شما وانمود كنند كه احتمال انتخاب شما طبق نظرسنجى ها پايين است… آنچه ما مى بينيم و در بين مردم هستيم، اين است كه نظرسنجى ها هم احتمال انتخاب شما را بيشتر از سايرين نشان مى دهند.» اما شخص مصباح يزدى هم در اين زمينه مطالبى را گفته بود كه نشان مى داد او فراتر از مسائل انتخابات به ايده هاى خود در حوزه سياست پايبند است و از اين رو، به مصلحت سنجى هاى مورد نظر فعالان سياسى محافظه كار تن نمى دهد. او در يك سخنرانى با عنوان «نهمين انتخابات رياست جمهورى و تكليف ما» كه يازدهم خردادماه ايراد و متن كامل آن در شماره ۱۸ خردادماه نشريه «پرتو سخن» درج شد، گفت: «برخى مى گويند كار عاقلانه اين است كه ببينيم مردم چه راهى را بناست بروند، ما هم همان راه را برويم. براساس نظرسنجى ها چه فرد يا تيمى بناست برنده شود، ما هم از او حمايت كنيم؛ فكر مى كنند كار درست و عاقلانه اين است!... معمولاً مراجعه به نظرسنجى ها براى اين است كه ما هم به دنبال مردم برويم. در صورتى كه اگر مردم هادى هستند، بگذاريد هر كار مى خواهند بكنند؛ اما اگر شما مى خواهيد مردم را هدايت كنيد، وظيفه خودتان را انجام بدهيد. شما بايد نقش هادى مردم را داشته باشيد، نه اينكه مردم شما را راهنمايى كنند.» مصباح يزدى بدين ترتيب حاميان خود را به حضور فعال در انتخابات فرا مى خواند. او در اين ميان، نامى از كانديداى مدنظر خود نمى آورد، اما علامت هاى لازم را در حمايت از او مى داد. چنانكه در برابر حمايت صريح نشريه خويش و حتى شاگردان از نامزدى احمدى نژاد سكوت در پيش گرفت و نيز در دوران انتخابات با احمدى نژاد ديدار كرد. هر چند كه خود مى گويد، مباحث انتخابات در آن جلسه مطرح نشد: «والله العلى العظيم در گفت وگويى كه من با ايشان داشتم، نه ايشان يك كلمه از انتخابات صحبت كرد نه من. فقط درباره مسائل فرهنگى صحبت شد. چون ما با ايشان سابقه داشتيم، جلسه بسيج اساتيد وقتى تشكيل شد ايشان هم يكى از اعضاى بسيج بود. ايشان جزء اساتيد بسيجى دانشگاه علم و صنعت بود و در جلسه هاى ما هم شركت مى كرد. البته من قبلاً از زمانى كه ايشان استاندار اردبيل بود، با او آشنا بودم ولى در اين مدت وقتى ايشان آمد نه هيچ صحبتى كرد كه مى خواهد كانديدا شود و مثلاً انتظار دارم شما كمك كنيد و نه من اصلاً به روى خودم آوردم كه شما كانديدا هستيد. بنابراين اگر كسانى تصور مى كنند كه ما قرارى داشتيم و قولى داديم كه حمايت كنيم يا ايشان قولى به ما داده است، بدانند اين گونه نيست.»مصباح چنان كه خود گفته، هيچ گاه به طور رسمى از احمدى نژاد حمايت نكرد. هر چند موضع او براى بسيارى تحليلگران روشن بود. اما ظاهراً آيت الله مصباح همچون اغلب اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه قم كه از شكست نامزد مورد حمايت خود در سال ۷۶ و اختلافات ناشى از آن ماجرا تجربه اندوخته اند، تصميم به سكوت رسمى گرفته بود. سخنرانى يازدهم خرداد ماه مصباح اوج موضعگيرى هاى وى بود. (اين سخنرانى چنان صريح بود كه روزنامه «جمهورى اسلامى» كه به حوزه علميه قم نزديك است و در جريان انتخابات از همين موضع به حمايت از هاشمى پرداخت، اين سخنرانى را حاوى مطالبى دانست كه آن را «با هيچ اصلاحيه اى نمى توان قابل قبول ساخت و آن را با آب زمزم و كوثر هم نمى توان سفيد كرد» - جمهورى اسلامى/ شماره ۷۵۲۴) مصباح يزدى در اين سخنرانى با نقد ديدگاه هاى سياسى مبتنى بر «مصلحت» و طرح اين مطلب كه «بعضى از كانديداهاى بزرگ و مطرح» مصلحت را «فوق اسلام» مى دانند، گفته بود: «كسانى با عنوان آيت الله مى گويند ما بوديم كه ولايت فقيه را درست كرديم تا بتوانيم با شاه مبارزه كنيم و كشور را حفظ كنيم؛ ما امام را به عنوان ولى فقيه در بين مردم ترويج و برايش قائم مقام درست كرديم، شوراى رهبرى را هم ما به رهبرى فردى تغيير داديم؛ بعد هم اگر دلمان بخواهد دوباره عوضش مى كنيم!... نه به ثبات و ابديت احكام اسلامى معتقدند و نه به ولايت فقيه. مصلحت را هم حاكم بر اسلام مى دانند. اگر كسى به تشخيص آنها اعتراض كند، مى گويند اين مجمع تشخيص مصلحت را امام تاسيس فرمودند و ضديت با ما يعنى ضديت با امام و انقلاب؛ آيا اگر اين جور اشخاص را تائيد كنيم واقعاً پيش خدا حجت داريم؟ مخصوصاً وقتى عملكردشان را مى بينيم. كجا در مقابل منكرى موضع گيرى كرده اند؟ كجا در مقابل يك باند فسادى حداقل اظهار تاسف كرده اند؟ كجا در برابر مافياى اقتصادى حاكم بر كشور موضعى گرفته اند؟ آيا ما هم بايد بنشينيم مصلحت سنجى كنيم كه چه كسى سابقه و تجربه اش بيشتر است و به او راى بدهيم؟ فردا پيش خدا مى توانيم جواب بدهيم؟ » مصباح البته نامى از كسى نمى برد، اما در محافل سياسى مصداق گفته هاى وى را هاشمى رفسنجانى تحليل و تفسير كردند. مصباح در اين زمينه حتى به تجارب صدر اسلام هم استناد مى كرد: «مجسم كنيد صحنه روز وفات پيغمبر اسلام صلى الله عليه وآله را؛ عده اى دور هم نشستند و گفتند چه كسى را جانشين پيغمبر كنيم؟ گفتند از پدر پيغمبر بهتر نداريم؛ از كسانى است كه سابقه اى در اسلام دارند، ريش سفيد است، احترام او واجب است. بعدها كسانى گفتند: على! جواب دادند على جوان است، حالا دوران جوانى را بگذراند، نوبت او هم مى رسد. آيا اين خيلى با منطق ما فرقى دارد؟ واقعاً اگر ما آن وقت بوديم اين منطق را نمى پذيرفتيم؟ بايد از آن جريان براى امروزمان عبرت گرفته باشيم، ولى متاسفانه داريم همان منطق را تكرار مى كنيم.»ظاهراً همين اظهارات بود كه بعد از انتخابات «سيدمحمد خاتمى» رئيس جمهورى را واداشت تا در جريان سفر خود به قم بگويد: «نبايد شخصيت هاى انقلاب را لكه دار كرد. حتى اگر مواردى در خصوص اين افراد درست باشد نبايد آن را مطرح كرد، چه برسد به اينكه آنها دروغ باشند و اين براى ما مصيبت بزرگى است... امروز تخريب و تهمت به سادگى آب خوردن صورت مى گيرد و با كمال تاسف اين تخريب ها به نام انقلاب، اسلام و ارزش هاى اسلامى بيان مى شود و متاسفانه ما شاهد اين بوديم كه حتى در شهر مقدس قم به نام دفاع از مكتب اهل بيت تخريب صورت مى گيرد.» اين گفته خاتمى در كنار شايعاتى كه در هفته هاى اخير درباره تخريب هاشمى در قم مطرح بود، او را واداشت تا در سخنرانى در جمع اعضاى كانون طلوع اين مطالب را تكذيب كند: «اگر كسانى تصور مى كنند يا گفته اند كه براى پخش شبنامه و تخريب يك شخصيت، ميلياردها پول در قم خرج شده، هيچ ربطى به بنده ندارد. من بعضى از شبنامه ها را هم ديده ام. ولى خدا شاهد است كه نمى دانم چه كسى اينها را نوشته، چه كسى چاپ و چه كسى پخش كرده است؟»

• آيت الله مصباح و آبادگران
اما در كنار تلاش هايى كه آيت الله مصباح در انتخابات انجام داد، به تدريج روشن مى شود كه او در سه سالى كه از عرصه اول سياست كشور غايب بوده، در حوزه سياست چگونه فعاليت مى كرده است؟ چنانكه مصباح در سخنرانى اخير خود در جمع اعضاى كانون طلوع گفته: «در انتخابات شوراى شهر، يك گروه پيروز شدند كه بنده افراد اصلى آن گروه را كه انسان هاى صادقى هستند، مى شناسم.» از سوى ديگر، در جريان انتخابات هم نشريه پرتو سخن همراه با شاخه شوراى شهر جريان آبادگران تنها حاميان رسمى احمدى نژاد بودند. اين ارتباط نزديك با شعار برگزيده احمدى نژاد در جريان انتخابات يعنى «تشكيل دولت اسلامى» نزديكتر هم شده است. چنانكه نشريه «پرتو سخن» در مقاله اى با عنوان «پس حامى دين كيست؟» ضمن انتقاد از ساير كانديداهاى رياست جمهورى كه در شعارهاى خود به ارزش هاى اسلامى بى توجه بوده اند، نوشت: «قرآن كريم از رئيس جمهور آينده نظام اسلامى مى خواهد كه در راس برنامه خود، اقامه نماز و ساير احكام الهى و تقويت امر به معروف و نهى از منكر را قرار دهد. به طورى كه در پايان دوره رياست جمهورى درصد نمازگزاران افزايش چشمگيرى يابد و فريضه امر به معروف و نهى از منكر احيا شده باشد.» اهميت شعار احمدى نژاد زمانى بيشتر مى شود كه توجه كنيم بحث «مديريت اسلامى» يكى از مباحث كليدى در گفتمان مصباح يزدى به شمار مى رود و به نظر مى رسد با انتخاب احمدى نژاد او جايگاه مشخص و موثرترى در ساختار حكومت پيدا كند.

• مديريت اسلامى از ديدگاه آيت الله مصباح
روزنامه «كيهان» ماه گذشته مقاله اى كوتاه از مصباح يزدى را در صفحات داخلى خود منتشر كرد با عنوان «تبيين مفهوم مديريت اسلامى». مصباح در اين مقاله در جايگاه اصلى خود به عنوان فيلسوفى اسلامى قرار گرفته و كوشيده چارچوبى فلسفى براى مديريت اسلامى ارائه كند. او در بخشى از مقاله خود بر ضرورت «رعايت دقيق اراده تكوينى و تشريعى الهى» در «برنامه ريزى ها و تعيين اهداف و خط مشى ها و حتى در اعمال روش هاى جزيى» تاكيد كرده است. مصباح همچنين نسبت به «تجويز هرگونه بى بندوبارى و هوسرانى به نام دفاع از آزادى» توسط مديريت اسلامى هشدار داده است.مصباح در مقاله خود تاكيد دارد كه در مديريت اسلامى «بايد در تعيين اهداف و خط مشى هاى سازمان و جامعه، اولويت و اصالت را به ارزش هاى معنوى داد و هيچگاه نبايد اصل را فداى فرع و هدف را فداى وسيله ساخت. هرچند مديريت مثلاً مربوط به يك سازمان اقتصادى باشد.» مصباح نكته جالب توجه ديگرى هم در اين مقاله مطرح كرده است: «در مديريت اسلامى بخشى از هزينه ها و نيروهايى كه در نظام هاى ديگر صرف كنترل و بازرسى و اطلاعات و ضداطلاعات مى شود، در راه ارتقاى فرهنگى و رشد معنوى كاركنان به كار گرفته مى شود تا با تقويت روحيه دينى و تقوا و خداترسى، عامل كنترل كننده درونى در افراد به وجود آيد و ضمن تامين اهداف سازمان، رشد و ترقى و تعالى معنوى انسان ها نيز حاصل گردد. بنابراين، در سايه مديريت اسلامى، از يك سوى هزينه هاى سيستم هاى اطلاعاتى كاهش مى يابد و از سوى ديگر سطح فرهنگ و معنويات انسان ها بالاتر مى رود.»




آيت الله مصباح يزدى در يك نگاه*

محمدتقى مصباح يزدى در سال ۱۳۱۳ هجرى شمسى در شهر كويرى يزد ديده به جهان گشود. وى تحصيلات مقدماتى حوزوى را در يزد به پايان رساند و براى تحصيلات تكميلى علوم اسلامى عازم نجف شد ولى بعد از يك سال براى ادامه تحصيل به قم هجرت كرد. از سال ۱۳۳۱ تا سال ۱۳۳۹ ه.ش در دروس آيت الله خمينى شركت كرد و در همين زمان در درس تفسير قرآن، شفاى ابن سينا و اسفار ملاصدرا شاگرد علامه طباطبايى(رحمه الله) بود. وى حدود پانزده سال در درس فقه آيت الله بهجت مدظله العالى شركت داشت. بعد از آن كه دوره درسى ايشان با حضرت امام به علت تبعيد حضرت امام قطع شد، وى به تحقيق در مباحث اجتماعى اسلام، از جمله بحث جهاد، قضا و حكومت اسلامى پرداخت. در مورد مبارزات با رژيم شاهنشاهى، پايگاه شخصى مصباح چنين اطلاعاتى را ارائه مى كند: «وى در مقابله با رژيم معدوم پهلوى حضورى فعال داشت كه از آن جمله، همكارى با شهيد دكتر بهشتى، شهيد باهنر و حجت الاسلام والمسلمين هاشمى رفسنجانى است و در اين بين، در انتشار دو نشريه با نام هاى «بعثت» و «انتقام» نقش داشت كه تمام امور انتشاراتى اثر دوم نيز به عهده معظم له بود.» مصباح يزدى پس از انقلاب در اداره مدرسه حقانى به همراه آيت الله جنتى، شهيد بهشتى و شهيد قدوسى فعاليت داشت و حدود ده سال در آن مكان به تدريس فلسفه و علوم قرآنى پرداخت. از آن پس، چندين دانشگاه، مدرسه و موسسه را راه اندازى كرد كه از مهمترين آنها مى توان از بخش آموزش در موسسه «در راه حق»، «دفتر همكارى حوزه و دانشگاه» و «بنياد فرهنگى باقرالعلوم» نام برد.مصباح يزدى هم اكنون رياست موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى را برعهده دارد. وى در سال ۱۳۶۹ به عنوان نماينده دوره دوم مجلس خبرگان از استان خوزستان و در دوره سوم نيز از تهران به نمايندگى مجلس خبرگان برگزيده شد. وى داراى تاليفات و آثارى در زمينه هاى فلسفه اسلامى، الهيات، اخلاق و عقايد است.
* اطلاعات اين بخش برگرفته از سايت شخصى مصباح يزدى است.