تحليلى از رفتار مشاركت كنندگان در انتخابات نهم رياست جمهورى
سبد احمدى نژاد و سبد هاشمى
محمدرضا سردارى
سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ 
 
	
•	گرچه پوپوليسم در دوم خرداد فردى را بر كرسى رياست جمهورى نشاند كه شعارش جامعه مدنى بود اما همان پوپوليسم در سوم تير بر خاتمى و شعارش غلبه كرد و خاتمى را كه مى خواست با طرح جامعه مدنى به جنگ پوپوليسم برود ناكام گذارد
  
 
گرچه پوپوليسم در دوم خرداد فردى را بر كرسى رياست جمهورى نشاند كه شعارش جامعه مدنى بود اما همان پوپوليسم در سوم تير بر خاتمى و شعارش غلبه كرد و خاتمى را كه مى خواست با طرح جامعه مدنى به جنگ پوپوليسم برود ناكام گذارد .
پوپوليسم انتخابات نهم دو منظر اقتصادى و سياسى داشت كه منظر اقتصادى آن دور اول و منظر سياسى آن در دور دوم بروز كرد. منظر اقتصادى اين انتخابات آراى غيرقابل پيش بينى مهدى كروبى بود كه با شعار پرداخت پنجاه هزار تومان به هر ايرانى بالاى ۱۸ سال آرايى با اختلاف بسيار از آنچه نظرسنجى ها برآورد كرده بودند كسب كرد. طرح اين شعار در تلويزيون ملى و پخش تبليغاتى به شكل ايران چك هاى پنجاه هزار تومانى در برخى مناطق كشور آنقدر تاثيرگذار بود كه برخى از عشاير و روستائيان براساس گزارش هاى رسمى اقدام به معامله با آن كرده بودند. منظر دوم اين پوپوليسم نيز جنگ ساختگى فقر و غنا بود كه با راه يافتن هاشمى و احمدى نژاد به دور دوم تداعى شد. اين منظر نيز گرچه ريشه اى اقتصادى داشت اما با ظاهرى سياسى وارد ميدان شد و بار ديگر توفيق يافت.
اما صرفنظر از اين فرضيات آناليز جزئيات آرا در دور اول و دوم نتايجى به دست مى دهد كه خود محل تامل دارد. در دور نخست انتخابات از مجموع آراى هفت كانديداى حاضر در عرصه رقابت قريب به ۲۹ ميليون راى به دست آمد كه سهم اصلاح طلبان با جمع آراى هاشمى رفسنجانى، كروبى، معين و مهرعليزاده قريب به ۱۶ ميليون و سهم محافظه كاران با جمع آراى احمدى نژاد، قاليباف و لاريجانى قريب به ۵/۱۱ ميليون راى بود. با توجه به ائتلاف جبرى اصلاح طلبان و محافظه كاران در دور دوم انتظار مى رفت اين تناسب آرا حفظ گردد كه نتيجه منطقى آن پيروزى هاشمى رفسنجانى با حداقل چهار ميليون راى در صورت حفظ سقف مشاركت بود. اما اصلاح طلبان پيش از برگزارى دور دوم انتخابات دو نگرانى جدى داشتند. نگرانى نخست حفظ سقف مشاركت مردم در سطح مرحله اول بود و نگرانى بعدى شكنندگى آراى كروبى. به همين خاطر اصلاح طلبان كوشيدند تا با افزودن شعارهايى نظير پرداخت بيمه بيكارى اين بخش را پوشش دهند. اما به رغم آنكه تقريباً سقف مشاركت با اختلاف يك ميليون راى حفظ شد، شاهد نتيجه اى دور از انتظار بوديم بدين معنى هاشمى كه انتظار مى رفت با حداقل ۳ ميليون اختلاف با در نظر گرفتن يك ميليون كاهش مشاركت كنندگان در مرحله دوم رئيس جمهور شود با ۷ ميليون اختلاف نتيجه را به رقيب خويش واگذار كرد؟ يعنى نزديك به ۱۰ ميليون راى در پيش بينى ها انحراف به وجود آمد.
به راستى چرا چنين شد. در پاسخى به اين چيستى كوشيده ايم تا با يك روش آمارى نتيجه اين انتخابات را در تك تك شهرستان ها آناليز كنيم.
روش كار: در اين روش سعى شده تا به طور تقريبى ميزان ريزش آراى اصلاح  طلبان به سبد احمدى نژاد محاسبه شود زيرا پس از اعلام رسمى نتايج آرا در دور دوم به نظر مى رسيد كه تركيب آرا بدين شكل صورت گرفته باشد يعنى تمامى آراى محافظه كاران به علاوه آراى كروبى و بخش بسيارى از آراى مهرعليزاده به سبد احمدى نژاد رفته و آراى معين نيز به طور كامل به سبد هاشمى رفته است اما اين روش محاسبه نشان مى دهد كه چنين اتفاقى رخ نداده است بلكه تقريباً نيمى از آراى مهرعليزاده، حدود يك سوم آراى كروبى و كمتر از ۱۰ درصد از آراى معين به سبد احمدى نژاد رفته است.
در اين روش آراى هاشمى رفسنجانى با آراى محمود احمدى نژاد در دور اول و دوم در تك تك شهرستان ها مقايسه شده است. با اين قياس شهرستان ها به لحاظ رفتار مشاركت به سه دسته تقسيم شدند.
۱- شهرستان هايى كه آراى هاشمى رفسنجانى از آراى احمدى نژاد در مرحله اول بيشتر است اما در مرحله دوم عكس آن صادق مى شود. در اين شهرستان ها ابتدا اختلاف درصد آراى اين دو كانديدا را در مراحل اول و دوم به دست آورده و با يكديگر جمع كرديم و ضريب به دست آمده را با درصد آراى پنج كانديداى بازمانده در مرحله اول مقايسه كرديم. همچنين با توجه به ميزان آراى احمدى نژاد در مرحله دوم فرض گرفتيم كه تقريباً كليه آراى قاليباف و لاريجانى به سبد احمدى نژاد رفته است لذا پس از محاسبه مجموع درصد آراى اين دو كانديدا در شهرستان مفروض اختلاف ضريب به دست آمده از جمع اختلاف آراى هاشمى و احمدى نژاد در مراحل اول و دوم را با جمع درصد آراى قاليباف و لاريجانى محاسبه كرديم و فرض گرفتيم كه هر يك از اين كانديداها در شهرستان مذكور آراى بيشترى كسب كرده باشد مى تواند آراى بيشترى را به سبد احمدى نژاد ريخته باشد. لذا براساس اين فرض سهم هر يك از اين سه كانديدا را محاسبه و سپس با كسر آن از آراى صحيح به دست آمده در مرحله اول آراى تقريبى هر كانديدا را كه به سبد احمدى نژاد رفته است محاسبه كرديم. به طور مثال در شهرستان مفروض در مرحله اول هاشمى رفسنجانى با كسب ۴۰ درصد آرا از رقيب خويش يعنى احمدى نژاد با ۲۵ درصد آرا پيشى گرفته است اما در مرحله دوم آراى احمدى نژاد ۶۵ درصد و هاشمى ۳۰ درصد است. از سوى ديگر مهدى كروبى ۱۵ درصد، قاليباف ۱۳ درصد، معين ۱۱ درصد، لاريجانى ۱۱ درصد و مهرعليزاده ۲ درصد آرا در مرحله اول به خود اختصاص داده اند. شيوه محاسبه به شرح ذيل است.
ضريب اختلاف آرا
۴۰= (۳۰-۶۵)+(۲۵-۴۰)
ضريب آراى اصلاح طلبان
۲۲= (۵+۱۳)-۴۰
آراى ريخته شده كروبى به سبد احمدى نژاد= يك درصد آراى صحيح شهرستان مفروض در مرحله اول* ۱۵
آراى ريخته شده معين به سبد احمدى نژاد= يك درصد آراى صحيح شهرستان مفروض در مرحله اول * ۷
در اين شهرستان مفروض چون آراى كروبى از ساير اصلاح طلبان بيشتر است كليه آراى وى به علاوه ميزانى از آراى معين كه بتواند ضريب ۲۲ را تكميل نمايد محاسبه كرديم.
۲- شهرستان هايى كه آراى احمدى نژاد هم در مرحله نخست و هم در مرحله دوم از هاشمى بالاتر است. در اين شهرستان نيز ابتدا اختلاف آرا در مراحل اول و دوم جمع و سپس از يكديگر كسر كرديم و پس از كسب ضريب به دست آمده به همان شيوه بالا عمل كرديم.
۳- شهرستان هايى كه آراى هاشمى هم در مرحله اول و هم در مرحله دوم از احمدى نژاد بالاتر است. در اين شهرستان ها عمدتاً يا ريزش آرايى وجود نداشته است يا چنانچه هم وجود داشته باشد به قدرى ناچيز است كه در نتيجه محاسبه تاثيرگذار نخواهد بود. با محاسبات انجام گرفته نتيجه گرفتيم كه از مجموع آراى مهدى كروبى در مرحله اول به طور تقريبى ۰۰۰/۶۰۰/۱ راى، محسن مهرعليزاده ۰۰۰/۶۳۰ راى و مصطفى معين ۰۰۰/۳۳۰ راى به سبد احمدى نژاد رفته است كه مجموع آن ۰۰۰/۵۰۰/۲ راى است يعنى به طور تقريبى ۰۰۰/۵۰۰/۲ راى از مجموع آراى اصلاح طلبان يعنى آراى كسانى كه در مرحله دوم از هاشمى رفسنجانى حمايت كردند به سبد رئيس جمهور منتخب رفته است.
مجموع آراى كروبى و مهرعليزاده نشان مى دهد كه آراى اين دو كانديدا كمكى به آراى هاشمى نكرده است و تنها آراى معين به سبد هاشمى رفته است گرچه اين فرض نيز محتمل است كه دو سوم ديگر آراى كروبى نيز به سبد هاشمى رفته باشد و آراى معين به سمت هاشمى سوق نيافته باشد. اما هرچه است نزديك ۳ ميليون راى در دور دوم وجود دارد كه آرايى منفعل نام گذارى مى شوند و به يك معنا آرايى است كه برخلاف انتظار به رغم حضور در مرحله اول در مرحله دوم پاى صندوق نرفته اند. با اين فرض بايد اذعان كرد كه در مرحله دوم افراد جديدى با انگيزه هاى جديد وارد بازى انتخابات شده اند و در نيمه دوم اين رقابت نتيجه را به نفع احمدى نژاد رقم زدند. اما قدر مسلم نمى توان تصور كرد بيش از رقم ۰۰۰/۵۰۰/۲ راى از سبد اصلاح طلبان به سبد احمدى نژاد رفته باشد.
با قبول فرض نخست نتيجه اين انتخابات به دو موضوع اساسى گره خورده است. موضوع نخست آرايى است كه اصلاح طلبان به سبد احمدى نژاد ريخته اند. اتفاقى كه اگر عكس آن روى مى داد يعنى براساس تصور اوليه از ائتلاف اين آرا به سبد هاشمى مى رفت اختلاف آراى هاشمى و احمدى نژاد به حداقل ممكن مى رسيد. اين اتفاق به خوبى نشان داد كه مفاهيم حزبى و ائتلاف هاى سياسى در ايران پديده هاى تازه و امتحان پس نداده است. در ايران براى نخستين بار بود كه شاهد يك رقابت جدى چند قطبى در انتخابات رياست جمهورى بوديم كه انتخابات را به دور دوم كشاند. بنابراين نبايد انتظار مى داشتيم كه ائتلاف ها همچون جوامعى كه سال ها اين قواعد را تمرين كرده اند نتيجه دهد.
اما موضوع دوم اهميتى به مراتب بيش از موضوع نخست دارد يعنى بررسى همان آراى منفعل يا آرايى كه به اصلاح طلبان تعلق داشت ولى در دور دوم به پاى صندوق راى حاضر نشدند. مقصود از اين آرا كه به طور تقريبى سه ميليون راى است كسر مجموع آراى كروبى، معين و مهرعليزاده در مرحله اول از مجموع آرايى است كه اين سه كانديدا در مرحله اول و دوم به سبد احمدى نژاد و هاشمى ريخته اند و همچنين كسر ميزان شركت كنندگان در مرحله اول از مرحله دوم است. اما عدم حضور اين افراد، پيامد ديگرى دارد و نشان مى دهد در مرحله دوم سه ميليون راى جديد كه در مرحله اول انتخابات حضور نداشته است وارد بازى و معادله شده است، سه ميليونى كه اگر بى طرف مى ماند و حداقل آنكه پاى صندوق راى حاضر نمى شد با احتساب عدم ريزش آراى اصلاح طلبان به سود احمدى نژاد نتيجه انتخابات را به سود هاشمى رقم زده بود. بنابراين شناخت اين طيف و شناخت انگيزه هاى آن بايد حائز اهميت باشد.
خلاصه بايد گفت كه سه حالت براى شناخت اين طيف و انگيزه هايشان متصور است كه ما فقط بدان اشاره كرده و قضاوت را بر عهده خوانندگان مى گذاريم.
حالت نخست آن كه اين سه ميليون راى صرفاً به خاطر دلخورى از هاشمى رفسنجانى به سبد احمدى نژاد رفته است يعنى همچنان كه برخى از اصلاح طلبان چنين عنوان مى كردند كه انتخاب هاشمى به احمدى نژاد ارجح است در ميان برخى از توده هاى مردم باور متفاوتى وجود داشت. برخى هنوز هم معتقد بودند كه هاشمى هزار دستان نظام است و حتى در ايام تبليغات انتخاباتى در دور دوم بر اين باور بودند كه هاشمى خود فضايى به وجود آورده است تا با راى بالا رئيس جمهور شود. بخش ديگرى نيز به هرحال وابسته به جريانى بودند كه از ميان روحانى و مكلا، مكلا را برگزيدند. در واقع مى توان گفت كه محافظه كاران برخلاف ۸ سال پيش كه اصرار داشتند كانديد آنها روحانى باشد و يك روحانى سكان رياست جمهورى را در دست گيرد در اين دوره كاملاً متفاوت عمل كردند و با شناخت بهتر از افكار عمومى عمدتاً كانديداهايى را وارد رقابت كردند كه هم به لحاظ ميانگين سنى جوان بودند و هم وارث نقد جامعه بر عملكرد روحانيت از انقلاب اسلامى نبودند. اما برعكس اصلاح طلبان دو كانديداى روحانى با پاشنه آشيل بالا و ميانگين سنى بالا وارد عرصه انتخابات كردند.
حالت دوم نيز اين ادعا را طرح مى كند كه راى راى دهندگان جديد به اصطلاح «راى خلف» بوده است يعنى اين افراد از موضع نقد به نظام به احمدى نژاد راى داده اند زيرا به زعم خويش وى موجب بى ثباتى و هاشمى موجب تثبيت نظام مى شد و حالت سومى نيز وجود دارد كه آن احتمال بروز تخلفاتى است كه بعضاً ادعاهايى نيز بر آن مترتب است.
اما اگر بخواهيم در اين زمينه قضاوتى نماييم بهتر است بگوييم جز اين سه حالت، توصيف ديگرى در رفتار راى دهندگان دور دومى نمى توان تصور كرد. همچنين مى توان پذيرفت اين سه حالت هر يك به سهمى در اين سه ميليون آرا شريكند و به ترتيب از حالت اول تا سوم سهم بيشترى را به خود اختصاص مى دهند.
 منبع: شرق