تمامى مسئوليت شكست را مى پذيرم
گفت وگوى محمدرضا خاتمى، دبيركل جبهه مشاركت درباره تحليل انتخابات و آينده حزب
گفت و گوی محمدرضا خاتمی
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۴
 
 
  
 
شماره جديد خبرنامه داخلى جبهه مشاركت منتشر شد. اين نخستين شماره پس از اعلام نتايج انتخابات و شكست اصلاح طلبان است و به طور طبيعى بخش عمده آن به تحليل انتخابات و چرايى شكست اختصاص يافته است. تاكيد اصلى در مطالب اين خبرنامه بر ضرورت گسترش، تقويت و انسجام بخشيدن به تشكيلات حزبى است. مصاحبه با «محمدرضا خاتمى» دبيركل جبهه مشاركت هم حول تحليل انتخابات و ارزيابى آينده اين حزب انجام گرفته كه به دليل اهميت آن در «شرق» نيز منتشر مى شود.
•••
•آقاى خاتمى! در تحليل نتايج انتخابات رياست جمهورى معمولاً از دو زاويه بحث مى شود. اول از زاويه بحث هاى ساختارى كه در اين انتخابات مطرح شد و دوم از اين منظر كه چرا شعارهاى اصلاح طلبان در اين انتخابات جواب نداد و آيا اين مسئله به ضعف سازماندهى آنها ارتباط داشت و يا اصولاً شعارهاى آنها مطلوب جامعه نبود. جبهه مشاركت در اين دو زاويه تحليلى تاكنون به چه نتايجى رسيده است؟
نكته اصلى از نظر ما اين است كه بايد در تحليل انتخابات ميان مرحله اول و دوم تفاوت قايل شد. ما معتقديم مبناى اصلى تحليل بايد مرحله اول انتخابات باشد كه در آن رقابت تنگاتنگ و سختى را شاهد بوديم. در اين مرحله ديديم كه آرا شكسته شد و هر كدام از كانديداها به سهم خود بخشى از اين آرا را كسب كردند. اين مسئله نشان مى دهد كه جامعه ما چند صدايى شده و تنوع خواست ها و مطالبات بسيار زياد است. هر يك از كانديداها در مرحله اول هم نماينده بخشى از خواست هاى جامعه بودند. در واقع در مرحله اول انتخابات، يك اكثريت پيروز نداشتيم. همه اقليت بودند و در اين ميان، اقليتى گوى سبقت را ربود و با راهيابى به دور دوم، پيروز انتخابات شد. اما اينكه چرا اين اقليت توانست بر ديگر اقليت ها پيروز شود، همان مسئله اى است كه ما به آن اعتراض داريم. اين اقليت پيروز حتى از سازماندهى سنتى و تاريخى راست هم برخوردار نبود. و بنابر تحليلى كه در روز دوشنبه قبل از انتخابات مرحله اول ارايه شد، بخش هايى از جناح سنتى هم كه پايگاه هاى شناخته شده خود را دارند، آراى خود را به نفع اين جريان به صندوق ها ريختند. البته در كنار اين بحث ساختارى، اعتراض به تقلب هم وجود داشت. البته اين مسئله جديدى نيست. چرا كه انتخابات ما به خاطر شكل آن كه اشخاص با شناسنامه راى مى دهند و كارت الكترال وجود ندارد، از ابتداى انقلاب مشكل داشته است. اما چون رقابت جدى نبوده و يا همچون انتخابات دوم خرداد انتخابات رقابتى با فاصله زياد در نتايج همراه شد، اين مسايل اثرى نداشت. اما در مرحله اول انتخابات اين دوره كه رقابت تنگاتنگ و نزديك بود، از رانت تقلب هم استفاده شد. اما در اين باره هم كه چرا اصلاح طلبان نتوانستند به پيروزى برسند، ما به تحليل هايى رسيده ايم.
•در تحليل هاى شما جايگاه اين راى ۴ ميليونى كجاست؟ آيا با توجه به مجموعه ابزارها، امكانات و محدوديت هاى اصلاح طلبان و نيز فضاى اجتماعى و سياسى كشور اين راى را راضى كننده مى بينيد و اگر نه، فكر مى كنيد چرا راى دكتر معين از ۴ ميليون فراتر نرفت؟
از نظر ما راى دكتر معين كانديداى اصلاح طلبان پيشرو در اين انتخابات، راضى كننده نيست ولى نااميد كننده هم نيست. ما فكر مى كنيم اين يك راى عبرت آموز بود كه اگر درست تحليل و بر مبناى اين تحليل عمل شود، مى تواند به موفقيت ها در آينده بيانجامد. با اين تفسير، ما فكر مى كنيم همين راى ۴ ميليونى هم ارزشمند است. چرا كه ما در اين دوره از انتخابات شايد براى اولين بار در تاريخ كشور توانستيم نشان دهيم كه و خالص نيروهاى دموكراسى خواه چقدر است و توانستيم و اين نيروها را با ساير نيروهاى جامعه قياس بيم. با اين حال، ما فكر نمى كنيم كه اين ۴ ميليون نفر كل نيروهاى دموكراسى خواه كشور را تشكيل دهند. ما اگر بهتر عمل مى كرديم و مشكلات كمترى داشتيم، قطعاً مى توانستيم آراى بيشترى به دست آوريم و به جاى يكى از دو كانديداى نهايى به دور دوم انتخابات برويم. اما عواملى كه مى توانست راى ما را از ميزان فعلى بالاتر ببرد، عبارت بود از:
۱- توجه بيشتر به سازماندهى: ما اگر تشكيلات قوى ترى در كشور داشتيم، قطعاً در اين انتخابات مى توانستيم پيروز باشيم. البته اين به معناى آن نيست كه ما به سازماندهى تشكيلات خود توجه نداشته ايم. اما اين مسئله در سال هاى گذشته در صدر توجهات ما نبوده است. به همين خاطر است كه ما اكنون بيش از همه بر گسترش، تقويت، انسجام و سازماندهى تشكيلات تأكيد داريم.
۲- ادبيات انتخاباتى: ما در انتخابات بر مسئله «دموكراسى خواهى» تأكيد داشتيم. الان هم ما معتقديم كه دموكراسى  نياز اول جامعه است اما به نظر مى رسد اين مسئله براى بخشى از جامعه ملموس نباشد. ضعف ما اين بود كه نتوانستيم شعار دموكراسى  را با خواست روزمره مردم ارتباط دهيم. اكنون هم با وجود شكست در انتخابات، ما از دموكراسى خواهى دست بر نمى داريم اما تلاش مى كنيم مردم اهميت مسئله دموكراسى در روند عادى دگى خود را احساس كنند.
۳- نداشتن رسانه: محدوديت رسانه اى طى سال هاى گذشته همواره براى جبهه مشاركت مسئله ساز بوده است. در اين سال ها ۵ روزنامه ما توقيف شده است. در اين انتخابات هم تا حدود سه ماه قبل از انتخابات روزنامه اى نداشتيم كه در نهايت هم روزنامه «اقبال» قبل از مرحله دوم انتخابات توقيف شد. اين مسئله باعث شده كه ما در ارتباط خود با بدنه اجتماعى و طبقات مختلف جامعه ضعف داشته باشيم. البته عامل اين توقيف ها جاى ديگرى است و به تشكيلات حزبى ربطى ندارد اما نتيجه آن باعث شده ما ارتباط كافى با جامعه نداشته باشيم كه اين مسئله خود را در انتخابات نشان داد و اگر در آينده حاكميت اجازه ندهد رسانه خود را داشته باشيم قطعاً به راهكارهاى نوين و با گستره بيشتر رو خواهيم كرد.
•شما در صحبت هايتان اشاره كرديد كه شعار دموكراسى  خواهى اصلاح طلبان با مطالبات روزمره مردم پيوند نخورد. آيا شما قبل از انتخابات اين مسئله را نمى دانستيد كه بايد شعار ملموس ترى مثلاً در حوزه اقتصادى بدهيد؟ آيا اين تحليل سختى بود؟
اولاً بايد بگويم كه برنامه انتخاباتى آقاى معين داراى شعارهاى اقتصادى هم بود اما عملاً اين شعارها تحت الشعاع برنامه هاى سياسى و امور ديگر قرار گرفت و از ديد جامعه پنهان ماند. با اين حال، نقد شعار هم درست است كه از قبل مى شد توجه بيشترى به ملموس ساختن شعارهاى سياسى دكتر معين براى جامعه داشت. با اين وجود، من فكر نمى كنم مشكل اصلى فقدان چنين شعارى بود. يعنى لزوماً اگر ما شعار ملموس اقتصادى هم طرح مى كرديم، معلوم نبود بتوانيم آن را به گوش مردم برسانيم و شايد معضل موجود در ارتباط اصلاح طلبان پيشرو با مردم، مانع موفقيت اين شعار مى شد. به هر حال، آنچه روشن است اين كه جبهه مشاركت به عنوان يك حزب بايد براى هر طبقه اجتماعى پيام مشخص و ملموسى داشته باشد و در درازمدت بتواند اين برنامه ها را به مردم معرفى كند.
•يعنى شما فكر مى كنيد تنها نداشتن رسانه باعث شد پيام دكتر معين به جامعه نرسد؟ به هر حال، توقيف روزنامه هاى جبهه مشاركت مسئله جديدى نيست ...
گمان ما اين بود كه روشنفكران، دانشگاهيان، دانشجويان و مجموعه نخبگان حامل پيام دموكراسى خواهى مى شوند و آن را به جامعه منتقل مى كنند. متأسفانه موتور اين حركت روشن نشد و پيام ما نتوانست به طبقات اجتماعى برسد.
•چرا اين موتور روشن نشد؟ آيا شكاف بين روشنفكران و مردم بود يا شكاف و بى اعتمادى ميان اصلاح طلبان و روشنفكران؟
شخصاً فكر مى كنم شكاف روشنفكران و جامعه در كشور ما چندان عميق نيست و يا حداقل اين شكاف در حال حاضر از سال ۷۶ عميق تر نشده است. به نظر مى رسد اتفاقى كه افتاده اين است كه انگيزه نخبگان و روشنفكران براى «سياست ورزى» در جامعه ما به دلايل مختلف كمرنگ شده است. اين مسئله هم دلايل مختلفى داشت. يكى از كدر كردن نتايج، سابقه ۸ سال فعاليت اصلاح طلبان درون حكومت و جامعه بود. اصلاح طلبان هم در اين سال ها نتوانستند به يك كلام، خط مشى و يا حتى تئورى واحدى دست پيدا كنند. اين البته بدان معنا نيست كه اصلاح طلبان تئورى نداشته اند. بلكه بايد گفت كه هر طيف جريان اصلاحات براى خود يك تئورى داشت و همين «تعدد تئورى» باعث شد تا بخش هاى مختلف روشنفكران و نخبگان با تعاريف و راهبردهاى متفاوتى از اصلاحات مواجه شوند و به همين خاطر، تكليف خود را با طيف هايى كه معتقد به سياست ورزى و استفاده از ظرفيت هاى موجود بودند روشن نكردند و اين ابهام مسئله ساز شد.
•شما به عنوان يك حزب آيا اقدامى براى گفت وگو با نخبگان براى انتخابات رياست جمهورى داشتيد تا ابهام آنها در مورد ضرورت «سياست ورزى» برطرف شود؟
بله. ما جلساتى با طيف هاى مختلف روشنفكران و نخبگان داشته ايم. اين جلسات بعد از انتخابات مجلس هفتم شروع شد. حتى راه اندازى نشريه «آئين» هم با همين انگيزه بود كه چنين ارتباطى برقرار شود. البته براى چنين بحث ها و جلساتى زمان بيشترى نياز بود. به همين خاطر هم، فكر مى كنم ما در اين انتخابات بيش از توقع خودمان با اقبال روشنفكران و نخبگان از طيف ها و نحله هاى مختلف فكرى مواجه شديم كه اين مى تواند سرمايه اى براى فعاليت هاى آينده باشد.
•در مورد دانشجويان چطور؟ فكر مى كنيد تا چه حد توانستيد با آنها ارتباط برقرار كنيد؟
فكر مى كنم يكى از نقاط قوت ما در اين انتخابات آن بود كه توانستيم با بدنه دانشجويى ارتباط برقرار كنيم، گرچه در جريان اين ارتباط توافق كامل در مورد شركت در انتخابات حاصل نشد. اين مسئله البته نتايج زيادى براى آينده ما به همراه داشت. ما از اين پس با جنبش دانشجويى روبه رو هستيم كه ماهيت آن با آنچه در دوم خرداد داشت متفاوت است.
•يعنى چه؟
به نظر ما جنبش دانشجويى پيش از اين، چه در قالب دفتر تحكيم وحدت و چه در قالب هايى جز آن ماهيت سياسى خاص خود را داشت كه اين ماهيت الان دارد تغيير مى كند و ديگر وجه غالب اين جنبش در دانشگاه هاى سياسى به معناى مصطلح آن نيست. درست است كه جريان دانشجويى به عنوان يك جريان اما تابلوى سياسى اين جريان تغيير كرده و الان اعتراضات و مطالبات مؤثر در روند سياسى كشور در آينده هم نقش خواهد داشت خود را با تابلوهاى ديگر مطرح مى كند. البته اين بحث گسترده اى است كه بايد در جاى خود به آن پرداخت.اما به هر حال، اين تغيير ماهيت كه پيش از اين هم براى ما رخ نشان داده بود، در انتخابات خود را آشكار ساخت. به همين خاطر هم، ما الان بيش از قبل اعتقاد داريم كه به عنوان يك جريان حزبى نبايد درون دانشگاه فعاليت سياسى كنيم. اما در عين حال، در حزب بر روى دانشجويان علاقه مند به فعاليت سياسى و اجتماعى باز است تا چه در قالب شاخه جوانان و يا ساير اركان حزب از توان و فكر آنها بهره ببريم.
•حالا با اين درس هايى كه از انتخابات گرفته ايم، چه اقدام عملى را در دستور كار داريد؟ چطور مى خواهيد با روشنفكران و همين طور جامعه ارتباط برقرار كنيد؟
ما بايد در دو سطح عمل كنيم. يكى در سطح روشنفكران و نخبگان كه در نظر داريم با شكل دادن ساختارى نظير اتاق فكر از ايده هاى آنها براى شناخت بيشتر و علمى جامعه بهره گيريم و از اين طريق براى تدوين نظرات و برنامه هاى حزب استفاده كنيم. اين مسئله به برقرارى ارتباطى وثيق ميان حزب با نخبگان نياز دارد. از طرف ديگر، به دنبال گسترش تشكيلات هستيم تا با طبقات مختلف جامعه ارتباط داشته باشيم.
•آيا اين «گسترش تشكيلات» تا به حال اجرا شده و يا در سطح شعار مانده است؟
گسترش تشكيلات از كنگره سال قبل در دستور كار حزب بوده است. در شوراى مركزى هم اين مسئله مورد بحث قرار گرفت و برنامه ريزى هاى لازم انجام شد. برنامه ما اين بود كه از فرصت انتخابات كه در آن نيروهاى فعال جمع و شناسايى مى شوند، براى سازماندهى در اركان مختلف حزب و به ويژه شاخه ها استفاده كنيم. اين مسئله اى بود كه البته در يك سال گذشته پيگيرى شده، اما بعد از انتخابات شدت بيشترى گرفته است.
•در مورد ارتباط با نخبگان چطور؟
بحث ارتباط با روشنفكران و نخبگان هم پس از انتخابات شوراها شروع شد. نشست هاى مختلفى انجام گرفت كه البته محدود و نامنظم بود. ما در نظر داريم ارتباطمان با نخبگان از سطح نشست و جلسه فراتر رود و به سمتى برويم كه ديدگاه ها و ايده هاى نخبگان را درون ساختار حزب معنا كنيم و بر مبناى آنها راهكارهاى اجرايى براى فعاليت خود پيدا كنيم.
•فكر مى كنيد جبهه مشاركت با شعارهايى كه مى دهد، مى تواند اين نيروها را جذب كند؟
ببينيد! خود اين حادثه اى كه در انتخابات نهم رياست جمهورى افتاد، به يك معنا پيروزى ديدگاهى بود كه جبهه مشاركت بعد از انتخابات مجلس هفتم مطرح كرد. ديدگاهى كه مى گفت: «سياست ورزى هم ممكن است و هم مفيد». ما در اين انتخابات شاهد بوديم افراد از نحله هاى مختلف روشنفكرى به درستى اين خط مشى پى بردند و دريافتند كه براى مؤثر بودن در جامعه بايد «بازيگر» بود و نه «تماشاگر». اقبالى كه روشنفكران و نخبگان براى سياست ورزى در اين انتخابات از خود نشان دادند، فرصتى براى ماست تا در آينده كارهاى مهمترى را انجام دهيم. اين فرصتى براى خود آنها هم هست كه يا به شكل مستقل و يا در ارتباط با جبهه مشاركت و يا ساير احزاب طرفدار آزادى و دموكراسى فعال شوند و انگيزه خود را براى سياست ورزى فعالانه و پيگيرانه در عرصه عمومى نشان دهند.
•آقاى خاتمى! يكى از مباحثى كه در جريان انتخابات رياست جمهورى مطرح شد، بحث تشكيل جبهه دموكراسى خواهى و حقوق بشر بود كه به حمايت نهضت آزادى و ملى -مذهبى ها از دكتر معين انجاميد. بحث اين جبهه هر چند با استقبال زيادى در نزد دانشجويان، فعالان سياسى و گروه هاى مختلف جامعه همراه شد، با ابهاماتى هم همراه شد، از جمله اينكه بعضاً گفته شد كه برخى احزاب حامى دكتر معين در جريان اين بحث نبوده اند. مى شود مقدارى درباره اين مسئله توضيح دهيد؟
موضوع تشكيل جبهه دموكراسى خواهى و حقوق بشر خيلى قبل تر از انتخابات مطرح بود و البته از ابتدا هم، ابهاماتى در مورد آن وجود داشت. بحث اصلى آن بود كه اصل اين قضيه، خوب است. يعنى اينكه همه نيروهاى اصلاح طلب درون و برون حاكميت را كه مى خواهند در چارچوب هاى قانونى و به شكل مسالمت آميز براى تحقق دموكراسى و حقوق بشر در كشور فعاليت كنند، متحد شوند. اين اصلى بود كه قبلاً هم پذيرفته شده بود اما در عين حال، اين مسئله هم وجود داشت كه بايد چارچوب هاى نظرى و عملى اين جبهه، كاركرد آن و نيز رابطه عملى آن با احزاب عضو روشن شود. همين طور درباره پايه گذاران و تشكيل دهندگان اين جبهه بحث هايى وجود داشت. در مورد اينكه هدف اين جبهه فعاليت سياسى و انتخاباتى است و يا صرفاً دفاع از دموكراسى و حقوق بشر و گسترش آنها هم، باز بحث  وجود داشت و دارد. حركتى كه در جريان انتخابات انجام شد، بخشى از اين ابهامات را برطرف كرد يعنى پايه گذاران جبهه و بخشى از اهداف آن مشخص شد، ولى كل ابهامات هنوز برطرف نشده است. به همين خاطر با دوستان كه مسئله را پيگيرى مى كردند، توافق شد كه روى مسائلى توافق اصولى شكل بگيرد تا بعد از انتخابات جزئيات بحث پيگيرى شود. الان هم، اين مسئله درون احزاب و گروه هاى عضو جبهه مورد بحث قرار گرفته تا در آينده نزديك حداقل هاى مورد توافق استخراج شود و جبهه بتواند براساس پايه و اساس محكمى وارد عرصه شود.
•در انتخابات اين دوره شاهد بوديم كه جبهه دوم خرداد عملاً از هم فروپاشيد و اين جبهه با ۳ كانديدا در عرصه انتخابات حاضر شد. با توجه به شكل گيرى جبهه دموكراسى خواهى و اين مسئله كه الان جبهه مشاركت بيشتر قالب يك حزب اپوزيسيون را پيدا كرده، آيا شما فكر نمى كنيد عمر جبهه دوم خرداد تمام شده و جبهه دموكراسى خواهى بايد جايگزين آن شود؟
ما هنوز در اين باره داريم بحث مى كنيم. به نظر ما جبهه دموكراسى خواهى نبايد يك ائتلاف انتخاباتى باشد بلكه هدف آن بايد بسط، گسترش و پايش دموكراسى و حقوق بشر در جامعه و ارائه راهكارهايى براى تحقق اين دو مسئله اساسى باشد. اين هدف اصلى جبهه خواهد بود و لزوماً تشكيل آن به معنى داشتن كانديدا و ليست انتخابات مشترك از سوى احزاب عضو آن در آينده نيست بدين ترتيب، هر حزب عضو جبهه دموكراسى خواهى مى تواند در ائتلاف هاى سياسى و انتخاباتى ديگر شركت كند. در مورد جبهه دوم خرداد (جبهه اصلاحات) هم، ما كار آن را تمام شده نمى دانيم. الان هم جلسات هفتگى جبهه اصلاحات ادامه دارد. با اين حال، ما فكر مى كنيم كه جبهه اصلاحات با توجه به شرايط موجود بايد بسط بيشترى پيدا كند و نيروهاى بيشترى را در برگيرد. به همين خاطر، ما معتقد به تغيير ساختار جبهه اصلاحات هستيم اما به دنبال حذف يا جايگزينى آن با جبهه دموكراسى خواهى نيستيم.
•آقاى خاتمى! با وجود آنكه دكتر معين نتوانست در انتخابات پيروز شود، اما شعارهايى را مطرح كرد كه از احزاب حامى ايشان انتظار مى رود حتى با وجود شكست در انتخابات، در جهت تحقق آن حركت كنند كه مهمترين آنها بحث «حقوق بشر و دموكراسى خواهى» بود. جبهه مشاركت چه برنامه اى در اين زمينه دارد؟
در مورد شعارهاى انتخاباتى دكتر معين و ستاد ايشان، بايد گفت كه اين شعارها الزاماً شعار جبهه مشاركت نيست بلكه شعارهاى ستاد دكتر معين و جمع گسترده نيروهايى است كه در آنجا فعال بوده اند، ما هم به عنوان حزب تنها عضوى از آن ستاد بوديم و بر روى حداقل ها توافق داشتيم. البته ما با هيچ يك از شعارهاى دكتر معين مخالف نيستيم اما لزوماً همه آن شعارها اولويت كارهاى ما نيست. در اين ميان، شعار «دموكراسى و حقوق بشر» از جمله شعارهاى دكتر معين است كه براى جبهه مشاركت در اولويت قرار دارد و در جهت تحقق آن حركت مى كنيم. البته ما اين مطلب را هم اعلام مى كنيم كه نمى توانيم معجزه كنيم. به هر حال، ما زمانى كه مجلس ششم را در اختيار داشتيم، از امكانات آن براى دفاع از حقوق شهروندان و بسط دموكراسى استفاده كرديم، زمانى كه نشريه هم داشتيم، چنين كرده ايم. حالا هم كه هيچ نداريم، از امكانات حزبى خود در اين جهت استفاده مى كنيم و به عنوان منتقدين جدى ناقضان حقوق بشر و مخالفان دموكراسى  عمل خواهيم كرد و از همه امكانات قانونى خود در اين جهت استفاده مى كنيم. البته كسى نبايد از ما توقع داشته باشد كه جلو دان رفتن كسى را بگيريم اما ما تعهد مى كنيم كه مقابل نقض حقوق شهروندان ساكت ننشينيم و از همه امكانات نظير شكايت به مراجع ذى ربط پيگيرى حقوقى و مدنى و حتى در صورت لزوم بين المللى فروگذار نكنيم.
•برگرديم به بحث تشكيلات و سازماندهى. يكى از مسائلى كه در اين انتخابات مطرح شد ضعف تشكيلات حزبى جبهه مشاركت در استان ها بود. اين مسئله وقتى بيشتر مطرح شد كه در بررسى هاى انجام شده، مشخص شد در برخى استان ها كه دكتر معين راى خوبى نداشته، در يك شهرستان خاص همان استان كه چند نفر به شكل فعالانه عمل كرده اند، ايشان راى اول را كسب كرده است. وجود چنين مسائلى نوعى باگرى در تشكيلات حزب را جدى ساخته است. چه برنامه اى در اين زمينه داريد؟
مدت هاست اين مسئله مورد توجه ما بوده كه اگر مى خواهيم كار دامنه دار و موفق سياسى كنيم، به سازمان قوى حزبى نياز داريم. البته تشكيل چنين سازمانى كار آسانى نيست. اما به هر حال، الان و با فراغت بيشترى كه كادرهاى تشكيلات پيدا كرده اند، امكان اين اقدام بيشتر خواهد بود. به ويژه آنكه در جريان انتخابات بسيارى نيروهاى جديد شناسايى شدند و يا برخى نيروها كه مدتى از حزب فاصله گرفته بودند، مجدداً فعال شدند. در عوض، برخى نيروها كه يك رنگى لازم را با حزب نداشتند، يا خود راهشان را جدا كردند، كمااينكه افرادى از تشكيلات در انتخابات از نامزدهاى ديگرى حمايت كردند كه حزب همكارى خود را با آنها قطع خواهد كرد. مجموعه اين مسائل باعث خواهد شد تا جبهه مشاركت در دوره جديد، پوست اندازى كند. اين پوست اندازى چه در مورد نيروهاى حزب و چه در مورد راهبردها و تاكتيك هاى حزب خواهد بود. اين پوست اندازى به ما كمك مى كند تا در كنار سرمايه اى كه از ۸ سال تجربه فعاليت درون حكومت داشته ايم، بهتر استفاده كنيم تا در آينده جبهه مشاركت بار ديگر بتواند از مؤثرترين و كارآمدترين احزاب كشور باشد. البته همين الان هم جبهه مشاركت اين موقعيت را دارد. چرا كه ما معتقديم رقيب ما در اين انتخابات يك حزب شناسنامه دار و متعارف سياسى نبود.
•اصلى ترين نقاط ضعف چه بوده؟
اول اينكه در بخشى از نقاط كشور ما نيروهاى فعال وقت گذارى نداشته ايم؛ چرا كه همان طور كه شما هم گفتيد در شهرهايى كه ما چنين نيروهايى داشته ايم، نتيجه هم گرفته ايم. بعضى نيروهاى فعال ما هم از نبود حمايت لازم توسط ستاد مركزى رنجيده  بودند و به دليل كافى نبودن حمايت ها نخواستند يا نتوانستند بهتر از اين عمل كنند. به همين خاطر ما در نظر داريم سيستمى درون تشكيلات طراحى كنيم كه به وسيله آن بتوانيم از نيروهاى خود در برابر مشكلات مختلف حمايت كنيم. نقطه ضعف ديگر ما مسائل مالى بود كه در اين انتخابات ضربه سختى به ما وارد كرد. در كنار اين مسائل، ضعف هايى هم در حوزه هاى آموزش، كادرسازى و سخت افزارى تشكيلات داريم كه بايد برطرف شود.
•به مسائل مالى اشاره كرديد. چرا جبهه مشاركت درگير اين مسئله است؟ اصولاً منابع مالى حزب چيست و آيا برنامه اى براى رفع اين مشكل وجود دارد؟
من نكته اى را در اين مورد بگويم. درست است كه ما ضعف مالى داشته و داريم اما در عوض دامن حزب ما از نقطه ضعف هاى اقتصادى پاك مانده است. با آنكه در ۸ سال گذشته بخشى از وزراى دولت خاتمى از جبهه مشاركت بوده اند و حزب مجلس ششم را در اختيار داشته، با اين حال به گونه اى عمل كرده كه اينك كوچك ترين مسئله اقتصادى ندارد و به مشكلاتى كه ديگران با آن درگيرند، دچار نيست. اما در مورد منابع مالى، تاكنون حزب با استفاده از حق عضويت ها و نيز كمك هاى مالى باورمندان به حزب فعاليت كرده است. ضمن آنكه به دليل گسترده بودن فعاليت و امتياز بالايى كه از سوى خانه احزاب دريافت كرده ايم، برخى هزينه ها را از طريق دريافت يارانه احزاب برطرف كرده ايم. اما اينها براى فعاليت مداوم و گسترده كافى نيست. به همين خاطر در نظر داريم كارهاى اقتصادى سود ده و در عين حال كاملاً شفاف و روشن را پايه ريزى كنيم تا از ممر درآمد آن، حزب را بچرخانيم.
•آيا امكان اين فعاليت ها وجود خواهد داشت؟ يع