بررسی پيشنهاد اروپا برای خروج از بحران انرژی اتمی در ايران،


جمشيد اسدي

دوشنبه 31 مرداد 1384



در تاريخ 5 اوت 2005، اتحاديه اروپا از طريق سه کشور انگلستان، آلمان و فرانسه، پيشنهاداتی را برای برون رفت از مشکل اتمی و نيز کمک برای استفاده صلح آميز از سوخت هسته ای به جمهوری اسلامی تسليم کرد. در اين پيشنهادات 35 صفحه ای، اروپايی ها نه تنها حق ايران برای بهره وری از سوخت اتمی را به رسميت می شناسند، بلکه در عين حال متعهد می شوند که در زمينه فن آوری هسته ای به ايران کمک و در نهادهای بين الملی از دستيابی کشور به فن آوری انرژی اتمی پشتيبانی کنند. در مقابل اروپايی ها از ايران می خواهند که از به راه اندازی دوباره چرخه سوخت هسته ای به پرهيزد. با کمال تاسف جمهوری اسلامی اين پيشنهادات را نپذيرفت.

حساسيت اروپايی ها، همچون آمريکايی ها عمدتا مربوط به غنی سازی اورانيوم است. توليد انرژی و بمب هسته ای در هر دو حال نيازمند اورانيوم غنی شده است. تفاوت ميان اين دو کمی و در ميزان فرآوری اورانيوم است. کشوری که به فرآوری کيک زرد يا اورانيوم خام برای استفاده صلح آميز قادر باشد، نيز می تواند بر اساس همان فن آوری، اورانيوم را بر اساس نياز بمب اتمی غنی سازد. همين مسئله مورد نگرانی آمريکايی ها و اروپايی هاست.
نکته اين نيست که آيا بازرسان سازمان ملل در کارخانه های اتمی ايران بمب يافته اند يا خواهند يافت و اگر نيابند پس جمهوری اسلامی در پی ساختن سلاح کشتار جمعی نيست. نکته اين جاست که اگر جمهوری اسلامی پنهان از جهانيان به فرآوری اورانيوم، حتی برای استفاده صلح آميز، موفق شود، آن گاه عملا سوخت مورد نياز بمب اتمی را نيز در اختيار خواهد داشت و همين مورد نگرانی کشورهای غربی است.
مسئولان جمهوری اسلامی می گويند ما چنين قصدی نداريم و تنها در پی استفاده از حق خود برای رسيدن به انرژی مورد نياز برای توسعه کشور هستيم. جامعه حهانی حق ايران را به رسميت می شناسد، اما در مورد قصد و آهنگ ايران خاطرجمع نيست. به ويژه آن که بسياری را عقيده بر اين است که جمهوری اسلامی در گذشته بارها در مورد فعاليت های اتمی خود مثل کارخانه های اراک و نطنز و غنی سازی اورانيم حقيقت پوشانی کرده است.
با وجود تمامی اين مشکلات و سوء تفاهم ها، اتحايه اروپا همان طور که شرحش رفت، پشتيبان استفاده صلح آميز ايران از انرژی اتمی است و در اين زمينه هم تعهد کمک های سياسی، ديپلماتيک و تکنولوژيک کرده است. اروپا تنها از ايران خواسته از غنی سازی اورانيوم پرهيز کند، اما هرگز از ايران نخواسته است که به طور مطلق از حق نوآوری اورانيوم چشم بپوشد. همين نکته به لحاظ ديپلماتيک پرمعنی، می تواند راه گشای ايران برای خروج از بحران باشد.
جمهوری اسلامی با پذيرش پيشنهاد 5 اوت 2005 اروپا، نه تنها به انرژی اتمی دست خواهد يافت، بلکه موفق خواهد شد به جای تکنولوژی فرسوده و عقب افتاده که در شرايط تحريم، به طور قاچاق تهيه و يا به اجبار از کشورهای متوسط خريداری می کند، به بهترين فن آوری ساخت اروپا و حتی در شرايطی آمريکا دست يابد. بدين ترتيب، کشور از انرژی اتمی با بهره وری و توان رقابتی بالا بهره مند خواهد شد و در عين حال از زيان های غيرقابل جبرانی چون فاجعه چرنويل در روسيه خواهد بود. سرانجام فايده ديگر پيشنهاد اروپايی ها ايجاد فرصت مناسبی برای ايران است به منظور تنش زدايی و گسترش روابط در سطح جهانی. فايده اين جاست که در اين مدت، نه تنها ايران به تکنولوژی و سوخت مورد نياز دست خواهد يافت، بلکه با ايجاد روابط نيک با جهانيان و هماهنگی با اصول مدنی در درون و برون مرز، می تواند در جهت تغيير نظر قدرت های بزرگ بکوشد و در صورت موفقيت، اين بار در اوضاع مساعد تری به طور مستقل و مستقيم خواستار غنی سازی اورانيوم باشد.
اما مناسفانه مسئولين افراطی و به ويژه تازه به قدرت رسيده جمهوری اسلامی، با رويکردی به غايت ذهنی و غيرمسئولانه بر مواضع بيم آور خود پای می فشارند، مصلحت کشور را فدای مصالح ايدئولوژيک می کند و دست رد بر پيشنهاد "توهين آميز" اروپايی ها می ند، بدون آن که حتی يک بار بگويند کدام بند و سطر آن سند سی و پنج برگی توهين آميز بوده است.
تاسف بارتر از موضع گيری اصول گرايان بر سر قدرت، گفته ها و نوشته های اپوزيسيون داخل و خارج دستگاه است که بنابر "غيرت و عشق" ملی، پيشنهاد اروپايی ها را نپديرفتی و نادرست و حتی توهين آميز قلمداد می کنند. البته هربار که اقبال خواندن نوشته ها و فرصت شنيدن گفتار ايشان را داشته ام، بيش از پيش مطمئن شده ام که کمتر کسی از ميان ايشان سند پيشنهادی اروپايی ها را خوانده و انديشيده است.
آيا اپوزيسيون درون و برون از نظام جمهوری اسلامی که به هر حال "منافع بلند مدت کشور را مهم تر از مخالفت با استبداد بر سر قدرت می داند"، می داند که بر مبنای همين سند، اروپايی ها در عين حال از جمهوری اسلامی خواسته اند در داخل کشور حقوق بشر را در مورد شهروندان رعايت کند و در منطقه از تنش به پرهيزد؟ آيا اپوزيسيون ميهن دوست احتمال نمی دهد که جناح افراطی در قدرت، از جمله به همين دو دليل از پذيرفتن پيشنهاد معقول اروپايی ها سرباز زده است؟
خلاصه اين که در صورت اصرار در غنی سازی اورانيوم، خطر برخورد نظامی و حمله به ايران جدی است و نبايد آن را "بلوف" پنداشت. اخطار دسته جمعی کشورهای عضو آژانس بين المللی انرژی اتمی، برای مدتی جايگزين رجوع پرونده جمهوری اسلامی به شورای امنيت سازمان ملل شد، اما احتمال آن را از ميان نبرد. اما به هرحال با نفت بشکه ای شصت و چند دلار، نه اخطار آژانس و نه تذکر شورای امنيت به طور عملی قادر به بازداشتن جناح افراطی از توسعه اورانيوم در ايران نخواهد بود و همين باعث نگرانی بسيار است. چه در شرايطی که راه حل های مسالمت آميز موفق به حل بحران اتمی نشوند، آنگاه نه تنها امکان برخورد نظامی با ايران به شدت افزايش خواهد يافت، بلکه اروپايی ها را نيز در اين زمينه به آمريکايی ها نزديک خواهد کرد.
مصالح ملی ايران را نبايد فدای اصول ايدئولوژيک کرد. آيا در ايران، هر رهبری بايد دست کم يک بار جام زهر بنوشد؟