مشكلات زنان سرپرست خانوار

ان بى پناه با شانه هايى خسته


ارمغان جوادنيا

يكشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۸۴




براساس سرشمارى هاى صورت گرفته از ميان بيش از يك ميليون سرپرست خانوار در ايران ۳۴‎/۵ درصد به تنهايى سرپرستى خانوار را بر عهده دارند. دانى شدن، مرگ زودهنگام، متاركه، از كار افتادگى مردان و ... باعث شده تا سرپرستى خانوار بر دوش زنان باشد.
اين در حالى است كه اين زنان از عدم حمايت و بى توجهى زياد از جانب مسؤولين رنج مى برند. زنان سرپرست خانوار علاوه بر نقش مادر، بايد نقش پدر را هم براى فردانشان ايفا كنند و حتى در برابر حوادث دگى يكه و تنها چون كوهى استوار بايستند و مقابله كنند، آنها با وجود بحران هاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى و حتى نگرش هاى عذاب دهنده و حقارت وار، ترس، خجالت و فشار دگى خم به ابروى خود نمى آورند و شجاعانه نبرد مى كنند تا سربلند شوند. آنها با توجه به بروز افسردگى، دردهاى جسمانى و باز هم به اين راه ادامه خواهند داد.
«حميدرضا خواجويى نژاد» كارشناس امور اجتماعى و آسيب ها در اين رابطه معتقد است: به طور كلى سرپرست خانواده كليه مسؤوليت هاى فردان از يك طرف و اداره خود از طرف ديگر را به عهده داشته و هيچگونه يارى رسانى در اين خصوص ندارد؛ به بيان ديگر مسؤوليت ها و نقش يك مرد در خانواده نيز در مسؤوليت هاى اين خلاصه مى شود و مشكلات وى را صدچندان مى كند. از آنجايى كه روشن است، نقش زنان در تربيت فردان بسيار پراهميت است. در اين شرايط تصور كنيد زمان زيادى از پرداختن به اين مهم صرف تأمين خواست ها و نيازهايى مى شود كه بايد از طريق كسب درآمد حاصل شود.
وى معتقد است: با وجود تمامى اين مسائل مى توان اظهار داشت كه مهم ترين مشكل اين زنان در مواجهه شدن با اجتماع و پيرامون خودشان است و به واقع سرپرست خانوار در فرهنگ ما با مشكلات عديده اى دست و پنجه نرم مى كند، از جمله آن نگاه جامعه به شرايطى است كه براى اين شخص وجود دارد، نحوه برخورد با همكاران در يك اداره، رفت و آمدهاى وى در ميان اقوام و غيره و به طور كلى لحظه، لحظه هاى اين شخص با بحران، ترس و ناامنى اجتماعى رقم مى خورد.
وى درباره عوارض و آسيب هايى كه زنان سرپرست خانوار با آن مواجه مى شوند، معتقد است: عوارضى دامنگير اين قشر از جامعه است كه مى توان به روحيه نامناسب و احساس بى اعتمادى وى نسبت به اطرافيان اشاره كرد و بالطبع آسيب پذيرى اين زنان در مواجهه با مشكلات دگى، تأمين و اداره خود و فردان و نحوه تربيت شدن آنها اشاره كرد.
وى معتقد است: آسيب هاى پيش روى اين زنان نسبت به گذشته بسيار كمتر شده چرا كه نگاه اجتماع، فرهنگ جامعه در قياس با گذشته تغيير كرده است. اين زنان از امنيت بيشترى برخوردار شده اند، ليكن همچنان امنيت براى آنان سنى بوده و به طور كامل محقق نشده است.
اين كارشناس مى گويد: معمولاً زنان سرپرست خانوار با اشتغال به كار بخش عمده اى از مشكلاتى را كه پيش روى آنهاست، برطرف كرده و نيز كمك اقوام، پدر و مادر به آنان باعث تقويت روحيه و به دست آوردن انگيزه مجدد خواهد بود.
اين كارشناس امور اجتماعى و آسيب ها در رابطه با آستانه تحمل اين زنان در گذشته و حال مى گويد: در گذشته زنان در صورتى كه سرپرست خانوار مى شدند اقدام به ازدواج مجدد مى كردند و اين ازدواج ها آنها را عمدتاً با مشكلات ديگرى مواجه مى كرد چرا كه عجول بودن و فشار خانواده ها در اين زمينه باعث بوجود آمدن شكاف جديدى از جمله ازدواج هاى ناموفق و شتابزده مى كرد.
«حميدرضا خواجويى نژاد» معتقد است: بزرگترين نيازمندى اين قشر تأمين مالى از طريق اشتغال به كار و تقويت روحى از طريق ارتباط با دوستان و اقوام مى باشد و جامعه نبايد به آنها نگاهى ترحم آميز و بدبين داشته باشد. كارشناسان امور اجتماعى معتقد هستند: حمايت هاى سازمان هاى دولتى (كميته امداد و سازمان بهزيستى) و غيردولتى (خيريه ها) در حد بسيار جزئى و اندك به زنان سرپرست خانوار مى شود زيرا بودجه اى كه براى اين قشر در نظر گرفته شده بسيار كم و ناچيز است و با اين مقدار بودجه تنها مى توان به آنها كمك جزيى كرد و پرواضح است در صورت چنين شرايطى و تأمين نشدن زنان سرپرست خانوار از جهت مالى روحيه آنان تضعيف مى شود و انگيزه اى براى بوجود آمدن فساد اخلاقى و معضلات اجتماعى خواهد شد.
به نظر مى رسد براى حمايت كردن اساسى جهت رسيدن به جواب مطلوب، دولت بايد با پررنگ كردن نقش خود و اختصاص بودجه هاى مناسب جهت كار و اشتغال از يك طرف و مستمرى ماهانه و بيمه نمودن اين افراد از طرف ديگر گامى بزرگ در جهت رفع اين معضلات و مشكلات بردارد و اين نكته را فراموش نكنيم كه سالم سازى فضاى دگى اين زنان و كمك به خودكفايى آنان باعث تربيت فردان آگاه آنان در جامعه خواهد شد.
«حليمه پناهى» كارشناس ارشد روانشناسى معتقد است: نياز اقتصادى مهم ترين مسأله در دگى زنان سرپرست خانوار است. اين زنان در صورتى كه فاقد مهارت باشند و از لحاظ تحصيلات در سطح پايينى باشند و حتى وضعيت اقتصادى آنها بعد از فوت، ترك، طلاق و حتى از كارافتادگى در سطح پايينى باشند، مطمئناً بيشترين آسيب ها به سمت آنها روى مى آورد.
وى معتقد است: زنان سرپرست خانوار به دليل وظايف دشوار و سنگينى از قبيل رسيدگى به فردان، تأمين خوراك و پوشاك آنها، نگرانى از آينده، عدم درآمد كافى و ايفاى دو نقش به طور همزمان، دچار صدماتى از لحاظ روحى و روانى شده و خيلى زود پير و فرسوده مى شوند. همچنين آنها از نظر سلامت روانى در وضعيت به مراتب پايين ترى از ديگر زنان قرار دارند و بيمارى هاى روانى همچون افسردگى، اضطراب، وسواس، روان پريشى و پرخاشگرى در آنها شيوع بيشترى دارد.
وى مهمترين مشكلات زنان سرپرست خانوار را نداشتن مسكن مناسب ذكر مى كند و مى گويد: علاوه بر مشكلات ذكر شده، دغدغه خاطر اين زنان نسبت به مشكلات آينده، حرف اول را مى زند و ضرورى است كه مشكل مسكن اين زنان حل شود.
اين كارشناس ارشد روانشناسى معتقد است: برعهده داشتن دو نقش در يك زمان، باعث رشد و پرورش نامناسب در فردان مى شود، زيرا انى كه از صبح تا شب به دنبال يك لقمه نان براى فردانشان هستند، حضورشان در خانه و خانواده كمرنگ شده و نمى توانند از لحاظ معنوى و عاطفى آنها را تأمين كنند و يا حتى نظارت درست و مناسبى بر آنها داشته باشند. دكتر «محمد رستگارى» جامعه شناس نيز معتقد است: متأسفانه زنان سرپرست خانوار درگير مشكلات معيشتى هستند؛ آنها براى امرار معاش خود مجبورند سخت كار كنند، هر روز وعده و وعيدهاى زيادى در زمينه حل مشكلات معيشتى به آنها داده مى شود. طرح هاى زيادى مطرح مى شود، اما تا تصويب طرح ها و به اجرا درآمدن شعارها، فاصله زيادى باقى است. ولى با اين حال اين زنان هنوز هم منتظر كمك و يارى از سوى افرادى هستند كه خود را متولى آنها مى دانند. وى مى گويد: متأسفانه اكثر زنان سرپرست خانوار كم سواد بوده و از مهارت كافى برخوردار نيستند و به دليل افزايش سن و برعهده گرفتن مسؤوليت دگى قادر به اشغال رسمى و منبع درآمدى براى خود نيستند. بنابراين به برگزارى آموزش هاى فنى و حرفه اى و خدماتى مناسب و ويژه اين خانواده ها و به منظور خودكفايى و بهبود سلامت روانى آنها، ارائه راهكارهاى مناسب اقتصادى - معيشتى در زمينه استفاده از امكانات موجود براى خانواده آنها و ايجاد تسهيلات ويژه خوداشتغالى براى آنها از جمله اقدامات مؤثر در زمينه حمايت هرچند جزئى از اين زنان است.
«عزيزه محمدى»، كارشناس مسؤول امور زنان و خانواده معتقد است: حداقل ميزان مستمرى براى زنان سرپرست خانوار كه از سوى سازمان بهزيستى پرداخت مى شود، ۱۵ درصد است. اما در حال حاضر به دليل محدود بودن اعتبارات حداقل ميزان مستمرى براى آنها ۸ هزار تومان و حداكثر ۱۸ هزار تومان است.
وى معتقد است: بيشترين مشكلات دسته اى از زنان سرپرست خانوار، پايين بودن ميزان تحصيلات آنهاست. همچنين از لحاظ فكرى بسيار پايين هستند و نمى توانند به طور منظم و منطقى و درست براى خود برنامه ريزى داشته باشند و مشكلات خود را به نحو احسن حل و فصل نمايند.
«دكتر مصطفى اقليمى»، رئيس انجمن مددكارى ايران مى گويد: متأسفانه در جامعه ما زنان به اندازه مردان مختار نيستند و به آنها به عنوان يك موجود ظريف و كوچك نگاه مى كنند و نمى توانند مستقل دگى كنند. در صورتى كه در مسائل كارى بهتر از مردان فعاليت مى كنند و حتى در اكثر مواقع درآمدشان بيش از همسرانشان است.
وى معتقد است: متأسفانه هرچقدر زنان سرپرست خانوار باسواد و تحصيلكرده باشند، جامعه آنها را قبول نداشته و اهميت زيادى براى آنها قائل نيست، زنان سرپرست خانوار حتى نمى توانند براى خود و فردانشان خانه اجاره كنند، زيرا اگر صاحب خانه متوجه نبودن همسر آنها شود، هرچقدر هم كه درآمد داشته باشند از قبول آنها سر باز مى د. وى معتقد است: اگر زنان سرپرست خانوار بخواهند در سيستم هاى ادارى و خصوصى هم كار كنند، مردان به چشم ديگرى به آنها نگاه مى كنند و در نتيجه آنها كارايى خود را از دست داده و بايد به شغل ديگرى كه معلوم نيست وجود خواهد داشت يا نه، روى آورند.
وى مى گويد: متأسفانه فردان در صورت نبودن پدر فقط تا سنين كودكى حرف مادرشان را گوش مى دهند، اما به مرور زمان به دليل افزايش سن و درك بالا، حرف مادر را قبول نمى كنند و سر ناسازگارى مى گذارند، حتى اگر اين زنان قصد ازدواج هم داشته باشند، با مخالفتها و دعواهاى فردان مواجه مى شود و اجازه چنين كارى از او گرفته مى شود.
وى معتقد است: عدم درآمد كافى اين زنان باعث مى شود به تعليم و تربيت فردان لطمه بزرگى وارد شود و در آينده تبديل به بچه هاى خيابانى شوند؟ اين درحالى است كه يك درصد چنين بچه هايى در طول عمر ۵ تا ده نفر را خلافكار مى كند و ضربه شديدى را به جامعه وارد مى كند؟ دختران فرارى، بزهكار، روسپى گرى، اعتياد، بچه هاى خيابان و... همه معلولى از علتها هستند، به دليل اينكه كسى علتها را برطرف نكرده است، تمام اين مشكلات باقى خواهد ماند. وى مى گويد: هميشه و همه جا صحبت از زنان بخصوص زنان سرپرست خانوار مى شود كه ساده جامعه هستند، ولى متأسفانه كمكى براى آنها صورت نمى گيرد، در نتيجه نبايد انتظار داشته باشيم كه فردان خلافكار به جامعه تحويل داده نشوند. وى ادامه مى دهد: چه كسى به فردان سرپرست خانوار كه براى به دست آوردن يك لقمه نان در بيرون از منزل تلاش مى كند، رسيدگى مى كند؟ فردان در خانه نيازمند حضور كسى هستند كه آنها را تربيت كند و از لحاظ عاطفى و معنوى به آنها رسيدگى كند، ولى عملاً اينگونه نيست.
دكتر اقليما در ادامه مى گويد: متأسفانه هيچ كس به اين زنان و نيازهاى آنها توجه نمى كند و همين امر باعث ايجاد فشارهايى براى آنها مى شود. وى معتقد است: ۶۰ درصد از زنان سرپرست خانوار هنگام ازدواج و قبل از آن داراى شغل مناسبى نبوده اند و يا اينكه مردان اجازه كار كردن را به آنها نداده اند؟ چنين فردى در صورتى كه سن بالايى هم داشته باشد، چگونه مى تواند خود و فردانش را به بهترين نحو اداره كند؟ اين درحالى است كه سازمانهاى دولتى هم زنان بالاى ۳۰ سال را استخدام نمى كند.
وى معتقد است: هيچ حمايتى از سرپرست خانوار وجود ندارد، فقط حقوق آنها از ۷ هزار تومان به ۱۴ هزار تومان رسيده و حالا اين خانواده با داشتن فردان زياد و پرداخت كرايه خانه، آب، برق، تلفن و خوراك و پوشاك فردان مطمئناً با مشكلات عديده اى روبرو مى شود.
دكتر اقليما مى گويد: مشكل ديگر اين ان، بيمه نبودن آنها است؟ زيرا بيمه نقش مهمى را در دگى آنها ايفا مى كند. اكثريت آنها اگر هم شاغل هستند، به صورت قراردادى كار مى كنند و بيمه به آنها تعلق نمى گيرد و آن عده ديگرى هم كه بيمه هستند، شركتهاى بيمه گر از پرداخت كردن خوددارى مى كنند.
بنابراين، براى اينكه مشكلات اين زنان حل شود، نيازمند كمكهاى واقعى در عمل هستيم نه اينكه فقط حرف زده شود و قول و وعده و وعيد به آنان بدهيم.
منبع: ایران