جبهه دموکراسی، در ابهام
گفت و گو با فعالان سیاسی درباره تشکیل جبهه دموکراسی خواهی
۲۰ شهریور ۱۳۸۴
با طرح شعار لزوم تشکیل جبهه دموکراسی خواهی در دوران مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، توسط دکتر مصطفی معین، جامعه روشنفکری ایران بار دیگر با سئوالی تاریخی در ارتباط با تشکیل این جبهه روبه رو شد: با توجه به سلایق مختلف و تعریف نشده در جامعه ایران، تشکیل جبهه دموکراسی خواهی یک شعار است ، یا امکان عملی آن هم وجود دارد. بابک مهدیزاده، در پی گفتگو با فعالان سیاسی ایران با پرویز ورجاوند و محمد علی عمویی سخن گفته است.
وقتی طرح تشکیل جبهه دموکراسی خواهی داده شد به ظاهر اعلام شد که راه برای ورود تمام نیروهای دموکراسی خواه باز است اما نیروهایی بودند که به خاطر اختلافات ایدئولوژیکی حاضر نشدند به این جبهه بپیوندند. جبهه ملی یکی از آن گروه ها بود. جبهه ملی که به جدایی دین از حکومت معتقد است،اگر چه به تشکیل این جبهه اعتقاد دارد، اما راه خود را از طراحان جبهه دموکراسی خواهی که روشنفکران دینی محسوب می شوند، جدا می کند.
پرویز ورجاوند، سخنگوی جبهه ملی ایران ضمن تبیین مواضع گروه خود از تشکیل جبهه ای متشکل از نیروهای ملی دموکراسی خواه خبر می دهد. هرچند در حالتی خیلی خوش بینانه، پیوند این دو جبهه را نیزغیر عملی نمی داند. می گوید:
همان زمانی که آقایان عنوان کردند که آقای عباس امیرانتظام و بنده از تشکیل این جبهه حمایت می کنیم ما بیانیه مشترکی دادیم و توضیح دادم که ما جبهه دموکراسی خواهی را به صورت کنگره ملی عنوان کرده ایم و امید داریم با تشکیل کنگره ای ملی با مشارکت همه چهره های فعال سیاسی، آن را سازماندهی کنیم. اما این کنگره با جبهه فوق الذکر آقایان دو تفاوت دارد. یکی مربوط به دیدگاه ما در خصوص لزوم دوربودن ساختار حکومت از مذهب است، که این برای ما یک اصل است، و دوم اینکه ما معتقدیم ساختار قانون اساسی موجود پاسخگوی حرکت در مسیر دموکراسی و حاکمیت ملی نیست. بنابراین جبهه ملی امید دارد بتواند با هماهنگی سازمان ها و افراد مختلف، که نگرش ملی دارند، جریان گسترده ای به نام کنگره ملی یا هر نام دیگری که مورد قبول همگان باشد، سازمان دهی کند تا بتواند در عمل یک جریان گسترده حرکت مدنی در جامعه ایران را به سامان برساند و همراه با جریان NGO ها، دیدگاه دموکراسی خواهی را گسترش دهد.
آیا تشکیل این کنگره به مرحله اجرایی هم رسیده است؟
مذاکراتی در پیش است و با توجه به تحولاتی که بعد از انتخابات صورت گرفته و با شفاف تر شدن فضای سیاسی، امید داریم برای رسیدن به مرحله اجرایی یک گام اساسی و محکم برداریم.
این کنگره متشکل از چه گروه ها و افرادی است؟
همه کسانی که به مسئله استقلال ، تمامیت ارضی، یکپارچگی ایران و استقرار حاکمیتی دموکرات می اندیشند و مسئله نقش آفرینی ملت را به عنوان صاحب اصلی سرزمین باور دارند و هیچ مقامی را به عنوان مقامی فراتر از رای و تصمیم ملت پذیرا نیستند، می توانند در این کنگره عضو شوند.
طراحان جبهه دموکراسی خواهی نیز تقریبا چنین هدفی دارند. پس چرا در یک جبهه جمع نمی شوید؟
بین این دو جریان اختلاف دیدگاهی وجود دارد. اما همه کسانی که در این چارچوب همسو باشند و از این حرکت حمایت کنند می توانند در یک جبهه به فعالیت بپرداد.
آیا تشکیل دو جبهه تقریبا همسو منجر به تضعیف یکدیگر نمی شود؟
این مردم ایران هستند که باید تصمیم بگیرند به کدام جریان رغبت نشان دهند. تلاش ما این است که با عرضه دیدگاه های خود، شرایطی به وجود آوریم تا جامعه درست تصمیم بگیرد و بگویدکه نیاز واقعی اش چیست. اگر جامعه تشخیص داد که می تواند در این مسیر یکی را برگزیند، ما گام مورد نظر برداشته ایم. این دو جریان می توانند مطرح شوند و در صورت اقبال مردم می توان ارزیابی کرد که کدامیک بیشتر موفق به جذب مردم خواهند شد . در هرصورت اگر واقع بینانه بنگریم هیچ ایرادی ندارد که این دو جریان به موازات هم در مسیر توانمند سازی دموکراسی فعال باشند. حداقلش این است که جریان هایی با گرایش های مختلف به وجود می آید.
با این حال فکر نمی کنید وجود یک جبهه، قوی تر و تاثیرگذارتر باشد؟
بی برو برگرد چنین است و بعید هم نیست که فضای ایران اینقدر مناسب شود که سرانجام این جریان به سمت و سوی یک جریان گسترده واحد برود. اما به نظر من در وضع موجود این کار زود است، چون هیچ کدام از این دو جریان به مرحله اجرایی نرسیده اند.
اگر در همان گام اول اختلافات جزیی کنار گذاشته شود، گام های بعدی محکم تر برداشته نمی شود؟
این یک ایده آل است و ایده آل ها همیشه زیبا هستند اما با واقعیت فاصله دارند. اختلافات هم جزیی نیستند، بلکه یک نگرش کلان تر وجود دارد . یک جریان ضمن حرمت گذاردن به ارزش های معنوی مذهبی، معتقد است مذهب نباید در حکومت نقش آفرین باشد وجریان مقابل چنین عقیده ای ندارد.
روحیه دموکراسی خواهی نداریم
محمدعلی عمویی از اعضای حزب توده ايران خود را" حامی دموکراسی و رعایت حقوق بشر برای دفاع از خلق" معرفی می کند. نظرعمویی را درباره تشکیل جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر می پرسیم، پاسخ او چنین است:
مسئله تشکیل جبهه ای از همه نیروهایی که خواستار دموکراسی و حقوق بشر هستند مسئله تازه ای نیست و قبلا هم قصد تشکیل آن وجود داشته است. قبل از انقلاب همواره برای رویارویی با استبداد و استبدادزدگی ما پیشنهاد تشکیل جبهه های گوناگونی را داده بودیم و حتی تجربه هم کردیم. چه در حد تشکیل جبهه ضدفاشیسم متشکل از همه نیروهایی که در مقابل استبداد ایستاده بودند و چه جبهه ضد استبداد و حتی جبهه آزادی که متشکل از نیروهایی بود که در دهه ۳۰ فعالیت می کردند با نظرگاهی متفاوت اما با هدف آزادی. قبل از کودتای ۲۸ مرداد نیز جبهه ضداستبداد وجود داشت که بعد از کودتا نام ضد دیکتاتوری گرفت. اینها تجربه هایی است که در سالیان گذشته داشتیم.
بعد از انقلاب نیز ما قصد داشتیم جبهه متحد خلق را تشکیل دهیم. جبهه ای متشکل از نیروهایی که برنامه آن ها خدمت به خلق و پیش بردن دستاوردهای ابتدای انقلاب بود. اما متاسفانه تشکیل نشد و نیروها نه تنها نتوانستند در تثبیت و تحکیم و گسترش دستاوردها اقدامی کنند بلکه یکی پس از دیگری سرکوب شدند و این شانس از ملت گرفته شد. امروز ما تجربه انتخابات سال ۷۶ و روی کارآمدن اصلاح طلبان را داریم. ۸ سال تمام مردم ایران با مشارکت گسترده، برای انتخاب راس قوه مجریه و بعد هم برای انتخاب نمایندگان مجلس ششم به میدان آمدند و بهترین فرصت برای ایجاد چنین نیرویی که می توانست زمینه رشد نظریات ترقی خواهانه را به وجود بیاورد ، پیش آمد، اما در کمال تاسف ـ چه به دلیل مقاومت نیروهای مخالف و چه به دلیل فقدان اختیار نیروهای منتخب مردم ـ این فرصت از دست رفت. البته این یکی از وجوه جوامع استبدادزده است، یعنی برخلاف یکی از اصول معتبر در اعلامیه حقوق بشر که منشا و اساس حکومت را اراده ملی می داند.
اراده ای که از طریق انتخابی منصفانه ، مردمی و دموکراتیک عملی می شود و متاسفانه در ایران اینگونه نیست. انتخابات مبتنی بر رای مردم نیست و این خود موجب جدایی دولت و ملت می شود. بر اساس این امر بود که دکتر معین شعار دموکراسی خواهی را مطرح کرد، اما با کمال تاسف به صورت شعار انتخاباتی و طرفداری از چنین جبهه ای را هم به شرکت در انتخابات گره زد. در حالیکه عده زیادی بودند که تمایل به شرکت در انتخابات نداشتند، اما حامی دموکراسی و رعایت حقوق بشر هستند و در این راستا فعالیت می کنند.
طراحان این جبهه اخیرا گفته اند که حتی آن هایی که قائل به شرکت در انتخابات نبودند نیز می توانند در این جبهه وارد شوند.
اینکه چه کسانی اجازه دارند و چه کسانی اجازه ندارند، این خود سلب حق آنانی است که طرفدار دموکراسی هستند. من با این نوع حد و مرزها موافق نیستم. در کشور ما کار جمعی ریشه دار نیست. هم اکنون آقایانی که این پیشنهاد را دادند در مجموعه خودشان دچار افتراق شده اند. ما به این آقایان در انتخابات گفتیم به این مسئله دامن نید. کسان زیادی هستند که طرفدار دموکراسی هستند ، اما فکر می کنند شرکت در انتخابات جایز نیست. این ها شعار است . باید روحیه دیگر پذیری تقویت شود. ما باید یاد بگیریم به نظرات دیگران احترام بگذاریم. تا دیگرپذیری در ما تقویت نشود هیچ جبهه ای تشکیل نمی شود.
آیا این روحیه دیگر پذیری اکنون در نیروهای روشنفکر و سیاسی ما وجود دارد؟
نظرات متفاوت است. شخصا اعتقاد دارم که یکی از راهکارهای دست یابی به دموکراسی و فراهم آوردن فضا برای رعایت حقوق بشر، تلاش برای ایجاد جبهه ای متشکل از حامیان دموکراسی و حقوق بشر است، اما صرف مطرح کردن شعارها به معنای عملی کردن آنها نیست. لذا ضمن اینکه عمیقا اعتقاد دارم که باید برای تشکیل این جبهه کوشش کرد اما چندان خوشبین نیستم.
چرا؟
برای اینکه روحیه دموکراتیک در همه نیروهای ترقی خواه وجود ندارد. ما تجربه دموکراسی خواهی نداریم. هنوز قبل از اینکه گوینده دلایلش را برای اثبات نظریه ای بیان کند اول شروع می کند به ناسزاگویی و بدگویی از نیروهای دیگر. به گمان من برای فراهم آوردن زمینه ، گروه ها باید روی وجوه مشترک خود کار کنند، نه روی وجوه افتراق. این وجه را من در بسیاری از نیروها نمی بینم. در راه تحقق این امید کوشا هستیم، اما به باور من تحققش به این سادگی ها هم نیست.
آیا از شما به عنوان یکی از نیروهای چپ برای شرکت در جلسات ابتدایی تشکیل جبهه دعوت شده است و اگر می شد حاضر به پذیرش دعوت آن ها بودید؟
دعوتی به عمل نیامده. من هم نمی دانم که دوستان درچه ابعادی کار کردند. من به پذیرفتن اصل کلی این جبهه اعتقاد دارم ولی باید ببینم که چه کسانی در این جبهه فعالیت می کنند و آن ها را بشناسم.
شما هم که دارید برای عضویت شرط می گذارید و با هرکسی حاضر نیستید پشت یک میز بنشینید؟
به هرحال باید میزان صداقت و پیشینه افراد را دید و دریافت که آیا قصدشان از تشکیل این جبهه کسب شهرت است یا برای پرداخت هزینه آمده اند. ما ۸ سال در دوره اصلاح طلبان شاهد فرصت سوزی ها بودیم.
اما طراحان جبهه تاحدودی مشخص هستند ، آقایان سحابی و یزدی و دکتر معین. با این ها که آشنا هستید.
ضمن اینکه تلاش این عزیزان را تایید می کنم اما صبر می کنم که قضیه جدی تر شود. حقیقت این است که با توجه به آنچه در روند انتخابات و موضع گیری آقایان قبل و بعد از ردصلاحیت اتفاق افتاد، یک مقداری تامل را جایز می دانم.
منبع: روز