جامعه شناسى سياسى جديد ايرانصورت بندى نيروهاى سياسى در دوران پسا اصلاحات-2

عصر جديد (۳)


محمد قوچانی

پنج شنبه 31 شهریور 1384




5 . رده بندى
با عبور از ارزيابى خاستگاه ها و ديدگاه هاى كلان جناح هاى سياسى و فكرى ايران مى توان ۸ گروه را در فضاى كنونى كشور شناسايى و از هم متمايز كرد. اين ۸ گروه حداقل گروه هاى سياسى هستند كه در جامعه سياسى فعلى قابل تمايد و در عين حال دربرگيرنده فعال ترين گروه هاى سياسى موجود نيز هستند. سعى ما بر آن است كه اين گروه ها را به نام هاى پيشنهادى خودشان بخوانيم تا از سوءتفاهماتى كه واژگان مرسوم جامعه شناسى سياسى در ميان نيروهاى سياسى ايجاد مى كنند جلوگيرى نمايد. با وجود اين از واژه هايى مانند راست و چپ گويا گريزى نيست همچنان كه مفاهيمى مانند اصلاح طلب، محافظه كار، اصولگرا و عملگرا چنين هستند. در اين مقاله هيچ كدام از اين واژه ها داراى بار ارزشى نيستند همچنان كه واژه محافظه كار در ادبيات انگليس بسيار محترمانه و در ادبيات فرانسه توهين آميز است و همان طور كه ليبرال بودن در آمريكا و در ايران هر دو اتهام به حساب مى آيد و همين طور واژه هايى مانند فاشيست، فالانژ يا بنيادگرا زمانى كه از سوى مخالفانشان به كار مى رود توهين آميز است اما خود اين احزاب گاه رسماً و گاه با اندكى تغيير مانند تغيير تعبير بنيادگرا به اصولگرا خود را به همين نام ها مى نامند، ستايش آميز به نظر مى رسد. با وجود اين پيشاپيش اعلام مى كنيم كه هيچ اصرارى بر اسامى پيشنهادى وجود ندارد و تنها جهت تقريب ذهن، از ادبيات رسمى جامعه شناسى سياسى استفاده شده است.
۱-۵ . محافظه كاران
(اصولگرايان/ ارزش گرايان/ سنت گرايان)
تبارشناسى
اين جريان نه تنها سنتى ترين بلكه قديمى ترين جريان سياسى ايران به شمار مى رود. اقتدار اجتماعى طبقه متوسط سنتى در ايران ماقبل مدرنيته (مشروطه) سبب شد محافظه كاران به عنوان يك نيروى پيشرو سياسى پيش از همه نيرو هاى اجتماعى متولد شوند و در صدر نهضت مشروطه ايران قرار گيرند. اصطلاح محافظه كار به معناى مدرن كلمه از اين زمان بيشتر به گروه هايى اطلاق مى شد كه خواستار تغييرات سياسى آرام در كشور بودند و در برابر محافظه كار به معناى سنتى كلمه قرار مى گرفتند كه با هرگونه تغييرات سياسى به خصوص در نهاد سلطنت مخالف بودند. بدين ترتيب يكصد سال قبل در ايران دو گروه محافظه كار مرتجع و محافظه كار مترقى وجود داشت كه مرتجعان خواهان حفظ سلطنت مطلقه و مترقيان خواستار ايجاد سلطنت مشروطه بودند. محافظه كاران مرتجع در نهاد دربار حضور و نفوذ داشتند و محافظه كاران مترقى در نهاد بازار مستقر بودند. در نهايت محافظه كاران مترقى به پيروزى رسيدند و دولت ايران، مشروطه شد. بازار به عنوان خاستگاه اصلى طبقه متوسط سنتى از پيشتازان نهضت مشروطه بود و در اولين مجلس ايران اكثريت پارلمان را تشكيل مى داد. انگيزه بازار ايران از مشروطه خواهى حفظ توليد و تجارت ملى در برابر نفوذ بازرگانان خارجى بود اما به تدريج بازاريان ايران دريافتند بدون ايجاد آزادى خواهى سياسى امكان آزاديخواهى اقتصادى وجود ندارد و خواهان شراكت در حكومت شدند. نفوذ طبقه متوسط سنتى در صحنه سياسى ايران به حدى بود كه توانست در اتحاد با ديگر نيروهاى اجتماعى يك شاه (مظفرالدين شاه) را به امضاى فرمان مشروطه وادار كند، شاه ديگر (محمد على شاه) را عزل كند و براى اولين بار در تاريخ ايران، شاهى (احمد شاه) را به تخت بنشاند. طبقه متوسط سنتى در چنين موقعيتى حزب اعتدال را ايجاد كرد و به سياست ورزى حرفه اى پرداخت و چهره هاى سرشناسى مانند سيد حسن مدرس و على اكبر دهخدا رهبرى آن را برعهده گرفتند. اما با پيدايش ديكتاتورى رضاشاه وى نهاد بازار را منكوب كرد و طبقه متوسط سنتى را در برابر طبقه متوسط جديدى كه قصد داشت ايجاد كند محدود ساخت. با وجود اين پس از سقوط ديكتاتور و در فاصله استقرار ديكتاتورى جديد (۳۲-۱۳۲۰) همزمان با ضعف محمدرضا پهلوى نهاد بازار بار ديگر نمايندگان سياسى خود را به مصاف حكومت فرستاد. در اين زمان همچنان محافظه كاران دربارى در برابر محافظه كاران بازارى قرار داشتند. محافظه كاران دربارى به نحو آشكارى وابسته به استعمار خارجى و مدافع استبداد داخلى بودند اما محافظه كاران بازارى از دولت ملى دفاع مى كردند و افرادى مانند ابوالقاسم كاشانى و محمد مصدق رهبرى آنان را برعهده داشت. با وجود اين نهضت ملى ايران در سال ۱۳۳۲ شكست خورد و بازار كه مدافع جبهه ملى بود نيز مورد بغض حكومت قرار گرفت. ديكتاتورى جديد تصميم گرفت با تقويت بازارهاى جيره اى و دولتى، ايجاد صنايع مونتاژ، ورود كالاهاى خارجى و تقويت نهاد بوروكراسى عملاً اين جريان سياسى و طبقه اجتماعى و نهادهاى اقتصادى آن را از بين ببرد در نتيجه بازار راديكاليزه شد و اين بار گروه هايى مانند هيات هاى موتلفه اسلامى نمايندگى سياسى آن را برعهده گرفتند. در پيروزى انقلاب اسلامى اين جريان سياسى نقش ويژه اى داشت و پس از انقلاب نيز در نهادهاى حكومتى پذيرفته شد اما هرگز نتوانست به هسته مركزى قدرت دست پيدا كند. محافظه كاران پس از انقلاب اسلامى به يكى از دو جناح اصلى جمهورى اسلامى تبديل شدند در حالى كه گرايش هاى گوناگونى از اين طيف فكرى به يكديگر ملحق شده بودند. روابط سنتى محافظه كاران بازار با علماى حوزه و پيوند دو نهاد از طريق پديده هايى مانند سهم امام (خمس)زكات، هيات هاى مذهبى، مساجد جامع بازار و... سبب شد پس از انقلاب اسلامى دو گروه اصلى اين جناح يعنى حزب موتلفه اسلامى و جامعه روحانيت مبارز به متحدان اصلى هم تبديل شوند. با وجود اين جز در دوره اى كوتاه (نخست وزيرى چندماهه و موقت آيت الله مهدوى كنى) محافظه كاران نتوانستند دولت را به دست گيرند. بررسى ها نشان مى دهد در همه كابينه ها پس از انقلاب از مهدى بازرگان تا محمود احمدى نژاد فراكسيون محافظه كاران كوچك ترين فراكسيون بوده است. اين پديده البته يك استثنا دارد و آن دومين دولت اكبر هاشمى رفسنجانى است كه در آن تعداد وزيران محافظه كاران و اصلاح طلبان برابر بوده است. خيز بلند محافظه كاران براى به دست آوردن كابينه در سال ۱۳۷۶ با شكست على اكبر ناطق نورى از سيدمحمد خاتمى بزرگترين اقدام سياسى آنان بود به گونه اى كه حتى وقتى على لاريجانى در انتخابات سال ۱۳۸۴ از محمود احمدى نژاد شكست خورد آنان دريافتند كه اين بار نيز قرار نيست يك كابينه محافظه كار شكل بگيرد. انتصاب وزراى احمدى نژاد اين تصور را ثابت كرد. محافظه كاران همچنين از ميان ۶ مجلس پس از انقلاب اسلامى كنترل كامل دو مجلس چهارم و پنجم را دراختيار داشته اند و پس از سال ۱۳۷۶ با كاهش نفوذ آنان در بنيادهاى اقتصادى و قوه قضائيه از اقتدار سياسى آنان به ميزان آشكارى كاسته شد. به گونه اى كه متحدان راديكال آنان در مجلس هفتم حاضر نشدند نام چهره هاى سرشناس موتلفه اسلامى و روحانيت مبارز را در فهرست نامزدهاى پارلمانى قرار دهند. اين متحدان راديكال همچنين رهبرى على اكبر ناطق نورى را براى هماهنگى فعاليت هاى سياسى نپذيرفتند و در انتخابات رياست جمهورى ۱۳۸۴ نامزدهايى جداگانه (احمدى نژاد و قاليباف) را در برابر على لاريجانى قرار دادند.


ديدگاه ها
الف - محافظه كاران ايران از نظر انديشه سياسى مشروعه خواه به حساب مى آيند. پيوند آنان با نهاد روحانيت سبب مى شود كه تنها شكل مشروع حكومت را حكومت شرعى بدانند در عين حال با وجود اين كه ترديدهاى جدى در پذيرش مفاهيم ليبرال دموكراسى دارند از آنچه مردم سالارى دينى يا مشروطه مشروعه مى دانند دفاع مى كنند. مردم سالارى مورد نظر آنان نظامى مردمى اما هدايت شونده توسط روحانيت است كه مى تواند در هر دو قالب نهاد مرجعيت و نهاد ولايت فقيه جلوه گر شود. بدين ترتيب محافظه كاران در انديشه سياسى نوعى تقليد سياسى از نهاد روحانيت را پيشه مى كنند.
ب - محافظه كاران از نظر اقتصاد سياسى متعلق به طبقه متوسط سنتى به حساب مى آيند و بيشترين پايگاه خود را در اين طبقه مى جويند و اين طبقه هم بيشترين راى خود را به اين جناح عرضه مى كند. در عين حال توجه به اين نكته ضرورى است كه طبقه متوسط سنتى در ايران رو به زوال است. مدرنيزه شدن بازار ايران و دخالت دولت در آن در كنار ساخت به شدت نفتى و رانتى اقتصاد دولتى در ايران سبب شده است محافظه كاران نيز در تامين هزينه هاى ساسى خود دچار بحران شوند.
ج - در شرايط كنونى استراتژى سياسى محافظه كاران آميزه اى از آرامش در داخل و تنش زدايى در خارج است. آنان ترجيح مى دهند در حوزه سياست داخلى از هر گونه برخورد و بحران چه ناشى از وفور آزادى و چه ناشى از فقدان آزادى جلوگيرى كنند و با آزادى هاى كنترل شده از هرج و مرج جلوگيرى كنند و در حوزه سياست خارجى از تحميل هزينه هاى گزاف بر كشور پرهيز دارند و ترجيح مى دهند به جاى جنگ از روش مذاكره براى گفت وگوهاى سياسى استفاده كنند.
چهره ها، گروه ها و تريبون ها
على اكبر ناطق نورى و محمدرضا مهدوى كنى در جامعه روحانيت مبارز و حبيب الله عسگراولادى در حزب موتلفه اسلامى از سران محافظه كاران ايران به حساب مى آيند ضمن آن كه به نظر مى رسد انتخاب على لاريجانى از سوى اين جناح در انتخابات رياست جمهورى نشان دهنده چسبندگى وى به اين جريان سياسى فكرى باشد. جامعه مدرسين حوزه علميه قم از ديگر گروه هاى حامى محافظه كاران به حساب مى آيد و روزنامه رسالت و هفته نامه شما در طول دو دهه ارگان اصلى آن به حساب مى آيند.
انشعاب ها
از درون جناح محافظه كار در دو دهه گذشته دو گروه اصلى متولد شده است. اول گروهى كه خود را اصولگرايان يا اصولگرايان جديد مى خواند و به ويژه در انتخابات رياست جمهورى ۱۳۸۴ حساب خود را از محافظه كاران جدا كرد و گروهى كه خود را اعتدال گرايان مى نامد و سير جدايى آن از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۸۴ تداوم داشت. گروه اول با انتخاب جداگانه احمدى نژاد جدايى خود را از محافظه كاران اعلام كرد و گروه دوم هنگامى كه دريافت محافظه كاران از هاشمى رفسنجانى حمايت نمى كنند با عنوان اعتدال گرايان از محافظه كاران جدا شدند.
۲-۵ . اصلاح طلبان سنتى
(اصلاح طلبان عملگرا/ چپ سنتى/ خط امام)
تبارشناسى
در كنار محافظه كاران اين جريان سياسى و فكرى از زمره باسابقه ترين گروه هاى سياسى جمهورى اسلامى است. هر چند كه در شرايط كنونى بخش عمده اى از بدنه آن به سوى طيف ديگر اصلاح طلبان (مدرن) سوق داده شده اند، اما انتخابات رياست جمهورى ۱۳۸۴ و آراى غيرمنتظره مهدى كروبى در اين دوره انتخابات اين جناح را احيا كرد. جناحى كه در دهه ۶۰ بخش عمده اى از مناصب سياسى را در اختيار داشت. پيدايش جناح چپ سنتى در آن عصر محصول مرزبندى نظام با عمده گروه هاى روشنفكرى در عين بى اعتمادى به محافظه كاران سنتى بود. در نتيجه با جدا شدن بخشى از روحانيان جوان تر و انقلابى تر از روحانيت سنتى در كنار گروهى از روشنفكران مذهبى و انقلابى جناح چپ سنتى شكل گرفت، گرچه رهبر واقعى اين جناح آيت الله خمينى بود. چپ سنتى در مجلس دوم فراكسيون قدرتمندى را در اختيار گرفت و به جناح اكثريت مجلس سوم تبديل شد. در عين حال طى هشت سال جنگ ايران و عراق دولت را به رياست ميرحسين موسوى در اختيار داشت و اكثريت وزرا از اين جناح انتخاب شدند. در اين زمان قوه قضائيه و چندى دبيرى شوراى نگهبان هم برعهده سران اين جناح بود. با درگذشت امام از نفوذ چپ سنتى در حكومت كاسته شد. انتخابات دوره دوم مجلس خبرگان و انتخابات دوره چهارم مجلس شوراى اسلامى نشانه هاى اين كاهش نفوذ بود. دولت نيز در سال ۱۳۶۸ از استيلاى اين جناح خارج شد و تنها شخصيت بانفوذ آن سيداحمد خمينى فرد بنيانگذار جمهورى اسلامى شد كه در دهه ۶۰ به عنوان رابط اصلى خط امام و امام خمينى به حساب مى آمد. در نيمه اول دهه ۷۰ جناح چپ سنتى در شرايط نيمه اپوزيسيون به سر مى برد اما در نيمه دوم اين دهه به تدريج به قدرت بازگشت و رياست قواى مجريه و مقننه (مجلس ششم) را به دست گرفت. بازگشتى كه همراه با نوعى پوست اندازى و انشعاب در جناح مذكور بود. چپ سنتى در دهه ۶۰ به عنوان بدنه اصولگراى نظام سياسى شناخته مى شد اما در دهه ۷۰ با تجديدنظرطلبى بيش از پيش عملگرا شد. مكان اصلى ظهور نخبگان اين جناح به خصوص روحانيان نزديك به آن را بايد بيت بنيانگذار جمهورى اسلامى دانست. در سطوح ديگر بخشى از سپاه پاسداران و نهادهاى انقلابى پس از سال ۱۳۵۷ به خصوص كميته ها و جهاد سادگى براى چپ سنتى و خط امامى كادرسازى كردند. چپ سنتى در آغاز خود را جناح خط امام مى خواند و سپس به چپ يا اصلاح طلب سنتى معروف شد. در انتخابات رياست جمهورى سال ۱۳۷۶ يكى از اعضاى مركزى آن يعنى سيدمحمد خاتمى پيروز شد اما گرايش هاى روشنفكرانه خاتمى به جناح جديدالتاسيس چپ يا اصلاح طلب مدرن سبب شد در سال ۱۳۸۴ مهدى كروبى چهره محورى اين جناح شخصاً وارد انتخابات شود و در كمال ناباورى متحدان قديم خود، آراى قابل ملاحظه اى در سطح يكى از منتخبين نهايى انتخابات رياست جمهورى به دست آورد. به نظر مى رسد وى انگيزه اى جدى براى تداوم حيات مستقل اين جناح از خود در سال هاى آينده نشان دهد.
ديدگاه ها
الف - اصلاح طلبان سنتى از نظر انديشه سياسى مشروطه خواه هستند. آنان ضمن اعتقاد جدى و راسخ به ولايت فقيه به عنوان نظريه سياسى آيت الله خمينى معتقدند بنيانگذار جمهورى اسلامى تفسيرى دموكراتيك از رهبرى فقيه در جامعه اسلامى داشته است. اصلاح طلبان سنتى معتقدند نهاد رهبرى بايد در چارچوب قانون اساسى به ويژه مجلس خبرگان رهبرى تعريف شود و از اين رو بخشى از انرژى خود را همواره مصروف حضور در اين نهاد مى كنند. آنان همچنين از ميان قواى سه گانه بيش از همه به قدرت و قوت نهاد پارلمان باور دارند به گونه اى كه مى توان آنان را چپ پارلمانى خواند.
ب - اصلاح طلبان سنتى از نظر اقتصاد سياسى وابسته به طبقه محروم سنتى محسوب مى شوند. اين طبقه همان گونه كه گفته شد بيشتر در روستاها و شهرهاى كوچك مستقر است و به دليل نفوذ سنتى چپ سنتى در اين مناطق قدرت راى گرفتن آن نيز از ديگران بيشتر است. گرچه پيش از اين گمان مى شد كه طبقه محروم سنتى رو به زوال است اما با انتخابات رياست جمهورى سال ۱۳۸۴ به نظر مى رسد هنوز نمى توان آن را ناديده گرفت.
اصلاح طلبان سنتى پيش از اين با شعارهايى مانند اسلام پابرهنگان در دهه ۶۰ قدرت را در دست داشتند و هنوز هم اميدوار هستند با اتكا به طبقاتى كه آنان را مستضعفين مى نامند به قدرت بازگردند. نكته مهم آن كه بخش عمده اى از آراى طبقه محروم سنتى از طريق بازماندگان و آسيب ديدگان انقلاب اسلامى و جنگ ايران و عراق (خانواده شهدا، جانبازان و مهاجرين جنگ) به دست مى آمد كه با فاصله گرفتن از آن رويدادها و بهبود دگى بازماندگان آن حوادث اين آرا ريزش مى كند.
ج - در شرايط كنونى استراتژى سياسى اصلاح طلبان سنتى شباهت بسيارى به محافظه كاران و اعتدالگرايان دارد. بدين معنا كه آنان نيز از نوعى آرامش در داخل و خارج كشور حمايت مى كنند با اين تفاوت كه اعتقاد بيشترى به نوع دموكراسى برخاسته از شيخوخيت و ريش سفيدى دارند و از شجاعت ابتكار عمل براى تنش زدايى در خارج از ايران نيز برخوردارند. اگر محافظه كاران سعى مى كنند با مهار آزادى از هرج و مرج جلوگيرى كنند اصلاح طلبان سنتى سعى دارند با مهار آزادى خواهان (مذاكره با آنان و حاكمان) نوعى آزادى خواهى مرحله به مرحله را مديريت كنند.
چهره ها، گروه ها و تريبون ها
مهدى كروبى در راس حزب اعتماد ملى فعال ترين و شاخص ترين چهره اين جناح به حساب مى آيد در عين حال به نظر مى رسد مراجع تقليدى همچون آيت الله يوسف صانعى و آيت الله موسوى اردبيلى و سياستمدارانى مانند مهندس ميرحسين موسوى از اين جريان سياسى حمايت كنند در عين حال كه دو گروه مجمع روحانيون مبارز و مجمع مدرسين حوزه علميه قم نيز در زمره حاميان اين جناح سياسى به حساب مى آيند. حزب همبستگى نيز اگر بتواند بر مشكلات درونى خود غلبه كند در حوزه اين جريان فكرى، گروهى موثر است كه در شهرهاى غيرمركزى ايران نفوذ بسيار دارد. روزنامه هاى اعتماد، آفتاب يزد و همبستگى رسانه هاى اصلى اين جريان سياسى، فكرى هستند.
انشعاب ها
بزرگترين انشعاب سياسى از اصلاح طلبان سنتى در دهه ۸۰ رخ داد. زمانى كه مجلس ششم به دست حزب مشاركت افتاد و گرچه مهدى كروبى به رياست مجلس رسيد اما جريان جديد چپ پس از آن تاريخ و نيز در انتخابات رياست جمهورى ۱۳۸۴ با انتخاب مصطفى معين در مقابل مهدى كروبى اعلام انشعاب كرد.
۳-۵ . اعتدال گرايان
(تكنوكرات ها/ عمل گرايان/ ميانه روها)
تبارشناسى
اين جريان سياسى فكرى در همه سال هاى دهه ۶۰ به صورت سايه جناح هاى دوگانه راست سنتى (محافظه كاران) و چپ سنتى (اصلاح طلبان سنتى) حضور داشت و در واقع جريانى بود كه حول شخصيت اكبر هاشمى رفسنجانى از دو جريان راست و چپ نيرو مى گرفت اما در سال ۱۳۷۴ با تاسيس حزب كارگزاران سادگى هويت جناح مذكور (كه در آن زمان بيشتر به فن سالاران مشهور بودند) روشن تر شد. از تركيب اوليه كارگزاران سادگى مى توان فهميد اين جناح در راس (هاشمى رفسنجانى) به راست سنتى و در بدنه (كارگزاران سادگى) به جريان چپ بيشتر نزديك بود. كارگزاران سادگى بخش قابل توجهى از كرسى هاى مجلس پنجم را در اختيار گرفتند اما با ظهور اصلاح طلبان كه پيشروتر از اعتدال گرايان بودند به تدريج قدرت را از دست دادند. رياست دولت و بخشى از كرسى هاى كارگزاران در مجلس ششم به دست اصلاح طلبان افتاد و از تعداد وزراى اين جريان هم كاسته شد. سران كارگزاران از سوى دستگاه هاى قضايى محاكمه شدند و در مجلس ششم پدر معنوى اين حزب ضربه سختى خورد.
به تدريج گروه ديگرى در اين جناح فعال شد كه به نام حزب اعتدال و توسعه مشهور شد. اين حزب توانست گفتمان جناح اعتدال گرا را در دست بگيرد و در انتخابات رياست جمهورى ۱۳۸۴ بيش از كارگزاران فعاليت كند. بدنه اين حزب برخلاف كارگزاران بيشتر منشعب از راست سنتى بود. با تضعيف جايگاه هاشمى رفسنجانى به نظر مى رسد قدرت اين جناح بيش از هر زمان ديگر كم شده است. جناحى كه در سال هاى ۷۶ -۱۳۶۸ قدرت را در دولت كم يا زياد در اختيار داشت.
ديدگاه ها
الف - اعتدال گرايان از نظر انديشه سياسى مشروطه خواه هستند. آنان به نوعى حكمرانى توسعه گرا و نخبه گرا اعتقاد دارند كه در آن حلقه هاى اصلى قدرت براساس نوعى تفاهم، تصميمات اصلى را اتخاذ مى كنند. تصميماتى كه در آن حداقلى از آزادى ها (بيشتر در حوزه آزادى هاى اجتماعى) تامين مى شود اما براى مديريت كلان كشور تصميم سازى نخبگان قبل از تصميم گيرى مردم بسيار مهم ارزيابى مى شود. الگوى سياسى اعتدال گرايان تا حدود زيادى به الگوى تكنوكراسى نزديك است كه در آن كارآمدى مدير بيش از مشروعيت آن اهميت دارد به همين دليل اين جريان را فن سالار مى خوانند.
ب _ اعتدال گرايان از نظر اقتصاد سياسى وابسته به طبقه متوسط جديد هستند. همه دولت هاى ۲۴ سال اخير ايران متكى به اين جناح سياسى بوده اند چرا كه بيش از جناح هاى ديگر از توان مديريتى و تعداد نخبگان ادارى برخوردار است. اعتدال گرايان اصولاً بورژواى دولتى به حساب مى آيند و متخصص بوروكراسى هستند. گرچه از سرمايه دارى صنعتى دفاع مى كنند اما در واقع مدافع نوعى سرمايه دارى ادارى با نقش فائقه دولت به عنوان موتور توسعه هستند. به لحاظ معيشتى عموماً كارمند و مدير عالى مرتبه دولت به حساب مى آيند و با وجود اعتقاد به بخش خصوصى آنان را بايد در نقطه مقابل بورژوازى ملى(بورژوازى دولتى) قلمداد كرد.
ج - در شرايط كنونى استراتژى سياسى اعتدال گرايان مانند دو جناح پيش گفته آرامش در داخل و تنش زدايى در خارج است. البته اعتدال گرايان توانايى قابل ملاحظه اى در مذاكرات سياسى دارند و ديپلمات هاى قابلى به شمار مى روند ولى به همان ميزان هنوز حضور آنان در صحنه سياست داخلى كمرنگ است و ترجيح مى دهند در نزاع هاى سياسى داخل وارد نشوند و اگر وارد شوند جانب هر دو طرف نزاع را بگيرند.
چهره ها، گروه ها و تريبون ها
هاشمى رفسنجانى همچنان مهم ترين چهره اعتدال گرايان به شمار مى رود. وى در دهه ۶۰ از موضعى اثباتى به اين مقام رسيد (هر دو جناح او را به اعتدال قبول داشتند) و در دهه ۸۰ از موضعى نفى گرايانه در اين جايگاه قرار گرفت بدين ترتيب كه در سال ۱۳۷۹ جناح چپ از نامزدى او در انتخاب مجلس ششم دفاع نكرد و جناح راست نيز در انتخابات رياست جمهورى سال ۱۳۸۴ در مقابل هاشمى رفسنجانى قرار گرفت و هويت اعتدالى او در هر دو زمان تثبيت شد. اين درحالى است كه در دهه ۶۰ هر دو جناح هاشمى را به رياست مجلس قبول كرده بودند. از ديگر چهره هاى اعتدال گرايان مى توان به حسن روحانى و على اكبر ولايتى اشاره كرد. ولايتى گرچه تا مدت ها در زمره جريان راست سنتى شناخته مى شد در سال هاى ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ با حمايت از نامزدى هاشمى و دورى گزيدن از جناح راست سنتى خود را در رده سران اعتدال گرايان قرار داد. پيش از اين نيز از او به عنوان يك راست ميانه رو نام برده مى شد. همانگونه كه گفته شد دو حزب كارگزاران و اعتدال و توسعه احزاب اصلى اين جناح را تشكيل مى دهند كه در گذشته از تريبون هاى متعددى مانند روزنامه همشهرى و ايران برخوردار بودند و اكنون بايد به روزنامه منتشر نشده كارگزاران و روزنامه در حال انتشار اعتدال و توسعه كفايت كنند.
انشعاب ها
اعتدال گرايان از جمله جريان هاى ناشى از انشعاب راست و چپ به حساب مى آيند و از اين رو انشعابى در آن رخ نداده است. با وجود اين به نظر مى رسد به صورت انفرادى در آن تحولاتى رخ داده كه مى توان به عنوان ريزش نيرو از اين تحولات ياد كرد. جدا شدن محمدعلى نجفى از مركزيت حزب كارگزاران يا مواضع اخير سيدعطاالله مهاجرانى را مى توان از جمله اين ريزش نيروها دانست. در عين آنكه به نظر مى رسد حزب كارگزاران به رهبرى غلامحسين كرباسچى درصدد تعريف تازه اى از خود در ائتلاف با نيروهاى راست ميانه است.
۴-۵ . اصلاح طلبان مدرن
(اصلاح طلبان پيشرو/ چپ مدرن)
تبارشناسى
ريشه هاى اين جريان سياسى و فكرى را بايد در واقعه ۱۳ آبان ۱۳۵۸ جست. هسته مركزى دانشجويان تسخيركننده سفارت ايالات متحده آمريكا در تهران در سال هاى پس از آن حادثه به چپ سنتى پيوستند و مهم ترين عامل در اين پيوند رابطه عاطفى آنان با بنيان گذار نظام و رابطه تشكيلاتى ايشان با سيدمحمد موسوى خوئينى ها بود كه به عنوان رهبر دانشجويان پيرو خط امام (تسخيركنند