بررسی نتايج انتخابات رياست جمهوری
يک بررسی علمی انجام شده در مورد آمار تفکیکی انتخابات رياست جمهوری اخير نشان میدهد که ايرانيان بر خلاف قول مشهور رفتار قابل پيشبينی دارند و سياست پیشهگان در صورت شناخت وضعیت زمانی انتخابات خواهند توانست نتايج را پیشبینی کنند.
تحلیل نتایج انتخابات ریاست جمهوری درایران وهمچنین رفتار سیاسی ایرانیان هنگام رای دادن همواره از پیچیدگیهای زیادی برخودار بوده است. تمایل زیادی وجود دارد که گفته شود، ایرانیان پای صندوقهای رای جهانیان را شگفتزده میکنند و رایشان قابل پیشبینی نیست اما آیا ایرانیها در لحظه آخر تصمیم میگیرند که رای دهند؟ این رایدهی چه ویژگیهایی دارد وتحت تاثیر چه شاخصهایی تغییر می کند؟
بررسیهای کارشناسان نشان میدهد، رفتار رای دهی ایرانیان آنچنان هم غیر قابل پیشبینی نیست. آنها از نرمها وشاخصهای مشخصی برای رای دادن وندادن پیروی میکنند و کاندیداهایی که برنامههای انتخاباتی وشعارهای تبلیغاتی وعملکرد گذشتهشان، همخوانی بیشتری با ماتریس خواستها ونظرات مردم داشته باشند، شانس بیشتری را به خود اختصاص میدهند. در گرماگرم انتخابات اخیر ریاست جمهوری، هنگامی که بیشتر کاندیداها شانس اول را برای پیروزی در انتخابات برای خود قائل میشدند، یکی از مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران، خلاصهای از یک نظرسنجی ملی درهمین خصوص منتشر کرد که علی رغم همه کاستیهایی که پژوهش در موضوعات حساس درکشور میتواند با آن روبرو باشد، از نکات جالب توجهی برخودار بود. این تحقیق به صورت کامل منتشر نشد، گرچه حتی به دلیل نظام سنتی، تبلیغات و عوامل پیچیدهای که میتواند مسیر انتخابات در ایران را تحت تاثیر خود قرار دهد، مانند رفتار شورای نگهبان، شبکههای وابسته به کاندیداها، مکانیسمهای درونی نظام برای جلب آرای مردم، تلویزیونهای ماهواره ای و شبکه های رادیویی و.... کارگزاران سیاسی ترجیح میدهند باورهای ذهنی ومشاهدات خود را مبنای تحلیل وضعیت وموقعیت کاندیداها قرار دهند.
چرا رای می دهند؟
در این پژوهش مردم توضیح دادهاند که چه شاخصهایی نظر آنان را درخصوص رای دادن تعیین میکند. رضایت ازعملکرد نظام، مشروعیت قائل شدن برای نظام، آگاهی سیاسی، امیدواری به آینده، رضایت از دگی، احساس عدالت رویهای و احساس کارآمدی سیاسی هفت شاخصی است که مردم اظهار داشتند مجموعهای ازآنها باعث میشود که آنها در انتخابات شرکت کنند یا نه. یکی از مهمترین ویژگیهای این شاخصها این است که نمیتوان در اندکی زمانی به تغییر آنها در انتخابات اقدام کرد.
طبق این تحلیل، مردم به ۵دسته تقسیم می شوند که در جدول پایین آمده است:
طبق این جدول جمع افراد راضی وخیلی راضی مجموعه ۳۸ درصد را به خود اختصاص میدهند که معمولا در انتخابات شرکت میکنند. افراد بینابینی ۲۸ درصد وافراد ناراضی وخیلی ناراضی ۳۲درصد است. به گفته کارشناسان هدف تبلیغات در دوران انتخابات گروه بینابینی وبخشی از گروه ناراضی هاست. اما طبق نظر سنجیهای موازی با این نظر سنجی، حداقل ۲۰ درصد مردم گفتهاند که اصلا در انتخابات شرکت نمیکنند.
بنابراین می توان انتظار داشت که اگر حتی تنها نیمی از گروه بینابینی در اثر تبلیغات انتاخاباتی ودلایل دیگر، تصمیم به رای دادن بگیرند، بیش از ۵۰ درصد شرکت کننده در انتخابات داشته باشیم. در عمل کسانی که تئوری تحریم را دنبال می کردند، به دلیل عدم توجه به چنین توزیعی ازشرایط رای دهندگان پیش از انتخابات بازی را واگذارده وعملا تاثیری در نتیجه انتخابات نداشتند. نکته جالب توجه در انتخابات اخیر آنکه بسیاری از افراد ناراضی وحتی خیلی ناراضی به دلایلی به پای صندوقهای رای رفتند. از جمله بسیاری از رایهایی که به مصطفی معین وحتی احمدی نژاد(در دور دوم) داده شد، بخشهایی از این دو گروه را به خود اختصاص میداد. اما نکته جالب توجه آنکه افرادی که قشر راضی وخیلی راضی از نظام را تشکیل میدهند، دارای کمترین شاخص پایگاه اقتصادی وتحصیلاتی هستند. کسانی که در انتخابات گذشته بیشترین حضور را داشتهاند و بیشترین احتمال را به حضور گسترده مردم در انتخابات میدادند. ودر حالی که افراد ناراضی وخیلی ناراضی عدم شرکت مردم در انتخابات برایشان بی تفاوت بود، این گروه از عدم شرکت مردم در انتخابات ناراحت میشوند. شاخص های دیگری رانیز میتوان در جدول زیر مشاهده کرد، که توصیف دقیقتری از شرکت کنندگان در انتخابات اخیر ارائه میکند. به این ترتیب مشخص میشود در ایران بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان، هرچقدر شاخص تحصیلکردگی و پایگاه اقتصادی افزایش پیدا میکند، میزان نارضایتی نسبت به عملکرد نظام نیز افزایش پیدا میکند. در واقع این دوعامل که میتواند عوامل موثری در رشد آگاهی سیاسی باشد، سبب میشود واقعیتهایی به صورت عریان خودنمایی کند که نظراین گروه را نسبت به علمکرد نظام تغییر میدهد. این گروه کمتر هدف تبلغات نهادهای تبلیغی نظام است وعملا تحت تاثیر آن قرار نمیگیرد. از همین منظر، طبقه ناراضی وخیلی ناراضی کمترین حضور را در انتخابات های قبلی داشته است. این گروه از جامعه کسانی هستند که تبلیغات قبل از انتخابات کمترین تاثیررا روی آن ها میگذارد. با این وجود بخش عمدهای ازاین گروه دور اول به خاتمی رای دادهاند.
طبق نتایج این نظر سنجی آنچه باعث میشود مردم رای بدهند شامل شاخصهایی همچون منافع رای دادن، آگاهی سیاسی، ابراز وجود و احساس کارآمدی سیاسی واجتماعی،مشروعیت، فشار هنجاری،تجربه انباشته سیاسی،ویژگیهای شخصی وطرحواره از نظام سیاسی است. براین اساس افرادی که جزو طبقات پایین اقتصادی، با اگاهی سیاسی اندک هستند، حضور در انتخابات را به عنوان راهی برای تغییر در زندگی روزمره شان به حساب میآورند وگمان میکنند انتخابات میتواند زندگی آنها را به سرعت دستخوش تغییر قرار دهد. بنابراین تبلیغات معطوف به سیاهه خواستههای آنان میتواند تاثیر زیادی در این که به چه کاندیدایی رای بدهند داشته باشد.
از سوی دیگر میتوان اذعان داشت ویژگیهای شخصی در انتخابات اخیرنقش موثری ایفا نمیکرده است. به اعتقاد برخی از کارشناسان، دلیل این امر که در نظر سنجی های مشابه مورد توجه قرار گرفته است، تجربه اعتماد به ویژگی های شخصی در مورد آقای خاتمی است که مردم انتظار تغییرات گسترده تری از ایشان داشتند وبه صورت شخصی بسیارمورد قبول آن ها بود، اما در عمل انتظارهای برانگيخته شده آن ها را براورده نکرد. با تقاطع دادن وضع تحصیلات واگاهی سیاسی وهمچنین پایگاه اقتصادی واجتماعی ونیز میزان شرکت در انتخابات های قبلی مشخص است کاندیدایی بیشترین توجه به خود را جلب خواهد کرد که بتوانددر تبلیغات خود – که برای حدود ۶۰ درصد از مردم می تواند تعیین کننده باشد- توجه اقشار مختلف را به خود جلب کند. اقشاری که از چنین توزیع جمیعیتی وتحصیلاتی وآگاهی سیاسی برخوردارهستند.
خواست های اولیه گروه های ۵ گانه
بررسی ۱۵ خواست اولیه ۵ گروه یاد شده نشان می دهد که در بین هر ۵ گروه، ۵ خواست اولیه سیاسی نیست. در گروه خیلی راضی ها توجه به وضع معيشتي و اقتصادي مردم و جلوگيري ازتورم، اشتغال، رسيدگي به مردم، رسيدگي به امور كشور (آباداني کشور ) و دفاع از آن و حل مشكلات جوانان ۵ خواست اول را تشکیل می دهد.
در گروه راضی هاتوجه به وضع معيشتي و اقتصادي مردم و جلوگيري ازتورم، اشتغال، رسيدگي به مردم، رسيدگي به امور كشور (آباداني کشور ) و دفاع از آن و حل مشكلات جوانان ۵ خواست اولیه مردم را تشکیل می دهد.
گروه بینابینی هم از توزیع خواسته هایی بسیار شبیه به گروه های قبلی برخوردار است: توجه به وضع معيشتي و اقتصادي مردم و جلوگيري ازتورم، اشتغال، رسيدگي به مردم، حل مشكلات جوانان، عمل به وعده ها.
در گروه ناراضی وخیلی ناراضی اندک اندک شاخص هایی مانند عدالت اجتماعی، اجرای قانون اساسی و درخواست ازادی بیشتر از نردبان خواست های ۱۵ گانه انها بالا می آید. در واقع حتی اقشاری که درانتخابات اخیر نسبت به حضوردر انتخابات واینکه نتیجه انتخابات بتواند در زندگی آنها تاثیر بگذارد بدبین بودندهم در صدر خواسته های خودشان خواست های سیاسی را قرار نمی دادند.
توجه به این موضوع از این جهت قابل توجه است که نیم نگاهی داشته باشیم به برنامه های انتخاباتی کاندیداهای مختلف. در حالی که آقای احمدی نژاد وکروبی با استفاده از شعارهای پوپولیستی و سخنانی که مورد توجه اقشار یاد شده قرار می گرفت ودقیقا بر ماتریس خواسته های انها منطبق می شد، مانند ارائه ماهی ۵۰ هزار تومان وهمچنیی آوردن پول نفت پای سفره مردم سخن می گفتند، دکتر معین برنامه اش کاملا بر طرح مباحث سیاسی مانند آزادی مطبوعات ودانیان سیاسی، آزادی های اجتماعی ومسائل مشابه بود. نگاهی به برنامه های تبلیغاتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر نشان می دهد که تنها آقای کروبی واحمدی نژاد توانایی جذب دو گروه اول راضی وخیلی راضی وبخشی از افراد بینابینی را دارا می شدند. در میان آقای کروبی وآقای احمدی نژاد آنچه احمدی نژاد را به جلو می آندازد عوامل دیگری است که می تواند حمایت ایدئولوژیک و شبکه سراسری از محافظه کاران از وی یاد کرد وعوامل دیگری را نیز به آن افزود که خارج از موضوع این نوشته است.
در این میان وضعیت هاشمی رفسنجانی، نیز قابل مطالعه است. برنامه تبلیغاتی هاشمی رفسنجانی اگر بر اساس شعارهای اصلی رفاه ووضعیت بهتر اقتصادی بود، اما تحت تاثیر فضای موجود و شکست قبلی وی در انتخابات مجلس ششم، قرارداست مضافا به اینکه داستان های موجود در خصوص جایگاه او در سیاست کشور ووضعیت خانوادگی او تاثیر زبادی بر آرای رای دهندگان داشت. از سوی دیگر هاشمی به عنوان کسی که سالها نماد روحانیت اشرافی در کشور به شمار می رود واسمش همراه با رشد سرمایه داری و طبقه نوکیسه در ایران همراه است، عملا نمی توانست خواست های گروه های یاد شده پوشش بدهد. به گونه ای که حتی وقتی هاشمی دربرنامه تلویزیونی خود در خصوص دارایی های خود اشاره کرد که از مال دنیا تنها یک خانه دارد، کسی آن را باور نکرد وبه اعتقاد کارشناسان تاثیر منفی بر آرای او گذاشت.
مشارکت در انتخابات
بر اساس داده های یاد شده، تمایل مردم به انتخابات پیش از انتخابات از چنین توزیعی برخوردار بوده است. البته جدول زیر هفته آخر انتخابات را در نظر نمی گیرد، در حالی که تعدادی از مردم نیز در این روزها تصمیم به رای دادن می گیرند.
کارشناسان معتقد بودند "به كمك سؤالات تكميلي درباره احتمال مشاركت، ميتوان به نتايج زير در خصوص شرکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری رسید:
- ۴۴.۵۹ درصد آنها كه گفتهاند قطعا شركت ميكنم، در انتخابات شرکت کرده اند.
- ۷.۰۷ درصد آنها كه گفتهاند به احتمال زياد شركت ميكنند، شركت کرده اند.
- ۳.۲۲ درصد آنها كه هنوز تصميم نگرفتهاند، شركت کرده اند.
- ۰.۷ درصد آنها كه گفتهاند به احتمال زياد شركت نميكنند، شرکت کرده اند.
- در صد مشاركت آنها كه گفتهاند قطعا شركت نميكنند نزديك به صفر است.
به اين ترتيب حتی پیش از انتخابات اینکه كف مشاركت ۴۴.۵۹ و سقف آن ۵۵.۷۸ درصد را به همراه داشته باشد، گزاره ای منطقی به نظرمی رسید.
بر اساس این طبقه بندی و داده ها مردم نظر خود را نسبت به این که به چه کسی رای می دهند درست یک هفته پیش از انتخابات چنین اعلام کردند:
درصد در بين نمونهاي كه به اين پنج نفر رأي ميدادهاند. (جمعا 5950 نفر و 38.7 درصد كل نمونه)
درواقع با توجه به داده های یاد شده، کاندیدای A،حدود ۴۵ درصد رای مردمی را که از نظر تحصیلاتی وپایگاه اجتماعی پایین ترین شاخص را به خود اختصاص می دادند، میزان اگاهی سیاسی بالایی ندارند، وشاخص کارامدی بیشتری را برای نظام قائل بودند،به خود اختصاص می داد. کاندیدای B هم از ویژگی های مشابهی برخواردار بوده است وکاندیدای C که ۲۰ درصد آرا را به خود اختصاص داده دارای هوادارانی بوده است که بیشترین شاخص تحصیلات وپایگاه اجتماعی وآگاهی سیاسی به خود اختصاص می دادند وجزو بخش ناراضی محسوب می شدند.
به این ترتیب حتی پیش از انتخابات، مرزبندی مشخصی بین رای دهندگان با شاخص های تفکیکی یادشده وجود داشت که می توانست حداقل در برنامه های تبلیغاتی کاندیداها مورد استفاده قرارگیرد و انان را ازخطاهای استراتژیک در هنگامه انتخابات برحذر دارد.
خواست های بلند
نکته دیگر آن که نظر مردم براساس شاخص هایی برای رای دادن درانتخابات جلب می شود که معمولا در زمانی طولانی شکل می گیرد واین گونه نیست که بتوان در زمان انتخابات تنها با شعارهای مختلف به کسب آرای آنها ویا تغییر دغدغه های انان اقدام کرد. درواقع آن بخشی از مردم نیز که در فضای انتخاباتی تحت تاثیر شعارهای انتخاباتی قرار می گیرند، کسانی هستند که ویژگی های مشخصی دارند و نوع نیازها وخواست های تفکیک شده ای –چنانکه امد- را مطالبه می کنند.
چنین برداشتی از وضعیت رای دهندگان می تواند درس های زیادی به سیاستمدارانی که در صحنه سیاست بازگشت به قدرت را نشانه می روند، بیاموزد. نکته جالب توجهی که در خصوص گروه رای دهندگان به کاندیدای اول می توان به آن اشاره کرد، این است که مردم می خواهند این خواست در مدت زمان اندکی جامه عمل بپوشاند. در حالی که جنس خواسته ها به نحوی است که عملا در زمان مدت اندک تحقق چنین خواسته هایی امکان پذیر نیست. به همین جهت می توان مقایسه ای کرد بین سیاست های انتخاباتی وتبلیغاتی ریس جمهوری منتخب قبل وبعد از انتخاب ودید چه عواملی می تواند در اندک زمانی از نقطه مثبت به نقطه منفی یک کاندیدا تبدیل شود در ضمن کاندیدای پیروز چگونه می تواند پیروزی خود را امتداد بخشد. به علاوه توجه دقیق به شاخص های جمعیتی و پایگاه اجتماعی وهمچنین آگاهی سیاسی مردم می تواند مبنای جدی برای فعالیت احزاب، گروه های سیاسی و کسانی باشد که در فضای جامعه مدنی وجامعه سیاسی فعالیت می کنند.