بررسي تحولات اخير دفتر تحكيم وحدت

جريان دانشجويي بايد قدرت خود را نشان دهد


محمدرضا خسروی در گفت و گو با مجید حاجی بابایی

۲۷ مهر ۱۳۸۴


با مجيد حاجي بابائي دانشجوي دانشگاه شهيد بهشتي و عضو ارشد فراكسيون دموكراسي خواه ملي دفتر تحكيم وحدت،در خصوص تحولات دفتر تحكيم و دلايل عدم برگزاري نشست تكميلي اتحاديه به گفت و گو نشسته ايم. اين گفت و گو را با هم مي خوانيم.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::


پس از توافق فراكسيون ها برأي برگزاري انتخابات در محل دفتر ادوار تحكيم، شما وعده داديد كه تا 2 هفته نشست تكميلي را برگزار مي كنيد و اسامي كانديداهاي فراكسيون خود را اعلام خواهيد كرد. چرا تاكنون هيچ اقدامي در اين زمينه صورت نگرفته است؟
نشستي كه در ادوار برگزار شد دارأي مقدماتي بود كه منتهي به برگزاري نشست انتخاباتي گرديد. مهمترين اين مقدمات، اختلاف نظر در مورد محل برگزاري نشست و همچنين در خصوص تركيب شورأي مركزي و چينش نيروهايي بود كه در درون مجموعه در حال فعاليت هستند. بخشي از اين اختلافات قبل از برگزاري نشست حل شد. از جمله محل برگزاري نشست، هر چند ما اعتراضاتي داشتيم و معتقد بوديم كه به هر حال به نوعي مي بايست مقاومت مدني صورت بگيرد تا ما بتوانيم در درون دانشگاه خود را جا بيندازيم، ولي به هر حال اين اقدام صورت گرفت و ما نيز هيچ واكنش عملي نشان نداديم، برأي همراهي با مجموعه كه بنا به دلايل مختلف از جمله مسايل شخصي و طولاني شدن دوره شورأي مركزي، مايل بودند هر چه زودتر نشست برگزار شود.

موضع فراكسيون شما در اين زمينه چه بود؟
ما احساس كرديم بايد خون جديدي به بدنه دانشجويي تحكيم تزريق شود، به همين دليل اين موضوع را پذيرفتيم. اين مقدمه كه حل شد، مسئله دوم اين بود كه مي بايست تركيب شورأي مركزي مشخص شود كه اين خود دارأي كش و قوس طولاني بود. برخي از دوستان معتقد بودنددر مجموعه دارأي اكثريت هستند و بايد تعدادشان نيز به همين نسبت باشد. اما با توجه به جميع محاسباتي كه وجود داشت، كه در اين جا خيلي شرأيط را برأي گفتن آن مساعد نمي دانم، ما معتقد بوديم هيچ طيفي نمي تواند اين ادعا را داشته باشد که در مجموعه دارأي اکثريت است. زيرا در وضعيت کنوني به دليل اينكه در 3 سال گذشته كمتر به كار تشكيلاتي، و بيشتر به مسايل سياسي آن هم مسايل كلان سياسي پرداخته شده كه بيشتر نمودهاي شبه حزبي به خود مي گرفته، نمونه بارز آن طرح بحث رفراندوم بود كه هر چند به نام اعضاي شورأي مركزي تحكيم مطرح شد اما تلقي نيروهاي بيروني اين بود كه اين موضوع از سوي دفتر تحكيم وحدت طرح و پيگيري مي شود. خلاصه آنکه امروز اكثر انجمن ها يا مشكل تشكيلاتي دارند يا برأي برگزاري انتخابات با مشكلاتي روبرو هستند و به نوعي در آستانه بحران تشكيلاتي قرار گرفته اند واز ضعف جدي برخوردارند. در شرأيط حاضر، خيلي از انجمن ها يا وجود خارجي ندارند يا در آنها يك يا دو نفر مشغول فعاليت هستند و يا يك يا دو نفر با فراكسيون مدرن هستند و چند نفر با طيف هاي ديگر. همه اين مسايل دست به دست هم مي دهند كه هيچ طيفي نتواند اين ادعا را داشته باشد كه در مجموعه اكثريت است. به همين دليل ما در اصل اكثريت بودن برخي جريانات در درون دفتر تحكيم ترديد جدي داريم و معتقديم اين مساله كه اكثريت بايد تعداد بيشتري عضو در شورأي مركزي داشته باشد، مساله اي واقعي نيست. مساله اصلي در حال حاضر به رسميت شناختن هويت هاي مختلف در درون دفتر تحكيم وحدت است.

مگر اكثريت و اقليت بودن را اساسنامه تعيين نمي كند؟
چرا همين طور است. ولي خب به هر حال مي بايست حق رأي ها دوباره شمارش شود و وضعيت انجمن ها دقيقاً مشخص شود. يعني تمام اين ضوابط بايد رعايت شود. با رعايت اين اصول هم كسي در درون دفتر تحكيم نمي تواند ادعا كند كه اكثريت 3/2 را دارا است، يعني هر طيفي بدون طيف ديگر ناقص خواهد بود و مشروعيت ندارد.

من نمي دانم منظور شما از مشروعيت چيست. ولي شما خودتان زماني كه در ساعات نخستين بامداد شنبه 10/7/84 وارد مجموعه ادوار تحكيم شديد اعلام كرديد كه نشست با حضور اعضاي فراكسيون رسمي شده و اعضاي فراكسيون هم مي توانند در اين نشست انتخابات برگزار كنند، ولي الان مي گوييد هيچ كدام از فراكسيون ها اكثريت نيستند. در اين مورد توضيح مي دهيد؟
ببينيد من در آنجا گفتم كه نشست با حضور ما رسمي است. من اعلام كردم كه اگر انجمن هاي عضو فراكسيون دموكراسي خواه در آنجا حاضر باشند نشست رسمي است و نكته ديگر هم اينكه آن شرأيط، شرأيط بحراني خاصي بود و هدف ما در آن شرأيط بيشتر معطوف به حل مشكل بود، نه ايجاد مشكل. هم بچه ها خسته بودند و هم مجموعه كشش نداشت كه بخواهيم آنجا بگوييم بياييد رأي ها را شمارش كنيد. به همين دليل محاسبه ما به اين صورت بود كه اعضاي حاضر در نشست كه 3/2 نمي شدند با احتساب 16-15 حق رأي فراكسيون ما نشست را رسمي مي كردند. اما ما اين را با تسامح پذيرفتيم كه نشست و انتخابات برگزار شود. الان هم در ادامه همان مساله باقي مانده، هنوز نشست تكميلي برگزار نشده است. يعني هنوز بحث واحد سياسي و تشكيلات مشخص نشده است. در پروتكلي كه تنظيم شد قرار بود حداكثر تا 2 هفته موارد توافق مشخص شود. اين پروتكل چند بند داشت كه دو بند آن بسيار مهم بودند. يكي تاكيد بر روي ديني بودن مجموعه بود، به اين معنا كه مجموعه انجمن هاي اسلامي و دفتر تحكيم وحدت يك مجموعه ديني هستند و روي اين اصل توافق شد كهدر اين مورد تاكيدي صورت بگيرد. مساله دوم اينكه تحكيم جايگاه خود را در عرصه سياسي ايران مشخص كند كه آيا مي خواهد يك نيروي اپوزيسيون تمام عيار باشد يا نيرويي در خدمت حاكميت و يا يك نيروي نقاد اجتماعي است كه مي بايست وظيفه محدودي بر دوش داشته باشد و در اين صورت آيا مثلاُ برگزاري رفراندوم يا تغيير ساختار سياسي در شان و جايگاه جريان دانشجويي هست يا نه؟ اين مسايل مطرح شد و قرار بود كه در مورد آنها توافق صورت بگيرد. حتي يكي از محورهاي گفت و گو، توافق در خصوص تقسيم واحدها بود كه دوستان فراكسيون مدرن به توافق خود در اين زمينه پايبند نبودند.

مگر غير از اين است كه پس از انشقاق در تحكيم، همواره دبيري واحد تشكيلات بر عهده فراكسيون مدرن بود و واحد سياسي در اختيار فراكسيون مقابل قرار مي گرفت؟
خب الان اعلام مي كنند كه اين طور نيست و ما ممكن است بخواهيم واحد سياسي را هم از آن خود كنيم. واقعيت اين است كه اين مسايل مورد توافق قرار نگرفت و اين باعث شد كه در گفت و گو ها تأخير ايجاد شود و هنوز روي اين مسايل توافق نشده است. در مورد مساله هويت ديني هم دوستان به توافق ها پايبند نبودند و برخي صراحتاً اعلام مي كنند كه دفتر تحكيم وحدت مجموعه اي است كه برأي دين، كاركردي اجتماعي قائل نيست و اصولا نمي توان عنوان ديني روي آن گذاشت. نهايتاً اين بحث مطرح است كه اگر كساني معتقدند كه اكثريت مجموعه به لحاظ ديني تغيير روش داده طي بيانيه اي تغيير ايدئولوژي مجموعه را اعلام كنند.

شما در مورد هويت ديني مجموعه تحكيم صحبت مي كنيد. مي خواهم بپرسم كه ملاك يا وسيله سنجش شما برأي ديني بودن يا نبودن انجمن ها چيست؟ يعني آيا ميزاني وجود دارد كه از طريق آن شما بگوئيد كه انجمني از اين ميزان خارج شده و بايد از مجموعه تصفيه شود؟
ما اصلاً ملاكي را تعيين نمي كنيم. اصلاً بحث اين نيست كه كساني كه گرأيشات ديني ندارند ازمجموعه بيرون بروند. بحث ما اين است كه امروز تحكيم دچار يك بحران هويت شده و بايد هويت خود را مشخص كند. واقعاٌ اگر مجموعه به يك باور ديگر رسيده، بايد آن را بيان كند. اين بدين معنا نيست كه هويت هاي ديگر حق حضور را ندارند بلكه منظور اين است كه اين گفتمان در تحكيم احياء شود. يعني اينكه مجموعه تحكيم مجموعه اي است كه به نوگرأيي ديني توجه دارد. پس منظور مان اين نيست كه شاقولي بگذاريم و بگوييم هر كسي از اين اصول تخطي كرد بايد از مجموعه بيرون برود. دليل ما هم اين است كه شما هر تفسير هرمنوتيكي از يك متن داشته باشيد نمي توانيد ساختار كلي متن را زير سئوال ببريد و معنايي متنافر با معناي اصلي به دست دهيد. البته ما در صدد اين نيستيم كه مصداق ها را در مورد روشنفكري ديني مطرح كنيم ولي يك معنا و مفهوم كلي مراد است.

چرا اين بحث ها بعد از سال 1380 كه فراكسيون ها در نشست وفاق و مودت در دانشكده مديريت دانشگاه علامه با هم به توافق رسيدند، مطرح نشد؟ چرا در زمان برگزاري نشست هاي شهريار وخواجه نصير اين بحث ها طرح نشد؟ چرا در اين برهه حساس از حيات تحكيم اين بحث ها از طرف شما مطرح مي شود؟ فكر نمي كنيد مشكل تحكيم الان بيش از اينكه تاكيد بر روي هويت ديني باشد، ضعف تشكيلاتي است؟
بله درست است. من بحث مشكل تشكيلاتي راقبول دارم ولي در كنار اين مشكلات وجود اين هويت هاي مختلف نيز بايد بررسي شود. يعني نمي شود كه اين مشكل به صورت استخوان لاي زخم باقي بماند. چون از دل همين هويت ها استراتژي هاي مختلفي بيرون مي آيد. مثلاٌ در بحث انتخابات رياست جمهوري بخشي معتقد به تحريم بودند و بخشي نيز اعتقاد داشتند كه بايد از روند نوگرأيي ديني و اصلاًح طلبي در جامعه حمايت كنيم و همين مساله خود باعث به وجود آمدن اختلافات جدي شد و تا مرحله اي پيش رفت كه اتهامات ناروايي به بعضي از اعضا وارد شد.

اين شايد به اين دليل بود كه موضع كل تشكيلات اين بود كه نبايد در انتخابات شركت كرد و به هر حال بعضي از اعضا از جمله شما از دكتر معين حمايت كرديد. يعني تخلف تشكيلاتي صورت گرفته بود. شما موظف بوديد كه موضع كلي تشكيلات را رعايت كنيد.ببينيد، اولا دفتر تحكيم وحدت به هيچ عنوان يك حزب سياسي نيست كه بتواند برأي تك تك اعضايش يك چهارچوبي را مشخص كند. اتفاقا پارادوكسي كه درمجموعه به وجود آمده همين است كه آيا دفتر تحكيم يك هويت يكپارچه ايدئولوژيك است يا مجموعه اي از هويت هاي مختلف كه در كنار يكديگر مي خواهند همزيستي مسالمت آميز و جبهه اي داشته باشند. اگر قرار بر همزيستي مسالمت آميز و جبهه اي باشد مي بايستي در همه زمينه ها اجماع حاصل شود، يعني چيزي كه مورد توافق همه است به عنوان موضع مجموعه ارائه شود ولي در هر موردي كه اختلاف وجود دارد، اين اختلاف بايد به رسميت شناخته شود و اعضا، متناسب با سليقه و خواست ائتلافي خود عمل كنند. در شرأيط كنوني همه پذيرفته اند كه در درون دفتر تحكيم به هيچ عنوان وحدت ايدئولوژيك امكان پذير نيست و هويت هاي مختلف و متفاوت در درون مجموعه به وجود آمده اند و لازمه پذيرش اين قضيه اين است كه اين هويت ها بتوانند ابراز وجود كنند. اگر زماني قرار شد يك گفتمان مسلط ايدئولوژيك بر ديگران حاكم شود و آن ها را مجبور كند كه به خواسته هاي اين گفتمان مسلط تن دهند، اين خلاف آن پذيرش اوليه است و به اعتقاد من يك تناقض است كه در درون دفتر تحكيم وحدت وجود دارد و تا اين تناقض ها حل نشود، همچنان تحكيم با اين بحران هاي تشكيلاتي دست به گريبان است، و تمام انرژي مجموعه صرف خنثي كردن مجموعه مي شود.

اگر كسي به فكر جنبش دانشجويي ايران باشد بايد تلاش كند كه آن هويت هاي متفاوت را تا آن جا كه مي تواند در كنار يكديگر نگه دارد تا اينها مثلا حول محور دموكراسي خواهي يا ستيز با استبداد ديني گردهم جمع شده و برنامه خود را پيش ببرند.به نظر من فراكسيون مدرن تحكيم به همين دلايلي كه شما گفتيد از موضع اوليه خويش در خصوص تركيب فراكسيون ها در شورأي مركزي عدول كرده و نهايتا با رسمي شدن نشست انتخاباتي با حضور 45 حق رأي از اين فراكسيون، موضع فراكسيون شما را پذيرفت. فكرنمي كنيد كه از سوي فراكسيون مدرن قدم هايي برأي ايجاد وحدت برداشته شده است؟

اين پيش فرض، غلط است. اگر واقعا 45 حق رأي وجود داشته، بيايند آن ها را اعلام كنند. يعني به صورت شفاف 45 حق رأي اعلام شود، در اين صورت من هم خواهم پذيرفت.
خود شما در حين سخنراني در صحن شورأي عمومي گفتيد كه اين نشست به رسميت رسيده است و در صورتي كه شورأي مركزي بدون توافق فراكسيون ها تشكيل شود به شورأي مركزي ادوار ملقب خواهد شد. اختلاف حق رأي بين فراكسيون ها در حدود 4 يا 5 حق رأي نيست كه در آن تشكيل شود بلكه اختلاف بر سر حدود 25 تا 30 حق رأي است.

نه به هيچ وجه اين طور نيست. من در نشست گفتم كه اين نشست با حضور فراكسيون ما رسمي شده است.
مجموعه حق رأي هاي فراكسيون شما كه اصلاً در نشست حضور پيدا نكردند. فقط شما و آقاي جعفري دبير فراكسيون، در نشست حاضر شديد.

نه، ببينيد ما آن نشست ادوار را رسمي مي دانيم.

خوب، آن نشست با چند حق رأي رسمي شده است؟
اين ديگر بحث هاي تشكيلاتي است و به دليل اينكه اختلافاتي وجود دارد، به صلاح مجموعه هم نيست كه اعلام شود. اما به هر حال طرح اين مباحث به هيچ وجه به نفع مجموعه نيست و ما معتقديم كه در شرأيط حاضر بايد ميان فراكسيون ها توافقاتي صورت بگيرد. در مورد بحث انتخابات رياست جمهوري هم بحث كردم كه اكثريت مجموعه موافق اين نظر نبودند و آن جا هم از نظر تشكيلاتي جاي بحث داشت.

ولي شما در همان جلسه اي كه در مورد انتخابات رياست جمهوري بحث شده، اعلام كرديد كه با توجه به اينكه مخالف تحريم انتخابات هستيد، به دليل موضع تشكيلات آن را مي پذيريد.
من به اين شكل اعلام نكردم. چون از ابتدا قرار بود كه عدم شركت طرح شود و نه تحريم انتخابات. ولي پس از آن همه از تحريم انتخابات صحبت كردند. به همين دليل دوستان ما به اين مصوبه پايبند نبودند و مشخصا از تحريم انتخابات صحبت كردند. يعني در واقع اين افراد نيز تخلف تشكيلاتي کردند.

آيا شما با اعضاي فراكسيون خود در مورد انتخابات شورأي مركزي جلسه اي داشته ايد؟ چه كساني در فراكسيون شما برأي عضويت در شورأي مركزي مطرح هستند؟
حقيقت اين است كه هنوز كانديداهاي فراكسيون ما مشخص نيست. چون بايد جلسه فراكسيون تشكيل شود و در آن جا پس از برگزاري انتخابات، هركس رأي بيشتري داشت به عنوان كانديداي فراكسيون مطرح شود. اما آن چيزي كه مشخص است اين است كه ما چهار نفر از دوستاني را كه قبلا عضو شورأي عمومي بوده و واجد صلاحيت قانوني هستند را معرفي خواهيم كرد.

خود شما جزو كانديداهاي فراكسيون هستيد؟
نه من از همين جا بايد اعلام كنم كه قطعا به عنوان كانديداي فراكسيون مطرح نخواهم بود.

قرار بود از سوي شما با فراكسيون روشنگري هم گفت و گويي انجام شود. آيا در اين مورد اقدامي صورت گرفته است؟
ما يك بار در دانشكده زبان هاي خارجه دانشگاه تهران گفت و گويي را با اعضاي فراكسيون روشنگري داشتيم و از آن ها دعوت كرديم به مجموعه بپيوندند. ولي آن ها هنوز هم بر روي مواضع خود مصر هستند و مي گويند قبل از اينكه وارد چنين نشستي شوند مي بايست يك اجتماعي از انجمن هاي اسلامي دانشگاه تهران شكل بگيرد و نهايتا در صورتي كه اختلافات حل شد، آن موقع تصميم خواهند گرفت. ولي ما مصر بوديم كه آن ها حتما يك نماينده به ما معرفي كنند تا بتوانيم همه مجموعه را در كنار هم داشته باشيم. من باز هم از آن دوستان درخواست مي كنم كه به مجموعه ما بپيوندند و حتي حاضريم برأي حفظ هويت فراكسيون روشنگري دو حق رأي را در شورأي مركزي در اختيار آن ها قرار دهيم. ولي اگر واقعا شرأيط ديگري پيش بيايد ديگر اختيار از دست ما خارج است. ما معتقديم كه جريان روشنگري در درون مجموعه تحكيم منشا اثر بوده و اگر آن ها نبودند در سال 80 طيف علامه شكل نمي گرفت و اميدواريم در نشست آينده با آن ها نيز توافقاتي صورت گيرد و تحكيم با قدرت واستحكام بيشتر در خدمت اهداف و آرمان هاي جنبش دانشجويي ايران باشد.

اگر اين توافق صورت نگيرد، فكر مي كنيد اصولا طرح شكل گيري تحكيم واحد امكان پذير است و قابليت اجرأيي دارد يا خير؟
به نظر من طرح تحكيم واحد بحث جالبي است، ولي متأسفانه آرمان گرأيانه و به دور از واقعيت است. يعني اين امكان وجود ندارد كه بتوان با همه اين شكاف هاي ايدئولوژيك همه طيف ها را در كنار هم جمع كرد. ايجاد تحكيم واحد علي رغم اينكه مي تواند ايده خوبي باشد، به نظر من امكان ناپذير است و بايد برأي جريان دانشجويي راهكارهاي نويي انديشيده شود. به هر حال حقيقت اين است كه دفتر تحكيم وحدت هم از لحاظ روش و هم از لحاظ هويت دچار تكثر شده و به همين دليل ديدگاه واقع بينانه اين است كه نمي توان همه اين گروه ها را زير يك چتر واحد ايدئولوژيك در كنار هم قرار داد. من در حال حاضر افق روشني از اين جريان نمي بينم.

از مجموعه فراكسيون سنتي خاطره تلخي در اذهان جنبش دانشجويي و دفتر تحكيم وحدت به يادكار مانده و آن انشقاق تحكيم است. فكر نمي كنيد طرح اين بحث هاي اخير از جمله تاكيد بر روي هويت ديني و ايجاد مرزبندي بين فراكسيون ها از اين طريق و تشكيك آرأيي كه از طرف شما انجام شد، باز هم به جريان انشقاق در مجموعه بينجامد؟
البته به نظر من جنبش دانشجويي خاطره شيريني از مجموعه سنتي دفتر تحكيم دارد. يعني آن جرياني كه تحكيم را در سال 80 نجات داد در اصل با محوريت سه دانشگاه تهران، تربيت مدرس و شهيد بهشتي بود.

به هر حال آقايان طباطبايي و منوچهري كه عامل اصلي انشقاق تحكيم بودند، در فراكسيون سنتي عضويت داشتند.
نه، به اين صورت نبود. ما اصولا معتقديم تقسيم بندي سنتي – مدرن، تقسيم بندي غلطي است. زيرا خيلي از كساني كه خود را مدرن مي دانند، به هيچ وجه انديشه هاي مدرن ندارند. اگر سنت گرا به معناي بنيادگرأيي مدنظر شما باشد، من معتقدم كه هويت بنيادگراها مدرن تر از بعضي مدرن هاست. زيرا بنياد گرأيي در تضاد با مدرنيسم به وجود آمده است.

آقاي حاج بابايي، فكر نمي كنيد در حال بازي كردن با الفاظ هستيد؟
نه به هيچ وجه اين طور نيست. بحثي كه به صورت سنتي و مدرن در تحكيم وجود دارد بحث واقع گرأيانه اي نيست كه حالا بخواهيم بگوييم كساني كه انگ سنتي خورده اند آدم هاي يك پارچه منفي هستند و مدرن ها همه واقعا مدرن. الان دفتر تحكيم وحدت ملغمه اي است از بينش هاي مختلف.

به هر حال دانشگاه هايي كه شما نام برديد، مؤتلف با طباطبايي و منوچهري بودند. آيا معتقديد كه عملكرد آن ها باعث انشقاق تحكيم نشده است؟
ببينيد، جريان دانشجويي جرياني سيال و پوياست و نمي توان اتفاقات گذشته را به اين زمان تعميم داد. نمي توان در اين زمينه تبارشناسي كرد و همه چيز را به هم ربط داد. در حال حاضر اكثريت اعضاي طيف دموكراسي خواه ملي جزو اعضاي فراكسيون مدرن بودند و در حال حاضر هم فراكسيون دموكراسي خواه دارأي برنامه ها، روش ها و ايده هايي كاملا مشخص است. يعني هيچ كدام از اين دوستان به دنبال انشقاق مجموعه نيستند.

فكر مي كنيد توافقات و بحث هاي درون فراكسيوني شما چه زماني به نتيجه مي رسد و نشست تكميلي برگزار خواهد شد؟
من فكر مي كنم حداكثر تا پايان ماه رمضان فراكسيون دموكراسي خواه به جمع بندي برسد و معتقدم كه مسايل و مشكلات آن قدر عميق نيستند كه دوستان بخواهند از هم فاصله بگيرند و جدايي بين آن ها ايجاد شود. به نظر من بايد راهكاري انديشيده شود كه جنبش دانشجويي در دانشگاه هاي ايران ده نگه داشته شود وگرنه اينكه يك جريان دانشجويي نتواند كاري از پيش ببرد هيچ فايده اي ندارد. به عنوان نمونه بايد بگويم كه ما در جريان برگزاري نشست، در خارج از دانشگاه علي رغم ميل باطني، هيچ گونه مقاومتي نكرديم و به راحتي از دانشگاه بيرون رفتيم.

يعني فكر مي كنيد مي توانسيتد از دانشگاه هاي متبوع خود مجوز بگيريد؟
ببينيد، اصلاً بحث اين نيست كه مجوز بدهند يا نه. بحث اصلي اين است كه ما يك جريان قوي دانشجويي هستيم و بايد قدرت خود را نشان دهيم.

چرا زماني كه نشست هاي تحكيم در شهريار برگزار مي شد چنين موضعي نداشتيد؟
ما جرياني هستيم فراگير با پشتوانه دانشجويي و معتقديم كه يك بار بايد اين پشتوانه دانشجويي خود را نشان دهيم. در واقع تمام انتقاد ما به اصلاًح طلبان اين بود كه آن ها از نيروي مردمي خود استفاده نكردند. و در هيچ زماني مردم را به مقاومت مدني دعوت نكردند. ولي در اين برهه خودمان گرفتار اين مشكل شديم. ما برأي حمايت از اكبر گنجي تحصن برگزار كرديم. مي توانستيم برأي يك بار هم كه شده از دانشجويان بخواهيم برأي حمايت از برگزاري نشست انتخاباتي در دانشگاه تحصن كنند.

منبع: روز