نگاهي تحليلي به جريان هاي سياسي در راه
عليرضا رستگار
چهارشنبه 3 آبان 1384
درپي رقابت هاي سياسي در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، اكنون شاهد صف بندي هاي جديد در عرصه سياسي كشور هستيم. گزارش پيش رو نگاهي تحليلي به فرآيند شكل گيري جبهه هاي مختلف سياسي ست.
جبهه اصلاحات
پس از دوم خرداد، آنگاه كه اصلاح طلبان، خود را جريان پيروز انتخابات ديدند و يكه تاز صحنه، تصميم گرفتند تا جبهه اي را پايه گذارند كه عنوانش نشات گرفته از روزي باشد كه آنها را از فرش به عرش رسانده و بر همين جهت عنوان جبهه دوم خرداد را برگزيدند. هرچند پيش از اين سابقه نداشت كه يك حزب يا يك جريان، يك تاريخ را به عنوان نام خود برگزيند، اما براي جريان پيروز، اين روز آنقدر ارزش داشت تا جريان خود را بر آن نام گذارد. جبهه دوم خرداد متشكل از 18 حزب و گروهي بود كه خود را حامي بي چون و چراي سيدمحمد خاتمي مي دانستند و بر اين باور بودند كه آنها هستند كه باعث و باني پيروزي رئيس جمهور منتخب در انتخابات هستند. براين اساس جبهه اي شكل گرفت كه احزاب اين جريان را هرچند ديدگاه هاي متفاوتي داشتند در خود جاي مي داد. از حزب نوپاي مشاركت كه پس از دوم خرداد اعلام موجوديت كرد و كارگزاران سادگي تا حزب همبستگي و مجمع روحانيون مبارز و انجمن مدرسان دانشگاه ها و جوانان دانشجوي دفتر تحكيم وحدت. جبهه دوم خرداد آنقدر طيف گسترده اي را پوشش داد كه سعيد حجاريان آن را بين العباسين مي خواند؛ از عباس دوزدوزاني تا عباس عبدي .
جبهه دوم خرداد، اما به كار خود ادامه داد و در پي آن در اولين دوره انتخابات شوراي اسلامي شهرها و مجلس ششم، اكثريت آرا را كسب كرد تا جيره موفقيت هايش تكميل شود، اما پيروزي مطلق،مبدا آغازين اختلافات بود؛ اختلافاتي كه آرام آرام از لايه هاي زيرين به سطح آمد و در شوراي شهر تهران به منصه ظهور رسيد. روزي نبود كه اخبار اختلافات فراوان اعضاي شورا منتشر نشود و تلاش هاي فراوان برخي ديگر از اعضاي مصلحت انديش شورا براي سرپوش گذاشتن به اختلافات بي نتيجه ماند و نتيجه آن شد كه در انتخابات دومين دوره شوراها، اصلاح طلبان كه خود را يكه تاز صحنه انتخابات و پيروز مطلق آن مي دانستند، هركدام ليستي متفاوت از ديگري منتشر كنند و آنقدر ليست ها فراوان شد كه حتي يكي عنوان مدافعين پيام دوم خرداد را براي خود برگزيد. كارگزاران، شهردار خود را معرفي كردند كه براي ساختن دوباره قهرمان آماده اند و مشاركت هم، شهردار خود را. در مجموع ليست هاي متفاوت كه هركدام در عنوان خود اصلاح طلبي را يدك مي كشيدند، در معرض آراي مردم قرار گرفت. اصولگرايان هم تنها به آبادگران اكتفا كردند و نهايتا آنچه از صندوق آرا بيرون آمد، برتري مطلق اصولگراياني بود كه كمترين تبليغات خياباني را داشتند و تنها تبليغ آنها، عكسي دسته جمعي بود كه در چند روزنامه به چاپ رسيد.
اما جبهه دوم خرداد عملا در آن مقطع فروپاشيد و آنچه ماند، احزابي بود كه هركدام داعيه اصلاح طلبي داشتند. جبهه دوم خرداد بعدها به جبهه اصلاحات تغييرنام داد، شايد با اين تغيير نام گشايشي در گره بسته اين جبهه حاصل شود. پس از آن تحليل هاي متفاوت كه هركدام ديگري را نشانه مي رفت و او را مسئول شكست هاي پياپي پس از انتخابات شوراها و در پي آن، انتخابات مجلس و رياست جمهوري مي دانستند، شروع شد. اما ابراهيم اصغرزاده، آخرين رئيس دوره اي اين جبهه صحبت هاي اصلاح طلبان و گزارش هاي آنان و نقدهايي نسبت به گذشته و نوع تفكرشان را نقطه آغازين و شروعي مناسب براي بازسازي اردوگاه اصلاح طلبان دانست: شرايط خوبي ست، ولي بايد گذشته را بازخواني كنند. هنوز اصلاح طلبان تنها آلترناتيو موجود به حساب مي آيند. به همين دليل بازسازي و ساماندهي و انتخاب نوع شعار و گفتمان مي تواند حلال مشكلات آينده باشد، به شرط اينكه منطقي انتخاب شود . در كنار آن محمدرضا خاتمي هم از اينكه فعلا تغيير اسم و نام ديده شده، انتقاد و از اينكه جبهه اصلاحات در طول اين مدت حتي يك موضع گيري در مورد مسائل بسيار مهم و حياتي در داخل و خارج كشور نداشته، ابراز تاسف كرد.
اما حسين مرعشي، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران سادگي با بيان اينكه دوران جبهه اصلاحات تمام شده، گفت: متاسفانه جبهه اصلاحات نتوانست در انتخابات اخير نقش خود را بخوبي ايفا كند و بنده معتقدم كه اين جبهه ديگر نمي تواند محلي براي وحدت اصلاح طلبان باشد . هرچند هاشم هدايتي، عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي رويكرد حزب متبوعش را بازسازي جبهه اصلاحات و ورود ديگر نيروهاي اصلاح طلب كه به اصول و معناي اصلاح طلبي معتقدند و باز تعريف و تقويت جبهه اصلاحات عنوان كرد، اما علي محمد حاضري، قائم مقام انجمن اسلامي مدرسين دانشگاه ها معتقد بود كه جبهه اصلاحات را با هيچ جبهه اي نمي توان جايگزين كرد.
هاشمي رفسنجاني:بحث جبهه اعتدال را من مطرح نكردم بلكه آن را احزاب و گروه هاي فعال در ستادهاي انتخاباتي من مطرح كردند و دليل آن هم حفظ و نگهداري مجموعه موجود در كنار يكديگر بود. اين يك حزب نيست، بلكه يك جبهه است
اما سيدمحمد خاتمي كه با 28 سال و 10 ماه سابقه كار و با درخواست شخصي خودش باشسته شده بود، در حاشيه مراسم بزرگداشت مرحوم عبايي خراساني به خبرنگاراني كه گرداگرد او بودند، گفت: قصد ندارم رهبري جبهه اصلاحات را برعهده گيرم، اما قصد دارم با گروه هاي هجده گانه دوم خردادي بنشينيم تا مشكلات را شناسايي كنيم و امكانات اين جبهه را بررسي و براي آينده اين جبهه با توجه به مقتضيات امروز بحث و بررسي كنيم .
فعلا همه نگاه ها در جبهه اصلاحات به خاتمي ختم مي شود؛ همو كه به گفته علي شكوري راد، اصلاح طلبان غير او هيچ محوري براي اجماع پيدا نخواهند كرد.
ملي - مذهبي ها هم براي پيوستن به جبهه اصلاحات در خوف و رجا هستند. محمد بسته نگار از فعالان اين جريان از مشخص نبودن ديدگاه هاي مخالفان و موافقان در اين باره خبر مي دهد و اعظم طالقاني اين نكته كه جريان هاي مختلف با حداقل اشتراكات با هم همكاري كنند را امر مطلوبي دانست.
پايان كلام، سخنان محسن ميردامادي ست: با اين همه حجم تبليغات رسانه اي و سخنراني كه ايجاد كرده ايم، تنها دو گروه يعني مشاركت و نهضت آزادي تمايل به حضور در جبهه دموكراسي خواهي دارند و خب، اگر فقط دو گروه باشند، ديگر قالب جبهه اي، وجهي ندارد .
جبهه اعتدال
انتخابات نهم رياست جمهوري كه به پايان رسيد، جمعي كه خود را حامي اكبر هاشمي رفسنجاني در انتخابات مي شمردند، اعلام كردند كه از اين پس جبهه اعتدال را بنيان خواهند گذاشت؛ جبهه اعتدالي كه بيشتر از همه، نيروهاي حزب اعتدال و توسعه پيگير تشكيل آن بودند. محمدباقر نوبخت كه به نوعي سخنگوي انتخاباتي هاشمي به شمار مي رفت هرچند هاشمي حرف هاي او را در رسانه ها نه موضع خود كه موضع شخصي نوبخت عنوان كرد خبر از تشكيل آن داد. پس از آن غلامعلي دهقان، سخنگوي حزب از تاكيدات آقاي هاشمي مبني بر شكل گيري جبهه اعتدال خبر داد و گفت: جبهه اعتدال اسلامي به توسعه همه جانبه و پايدار مي انديشد و هدف آن فعال ماندن طيف ميانه كشور برپايه استراتژي توسعه و تاكتيك اعتدال است؛ جالب آن بود كه بانيان جبهه اعتدال از قصد خود براي دعوت از تمامي احزاب، گروه ها، اقشار و شخصيت هاي حقيقي كه در انتخابات نهم رياست جمهوري از نامزدي آقاي هاشمي رفسنجاني حمايت كردند، خبر داد و حمايت نخبگان از هاشمي رفسنجاني در مرحله دوم انتخابات را در تاريخ انقلاب، كم نظير دانست.
پس از آن تشكيلات استاني حزب، گردهم آمدند تا ضمن احترام به شخصيت ممتاز آقاي هاشمي رفسنجاني، از آنچه حضور فداكارانه وي در انتخابات و حمايت كم نظير نخبگان و فرهيختگان جامعه و اقدام تاريخي ايشان مي خواندند، قدرداني كنند و حمايت خود را از پيشنهاد جبهه اعتدال اسلامي هاشمي اعلام كنند.
هفته بعد هاشمي رفسنجاني در سفر خود به مشهد با بيان اينكه مذاكراتي درخصوص تشكيل جبهه اعتدال در حال انجام و اساسنامه آن هم در حال تهيه است، تشكيل جبهه اعتدال را طرح خود ندانست: بحث جبهه اعتدال را من مطرح نكردم، بلكه آن را احزاب و گروه هاي فعال در ستادهاي انتخاباتي من مطرح كردند و دليل آن هم حفظ و نگهداري مجموعه موجود در كنار يكديگر بود. اما آنچه مشخص است اينكه يك حزب نيست، بلكه جبهه است؛ يعني احزاب متعددي در اين جبهه همكاري خواهند كرد .
اما كارگزاران سادگي كه هاشمي را پدر معنوي خود مي خواندند، درصدد برآمدند تا مسئوليت راه اندازي جبهه اعتدال را برعهده گيرند، اما محمد عطريان فر، شأن هاشمي را بالاتر از آن دانست كه خود جبهه اي را راه اندازي كند. او بايد همواره يك بزرگتر باقي بماند . جالب آن بود كه حتي در ميان كارگزاران هم نظر واحدي حاكم نبود. از يك سو غلامحسين كرباسچي، دبير كل حزب با بيان اينكه اطلاعي از روند كار تهيه و تدوين اساسنامه جبهه اعتدال اسلامي ندارد، گفت: نمي دانم مرجع رسيدگي به انتقادات و اشكالات احتمالي اساسنامه كيست و از سوي ديگر، يدالله طاهرنژاد، ديگر عضو شوراي مركزي اين حزب از تلاش اين حزب درجهت تحقق اين جبهه خبر داد و گفت: راهكار ما براي تقويت جامعه مدني، ايجاد جبهه اعتدال است كه پيش نويس منشور آن هم آماده شده است . حسين مرعشي هم ابراز اميدواري كرد تا جبهه اعتدال كه از سوي هاشمي مطرح شده است، بزودي شكل گيرد.
افشين حبيب زاده، دبير سياسي حزب اسلامي كار هم كه در انتخابات از جمله حاميان هاشمي به شمار مي رفت با اشاره به اينكه تاكنون در مورد پيوستن به جبهه اعتدال مذاكره اي با اين حزب صورت نگرفته است، گفت: هر وقت تشكيل جبهه اعتدال اسلامي جدي تر شد، پيوستن به آن را بررسي مي كنيم .
اما مهدي كروبي كه اين روزها سخت درگير راه انداختن حزبش اعتماد ملي و روزنامه حزبش و مهمتر از همه تلويزيون ماهواره اي اش صبا است، هم از تشكيل جبهه اعتدال اسلامي استقبال كرد و آن را براي تحقق دموكراسي مفيد دانست.
و محمدرضا خاتمي هم با بيان اينكه جبهه دوم خرداد قدمتي دارد، گفت: جبهه اعتدال فعلا در تابلو وجود دارد و هنوز سهامش را به بورس عرضه نكرده تا بدانيم چقدر مي شود مشتري شد .
مي گويند پيش نويس منشور جبهه اعتدال اسلامي روي ميز هاشمي ست و همگان منتظرند تا او نظراتش را در اين باره بيان كند. فعلا كه قرار است مقدمات كار را دكتر حسن حبيبي فراهم كند. هرچند هاشمي رفسنجاني هنوز در مورد اين منشور اظهارنظري نكرده است و فعلا همگان در انتظارند تا نظر نهايي او اعلام شود.
جبهه دموكراسي خواهي
در هنگامه انتخابات رياست جمهوري آنگاه كه هر نامزدي در پي ارائه شعاري تازه تر در جهت جلب مخاطباني بيشتر بود، مصطفي معين شعار تشكيل جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر سر داد؛ شعاري كه با استقبال اپوزيسيون داخلي و خارجي مواجه شد. مصطفي معين پس از انتخابات تلاش كرد تا جدي تر پيگير تشكيل جبهه دموكراسي خواهي باشد. او در همايش سپاس براي تقدير از ياران معين در انتخابات گفت: براي شكل گيري جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر كه مولفه هاي اصلي آن، احزاب و گروه هاي پايبند به ميثاق ملي هستند، تلاش خود را ادامه خواهم داد .
اما معين در همايش عمومي شاخه جوانان جبهه مشاركت تلاش كرد تا شفاف تر سخن بگويد و در كنار آن تلويحا از برخي دوستانش انتقاد كند: در كشور ما فرهنگ شفافي حاكم است و بسياري از افراد هنگام عمل، از عمل كردن خودداري كرده و جا مي ند. هنگامي كه بحث جبهه دموكراسي خواهي مطرح شد، بسياري از دوستان سكوت كردند و درحال حاضر مخالفت مي ورد. اين افراد نبايد آن موقع سكوت مي كردند، بلكه بايد نظرات و ايده هاي خود را مطرح مي كردند. من بحث جبهه دموكراسي خواهي را در زمان انتخابات به عنوان يك تاكتيك مطرح نكردم، اين يك عقيده بود و به عنوان يك اعتقاد آن را مطرح كردم. با افراد هم صحبت كردم، اما حركتي نديدم. برخي دوستان نيز در حال حاضر خود را كنار كشيده اند .
اما محمدرضا خاتمي اندكي آرام تر از معين سخن گفت: ديدگاه جبهه مشاركت اين است كه جبهه دموكراسي و حقوق بشر نبايد به عنوان يك جريان رقابت انتخاباتي وارد شود، بلكه بايد از حقوق بشر دفاع كند، آموزش دهد و از حقوق مردم دفاع كند. جبهه دموكراسي و حقوق بشر، ايده اي ست كه ما در كليات قبول داريم، اما اينكه چه كساني مي توانند عضو آن شوند و حركات آينده اش بايد چه باشد، بايد بررسي شود .
جالب آن بود كه اين پيشنهاد با واكنش هاي متعددي از سوي اصلاح طلبان مواجه شد. شديدترين واكنش را محسن آرمين، سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ابراز داشت: از تشكيل جبهه دموكراسي خواهي استقبال مي كنيم، اما سازمان به عضويت اين جبهه درنخواهد آمد. دلايل آن هم مفصل است و سازمان، آمادگي شركت در اين جبهه را ندارد .
از جمله دلايلي كه آرمين بدان اشاره داشت، تك روي حزب مشاركت و ملي - مذهبي و اعمال خودسرانه آنها در اين باره بود. اما ابراهيم يزدي، دبير كل نهضت آزادي حل و فصل اين مشكل را برعهده خود معين دانست و گفت: آنها وقتي آمدند و با ما مذاكره كردند، فرض ما اين بود كه ستاد آقاي معين در جريان است . يزدي با بيان اينكه فكر نمي كنم كسي از تشكيل جبهه فراگير دموكراسي خواهي دلخور شده باشد، گفت: تنها كساني كه از وحدت نيروهاي اصلاح طلبي دلخور هستند، نيروهاي محافظه كار خردگريز هستند و آنها هستند كه مايل نيستند نيروهاي اصلاح طلب به وحدت برسند. يزدي لازم مي دانست تا پاسخي كامل به اظهارات آرمين كه 50 هزار راي ملي - مذهبي ها در انتخابات شوراي شهرها را نشانه كم وي آنها خوانده بود، داده باشد: مگر آنها در شوراي شهر برنده انتخابات شده بودند
اما رجبعلي مزروعي تلاش مي كرد تا اندكي فضا را تلطيف كند و از پيگيري حزب مشاركت براي تشكيل جبهه دموكراسي و حقوق بشر خبر دهد: ما هرگز انصراف نداده ايم و نمايندگان جبهه مشاركت ايران اسلامي همچنان در جلسات جبهه دموكراسي خواهي شركت مي كنند .
هادي خامنه اي، دبير كل مجمع نيروهاي خط امام هم با كافي دانستن جبهه اصلاحات براي پيگيري خواسته هاي اصلاح طلبان گفت: ما طرفدار دموكراسي هستيم، ولي جبهه دموكراسي خواهي را خارج از جبهه اصلاحات نمي دانيم. ما معتقديم كه جبهه اصلاحات مي تواند مفاهيمي مانند دموكراسي خواهي را در خود جاي دهد. بنابراين همين جبهه اصلاحات را كافي مي دانيم ، يعني نه! جالب آن بود كه حبيب الله پيمان، دبير كل جنبش مسلمانان مبارز ايران هم از ابهام در پيوستن نيروهاي ملي مذهبي به اين جبهه خبر داد: بايد در ابتدا مشخص شود اصلاحات موردنظر اين جبهه چه تعريفي دارد. بايد روشن شود كه آيا اين جبهه براي تحقق مطالبات اصلاح طلبانه تشكيل شده است يا براي استفاده از فرصت باقيمانده تا انتخابات آينده و حضور مجدد در قدرت ! او لازم مي ديد كه تاكيد كند: تحقق دموكراسي و حقوق بشر نيازمند جنبش اجتماعي است و نه جبهه ائتلافي .
هاشم صباغيان، عضو شوراي مركزي نهضت آزادي هم با اشاره به به تفاهم نرسيدن گروه هاي حامي اين موضوع، از عدم تشكيل اين جبهه خبر مي داد: متاسفانه هنوز تكليف اين جبهه مشخص نيست... بالاخره ممكن است اين اختلافات به دليل اختلافي باشد كه شخص آقاي نبوي با آقاي يزدي دارد (!) شايد يكي از سبب ها اين باشد كه نهضت با قرارداد الجزاير مخالف بود و همان زمان هم اعلام كرديم كه اين قرارداد با منافع ملي در تضاد است... الان خود دوستان اعتراف كرده اند كه جبهه اصلاحات ديگر كارايي ندارد و كانديداتوري دكتر معين در انتخابات اشتباه بود .
اما واكنش كارگزاران سادگي به تشكيل اين جبهه جالب توجه بود. حسين كمالي كه خود از بانيان جهبه اعتدال است، تشكيل جبهه جديدي مانند جبهه دموكراسي خواهي را الزاما به معناي تشكيل جبهه اي در برابر يا در كنار جبهه اصلاحات ندانست.
جوانان دفتر تحكيم وحدت هم معتقدند بايد بيرون جبهه دموكراسي خواهي باشند. فعلا به نظر مي رسد جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر حتي خاستگاه اوليه خود را نيز از دست داده است. به عبارت ديگر اصلاح طلبان پيشرو كه مصطفي معين نماد آنان به شمار مي رود، هرچه پيش رفته اند، بيشتر به حاشيه رانده شده اند.
جبهه پيروان خط امام ورهبري
موعد برگزاري انتخابات مجلس چهارم كه فرا رسيد، جامعه روحانيت مبارز تهران بر طبق سنت هميشگي اش، ليست افراد پيشنهادي اش را براي مجلس ارائه كرد، اما درنتايجي غيرمنتظره، ليست 30 نفره جامعه روحانيت مبارز حائز اكثريت آرا شد. گروه هاي به اصطلاح چپ در آن انتخابات هرچند برخي به نظارت استصوابي معترض بودند اما نتوانستند چهره هاي شاخص خود را راهي مجلس كنند، به نحوي كه مهدي كروبي كه رياست مجلس سوم را برعهده داشت نيز از ورود به مجلس بازماند. مجلس چهارم يكدست شد، اما در هنگام برگزاري انتخابات مجلس پنجم اوضاع به گونه اي ديگر شد. طيف مدرن اين جريان آنگاه كه ديدند جامعه نامزدهاي ايشان را در ليست نهايي قرار نداده، نداي جدايي سر دادند و اينگونه بود كه جمعي از كارگزاران سادگي اعلام موجوديت كردند و ليستي متفاوت از سلف خود ارائه دادند؛ ليستي كه هم علي اكبر ناطق نوري را در خود داشت و هم عبدالله نوري را. اما اين بار تشكل هاي ديگر جريان موسوم به راست، جبهه جديدي تشكيل دادند و نامش را تشكل هاي همسو گذاشتند؛ تشكل هايي كه اعتقاد داشتند بايد همسو با جامعه روحانيت مبارز تهران حركت كنند. اما بيشترين سرمايه گذاري تشكل هاي همسو در هفتمين انتخابات رياست جمهوري بود؛ حمايت از نامزد مشترك جامعه روحانيت مبارز تهران و جامعه مدرسين حوزه علميه قم. اما شگفتي بزرگ دوم خرداد، ناكامي بزرگ همسويان را رقم زد تا براي مدتي به حاشيه روند. آنها آنگاه كه به صحنه آمدند، نامي ديگر براي خود برگزيدند: جبهه پيروان خط امام و رهبري كه اين بار 10 حزب طيف راست را به دور خود گرد آورده بود؛ جمعيت موتلفه اسلامي، جامعه اسلامي اصناف و بازار، جامعه اسلامي مهندسين، دانشجويان، كارگران، فرهنگيان، دانشگاهيان و انجمن اسلامي پزشكان و كارمندان و بانوان اين جبهه كه بر خود جامعه زينب نام گذاشته بودند. جبهه پيروان خط امام و رهبري باز فعالانه در صحنه حاضر شد، اما باز در انتخابات شوراي اسلامي شهرها و هفتمين انتخابات مجلس ناكام ماندند، تا سران اين طيف به فكر آن افتادند كه اين بار دايره را گسترده تر كنند؛ دايره اي كه محدود به افراد جناح موسوم به راست نباشد و هركه را كه به چهار اصل اسلام، انقلاب، ولايت فقيه و قانون اساسي التزام داشته باشد، فارغ از هر ديدگاهي كه داشته باشد، در درون خود گرد آورد؛ جبهه اي كه در ابتدا وفاق نام گرفت، اما هرچه پيش رفت، دايره باز محدودتر شد و نهايتا به شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي تغيير نام يافت. هرچند برخي مدعي هستند كه جبهه پيروان خط امام و رهبري و شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي تشكيلات مجزايي هستند، اما هيچ كس نمي تواند ريشه مشترك و اشتراك بدنه اصلي هر دو جبهه را انكار كند. بر همين اساس است كه محمدنبي حبيبي وجود جبهه پيروان خط امام و رهبري و اصل تداوم شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي را ضروري مي خواند و بر لزوم بازتعريف اين نيروها و برقراري هماهنگي و همدلي بين آنها تاكيد مي كند. همدلي كه حبيبي بر آن تاكيد مي كند، اشاره اي ست به انتقادات مريم بهروزي، دبير كل جامعه زينب و دبير كميته سياسي اين جبهه از روند تشكيل كابينه و عدم به كارگيري نيروهاي اين جبهه. هرچند منوچهر متكي كه سخنگوي اين جبهه بود، بر كرسي صدارت وزارت خارجه نشست و علي لاريجاني به شوراي عالي امنيت ملي رفت تا نيروهاي اين جبهه سكان سياست خارجي را در دست گيرند، اما گويي هنوز انتظارات برآورده نشده است. از همين روست كه سيدكمال سجادي كه جانشين متكي و سخنگوي اين جبهه شده است در اولين نشست خود با خبرنگاران بر لزوم انتخاب معاونان و مديران كل وزرا از بين طيف وسيع تري از نيروهاي ارزشي و اصولگرا تاكيد مي كند: در بين نيروهاي ارزشي و اصولگرايان، نيروهاي نخبه و باتجربه كه داراي مقبوليت در بدنه وزارتخانه ها و سازمان ها هستند، فراوان داريم، لذا لازم نيست در بخش محدودي از اصولگرايان انتخاب مديران انجام شود .
فارغ از انتظارات جبهه پيروان خط امام و رهبري يا شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب از رئيس جمهور، در ميان اين طيف نيز لزوم باگري احساس مي شود. اين احساس را مي توان در سخنان افراد منتسب به اين جريان جست وجو كرد. گويي با روي كار آمدن جوانان در عرصه هاي مختلف شوراها، مجلس و رياست جمهوري، بزرگترها تصميم گرفته اند تا در رفتارهاي خود تجديدنظر كنند. بر همين اساس است كه مريم بهروزي كه فعلا فعال ترين عضو اين جبهه است از سياست هاي جديد اين جبهه در گسترش اعضا و احزاب عضو و نگاهي نو و تازه در فعاليت هاي اين جبهه در سراسر كشور خبر مي دهد و در جايي ديگر از باگري در اساسنامه اين جبهه و ساماندهي تشكيلاتش.
حسن غفوري فرد، دبير كل جمعيت وفاداران انقلاب اسلامي سخنان بهروزي را تكميل مي كند: در تلاشيم جبهه پيروان خط امام و رهبري را تقويت كنيم؛ اساسنامه اين جبهه را تغيير خواهيم داد و مباني تئوريك آن را قوي تر خواهيم كرد .
اما در كنار اين جبهه، در شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي كه قرار است دايره بزرگتري نسبت به سلف خود باشد، تغيير و تحولات فراوان در جريان است. علي اكبر ناطق نوري كه باعث و باني اين شورا به شمار مي رفت، از اين شورا كناره گيري كرده است. برخي، تحولاتي را كه در انتخابات رياست جمهوري رخ داد و نهايتا به عدم تمكين كانديداهاي اصولگرا نسبت به تصميم نهايي شورا و به حاشيه رفتن آن انجاميد را عامل اصلي كناره گيري ناطق نوري عنوان مي كنند. اما به هر حال با سياست هايي كه محمدرضا باهنر، معاون اجرايي اين شورا و رئيس ستاد انتخابات لاريجاني اتخاذ كرد، توانست در چينش كابينه نقش خود را بخوبي ايفا كند و كليدي ترين وزارتخانه ها از جمله خارجي و اقتصادي را در دست گيرد، اما امروز با گذشت بيش از سه ماه از آن روزها، سران اين طيف به فكر باگري افتاده اند.
جلسه شوراي هماهنگي بدون حضور ناطق نوري و نماينده جمعيت ايثارگران، اما با حضور عسگراولادي و باهنر و لاريجاني برگزار شد تا نهايتا تصميم به رياست علي لاريجاني بر شورا گرفته شود و اين اولين گام اصلاحاتي بود كه حميدرضا ترقي، دبير سياسي موتلفه از آن خبر داده بود؛ اصلاحاتي كه نه از ريزش كه از رويش حكايت مي كرد، چراكه تاكيد لاريجاني و باهنر بر همدلي ميان احزاب اصولگرا بود تا نه تنها آنهايي كه