معرفی کتاب "نظام سلطنتی، بحران هژمونی و اقتدار"
نشانی
سه شنبه 24 آبان 1384
"... عواملي که منجر به پيروزي انقلاب 1357و تغيير نظام سياسي گرديد، يک شبه بروز نکرده اند، بلکه ناشی از تحولات عمیق طی سال های متمادی بوده اند و تکوین تدریجی رخداد نهایی، تاریخی و زمانبر بوده است. ضمن این که پرسش ها پیرامون انقلاب 57 کم نیستند، می توان نظر سایروس ونس (وزير خارجه دوران کارتر) را مورد تامل قرار داد:" شاه دست به کاری نزد، ارتش حرکت نکرد و واشنگتن هرگز فرمان کودتا نداد، آیا می شد ایران را نجات داد؟ چه کسی ایران را از دست داد؟ انگشت اتهام را به سوی کسی نشانه گرفتن کار آسانی است و شاید از نظر روانی هم بیشتر رضایتبخش باشد، ولی یک درام تاریخی نظیر آنچه که در ایران اتفاق افتاد، ماجرای پیچیده ای است که روابط علت و معلولی مشخص آن محدود، و نقاط عطف آن فراوان است."
"... مطالبی که در زیر می آید بخش هایی از متن کتابی است با عنوان" نظام سلطنتی، بحران هژمونی و اقتدار" به قلم مرتضی کاظمیان. این کتاب در واقع رساله دکترای او در رشته علوم سیاسی است که در استنادات و منابع آن نام 1500 اثر تحقيقي يا خاطرات را می توان ديد که کاظميان براي نوشتن کتاب خود، آنها را مطالعه کرده است. کار کاظميان صدالبته خالی از عیب و نقص نیست ، اما در تکمیل همه آثاری که تا کنون در مورد زمینه ها و علل انقلاب 1357 انتشار یافته اند اثری قابل اعتنا و خواندنی است.
کتاب را انتشار قصیده سرا در تهران، در 302 صفحه منتشر کرده با قیمت 3400 تومان.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
"... عواملي که منجر به پيروزي انقلاب 1357و تغيير نظام سياسي گرديد، يک شبه بروز نکرده اند، بلکه ناشی از تحولات عمیق طی سال های متمادی بوده اند و تکوین تدریجی رخداد نهایی، تاریخی و زمانبر بوده است. ضمن این که پرسش ها پیرامون انقلاب 57 کم نیستند، می توان نظر سایروس ونس (وزير خارجه دوران کارتر) را مورد تامل قرار داد:" شاه دست به کاری نزد، ارتش حرکت نکرد و واشنگتن هرگز فرمان کودتا نداد، آیا می شد ایران را نجات داد؟ چه کسی ایران را از دست داد؟ انگشت اتهام را به سوی کسی نشانه گرفتن کار آسانی است و شاید از نظر روانی هم بیشتر رضایتبخش باشد، ولی یک درام تاریخی نظیر آنچه که در ایران اتفاق افتاد، ماجرای پیچیده ای است که روابط علت و معلولی مشخص آن محدود، و نقاط عطف آن فراوان است."
"... پژوهش صورت گرفته ، می کوشد که در عین حال ، ساخت قدرت را مورد تامل قرار دهد و به تشریح این نکته بپردازد که بلوک قدرت در ایران توانایی غلبه بر بحران های موجود- و به ويژه بحران های سیاسی – را نداشت و از این منظر، تغییر نظام سیاسی محتمل و به تعبیری، حتمی و اجتناب ناپذیر به نظر می رسید.... در این پژوهش همچنین سعی شده است ضمن گردآوری و بررسی اطلاعات و مستندات در باره رژیم پهلوی،نیروهای مخالف و منتقد آن ، و نیز تحولات خارجی موثر در تغییر نظام سیاسی ایران، روابط و نسبت آنها با یکدیگر و نقش و کارويژه های هر یک مورد تحلیل و تامل قرار گیرد.
در این پژوهش انقلاب ها از منظر جامعه شناسی (کارکردگرایی- ساختاری) ، روانشناسی، اقتصادی، نظریه حاکمیت چندگانه ، تئوری توطئه و ...مورد مداقه قرار می گیرد...
"... انقلاب ها همیشه وقتی امور از بد به بدتر می گرایند رخ نمی دهند؛ بر عکس، غالبا مردمی که دوره ای طولانی بي هیچ اعتراضی یک حکومت سرکوبگر را تحمل کرده اند، وقتی می فهمند که حکومت از فشار خویش کاسته است به مخالفت با آن بر می خید...."
تحلیل و نگرانی های خودی ها
"
... عبدالمجید مجیدی، مشاور سازمان برنامه و بودجه شاه و از تنظیم کنندگان برنامه توسعه پنجم و ششم در اشاره به مدرنیزاسیون شاه می گوید: ساختار سیاسی، آن حالت اعتماد و گردش منطقی امور را نداشت... گرفتاری ما این بود که نهادهای مملکت درست کار نمی کرد، حکومت مشروطه درست کار نمی کرد."... جالب آن که سمینار تجارت ایران و آمریکا که در خرداد سال 1356 و با حضور ویلیام سولیوان، سفیر جدید ایالات متحده در ایران- در نیویورک برگزار شد، نتیجه گفتگوها به این نکته قابل تامل منتهی شد که چون برنامه های تسلیحاتی صنعتی شاه از هرگونه زیر بنای حمایت مردمی خالی است، لذا شانس بسیار کمی وجود دارد که ایران بتواند از یک کشور دارای اقتصاد تک پایه ای و مبتنی بر فروش نقت، به یک کشور صنعتی پیشرفته تبدیل شود."
نیروهای مخالف
"... در تبیین علل شکست مشی مسلحانه در رویارویی با رژیم شاه ، حمید اشرف به نقدی منصفانه دست می یازد:" مهم ترین ضعف ما، بی تجربگی بود؛ بقیه ضعف ها از این بی تجربگی ناشی می شد. ما می خواستیم زود به نتیجه برسیم. سازمان کافی را برای تحقق بخشیدن به طرح ها و آرزوهای سیاسی خود ، در نظر نمی گرفتیم... ما به بی تجربگی خود وقوف نداشتیم و به نیروهای خودمان، بیش از اندازه بها می دادیم."
مدرنیزاسیون
"... تهرانی که سال 1335 تنها یک میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت داشت، در پی تحولات سال 1342 به بعد و بعد از افزایش قیمت نفت در سال 1353 صاحب جمعیتی 4 و نیم میلیونی در سال 1357 شده بود. قابل توجه است که آلکسی توکویل در مطالعات خود در مورد انقلاب، یکی از مولفه های مهم را در "شهرگرایی" می داند؛ او تشکیل شهر بزرگ را مانند بزرگ شدن سر نسبت به تن می داند که تعادل نظام اجتماعی را بر هم می د؛به نوشته او " مهاجرت به شهرهای بزرگ مانند یک انقلاب بدون خونریزی است."...خاموشی های طولانی مدت و گسترده برق- حتی در پایتخت- در تابستان 56 از یک منظر، تصویری از سکون تلخ در توسعه ، بحران در رشد وعده داده شده و نیز مشکلات ساختاری شبه مدرنیسم شاهنشاهی بود. سفیر ایران در انگلستان که در سفری کوتاه به ایران آمده بود، وضع ناگوار به وجود آمده را – که نارضایتی مردم و بی اعتمادیشان را به پیشرفت های ادعا شده از سوی رژیم، آشکارتر می ساخت- تشریح می کند:" خاموشی برق 4 ساعت ادامه داشت...درطول این مدت هیچ نقطه شهر برق نداشت. در نگاهی که از بالکن هتل به شهر تهران انداختم، صف دراز اتوموبیل ها را دیدم که به علت خاموشی چراغ راهنمایی در خیابان ها از حرکت بازمانده اند و با به صدا درآوردن بوق های خود نسبت به خاموشی برق اعتراض کردند." هویدا در اظهار نظری قابل توجه در همین خصوص اظهار می دارد:" موقعی که فقط 30 درصد از درآمد کشور در دست دولت قرار دارد و 70 درصد بقیه را در اختیار شرکت نفت و ارتش گذارده اند، چطور می توان از دولت انتظار داشت که فقط با 30 درصد از درآمد کشور، همه کارها را بدون عیب و نقص انجام داد؟"...
دیکتاتوری
"... شاه استقلال نخست وزیری و وزیرانش را تاب نمی آورد؛ در اسفند 1351 به اعلم دستور می دهد که :" به وزارت خارجه گفته ام که هیچ مقامی غیر از خود من حق ندارد در کارهای وزارت خارجه مداخله کند. حتی گفته ام که برادر هویدا که نماینده ما در سازمان ملل است حق ندارد به نخست وزیری گزارش دهد، حتی تلفن کند." خود هویدا هم که 12 سال نخست وزیر بود می گوید:" کدام مسئولیت؟! مگر او می گذارد کسی احساس مسئولیت کند؟ همه تصمیم ها را شخصا می گیرد... تنها کاری که از دست من بر می آید این است که وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهم....در ایران هیچ کس حق استعفاء ندارد، همه باید منتظر اوامر شاهنشاه بمانند؛ استعفا تنها به فرمان ایشان است."..
ارتشبد حسن طوفانیان هم می گوید:"شاه ما را داخل آدم حساب نمی کرد، ولی خارجی ها که با او حرف می زدند قبول می کرد." او حتی به وزیرانش توهین می کرد:" شماها مانند یابو هستید؛ اگر رکاب بم از جای خود می کنید، اگر آرام بمانم از جا حرکت نمی کنید."
نقش عوامل و تحولات خارجی
"... با برگزیده شدن کارتر، هویدا هم دراظهار نظری خصوصی تصریح می کند:" کارتر پیروز شده؛ باید چمدان ها را بست و رفت>"واقعیت آن است که نخست وزیر نیز چون شاه با واسطه گری علم و اردشیر زاهدی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع جمهوریخواهان(جرالد فورد) سرمایه گذاری کرده بودند. برژینسکی( که به عنوان مشاور امنيتي کارتر به کاخ سفيد راه يافت) رفتار اردشیر زاهدی ، سفیر ایران در آمریکا را در تقویت بنیه مالی جمهوریخواهان به شدت مورد انتقاد قرار داده بود و مایه ننگ خوانده بود.از همین منظر تغییر نخست وزیر و روی کارآمدن جمشید آموزگار را که مورد تایید دموکرات ها بود....
... از پیروزی کارتر نه شاه و نه هویدا خشنود نشدند؛ اما واقعیت امر چیز دیگری بود؛ با ورود رییس جمهور دموکرات به کاخ سفید، دور جدیدی از تحولات هم آغاز شد...."
کارتر در شرح مذاکراتش با شاه که به واشنگتن رفته بود می نويسد:"با شاه در اتاق کوچک و خصوصی ام به صحبت نشستيم. پرسيدم آيا می توانم با صراحت صحبت کنم، شاه موافقت کرد. در اين موقع به او گفتم:"...عده کثيري از مردم کشور شما ادعا مي کنند که هيچ وقت در ايران، حقوق بشر از سوي دولت رعايت و احترام نشده است. ..طبقه متوسط جديد و دانشجويان در ايران و خارج از ايران نيز در پي کسب حقوق سياسي بيشتري هستند. در اين ميان ، به شهرت و اعتبار ايران در جهان به علت شکايات و دادخواهي اين گروه ها آسيب وارد آمده است. آيا حل اين مشکل جز از طريق نزديک شدن و گفتگو به گروه هاي مخالف امکان پذير است و کاستن از اعمال خشن پليسي ممکن است؟ شاه با دقت حرف هايم را شنيد و پس از چند لحظه سکوت و در حالي که غمگين مي نمود، گفت:" نه ، من نمي توانم کاري بکنم...بايد قوانين مملکت که مبارزه عليه کمونيسم را تاکيد کرده است، به مورد اجرا درآورم....اين گروه ها، اقليت کوچکي هستند و در ميان اکثريت وسيع مردم ايران هواخواه ندارند."...
"... فريدون هويدا، آخرين سفير شاه در سازمان ملل نيز در باره واپسين ديدارش با شاه، به نقل از وي مي نويسد:" بايد ديد چه کساني با من مخالف هستند؟ خميني؟! که کسي او را به حساب نمي آورد!...سنجابي و بقيه؟! که اصلا لياقت ندارند و بعضي هاشان هم خيانتکارند...بله! ما در مورد ارتباط هاي اين افراد با خارجي ها مدارکي داريم. آنها مثل مصدق با اربابان خارجي ارتباط دارند."...
... هنری کسینجر ، اعمال سیاست حقوق بشر در ایران را از جمله خیانت های کارتر به آمریکا عامل از دست دادن شاه و پیروزی انقلاب ارزیابی نموده است. سخنان او یادآور دیدگاه قابل تامل آلکسی توکویل است:" مخاطره آمیزترین لحظه برای یک دولت بد هنگامی است که در صدد تصحیح روش های خود برآید. فقط سیاستی پخته و دقیق می تواند شاهی را که پس از یک دوره سرکوب و اختناق تصمیم به بهبود توسعه تام و تمام عملکرد خویش گرفته است ، قادر به نجات تاج و تخت کند." ...
نشست گودآلوپ
"... در این جلسه جیمز کالاهان(نخست وزیر انگلستان) اوضاع را واقع بینانه تحلیل کرد و گفت : کار شاه تمام اشت و راه حلی برای تغییر اوضاع وجود ندارد...جیمی کارتر هم گفت: اوضاع ایرانی بسیار آشفته است، شاه دیگر نمی تواند دوام بیاورد..ژیسکار دستن نیز با تایید همین نظر گفت: اگر شاه بماند، ایران دچار جنگ داخلی می شود، مردم زیادی کشته می شوند و کمونیست ها نفوذ زیادی به دست خواهند آورد. رییس جمهور فرانسه حتی به کارتر توصیه کرد که با مخالفان تماس بگیرد، به علت آن که در این مورد، پاریس بر اساس اطلاعات خصوصی ، تصمیم گرفته است دور شاه را خط بکشد." اطلاعات خصوصی مورد نظر دستن اطلاعاتی بود که فرستاده ویژه اش از دیدار با شاه دستگیرش شده بود و نیز تحلیلی بود که صادق قطب زاده با اطلاع آیت الله خمینی برای الیزه تهیه کرده بود. برژینسکی نیز که با کارتر در گودالوپ حضور داشت در خاطراتش یک گام جلوتر می گذارد و می نویسد که حاضران نه تنها در مورد خروج شاه بله در مورد محل اقامت او هم تصمیم گرفتند. دستن معتقد بود که شاه بهتر است در خاورمیانه بماند، برژینسکی اما می گوید که چنین تصمیمی می تواند به معنای محتمل بودن برگشت شاه باشدوضع را برای هرگونه اقدامی ( در جهت نزدیکی به دولت جدید) از سوی ما دشوار کند.
شاه نیز در خاطراتش می نویسد که گودالوپ به میعادگاهی بدل شد که آلمان و فرانسه با پیشنهاد آمریکا و انگلستان برای خروج من موافقت کردند. به عقیده او گودالوپ، یالتای خاورمیانه بدون حضور اتحاد شوروی بود.....
...لختی و کرختی در موضعگیری آمریکا نسبت به تحولات ایران را باید در تضاد دو گرایش در دستگاه رهبری این کشور در زمان کارتر جستجو کرد. وزارت خارجه به سقوط شاه رسیده بود، اما برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، جیمز شلزینگر، هارولد براون و ترنز، یعنی وزاری انرژی و دفاع و رییس سازمان سیا معتقد به حمایت از شاه و به کارگیری قاطعانه ارتش بودند....
شناسنامه کتاب:
عنوان کتاب: نظام سلطنتی، بحران هژمونی و اقتدار
نویسنده کتاب: مرتضی کاظمیان
ناشر کتاب: قصیده سرا
بهای کتاب: 3400 تومان