جامعه مدنى و حکومتگرى مطلوب
دكتر سهراب رزاقي
شنبه ۳ دى ۱۳۸۴ - ۲۴ دسامبر ۲۰۰۵ 
 
اكنون كه سازمانهاي جامعه مدني و جامعه سازمانهاي غيردولتي ايراني مرحله تاسيس را پشت سر گذاشتهاند و وارد دوران گذار شدهاند، مسئوليت سنگيني را بر دوش دارند. از اين رو سازمانهاي جامعه مدني و جامعه سازمانهاي غيردولتي ايراني ميبايست شيوه جديدي از مديريت، اعمال اقتدار، توزيع و به كارگيري منابع، شفافيت و ... ارايه دهند .
در چند دهه اخير در اقصي نقاط جهان نحوه مديريت و اقتدار سياسي، اقتصادي، اجتماعي و اداري دولت، بخش خصوصي و جامعه مدني مورد باز انديشي قرار گرفته است.علت اصلي اين بازانديشي و بازنگري ناكاميشيوههاي سنتي مديريت در همه اشكال آن،دو ظهور حفرههاي جديد مقاومت فراملي و فروملي بوده است، بحرانها و چالشهاي فراروي جوامع بشري مانند بحرانهاي زيستمحيطي، چالشهاي جهاني شدن، شكست الگوهاي توسعه و ... همگي ناشي از مديريت به شيوههاي سنتي بكارگيري منابع بوده است.
از اين رو محققان و پژوهشگران سئوالات بنيادي را پيرامون شيوه مديريت، اقتدار سياسي و مناسبات و نقش دولت، بخش خصوصي و جامعه مدني مطرح نمودهاند و تلاش كردهاند كه هر كدام با رويكردي خاص به مسايل و نگرانيهاي جهان متحول كنوني پاسخ دهند.
نقطه كنوني مورد توجه محققان و پژوهشگران در اين بازانديشي و بازنگري، مفهوم حكومتگري و چگونگي گذار به حكومتگري مطلوب است. حكومتگري بيانگر دگرگوني در پارادايم مسلط بر زندگي سياسي اجتماعي و نشانگر تغيير در تقسيم كار اجتماعي و شيوه اداره جامعه است. به همين خاطر برخي از پژوهشگران آن را در برابر حكومت به كار ميبرند. به عبارت صريحتر در اين رويكرد، حكومتگري جايگزيني براي حكومت غيرمتكثر و دولت ورم كرده بزرگ كه همه اختيارات را در دست دارد تلقي ميشود. هر چند اكنون در ادبيات سياسي حكومتگري مطلوب به مثابه يك استراتژي براي باز تعريف و بازانديشي كليه مفاهيم و نقشها به كار گرفته شده است.مفهوم حكومتگري كه در ايران به حكمراني، حكومتداري، شيوه اداره .... ترجمه شده است در ابتداي به كارگيرياش تقريبا به طور انحصاري به گفتمان تكنوكراتيك و نخبهگرا محدود ميشد. اما امروزه به فرهنگ عموميسياسي راه يافته است. سازمانهاي جامعه مدني نيز آن مفهوم را به عنوان يك ابزار تحليلي جديد به كار گرفتهاند. با اين وجود مفهوم حكومتگري بهرغم بكارگيرياش توسط محققان و پژوهشگران مختلف نسبتا غيردقيق باقي مانده است و در ادبيات سياسي و اجتماعي معاني چندگانهاي دارد و ابهام زيادي بين كاربردهاي مختلف و متفاوت از آن به چشم ميخورد.اما اكثر آن معاني حول محوري دور ميزند كه ميتواند آن را يك جستوجوي پسا سياسي براي كنترل و پاسخگويي مدني ناميد.اكتر استعمالها از مفهوم حكومتگري نشانگر وضعيتي هستند كه يك تهديد واقعي را متوجه اشكال متعارف حكومت و دموكراسي ميسازد.اين فحواي فراسياسي را ميتوان در استدلالهاي بعضي از نهادهاي سياستگذاري و سازمانهاي جامعه مدني فعال در جهان مشاهد كرد. يعني كساني كه يك نيروي بالقوه جديد را براي سازمانيابي و سازماندهي جامعه از طريق سازمانهاي جامعه مدني و ... مطرح ميكنند و نسبت به دولت بياعتماد شدهاند چرا كه معتقدند دولت به وسيله بوروكراسيهاي غيرپاسخگو، تسخير شده است.
صرفنظر از رويكردهاي مختلف پيرامون حكومتگري در ادبيات سياسي، اجتماعي، مديريت و غيره، حكومتگري عبارت است از شيوه اعمال اقتدار سياسي، اقتصادي و اداري براي اداره مسايل يك جامعه، به عبارت ديگر حكومتگري در برگيرنده مكانيسمها، فرآيندها، روابط و نهادهاي پيچيدهاي است كه از طريق آنها، شهروندان منافعشان را معضلبندي ميكنند، حقوق و تعهداتشان را اعمال ميكنند و روي تفاوتها و مناقشاتشان پل ميزنند. در واقع حكومتگري شامل همه شيوهها و روشهايي است كه جوامع براي توزيع قدرت و اداره منابع و مسايل عموميمورد استفاده قرار ميدهند.
بنابراين حكومتگري مطلوب زير مجموعهاي از حكومتگري است كه به واسطه آن منابع و مسايل عموميبه گونهاي موثر و كارآمد در پاسخ به نيازهاي اساسي جامعه اداره و مديريت ميشوند.
حكومتگري و اجزاي آن
حكومتگري مطلوب داراي چهار جز اساسي است اين اجزا بر مبناي شكست تجربه اشكال سنتي حكومتگري طراحي شدهاند.1- پيشبيني پذيري يكي از اجزاي حكومتگري مطلوب است. منظور از پيشبيني پذيري حاكميت قانون، مقررات و سياستها، براي به نظم درآوردن جامعه و اعمال منصفانه و مداوم آنهاست. پيشبيني پذيري را ميتوان از طريق ترتيبات نهادي مناسب افزايش داد.
2- حكومتگري مطلوب بر مبناي محوريت و مركزيت مردم استوار است و اصل مشاركت از اين امر ناشي ميشود كه مردم در قلب فرآيند توسعه قرار دارند. از اين منظر مردم تنها نفع برندگان نهايي توسعه نيستند، بلكه كارگزاران توسعه نيز محسوب ميشوند. مشاركت اغلب با پاسخگويي مرتبط است از اين رو امروزه مردم دنيا نياز مبرميبه مشاركت در مسايل و فرآيندهايي دارند كه زندگيشان را سامان ميدهند.اگر اين نياز مبرم از طريق مشاركت كامل مردم در تمام سطوح و اشكال برآورده شود ميتواند نيروي فوقالعاده موثري در توسعه و دموكراسي باشد.
3-پاسخگويي يكي ديگر از اجزاي حكومتگري مطلوب است، پاسخگويي براي پاسخگو ساختن مقامات عموميدر قبال سازمان و مسئول ساختن آنها در قبال نهادي كه به وسيله آن اقتدار را اعمال ميكنند، ضروري است. حكومتگري مطلوب پاسخگويي در كشورها و ساختارهاي مختلف بر حسب تاريخ، محيط فرهنگي و نظامهاي ارزشيشان ميتواند به گونهاي متفاوت حاصل شود.مكانيسمهاي به كار گرفته شده براي پاسخگويي نيز متنوع هستند. پاسخگويي به معناي برقراري معيارهايي براي سنجش عملكرد مقامات عموميو نيز مكانيسمهاي نظارتي براي تضمين برآورده شدن اين معيارهاست.اگر پاسخگويي در همه سطوح سازمان وجود داشته باشد، سياستها به طور موثري منابع را به سمت مهمترين مسايل جامعه سوق خواهند داد. همچنين پاسخگويي بيشتر اجازه ميدهد كه مردم در مورد چگونگي هزينه شدن منابع عمومينقطه نظراتشان را بيان كنند. بدين ترتيب مشروعيت سازمان افزايش مييابد.4 شفافيت چهارمين ركن، حكومتگري مطلوب است كه به پاسخگويي بيشتر منجر ميشود. منظور از شفافيت عبارت است از دسترسپذيري اطلاعات براي عموم مردم و شفافيت بخشيدن به قوانين، مقررات و تصميمات. بنابراين شفافيت هم مكمل و هم تقويتكننده پيشبيني پذيري است.شفافيت در تصميمگيري و اجراي تصميمات ابهام و عدم قطعيت را كاهش ميدهد و ميتواند در جلوگيري و كاهش فساد در بين اجزاي سازمان نقش بسزايي ايفا نمايد.به لحاظ مفهوميچهار عنصر حكومتگري باز توليدكننده و تقويت كننده يكديگر هستند. امروزهايده حكومتگري ديگر منحصر به دولتها نيست بلكه بخش خصوصي و سازمانهاي جامعه مدني را نيز دربرميگيرد. هر سه بخش براي تحقق حكومتگري مطلوب داراي مسئوليت مشترك ميباشند. به همين دليل در سراسر جهان و در جوامع مختلف دولت، بخش خصوصي و سازمانهاي جامعه مدني براي تحقق حكومتگري مطلوب به طور مداوم به بازانديشي و بازنگري نقشها و وظايف خود ميپردازند و به بازخواني روابط و مناسباتشان اقدام مينمايند، به گونهاي كه همه گروههاي ذينفع بتوانند در تحكيم شاخصهاي حكومتگري مطلوب مشاركت نمايند. شبكه سازمانهاي جامعه مدني كه بخش مهمي از سرمايه اجتماعي را تشكيل ميدهند ميتوانند به حكومتگري مطلوب و توانايي جامعه براي ارتقاي توسعه پايدار و تحكيم دموكراسي كمك بسزايي نمايد. در اقصي نقاط جهان تجربيات بشري تاثير فراوان اقدامهاي داوطلبانه را بر حكومتگري مطلوب و ارتقاي شاخصهاي آن نشان ميدهد. براي افزايش تاثير داوطلبانگي، سازمانهاي داوطلبانه و جامعه مدني نياز دارند كه حكومتگري مطلوب را درون خود اعمال كنند و از حكومتگري بد فاصله بگيرند چرا كه آنها ميخواهند الگوي جديدي از توسعه، روابط و مناسبات دموكراتيك ارايه دهند. به همين دليل آنها نيازمند اعمال شاخصهاي حكومتگري مطلوب هستند. سازمانهاي جامعه مدني نبايد تصور كنند كه آنان ظرفيت و توان اعمال حكومتگري مطلوب هستند.
سازمانهاي جامعه مدني نبايد تصور كنند كه آنان ظرفيت و توان اعمال حكومتگري مطلوب را ندارند. بر عكس سازمانهاي جامعه مدني بايد به اصول مشاركت، شفافيت، كارآيي، حاكميت قانون و پاسخگويي و مسئوليت حكومتگري مطلوب وفادار بمانند.عملكرد آنها بايد قابل محاسبه باشد و آنها را بايد با همان شاخصها و معيارهايي كه اقدامهاي حكومت و بخش خصوصي را مورد قضاوت قرار ميدهيم بسنجيم. تنها با مقيد كردن سازمانهاي جامعه مدني به شاخص و معيارهايي كه از حكومت و بخش خصوصي انتظار داريم، آنها قادر خواهند بود كه تواناييها و ظرفيتهاي كامل خود را تحقق بخشند.
اكنون كه سازمانهاي جامعه مدني و جامعه سازمانهاي غيردولتي ايراني مرحله تاسيس را پشت سر گذاشتهاند و وارد دوران گذار شدهاند، مسئوليت سنگيني را بر دوش دارند. از اين رو سازمانهاي جامعه مدني و جامعه سازمانهاي غيردولتي ايراني ميبايست شيوه جديدي از مديريت، اعمال اقتدار، توزيع و به كارگيري منابع، شفافيت و ... ارايه دهند .
 منبع: حیات نو اقتصادی