خاورميانه بزرگ - يك طرح و هزار چالش
محمدعلي عسكري*
Fri, Dec 30, 2005 - جمعه ۹ دى ۱۳۸۴
اظهارنظر روشنفكران و نويسندگان عرب و مسلمان پيرامون طرح خاورمیانه بزرگ در سه گرايش عمده خلاصه ميشود. گروهي اين طرح را بهكلي رد ميكنند. گروهي ديگر معتقدند براي شكستن انسداد سياسي موجود حتماً بايد غرب دخالت كند و رژيمهاي پوسيده را برچيند. گروه سوم معتقد به تغییرات بنیادین درونزاد هستند.
روزهاي 11 و 12 نوامبر گذشته (20 و 21 آبان 84) دومين كنفرانس "آينده" با شركت 36 كشور، از جملهي آنها 19 دولت عربي در منامه پايتخت بحرين تشكيل شد. هدف از اين همايش، پيشبرد اصلاحات در خاورميانه بود كه در آن علاوه بر كشورهاي صنعتي و نمايندگان كشورهاي عرب، "كوفي عنان" دبيركل سازمان ملل متحد، "عمرو موسي" دبيركل اتحاديهي عرب، دبيرانكل شوراي همكاري خليج و اتحاديهي مغرب عربي، در كنار "خاوير سولانا" نمايندهي سياست خارجي اتحاديهي اروپا و وزراي خارجهي كشورهايي چون آمريكا و انگلستان حضور داشتند. اين كنفرانس در واقع دومين گام پس از اجلاس سيآيلند در ژوئن سال گذشته بود كه طرح خاورميانهي بزرگ را تعديل كرد و مقرر ساخت هر ساله تحتعنوان همايش آينده مسير اجرايي آن را هموار سازد. طرح خاورميانهي بزرگ ابتكاري بود كه آمريكا آنرا ارايه كرد و تصميم گرفت با مشاركت كشورهاي صـنعتـي ) |8(Gدر چهـار محور توسعهي دموكراسي، حكومتهاي صالحه، ايجاد جامعهاي فرهيخته و توسعهي فرصتهاي اقتصادي در خاورميانه آنرا به پيش برد. در اجلاس منامه كه با تدابير امنيتي بيسابقهاي برگزار شده بود، يكبار ديگر كشورهاي غربي و در راس آنها آمريكا و انگلستان تأكيد ورزيدند كه اصلاحات امري اجباري و تحميلي نيست و نميتوان آن را از خارج به دولتها ديكته كرد، بلكه اين روند را بايد به انتخاب دولتهاي منطقه و سازمانهاي جامعهي مدني كشورها واگذار نمود. از طرف ديگر مقامات عربي نيز يادآور شدند كه تسليم فشارهاي خارجي نخواهند شد و اصلاحات بايد هماهنگ با خواستههاي مردم همراه با بهبود شرايط كلي منطقه بهويژه بحرانهاي فلسطين و عراق باشد. دركنار همايش منامه، مجموعهاي از نهادهاي جامعهي مدني گردهم آمده بودند تا همين مسايل را از زبان مردم منطقه به گوش نمايندگان كشورهاي صنعتي، يعني حاميان اصلي طرح خاورميانهي بزرگ برسانند. آنها نيز بهصراحت اعلام كردند كه تسليم فشارهاي خارجي نخواهند شد و اصلاحات بايد دروني باشد و در عينحال خواستار پايان اشغال عراق و اشغال فلسطين و برپايي دولتي مستقل به پايتختي بيتالمقدس و حق بازگرداندن مزارع اشغالي لبنان و سوريه شدند تا منطقه ثبات و استقرار داشته باشد. در همين همايش مبلغ يكصد ميليون دلار براي تأمين صندوق آينده تصويب شد و بهرغم نارضايتي كشورهايي چون مصر، بخش عمدهي همين پول از آنها گرفته شد. همايش آينده، در بيانيهي پاياني خود بر اصلاحات در خاورميانه و مبارزه با تروريسم تأكيد كرد و در همان حال خواستار فعالشدن نهادهاي جامعهي مدني در كشورهاي عرب و بهبود جايگاه زنان و رعـايـت حقوق بشر شد. همايش همان اهدافي را مورد حمايت و تأكيد مجدد قرار داد كه در طرح خاورميانهي بزرگ ارايه شده بود. در كنار همايش آينده، دهها كنفرانس و همايش ديگر را ميتوان مثال زد كه ظرف دو سال گذشته در سراسر منطقه از بيروت گرفته تا مغرب در جريان بوده است و هركدام بخشي از اهداف همان طرح اصلي را به بحث و بررسي گذاشتهاند؛ براي مثال كنفرانس حقوق بشر در قطر، اصلاحات رسانهها در مصر، كنفرانس دافوس در اردن، كنفرانس حكومت صالحه در تركيه، بررسي جايگاه زنان خاورميانه در ايتاليا و بحرين، احزاب دموكراتيك در يمن، كنفرانسي با موضوع شفافيت در لبنان و تكثرگرايي در مغرب و غيره. اين مجموعهي گسترده نشان ميدهد بر خلاف تصور برخي كه طرح خاورميانهي بزرگ را محكوم به شكست دانسته و آن را به بايگاني تاريخ سپردند، اين طرح بهصورتي هماهنگ و در سطحي وسيع همچنان در حال اجراست و هر روز بر دامنهي آن افزوده ميشود. سال گذشتهي ميلادي نخستين همايش آينده در كشور مغرب و با شركت هشت كشور صنعتي: آمريكا، ژاپن، آلمان، انگلستان، فرانسه، ايتاليا، كانادا و روسيه برگزار شد تا برنامهاي عملي براي نحوهي اجراي طرح خاورميانهي بزرگ ارايه كند. همانطور كه اشاره شد بهنظر ميرسد همايشهاي آينده از اين پس نيز در همين چارچوب و بهمنظور هماهنگ كردن ابعاد سياسي، فرهنگي و اقتصادي همينطرح برگزار شود. در كنار اين همايشها، كنفرانسهايي چون "يوروميد- " كنفرانس سران كشورهاي اروپا و خاورميانه - را هم بايد در نظر آورد كه هدف اصلي آن پيشبرد اصلاحات در خاورميانه عنوان شده است. آخرين نشست اين كنفرانس در تاريخ 27 نوامبر گذشته با شركت 35 كشور در بارسلون اسپانيا برگزار شد. اين كنفرانس كه ده سال پيش با هدف ايجاد صلح در خاورميانه تأسيس گرديد، اينك نوعي مشاركت چند جانبهي اقتصادي، سياسي و فرهنگي را بين كشورهاي اروپايي و عرب ساماندهي ميكند. گرچه اختلافات آمريكا و اروپا بهويژه پس از اشغال عراق ميتوانست سرنوشت اين كنفرانس را بهگونهاي ديگر رقم زند، اما توسعهي فعاليتهاي تروريستي و احساس تهديد فراگير اروپا و آمريكا در برابر آنچه موج افراطگرايي اسلامي خوانده ميشود موجب شد تا اين كنفرانس نيز بهعنوان بازوي ديگري از همان طرح خاورميانهي بزرگ تلقي شود؛ زيرا هر دو ايجاد تغييرات گسترده در كشورهاي منطقه و اصلاحاتي همهجانبه را در راس اهداف و برنامههاي خود قرار دادهاند.
طرح خاورميانهي بزرگ
روزنامهي عربزبان "الحيات"، در شمارهي 13 فوريه 2004 براي نخستينبار طرحي را منتشر ساخت كه عنوان آن پيشنويس طرح خاورميانهي بزرگ بود.1| جالب اينكه مفاد اين طرح هنوز به اطلاع رژيمهاي حاكم بر منطقه نرسيده بود و همه بهطور يكسان، يعني دولتها و ملتهاي عرب، از طريق اين روزنامهي پر تيراژ و فرامنطقهاي با اين طرح آشنا ميشدند.
پيش از آن "جورج بوش" رييس جمهور آمريكا به چنين طرحي اشاره كرده و "كالين پاول" وزيرخارجهي وقت آمريكا نيز طي مقالهاي در روزنامهي "الشرقالاوسط" شمايي كلي از آن را شرح داده بود؛ اما انتشار پيشنويس اصلي طرح واكنشهاي گستردهاي را در پيداشت. سران بعضي از كشورهاي عرب بهويژه مصر، عربستان سعودي و سوريه بهشدت با آن مخالفت كردند و بعضي ديگر از كشورها نيز با نوعي احتياط دربارهي آن سخن گفتند. نويسندگان و روشنفكران عرب و غيرعرب دهها مقاله و نقد بر اين طرح نوشتند كه غالباً اين طرح توطئهاي استعماري براي تصرف منابع نفتي منطقه تـوصيـف مـيشـد. در طرح يادشده، خاورميانهي بزرگ شامل كشورهاي عربي بهاضافهي ايران، افغانستان، پاكستان، اسراييل و تركيه ميشد كه از نظر جغرافيايي شمال آفريقا، خاورميانه و بخشي از آسياي شرقي را در بر ميگرفت، اين طرح برمبناي گزارش توسعهي انساني سازمان ملل متحد در سال 2003 تهيه شده بود كه نويسندگان عرب در آن به هر سه كاستي بزرگ در خاورميانه يعني "فقدان آزادي، سطح نازل دانش و جايگاه نامناسب زنان" اشاره كرده بـودند. بهنظر كارشناسان آمريكايي و نويسندگان اصلي اين طرح، كاستيهاي يـادشـده عـواقبـي را در دراز مدت در پيخواهد داشت كه منافع ملي هر يك از كشورهاي عضو گروه هشت را تهديد خواهد كرد؛ زيرا بهنظر آنها اگر خاورميانه به همين وضعيت باقيبماند، در آينده شاهد افزايش روند افراطگرايي و تروريسم، جـرايـم بيـنالمللـي و مهـاجرتهاي غيرقانوني خواهيم بود. در اين پيشنويس آمارهاي دقيقي ارايه شده بود كه ميزان عقبماندگي كشورهاي خاورميانه را نشان ميداد. بـراي مثـال ايـنكـه جمـع كل درآمد ناخالص ملي كشورهاي بيستودوگانهي عضو اتحاديهي عرب كمتر از درآمد ناخالص ملي اسپانياست و 40 درصد افراد بالاي 18 سال - يعني 65 ميليون نفر - بيسوادند و با ورود به سال 2010 تعداد بيكاران در خاورميانه بالغ بر 25 ميليون نفر و تا سال 2020 به يكصد ميليون نفر خواهد رسيد. درآمد روزانهي افراد منطقه كمتر از دو دلار است و براي جبران اين كاستيهاي اقتصادي بايد توسعهي اقتصادي به دو برابر رشد فعلي آن (3 درصد) برسد تا بتواند پاسخگوي نيازهاي نسلهاي آتي باشد. برابر آمار ارايه شده در اين طرح تنها %6 از اهالي منطقه ميتوانند از اينترنت استفاده كنند و زنان تنها 3/5 درصد از كرسيهاي پارلمان را در اختيار دارند و بيش از پنجاه درصد از جوانان تمايل دارند به ساير كشورها - بهويژه جهان غرب - مهاجرت كنند. از اينرو آمريكا به كشورهاي گروه هشت پيشنهاد ميداد براي اينكه منطقه بهسوي دموكراسي و حكومتهاي صالحه برود همچنين جامعهاي فرهيخته و دانا تأسيس شود و نيز فرصتهاي اقتصادي توسعه يابد، در برنامهاي دراز مدت و فراگير مشاركت كنند.
تعديل طرح
طرح خاورميانهي بزرگ، برنامهاي بلند پروازانه بود كه بعضي از نويسندگان عرب آن را با طرح غرب براي مهار موج كمونيسم پس از كنفرانس هلسينكي - پس از پايان جنگجهاني دوم - مقايسه ميكردند. با اين تفاوت كه در اين دوره بهجاي مهار كمونيسم، غرب در نظر داشت تروريسم را مهار كند و از آنجا كه اين پديده را زاييدهي بنيادگرايي ديني، سطح نازل فرهنگي و بـهويـژه استبـداد حاكم بر كشورهاي منطقه ميدانست، ميخواست با اقداماتي گستردهتر ريشههاي تروريسم و نارضايتي را در كشورهاي خاورميانه خنثي سازد. واكنش تند سران كشورهاي عرب و مخالفت صريح آنها با اين طرح و نقد كوبندهي روشنفكران و روزنامهنگاران عرب و غيرعرب، آمريكا را بر آن داشت تا ضمن توضيح اهداف غرب، به سران كشورهاي عرب اطمينان دهد كه قصد سرنگوني دولتهاي حاكم را ندارد. لشكركشي آمريكا به عراق و سرنگوني دولت بعث در اين كشور، طرح حسابرسي از سوريه و سپس فشارهايي كه بر رژيم حاكم بر دمشق وارد آمد، سران كشورهاي محافظهكار عرب را بهشدت بيمناك ساخته بود. در همينحال فشارهاي آمريكا بر عربستان سعودي و مصر نيز ميرفت تا روابط ديرينهي همپيمانان آمريكا در منطقه را در معرض تهديد جدي قرار دهد. در مجموع بحران عراق و فلسطين، نارضايتي سران كشورهاي عرب و بازتاب منفي افكار عـمـومـي جهان عرب نسبت به طرح خـاورميـانهي بزرگ موجب شد تا در كنفرانس سيآيلند، اين طرح تعديل شود. در تاريخ هشتم ژوئن سال 2004 سران هشت كشور صنعتي بهاضافهي رهبران كشورهاي افغانستان، تركيه، بحرين، يـمن، الجزاير و تعدادي از كشورهاي آفريقايي در جورجياي آمريكا گردهم آمدند تا سندي را در 12 بند تصويب كنند كــه نسخـهاي تعـديـل شـده از طـرح خاورميانهي بـزرگ بـود. بهموجب اين سند رهبران كشورهاي صنعتي از اصلاحات دموكراتيك و اجتماعي و اقتصادي در منطقه حمايت ميكردند و بيانيههاي كنفرانسهاي منطقهاي از جمله كنفرانس اتحاديهي عرب در تونس، بيانيهي اسكندريه و بحرالميت را مورد تأييد قرار داده درواقع از خـواستههاي نـمايندگان جامعهي مدني عرب استقبال ميكردند. اين كنفرانس كه تحتعنوان مشاركت در جهت پـيشرفت و آيندهي مشترك دولتها و ملتهاي خاورميانهي بزرگ و شمال آفريقا، برگزار شده بود بر مبارزه با تروريسم و حفظ ارزشهاي جهاني مبتني بر كرامت انساني و آزادي و دموكراسي و حكومت قانون و ايجاد فرصتهاي اقتصادي و عدالت اجتماعي تأكيد ميورزيد. در همينحال براي برقراري صلـح در منطقه برحل نزاع اسراييل و فلسطين بر اساس قطعنامههاي سازمان ملل متحد و در چارچوب كميتهي روند صلحخاورميانه (طرح نقشهي راه) تأكيد ميكرد و بهطور يكپارچه از حاكميت عراق و دولت وقت اين كشور حمايت مينمود. اجلاس سيآيلند علاوه بر تعديل طرح خاورميانه، در نظر داشت كه با بهبود رابطهي آمريكا و اروپا بهويژه پس از بحران عراق، مشاركت اروپا را جلب كند. در همان حال اين اجلاس مضمون و محتواي اصلي طرح خاورميانهي بزرگ را مورد تأكيد قرار داده و از اصلاحات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشورهاي منطقه و پيشبرد دموكراسي، آموزش همگاني، آزادي بيان، تساوي مرد و زن و دسترسي به تكنولوژي جهاني اطلاعات و شفافسازي و توسعهي تجارت و سرمايهگذاري حمايت كرد. در نسخهي تعديل شده كه بازهم روزنامهي الحيات آنرا منتشر ساخت بر اصلاحات از درون بهجاي اصلاحات از بيرون تأكيد شده بود و سران كشورهاي شركتكننده اعتراف ميكردند كه "اصلاحات را نميتوان از خارج تحميل كرد و هر كشور داراي ويژگيهاي خاص خود است كه بايد آنرا در نظر گرفت." در واقع اجلاس سيآيلند طرح پيشين را از حالت كليشهاي و دستوري از سوي غرب خارج ميكرد و بهصورت گونهاي همكاري دو جانبه تبديل مينمود و در عينحال بين اروپا و آمريكا نوعي تقسيم كار بهوجود ميآورد تا هر كدام به فراخور توان و امكانات خود در حوزههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي گستردهاي كه پيش رو داشتند سرمايهگذاري كنند. در پي اين اجلاس تا حدودي مواضع كشورهاي عرب نيز تعديل شد و حتي برخي كشورها، همچون اردن و تركيه براي اجراي آن پيشقدم شدند. زمينگير شدن آمريكا در عراق، گسترش امواج تروريسم در كشورهاي غربي (مادريد و لندن) و حتي كشورهاي عرب (مراكش، عربستان، اردن و مصر) نيز كمك كرد تا آمريكا در چارچوب مبارزه با تروريسم، خود را با سران كشورهاي سنتي عرب در يك سنگر ببيند. همين مسأله موجب شد تا در نگرش خود نسبت به حذف يا تغيير رژيمهاي منطقه تجديدنظر كند.
به اين ترتيب روابط آمريكا با كشورهايي چون مصر و عربستان سعودي ترميم شد؛ زيرا تجربهي عراق نشان ميداد كه تغيير ناگهاني اينگونه رژيمها را بهجاي دموكراسي و آزادي، هرج و مرج و بيثباتي را در پيخواهد داشت و در مجموع شرايطي را فراهم ميسازد كه تروريسم ميتواند در آن بيشتر رشد كند. از سوي ديگر هرگونه تزلزلي در رژيمهاي سنتي ميتوانست موجي از اسلامگرايي را درپيداشته باشد و حتي برخلاف انتظار غرب بهجاي رژيمهاي دموكراتيك، رژيمهايي اسلامي را بر سر كار آورد و چه بسا تجربهي انقلاب ايران را در اين كشور تكرار كند. درك اين مسأله كه ممكن است تزلزل در رژيمهاي موجود، موجب قدرت گرفتن بنيادگرايان شود و منطقه را دچار بيثباتي دامنگستري كند، امري بود كه آمريكا و غرب را بر آن داشت تا از اصلاحات شتابزده چشمپوشي كنند و برنامهاي تدريجي، گامبهگام و بدون حذف رژيمهاي موجود را پيش برند. اين برنامه همانطور كه گفته شد در سطحي وسيع جريان دارد و تقريباً ماه يا هفتهاي نيست كه در سطح كشورهاي عرب كنفرانس يا سميناري در رابطه با اهداف گستردهي اين طرح برگزار نشود. مهمترين اين نشستها همان همايشهاي آينده است كه آخرين آن در بحرين برگزار شد.
اظهار نظر در مورد نحوهي اجرا و محتواي طرح خاورميانهي بزرگ همچنان ادامه دارد. هنوز برخي اين طرح را توطئهاي استعماري ميدانند كه هدفش تأمين امنيت اسراييل، مصادرهي منابع نفتي منطقه و حتي به نوعي حفظ رژيمهاي سنتي موجود عرب است. در اين ميان برخي از كشورها نظير ايران بهشدت با طرح مذكور مخالفت كرده و از مسلمان ميخواهند فريب اين دعوتها را نخورند. در يك اظهارنظر رسمي، سيدمحمد خاتمي رييسجمهور سابق طرحي را به نام خاورميانهي بزرگ اسلامي، ارايه داد و هدفش اين بود تا سران كشورهاي منطقه با محور قرار دادن اسلام، توسعهاي درونزا را تجربه كنند و دوباره مجد و شكوه ديرين تمدن اسلامي را احيا نمايند. اما كشورهاي عربي رسماً بهاينگونه دعوتها پاسخي ندادهاند. آنها همچنان روابط كهن خود با غرب بهويژه آمريكا را بر هر ابتكار ديگري ترجيح ميدهند. اظهارنظر روشنفكران و نويسندگان عرب و مسلمان پيرامون طرح يادشده نيز در سه گرايش عمده خلاصه ميشود. گروهي اين طرح را بهكلي رد ميكنند. گروهي ديگر آنرا براي ايجاد تغييرات در كشورهاي خاورميانه لازم ميشمارند و معتقدند براي شكستن انسداد سياسي موجود حتماً بايد غرب دخالت كند و رژيمهاي پوسيده را برچيند. در اين ميان گروه سومي نيز وجود دارند كه معتقدند انديشهي تغيير و تحول از يكصد سال پيش در اين منطقه وجود داشته، ولي همواره با موانعي برخورد داشته است. بهنظر آنان استبداد ديرپاي شرقي و آثار منفي برجاي مانده از دوران استعمار، مهمترين عواملي است كه تغييرات را در كشورهاي خاورميانه به بنبست ميكشانند. آنان بدون اينكه خود را وامدار طرحهاي خارجي بهويژه از نوع آمريكايي آن بدانند، معتقدند اصلاحات را بايد به پيش برد و با تقويت نهادهاي جامعهي مدني، تأكيد بر حقوق بشر و آزاديهاي سياسي و فرهنگي، آن را عميقتر ساخت و با كمك امكانات داخلي و خارجي موانع را از سر راه آن برداشت.
_
*| كارشناس ارشد تاريخ و تمدن ملل اسلامي، پژوهشگر و روزنامهنگار
پينوشت:
1- ترجمهي كامل پيشنويس طرح، در روزنامهي شرق - ويژهنامهي نوروز 83 - چاپ شده است.
منبع: نامه
شماره 45- ديماه 84