ايران و آمريكا؛ بازي در ميدان منطقه‌اي


علیرضا کرمانی

Sat, Dec 31, 2005- شنبه ۱۰ دى ۱۳۸۴

نقطه‌ي آسيب‌پذيري آمريكا و اروپا در جريان پيش‌برد طرح خاورميانه‌ي بزرگ نيز همين كندي پيشرفت روند صلح خاورميانه است. آمريكا و اروپا طي دوسال گذشته با واقعيت‌هاي بسياري در منطقه كنارآمده‌اند، از جمله طرح تغيير رژيم‌هاي عربي، جاي خود را به همكاري با اين رژيم‌ها داده است؛حال پيام تازه به غرب اين است كه با واقعيت جمهوري اسلامي ايران نيز بايد كنار بيايد. آيا اين پيام روشن و قابل فهمي نيست؟



طرح بحث:
كشاندن بازي به زمين حريف؛ به‌نظر مي‌رسد اين خط‌مشي‌اي است كه پس از گذشت سال‌ها از پيروزي انقلاب، به‌جاي نشستن و منتظر ماندن در خانه، دوباره مورد توجه مديران نظام قرار گرفته است. اگر گونه‌ي ويژه‌ي ادبيات به‌كار گرفته شده از سوي محمود احمدي‌نژاد، رييس دولت جمهوري اسلامي را ناديده بگيريم، جوهره‌ي سخنان وي، همان است كه عالي‌ترين مقام‌هاي نظام نيز اين روزها پيوسته بر آن تأكيد مي‌كنند.
با وجود آن كه جبهه‌ي مشاركت با صدور بيانيه‌اي درباره‌ي گفته‌هاي اخير احمدي‌نژاد نگران آن است كه اين‌گونه اظهارات به حساب سياست رسمي گذارده مي‌شود و همچنين بيانيه‌ي ياد شده، آن‌را "تنش آفرين و "با سياست رسمي اعلام شده از سوي نظام داراي فاصله‌ي آشكار" مي‌داند، اما مروري بر مواضع و بيانات ديگر مسؤولان عالي‌رتبه نيز چنين مي‌نماياند كه همانند روزهاي اول انقلاب، طرح مسأله‌ي فلسطين، اينك هم استراتژي و هم تاكتيك است.
از نخستين روزهاي پس از سقوط شاه و تشكيل دولت موقت تا استعفاي زنده‌ياد مهندس بازرگان از سمت نخست‌وزيري، همواره دو خط مشي دفاع و تهاجم، در كشمكش با يكديگر قرار داشته‌اند كه در نهايت، با آن‌چه شايد بتوان آن را "گروگان گرفتن از آمريكا" ناميد و با كناره‌گيري دولت موقت، اين كشمكش به نفع خط‌مشي "صدور انقلاب" پايان يافت. هر خط مشي و استراتژي به شعاري همه فهم و عيني نياز دارد. بنابراين اعلام روزي به‌عنوان روز جهاني قدس و طرح شعار آزادي قدس، به‌عنوان شعار استراتژيك و براي عينيت بخشيدن به خط‌مشي "انقلاب مستمر" و "صدور انقلاب" در دستور كار قرار گرفت.
هر چند جنگ هشت‌ساله‌ي ايران و عراق از سوي صدام با اين هدف آغاز شد كه رژيم او خاكريزي در برابر امواج صدور انقلاب ايجاد كند، ولي جنگ خانمان‌سوز نيز نمي‌توانست انقلابيون ايراني را دچار فراموشي كند و آن شعار اين‌بار تبديل شد به "آزادي قدس از طريق كربلا"، پس از هشت‌سال دوران جنگ و گذراندن دو دوره‌ي هشت‌ساله‌ي سازندگي و نيز هشت‌سال اصلاح درون، از تنش‌هاي ميان ايران و آمريكا چيزي كاسته نشد. اما اين‌روزها گويي مسأله وارونه شده و آمريكا به صادركننده تبديل شده است. با طرح مسأله‌ي خاورميانه‌ي بزرگ از سوي آمريكا كه قرار است به‌واسطه‌ي اين طرح تنها ابرقدرت جهان، نه انقلاب كه نوعي از دموكراسي را به‌منطقه صادر كند و نيز با بالاگرفتن بحران هسته‌اي و تهديد ايران به انزوا، مسأله‌ي فلسطين دوباره در دستور كار انقلابيون ايراني قرار گرفته است.

1) پيشينه:
لئو تروتسكي (Leon Trotsky) |يكي از نظريه‌پردازان انقلاب روسيه گفته است: "تسخير قدرت توسط پرولتاريا، انقلاب را به پايان نمي‌رساند، بلكه فقط آن‌را آغاز مي‌كند. ساختن سوسياليسم فقط بر اساس مبارزه‌ي طبقاتي در مقياس ملي و جهاني قابل تصور است. اين مبارزه تحت‌شرايط غالب بودن بـلامنـازع روابط سـرمـايـه‌داري، بـه‌طور اجتناب‌ناپذيري بايد به بروز انفجاراتي منجر شود؛ يعني در داخل به جنگ داخلي و در خارج از مرزهاي ملي به جنگ‌هاي انقلابي منجر خواهد شد."
بد نيست بدانيم طراحان و باورمندان شعار صدور انقلاب در ساليان نخستين انقلاب اسلامي ايران، چگونه به مسأله مي‌نگريستند و چه ضرورت‌هايي آنان را به طرح اين شعار مي‌كشاند؟
آيت‌الله منتظري، كه روز جهاني قدس به ابتكار و پيشنهاد وي اعلام شد، در رهنمود به واحد نهضت‌هاي آزادي بخش سپاه پاسداران، مي‌گويد:
"صدور انقلاب از ويژگي‌هاي انقلاب اسلامي است و چنان‌چه نسبت به صدور پيام فكري و فرهنگي انقلاب به جهان تلاش نكنيم، پويايي و حركت آن در داخل از بين مي‌رود و انقلاب به‌خطر تهديد مي‌گردد."
نشريه‌ي راه مجاهد، ارگان نهضت مجاهدين خلق ايران (مجاهدين شاخه‌ي مهندس لطف‌الله ميثمي) در همان سال‌ها در مقاله‌اي با نام "سِيري در نقطه‌نظرهاي اميد امت و امام" مي‌نويسد: "برخلاف نظريه‌ي عده‌اي كه مي‌گويند اول بايد انقلاب را در داخل درست كنيم و بعد آن‌را صادر نماييم... اين دو جداي از هم قابل تحقق نمي‌باشند. زيرا كه مستكبرين به‌علت وابستگي عميقي كه به يكديگر دارند، به‌صورت يك طبقه‌ي جهاني و متحد عمل مي‌كنند. جوهر جريان كفر، شيطان بزرگ آمريكاست كه شيطان‌هاي بزرگ و كوچك ديگر هم گرد او جمع شده و در امر سركوب انقلاب‌ها و قيام‌هاي مردمي به كمك يكديگر مي‌شتابند و اگر ما از طريق صدور انقلاب و تشكيل جبهه‌ي مستضعفين، با ملل محروم اين كشورهاي مستضعف پيوند نخوريم، دولت‌هاي وابسته‌ي امپرياليسم، انقلاب اسلامي ايران را از بيرون سركوب و خفه خواهند كرد."
در همان سال 1361 علي شمخاني، قائم‌مقام وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، در مصاحبه‌اي مي‌گويد: "ارتباط با نهضت‌هاي آزادي‌بخش را بايد وسيع‌تر و عملي‌تر كنيم و براي نبرد رويارويي با رژيم اشغال‌گر اسراييل وارد درگيري بشويم. اين از اهم مأموريت‌هايي است كه سپاه بعد از جنگ براي خودش در نظر گرفته است."
قطعنامه‌ي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به مناسبت روز پاسدار در همان ايام نيز آورده است: ..." اعلام مي‌داريم كه سياست صدور انقلاب، جزء لاينفك تشكيلات سپاه و از عوامل قدرت‌مند جذب نيروهاي متعهد و بسيج واقعي نيروهاي مردمي، جهت مقابله‌ي قهرآميز و پيروزمندانه با استكبار جهاني بوده است."
يادآوري ديدگاه‌هاي برخي از صاحب‌نظران و نيروهاي مؤثر در آن دوران، اين نكته را برجسته مي‌سازد كه مهم‌ترين هدفي كه در خط‌مشي صدور انقلاب پي‌گيري مي‌شد، تلاش براي مقابله با احتمالِ سركوب انقلاب بوده است و به تعبيري ديگر، در پيش گرفتن خط‌مشي "تهاجم بازدارنده" يا "بازدارندگي تهاجمي."
اين تذكر نيز لازم است كه هرچند مفاهيم به‌كار رفته در ادبيات انقلابيون روسيه و ايران در اين زمينه متفاوت است، اما روح هر دو خط‌مشي، يكي است؛ آن براي حفظ ‌و گسترش انقلاب پرولتري و اين براي بسيج مستضعفان منطقه و كسب پشتيباني آنان در جهت حفظ انقلاب محرومان و مقابله با مستكبران.

2) مروري بر مواضع كنوني:
ده روز پس از آن‌كه محمود احمدي‌نژاد، در جريان نشست جهان بدون صهيونيسم، "مسأله‌ي فلسطين را پايان نيافته" دانست و همچنين خاطرنشان كرد كه "امروز ملت فلسطين به نمايندگي از امت اسلام در مقابل نظام سلطه ايستاده است"،6| ‌اين نكته از سوي رهبري جمهوري اسلامي مورد تأييد قرار گرفت كه "سخن جمهوري اسلامي ايران در قضيه‌ي فلسطين، يك حرف منطقي است كه بارها اعلام شده و بر اساس آن بايد به همه‌ي ساكنان فلسطين اجازه داده شود تا در يك نظر‌خواهي و همه‌پرسي آزاد و در مقابل چشم جهانيان، دولت فلسطين را انتخاب كنند كه اين دولت مشروع نيز بايد جنايتكاران سرزمين فلسطين، همچون شارون و ديگران را در يك دادگاه صالح مجازات كند."7| ‌همچنين در همان روز كه عيدفطر و اتفاقاً هم‌زمان با 13 آبان، سال‌روز تـصـرف سفـارت آمريكا بود، در جريان خطبه‌هاي نماز عيد نيز از سوي رهبري توجه داده شد كه "دولت آمريكا عليه مردم و منافع ملـت ايران، به‌خصوص بعد از پيروزي انقلاب اسلامي لحظه‌اي را فروگذار نكرده است."
اگرچه بسياري در داخل و خارج از ايران، سخنان محمود احمدي‌نژاد را در نشست جهان بدون صهيونيسم، سخناني موردي و تحت‌تأثير جو و فضا دانستند و با كنايه آن‌را بدرقه كردند، اما چندي پس از آن و در روزي كه تهران، مادرشهرِ آلوده و فلج مي‌رفت كه به تعطيلي كشانده شود و درست در لحظاتي كه هواپيمايي باري حامل خبرنگاران در نزديكي فرودگاه به زمين خورد، هواپيماي محمود احمدي‌نژاد از زمين برخاست تا او در بيرون از مرزها، آمريكا و اسراييل را به چالشي تازه بكشاند. او اين‌بار دچار اشتباه لفظي نشد و اسراييل را به‌جاي صهيونيسم نشاند، بلكه اشاره كرد كه "ايران بين صهيونيست‌ها و يهوديان تفاوت قايل است." سخنان او اين‌بار بسيار حساب شده بود. احمدي‌نژاد مي‌دانست كه طرف‌هاي صحبت خويش را چگونه به چالش بكشد؛ ابتدا انكار كشتار يهوديان و بلافاصله ضربه‌ي بعدي: "اگرچه ما اين ادعا را قبول نداريم، اما اگر فرض كنيم كه درست است، سوال ما از اروپايي‌ها اين است كه آيا كشتار يهوديان مظلوم توسط هيتلر دليل حمايت آن‌ها از رژيم اشغال‌گر قدس است؟ اگر اروپايي‌ها راست مي‌گويند، در خود اروپا مثلاً در آلمان، اتريش يا كشورهاي ديگر چند ايالت خود را به صهونيست‌ها بدهند و صهيونيست‌ها حكومت خود را در اروپا ايجادكنند. شما قطعه‌اي از اروپا را تقديم كنيد، ما هم از آن حمايت مي‌كنيم و هيچ شعاري هم عليه دولت آن‌ها نخواهيم داد."
محمود احمدي‌نژاد، پس از بازگشت از مكه و پايان نشست فوق‌العاده‌ي سران كشورهاي اسلامي، همچنان به تبيين هرچه بيش‌تر مواضع خود پاي فشرد: "مطالبه‌ي اصلي جهان اسلام، بايد موضوع سپردن سرنوشت اين منطقه به آراي مردم باشد" و بار ديگر تأكيد كرد: "اگر كشتن يهودي‌ها در اروپا درست است، به اين بهانه از صهيونيست‌ها حمايت مي‌شود، چرا بايد مردم فلسطين تقاص آن را پس بدهند"؟10
وي كه با برانگيختن موج اعتراض آمريكايي‌ها و اروپايي‌ها، سخنان خود را مؤثر يافته بود، در جريان سفر به زاهدان نيز تكرار كرد: "اگر شما يهودي‌ها را كشته‌ايد، قطعه‌اي از خاك خود در اروپا يا آمريكا و كانادا يا آلاسكا را در اختيار صهيونيست‌ها قرار دهيد تا كشوري براي خود تشكيل دهند. در روز قدس هيچ تظاهراتي برگزار نمي‌كنيم و از تصميم شما حمايت خواهيم كرد."11
علاوه بر رهبر نظام و رييس دولت جمهوري اسلامي، آيت‌الله هاشمي رفسنجاني نيز در جريان چهاردهمين همايش خانه‌ي احزب، هر چند هشدار داد كه "ما الان تهديدات جدي داريم، براي ما خيلي خواب‌ها ديده‌اند. اگر مردم متحد باشند، نگراني نداريم ولي اگر متحد نباشند بايد نگران باشيم"؛12
اما او هم در خطبه‌هاي نماز جمعه 25 آذر 1384 به اين نكته اشاره كرد: "از آن‌جايي‌كه حق با ايران است. در مصاف ميدان‌هاي هسته‌اي، مسأله‌ي فلسطين و ساير مسايل جهاني، پيروزي نيز از آن ايران خواهد بود."13
چند روز پيش از آن، حجت‌الاسلام مصطفي پورمحمدي، وزير كشور نيز موضع جمهوري اسلامي را در قبال مسأله‌ي فلسطين اين‌گونه بيان كرده بود: "مسأله‌ي فلسطين مهم‌ترين مسأله در منطقه‌ي خاورميانه بوده و در صدر نگاه بين‌المللي و جهت‌گيري‌هاي جمهوري اسلامي قرار دارد."14

3) تعيين زمين بازي:
اگر هدف اصلي طرح خاورميانه‌ي بزرگ، مبارزه‌ي جهان غرب براي خشكاندن ريشه‌هاي تروريسم در منطقه‌ي خاورميانه است، جمهوري اسلامي ايران با اين‌كه در جريان جنگ افغانستان براي ساقط كردن طالبان و نيز جنگ عراق با هدف بركناري رژيم صدام، همكاري‌هاي مؤثري با جهان غرب داشته است؛ اما به‌جاي گرفتن پاداش، نه تنها ناديده گرفته شده، بلكه با اتهام‌هاي گوناگون و فشارهاي بين‌المللي نيز روبه‌رو شده است. گويي شكاف بين حاكميت‌هاي ايران و آمريكا عميق‌تر از آن است كه حتي با همكاري‌هاي عملياتي در اين سطوح ترميم يابد. حال اگر قرار بر رويارويي بين دو حكومت است، طبيعي است كه هر يك از طرفين تلاش كند كه موضوع، زمان و مكان هر مرحله از رويارويي را به‌طرف مقابل تحميل كند. به‌نظر مي‌رسد كه مسؤولان ايراني، اهداف استراتژيك طرح صدور انقلاب را فراموش نكرده‌اند؛ يعني كشاندن بازي به بيرون مرزها و جلب حمايت مردم منطقه. شعار جذاب منطقه‌اي، هنوز هم شعار فلسطين است و اتفاقاً نقطه‌ي آسيب‌پذيري آمريكا و اروپا در جريان پيش‌برد طرح خاورميانه‌ي بزرگ نيز همين كندي پيشرفت روند صلح خاورميانه است. آمريكا و اروپا طي دوسال گذشته با واقعيت‌هاي بسياري در منطقه كنارآمده‌اند، از جمله طرح تغيير رژيم‌هاي عربي، جاي خود را به همكاري با اين رژيم‌ها داده است؛
حال پيام تازه به غرب اين است كه با واقعيت جمهوري اسلامي ايران نيز بايد كنار بيايد. آيا اين پيام روشن و قابل فهمي نيست؟

4) آسيب‌پذيري:
آسيب‌پذيري استراتژي بازسازي شده‌ي تهاجم بازدارنده، از جهتي با نسخه‌ي قديمي خود داراي تفاوت اساسي است. خط‌مشي صدور انقلاب، در شرايطي مطرح شد كه انقلاب ايران در اوايل پيروزي از ويژگي بسيج‌كنندگي بسيار قوي در داخل برخوردار بود و پشتيباني نه‌تنها ظاهري، بلكه حمايت عملي بسياري از اقشار مردم و نيز نيروهاي فكري و سياسي جامعه را نيز با خود به‌همراه داشت. اما واقعيت اين است كه به‌هرحال هر انقلابي دير يا زود مي‌بايست به مرحله‌ي تثبيت برسد. اگر مردم انقلاب‌كرده و جنگ از سرگذرانده؛ بعيد است كه تا سال‌ها به‌دنبال انقلاب ديگري باشند، به همان دليل هم بسيار دور از ذهن است كه توان همراهي انقلاب مستمر با پاياني مبهم را داشته باشند.
بنابراين، اگر شعارهاي تازه بيش‌تر براي تأثير‌گذاري بر مردم منطقه و فتح قلب‌هاي آنان سرداده مي‌شود، مي‌بايست دست‌كم با حل واقعي مشكلات در داخل نيز همراه باشد. از سوي ديگر اوضاع اقتصادي كشور نيز چشم‌انداز مناسبي را براي پشتيباني از گسترش رويارويي و چالش با جهان بيروني نشان نمي‌دهد.
ترديدي نيست كه طرف‌هاي درگير نسبت به داشته‌ها و نداشته‌هاي طرف مقابل آگاهي دارند. در همان روزها كه طرح خاورميانه‌ي بزرگ مراحل آغازين را مي‌گذارند، در جريان كنفرانس بين‌المللي عراق در شرم‌الشيخ، گويا وزيرخارجه‌ي پيشين آمريكا، كاولين پاول به وزيرخارجه‌ي پيشين ايران، كمال خرازي، نكاتي را گوشزد كرده بود؛ "نياز ايران به ايجاد اشتغال براي جمعيت در حال انفجار جوانان."15 آيا اقدام متقابل جهان غرب تشديد فشار بدون خون‌ريزي و از نوع اقتصادي آن براي زمين‌گير كردن حريف خواهد بود؛ آن‌چنان‌كه ابرقدرت كمونيستي سابق را نيز از پويايي انداخت و زمين‌گير كرد؟
آيا در اين‌سوي، مديرانِ بحران اطمينان دارند كه شعارها در داخل نيز برانگيزاننده و بسيج‌كننده است؟ آيا سالانه 40 تا 50 ميليارد دلار درآمد آن‌هم متكي به قيمت‌هاي بالاي كنوني نفت. پشتوانه‌‌ي قابل اطميناني براي پذيرش فشارهاي فرساينده است و آيا...؟

پي‌نوشت‌ها:
1- لئو تروتسكي؛ انقلاب پي‌گير، ترجمه‌ي سياوش نواب، چاپ دوم، تهران، آبان 1359 ص 203
2- نشريه‌ي راه مجاهد؛ سال اول ، شماره‌ي 8 سه شنبه 1 تير 1361
3- نشريه‌ي راه مجاهد؛ سال دوم، شماره‌ي 14، دي‌ماه 1361
4- روزنامه‌ي اطلاعات 6 خرداد 1361
5- روزنامه‌ي اطلاعات 9 خرداد 1361
6- ايرنا؛ چهارشنبه 4 آبان 1381
7- ايرنا؛ جمعه 13 آبان 1384
8- ايرنا؛ جمعه 3 آبان 1384
9- ايسنا؛ 18 آذر 1384
10- ايسنا؛ 21 آذر 1384
11- روزنامه‌ي ايران؛ پنج‌شنبه 24 آذرماه 1384
12- شرق؛ شنبه 26 آذر 1384
13- ايرنا؛ 25 آذر 1384
14- ايسنا؛ 21 آذر 1384
15- شرق؛ سالنامه‌ي 1383، مقاله‌ي "ايران و آمريكا شام مي‌خورند

منبع: نشریه نامه
شماره 45- دي‌ماه 84