چشم انداز رقابت ها زنی انتخاباتی پس از اعلام نظر شورای نگهبان

امینی زاده، مهدی مهدوی آزاد و امیرحسین گنج بخش
راديو فردا، فريدون زرنگار


ژانویه ۲۰۰۴

فریدون زرنگار (رادیو فردا): کمتر از یک ماه مانده به انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی و با توجه به تحصن و روزه سیاسی شمار بسیاری از نمایندگان اصلاح طلب مجلس در اعتراض به رد صلاحیت داوطلبان، هنوز معلوم نیست تا حدود یک هفته دیگر که شورای نگهبان نتیجه بررسی صلاحیت داوطلبان را رسما اعلام خواهد کرد، چه احزابی برای شرکت در انتخابات وارد کارزار انتخاباتی می شوند. موضوع دومین میزگرد ویژه انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی رادیو فردا، بررسی شرایط ویژه انتخاباتی کنونی و مواضع احزاب، سازمان ها، و گروه های شرکت کننده در انتخابات و نظرگاه های سیاسی – آنان است. میهمانان برنامه میزگرد امشب ما عبارتند از آقایان مهدی امینی زاده (عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت)، مهدی مهدوی آزاد (روزنامه نگار در تهران)، و دکتر امیرحسین گنج بخش، عضو شورای رهبری اتجاد جمهوریخواهان در آمریکا. با اجازه شما برنامه امشب را با این پرسش از آقای امینی زاده آغاز می کنم که آیا با توجه به رویدادهای هفته های اخیر و حاد شدن شرایط برای مصالحه دو جناح حکومتی، می شود به شرکت احزاب، سازمان ها، و نهادهای سیاسی عضو جبهه دوم خرداد در انتخابات امیدوار بود؟

مهدی امینی زاده (عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت): به نظر می آید با توجه به عمق اختلافاتی که دو جناح سیاسی کشور پیدا کرده اند و روز به روز هم این عمیق تر می شود، از یک سو نمایندگان متحصن مجلس شورای اسلامی اعلام کرده اند که در حقیقت به دنبال تایید صلاحیت خود و سایر داوطلبانی هستند که هیات های اجرائی آن ها را تایید کرده است و از سوی دیگر شورای نگهبان همچنان تاکید می کند که باید صلاحیت داوطلبان را اظهار کند و نشانه ای از نرمش گفتار از سوی شورای نگهبان دیده نمی شود. با وضعیت موجود، در صورتی که این روند ادامه پیدا کند، حتی احزاب محافظه کارتر جریان دوم خرداد، مثل مجمع روحانیون مبارز، هم اعلام کرده اند که در این انتخابات شرکت نخواهند کرد، اما در حقیقت برای روشنتر این بحث باید به انتظار بمانیم که شورای نگهبان نتایج را اعلام کند و بعد در حقیقت ببینیم که گروه های مختلف چه واکنشی نسبت به عمل شورای نگهبان خواهند داشت.

ف.ز.: آقای مهدوی آزاد، تا چه حد شرکت گروه های هوادار محافظه کاران و در واقع کسانی که طرفداری می کنند از شورای نگهبان و یا بخش اقلیت مجلس، تا چه حد اطمینان به شرکت آنان است و چه گروه هایی اصولا در این انتخابات از سوی این جناح شرکت خواهند کرد؟

مهدی مهدوی آزاد (روزنامه نگار، تهران): جناح راست آمده است در این انتخابات که ببرد، بنابراین قلع و قمع کاندیداها، واکنش هایی که نشان می دهد، و برنامه هایی که دارد که انشاء الله راجع به زنان صحبت خواهیم کرد، نشان می دهد که تمام قد و تمام قامت آمده است در صحنه. البته رویکردش در انتخابات، استفاده از ابزارهایی که می کند، در شکل و قامتی که به صحنه خواهد آمد، تابع شرایط جدید خواهد بود و به نظر من متفاوقت خواهد بود با دوره های پیشین. اما به نظر من تمام احزاب، تمام گروه های سنتی و غیر سنتی وابسته به جناح ضد اصلاحات، در این انتخابات شرکت خواهند داشت. حالا با راهکارهای جدید، با تاکتیک های جدید، و ترفندهای جدید.

ف.ز.: آیا احزاب، گروه ها، و سازمان های هوادار محافظه کاران، در مقایسه با انتخابات پیشین در واضع و برنامه های خودشان تغییری داده اند و یا در همان حد شعارهای همیشگی سابق مانده اند؟

مهدی مهدوی آزاد: ما در طیف مخالفان اطلاحات به نظر من سه گرایش کلی داریم. یکی گرایش راست سنتی، دیگر گرایش راست افراطی، و بعد هم راست در واقع عملگرا و مصلحت طلب. بررسی عملکرد آن ها، به ویژه از خرداد 76 به این طرف، نشان می دهد که راست افراطی غالبا نقش برنامه ریزی، بحران سازی، و دادن تحلیل و خوراک فکری به همفکرانش را داشته که در حقیقت نقش رهبری می دهد به آن. راست سنتی لجستیک مذهبی افراطی و راست مصلحت یا عملگرا هم بیشتر به وجهه خارجی می دهد و نقش ترمز را در مقابل اصلاح طلبان بازی می کند. از مدت ها قبل به نظر من دو تحلیل عمده وجود داشته است، یکی در واقع تکرار تجربه شوراها در انتخابات اسفند، انتخابات پارلمان هفتم، و تحلیل دیگر این بود که بیاییم اصلاح طلبان را قلع و قمع کنیم و در واقع به قول یکی از آقایان نزدیک به شورای نگهبان، دو ماه سختی را تحمال کنیم و چهار سال راحت باشیم. به نظر من نشان می دهد در مجموع راست به این نتیجه رسیده است که سیستم قلع و قمع را انتخاب کند. نحوه رد صلاحیت ها در استان ها و چینش مهره ها که رئیس مجلس آن را مهره چینی نامید و افراد نزدیک به وزارت کشور یک مهندسی سیاسی می نامند، به نظر من نشان می دهد که با این راهکارها، با این نگاه، و با این رویکرد وارد شده اند و در واقع سه روش کلی هم به زعم من در دستور کارشان قرار خواهد گرفت: یکی جلوگیری از ایجاد فضای احساسی و در واقع مکتوم کردن اعتراضات شدیدی که اصلاح طلبان الان دارند نشان می دهند که این را در رویکرد صدا و سیما نسبت به اخبار تحصن می توانیم ببینیم، در مهار کردن اعتراضات افراطی، جلوگیری کردن از آمدن طلاب معترض به تهران ما می توانیم بیینیم، حتی درلایه های ذهن زنان قاضی که اعلام کرد حکم هاشم آقاجری را بعد از انتخابات اعلام خواهند کرد می بینیم. روش دومشان استفاده از فرم های مدرن و شخصیت های کمتر شناخته شده است که بخشی از این را ما در انتخابات شورا دیده ایم و بخش جدیدش هم در تحرکات جدیدشان است مثل تغییر نام جمعیت موتلفه به حزب موتلفه، یعنی پوشیدن یک لباس و هیات مدرن. روش سومشان هم سیاست ایجاد شکاف بین اصلاح طلب ها است. این ها روش است، اما در حوزه فکر و اندیشه، راست از مدت ها پیش به بن بست رسیده است و به نظر من شعار جدیدی، شعاری که بتواند واقعا گشایشی ایجاد بکند، حرف جدیدی نخواهد داشت. تکیه بر مسائل معیشتی و همان حرف هایی که پیشتر گفته شده است، اما احتمالا در قالب نو و با تاکتیک های نو.

ف.ز.: آقای گنج بخش، با توجه به این تقسیم بندی جناح محافظه کار که آقای مهدوی آزاد کرده اند، چه تفاوت چشمگیری بین نحله فکری این سه سه گروه عمده محافظه کارها دیده می شود و مهمتر از همه این که نقش رهبر جمهوری اسلامی در این تقسیم بندی ها چه می تواند باشد؟

دکتر امیرحسین گنج بخش (عضو شورای رهبری اتجاد جمهوریخواهان در آمریکا): بعضی پدیده ها است که شکل آشوبی دارد. این شکل آشوبی به این معنی است که پیش بینی یک ماه آینده بسیار مشکل است. مثل هواشناسی که یکی از نمونه های آن است. شما می توانید سه روز آینده و هفته آینده هوا را پیش بینی کنید، ولی هیچ کسی نمی تواند ماه آینده را پیش بینی بکند. در ایران هم چنین شرایطی مطرح شد. در سیاست هم یکی از مهمترین مسائل اراده سیاسی است. یعنی اگر ما این نیروهای سیاسی تقسیم بندی ها را بر اساس اراده سیاسی که اعمال می کنند نگاه بکنیم، زنان موقع ممکن است بتوانیم روندهایی را کمابیش ببینیم. به نظر من اصلاح طلبان با این تحصن خودشان از خودشان یک ارده سیاسی بسیار مهمی نشان داده اند. یعنی بعد از مدت ها این فکر و این برنامه که با چانه ی در بالا و این که زمان این نیروهای اقتدارگرا را خواه ناخواه به راه درست خواهد آورد، این به شکست انجامید و همان جور که دوستان توضیح دادند، جناح اقتدارگرا چیزی کمتر از انحصار قدرت را قبول ندارد. الان به این نتیجه رسیده اند که خواه ناخواه با یک حرکت آزادیخواهانه به نظر من ( به این معنی آزادیخواهانه است که فقط به فکر خودشان نیستند، یعنی این که خودشان را در جمع خودی ها بگذارند، بلکه به همه فکر می کنند و قصد دارند که مساله حقوق مردم را بیاورند و مطرح کنند) اگر این اراده سیاسی مطرح باشد و حول این اراده سیاسی بیایند و سازماندهی بکنند، نه تنها پشتیبانی بسیاری از نیروهای اپوزیسیون سکولار را به اخودشان خواهند داشت، بلکه می تواند این اعتماد از دست رفته ای را که ما در انتخابات شوراها، به ویژه در شهرهای بزرگ، دیدیم این را برگرداند و در نهایت این جامعه را به فکر تغییر ساختارهایی بیاندازد که مساله دموکراسی را بدون پیشوند و بدون پسوند بیاید و مطرح بکند. به نظر من برخورد جناح راست بسیار مربوط به این خواهد بود که این اراده سیاسی این نیروهای اصلاح طلب چقدر است. تجربه نشان داده است که هر دفعه این ها ایستاده اند و از مواضع خودشان به اصطلاح پایین نیامده اند، جناح راست مصلحت اندیشانه امده و عقب نشینی کرده است. یعنی زنان جناح شکنجه گر، مثل آقای شریعمتمداری و این ها، خواه ناخواه ساکت شده اند، جناحی که مساله انحصار روحانیت را به عنوان پایه اصلی نظام می داند ساکت شده است، و این جناحی که یک مقدار پراگماتیک است در صدد بعضی مصالحه ها برآمده است. پس برخوردی که ما به عکس العمل این جناح راست می کنیم، بیشتر مربوط به این حرکت سیاسی است که خود اصلاح طلب ها و نیروهای آزادیخواه و به ویژه مردم در پشتیبانی از همه کسانی که از حقوق این ها می آیند و دفاع می کنند، خواهند داشت. نقش رهبر هم در این وسط ... ببینید، یکی بزرگترین از دستاوردهای دوم خرداد با تمام فراز و نشیب هایی که داشته و همه هم می دانیم، این بوده است که مفهوم ولایت مطلقه را برای همیشه دفن کرده است. یعنی نشان داده است که در این نظام هیچ کسی نیست که به تنهایی حکم براند به عنوان یک شخص خودکامه و همه مردم هم او را بپذیرند. این مساله شکست خورده است و به همین دلیل، به نظر من، رهبر سعی خواهد کرد که نقش بندبازی را بین جناح ها ایفا بکند. ولی این بزرگترین اشتباه اصلاح طلب ها خواهد بود که دقیقا به این قدرت خودکامه رجوع بکنند و از آن خواهش بکنند که حقشان را بدهد. این حقی که هر کسی می تواند بیاید و خودش را کاندید بکند، یک حق انسانی است و در اعلامیه جهانی حقوق بشر هم هست. بر این اساس باید حرکت بکنند.

ف.ز.: آقای امینی زاده، حرکت بخشی از اطلاح طلبان تا حدودی نه تنها محافظه کاران را در مقابل چالشی بزرگ قرار داده است، بلکه در بین خود اصلاح طلبان هم به صورتی باعث (اگر کلمه تفرقه را نتوانیم به کار ببریم) باعث چند دستگی شده است. تحلیل شما چیست از این در واقع نتیجه تحصن برای خود جمع اصلاح طلبان؟

مهدی امینی زاده: بله. ببینید، به هر حال طبیعتا خود متحصنین این حق را دارند که خواسته هایشان را تعیین کنند و سایر نیروها هم متناسب با خواسته هایی که متحصنین و جبهه دو خرداد که در حقیقت در حال حاضر نقش عمل کننده را در بحران به وجود آمده دارد، متناسب با خواسته هایی که اعلام می کنند خودشان را تنظیم می کنند که چه موضعی در برابر این بگیرند و طبیعتا بخش زیادی از نیروها در روزهای اخیر حمایت کرده اند از عمل نمایندگان. اما خواسته ای که متحصنین تا به حال اعلام کرده اند، چندان خواسته روشنی نبوده است و چند بار هی تغییر کرده است. آخرین بحثی که به نظر می آید از طرف متحصنین اعلام شده است به عنوان خواسته، تایید صلاحیت تمام کاندیداتورهایی است که از سوی هیات های اجرایی تایید شده اند که هیات های اجرایی در حقیقت منتصب وزارت کشور است و به نوعی آن ها بررسی می کنند. مواردی که منابع چهارگانه ای که اعلان شده است در قانون در ارتباط با رسیدگی به صلاحیت ها، بر اساس آن ها تعدادی را تایید صلاحیت کرده اند. آخرین خواست متحصنین در حقیقت این بوده است و عمیقا آرزو می کنند که نمایندگان متحصن به نتیجه دلخواهشان برسند. ما هم عمیقا آرزومندیم که اصلاح طلبان به این خواستشان برسند. اما می توانیم این حق را داشته باشیم و بخواهیم از ایشان که در حقیقت از این خواسته خودشان دفاع کنند و ایستادگی نشان دهند که تاکنون هم به نظر می آید در حقیقت با توجه به سوگندی که نمایندگان یاد کرده اند، کاملا بر سر این خواسته بایستند و ...

ف.ز.: خوب، تحلیل شما چیست؟ اگر در واقع شورای نگهبان بر روی مواضع خودش اصرار کند و پافشاری کند، چه شرایطی پیش خواهد آمد؟

مهدی امینی زاده: ببینید، در حقیقت به نظر من در صورتی که شورای نگهبان بر خواسته های خودش اصرارکند، طبیعتا وجهی برای شرکت در انتخابت باقی نخواهد ماند. البته جریان های دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت قبلا هم اعلام کرده بودند به دو دلیل که اگر فرصتی باشد در ادامه من خدمتتان می گویم، در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت نخواهند کرد. اما از منبع و منظر کسانی که مدافع شرکت در انتخابت هم بوده اند اگر به این موضع نگاه کنیم، با ز با توجه به رد صلاحیت های گسترده شورای نگهبان، دلیلی برای حضور در انتخابات باقی نمی ماند، مگر افرادی که در حقیقت هدفشان را صرفا حضور در مجلس قرار داده باشند. وگرنه کسانی که به دنبال تغییر وضع موجود از طریق شرکت در انتخابات هستند، طبیعتا با وضعیت موجود چندان توجیهی برای شرگت در انتخابات نخواهند کرد و اتفاقا این جا یک محک و آزمون مناسبی هم هست تا به نوعی صف جریان اصلاح طلبی هم روشنتر و شفافتر بشود و به نوعی یک شفافیتی در مواضع هم صورت بگیرد و کسانی که در حقیقت در صف منفعت طلبان اطلاح طلبان هستند، جدا بشوند و نکته بعد هم تمام کسانی که در حقیقت به نوعی مدافع شرکت در انتخابات هستند، یک سوال دیگر را هم به نظر من باید پاسخ بدهند و آن این است که در حقیقت چه تضمیتی وجود دارد که بعد از شرکت در انتخابت بتوانند گامی در جهت ایجاد مردمسالاری و دموکراسی در کشور بردارند و چه تضمینی وجود دارد که مشکلات و موانعی که در ودره های فبل باعث شد که روند دموکراتیزاسیون از درون ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ناکام بماند، مجددا رخ ننماید و گریبان در حقیقت نمایندگان منتخب در مجلس آینده را نگیرد؟

ف.ز.: آقای مهدوی آزاد، اگر این حالت پیش بیاید که جبهه دوم خرداد در انتخابت شرکت نکند، محافظه کاران با چه برنامه و مواضعی می توانند اصولا وارد میدان مبارزه انتخاباتی بشوند و تا حدودی واجدین شرایط را بسیج کنند؟

مهدی مهدوی آزاد: اجازه بدهید قبلش در واقع یک سوالی که من از هر دو بزرگوار، آقای دکتر گنج بخش عزیر و آقای امینی زاده دارم که در واقع معکوس سوالی است که آقای امینی زاده از مدافعان شرکت در انتخابات پرسیدند، را مطرح کنم. آقای امینی زاده به عنوان یک فعال جنبش دانشجویی می پرسند چه تصمینی دارد اگر مردم شرکت کنند و اصلاح طلب ها به مجلس بیایند، بار دیگر آن ساز وکارهای ناقص پیدا نشود و بار دیگر یک شکست فاحش ما نداشته باشیم و به قول مردم و آن چیزی که این روزها بر زبان ها جاری شده است، بار دیگر مردم بازی نخورند. اما من یک سوال می پرسم. اگر مردم شرکت نکنند، اگر حداقل پایگاه های اصلاح طلبی از دست برود، اگر کمترین تریبون هایی که حداقل می شود راجع به قتل زهرا کاظمی گفت، در آن قتل های جیره ای را افشا کرد، در آن از کمیته های بحران گفت، غیره از دست برود؛ آن موقع چه تضمینی دارد که جامعه ما و کشور ما یک گام به سمت مردمسالاری پیش برود؟ نمی خواهم از منظر یک مدافع شرکت در انتخابت صحبت کنم، اما انتقاد من به آقای دکتر گنج بخش عزیز و سایر اپوزیسیون این است که فکر می کنم بیش از اندازه آرمانگرا هستند. البته من این انتقاد را به اصلاح طلب ها وارد می دانم، زمان بسیار بدی را انتخاب کرده اند. ببینید، در ادبیات آقای امینی زاده که صحبت می کنند، دائما آرزو می کنند که این ها به اهدافشان برسند، حال این که دو سال پیش دفتر تحکیم وحدت یکی از ارکان مهم جنبش مردم سالاری و جنبش دوم خرداد بود. این اگر نگوییم انفعال، گوشه نشینی و نظاره گری دفتر تحکیم و جنبش دانشجویی را نشان می دهدو. بنابراین من قبلش می خواهم بپرسم که آیا به راحتی ما می توانیم بگوییم که شرکت کنیم یا نکنیم؟ آیا حداقل ها را نباید حفظ کنیم یا از دستش بدهیم؟ از آن طرف بنا بر انتقادی که وارد می دانم بر اصلاح طلب ها، الان اصلاح طلب ها در یک سیر Paradoxical خیلی جدی گیر کرده اند. اگر به نتیجه دلخواهشان، یعنی پلاکاردی که پشت سرشان زده اند و می گویند Free Election، اگر به انتخابات آزاد نرسند و اگر نتوانند که افکار عمومی را قانع کنند که به اهداف و خواسته های خودشان رسیده اند، به نظر اصلاح طلب ها تیر خلاص را بر شقیقه خودشان زده اند. اما اگر برسند، بیایید این فرض را بررسی کنیم که آیا ممکن است که با ساز و کارهای موجود و با شرایطی که موجود است و با آرایش نیروهای سیاسی در شرایط فعلی، آیا امکان دارد که این ها به خواسته اصلی خودشان برسند؟ پس من فکر می کنم در بهترین حالت ما یک نوع مصالحه سیاسی، هرچند به سود اصلاح طلبان، خواهیم داشت و در بدترین حالت با خروج اصلاح طلبان از حاکمیت روبرو خواهیم شد. اگر اصلاح طلبان به مرحله ای برسند که یک پارچه خروج کنند از حاکمیت، یعنی این که یک طیف محافظه کار اصلاح طلب (لابی آقایان خاتمی و کروبی) به این نتیجه برسند که باید خارج بشوند، مجمع روحانیون به این نتیجه برسد که باید خارج بشود، و از زنان طرف طیف رادیکال جبهه مشارکت هم به این نتیجه برسد که باید خارج بشود، به نظر من بله موافقم. شرکت در انتخابات موضوعیتی نخواهد داشت. اما اگر به نوعی مصالحه سیاسی دست پیدا کنند و شاکله اصلاح طلبان به این نتیجه برسند، نه با فشار آقایان کروبی و خاتمی، یعنی نه با فشار لابی محافظه کار در اصلاح طلبان، بلکه شاکله اصلاح طلبان به این نتیجه برسند که می شود خداقل را حفظ کرد و باید از حداقل دفاع کرد، من فکر می کنم که ما لیست های متعددی خواهیم داشت و در صورت استفاده بهینه تبلیغی اصلاح طلبان از فضا، من عرض کردم یکی از راهگارهای راست این است که این ماجرا را کاملا بایکوت کند. چون می داند بالقوه می تواند حداقل روی چند درصد از مردم اثر تحریک کنندگی داشته باشد. در این صورت اگر بتوانند استفاده کنند، به نظر من انتخابات بر خلاف آن چیزی که پیش بینی می کنند، در این صورت به سود اصلاح طلبان رقم خواهد خورد و فکر می منم در این شرایط ممکن است که اصلاح طلب ها با درس هایی که گرفته اند، با ضعیف کردن جبهه محافظه کار در درون خودشان و با توجه به این که دیگر دیده اند به چشم و آموخته اند که در واقع بر لبه تیغ حرکت می کنند، ما یک نوع حرکت جدی و یک جنبش جدید را آغاز کنیم، با نگاه البته عمیقتر به جمهوریخواهی، با نگاه عمیقتر به آزادیخواهی و با گریز از اصلاح طلب بودن و حکومتی بودن.

ف.ز.: الان در واقع با سوالی که آقای مهدوی آزاد از آقای امینی زاده و آقای گنج بخش کردند، موقع جوابگویی به این پرسش است. که می خواهد شروع کند؟

دکتر امیرحسین گنج بخش : مثل این که نوبت من است آقای زرنگار

ف.ز.: بفرمائید.

دکتر امیرحسین گنج بخش: سوالی که ایشان کردند، سوال بسیار صحیحی است، ولی من نمی دانم چطور ایشان فکر کرده اند بنده گفتم در انتخابات شرکت نکنیم.و بنده هنوز تصمیم نگرفته ام و همان مثال هواشناسی را هم زدم. یک نکته اساسی است در این شکل انتخابات. آن هم این است که با چه گفتمانی این اصلاح طلب ها وارد این مبارزه انتخاباتی می شوند؟ ببینید، در دوم خرداد آقای خاتمی با گفتمان جامعه مدنی شرکت کرد و آمد و برد. امروز این گفتمان عوض شده است. یعنی چی؟ یعنی به سطحی رسیده است بعد از چهار سال تجربه مجلس ششم و ریاست جمهوری ایشان، این گفتمان الان به این نتیجه رسیده است که تغییرات ساختاری در این نظام لازم است. اگر نیروهای اصلاح طلب با شعار حقوق بشر و تغییرات ساختاری وارد مبارزات انتخاباتی بشوند، بنده اعلام می کنم که از ایشان حمایت و پشتیبانی خواهم کرد. ولی کماکان ما را به این مساله فقط محدود بکنند که اگر ما از مجلس برویم بیرون این به دست محافظه کاران خواهد افتاد و خواه ناخواه یک قدم به عقب در زمینه ساختار حکومتی خواهد بود، به نظر من این بحث نه بنده را قانع می کند، نه مردم را. الان مساله اساسی اصلاح طلبان ساختن یک گفتمان دموکراتیک است.

ف.ز.: آقای امینی زاده، پرسش آقای مهدوی آزاد مستقیما متوجه شما بود و این که آیا با شرکت نکردن در انتخابات این خطر نیست که حداقل سنگرهایی که در اختیار اصلاح طلبان و در اختیار بخشی از مردم برای ابراز انتقادات خئدشان است هم از دست بدهند با نه؟ در این باره شما چه پاسخی دارید بدهید به آقای مهدوی آزاد؟

مهدی امینی زاده: دو نکته به نظر من در صحبت های جناب آقای مهدوی آزاد، دوست عزیزم، بود که به نظر می آید که یک پیش فرضی ایشان دارند و آن پیش فرض این است که تنها شکل تحقق دموکراسی که می تواند در یک ساختار سیاسی اتفاق بیافتد، تصرف در حقیقت بخش هایی از قدرت و وادار کردن بخش دیگر قدرت به تمکین بر نظر اصلاح طلبان و رای اصلاح طلبان و اصلاح ساختار سیاسی از درون ساختار قدرت است و این جا است که به هر حال ایشان می گویند که ما پایگاه های مهمی را از دست خواهیم داد در صورتی که در انتخابات شرکت نکنیم. این یک پیش فرض بود و نکته دیگری هم در مورد انفعال دفتر تحکیم وحدت است. ببینید، من به لحاظ عمومی و کلی معتقد نیستم که تنها یک شیوه برای اصلاح ساختار سیاسی و تحقق دموکراسی در کشور وجود داشته باشد و آن هم تصرف بخشی از قدرت است. ما در دوم خرداد 76 شاهد بودیم که بخشی از در حقیقت ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی آمد و این ادعا را مطرح کرد که اگر ما بیاییم و به قدرت دست پیدا کنیم و در حقیقت بخش های انتخابی قدرت را مردم اعتماد کنند و در اختیار ما قرار بدهند، ما این توانایی را داریم و این برنامه و اراده را داریم که برویم به سمت در حقیقت تحقق دموکراسی در کشور و بخش های قدرت را در حقیقت پاسخگو کنیم و سایر ارکان دموکراسی را در حقیقت در کشور برویم به سمتش، از جمله آزادی احزاب و آزادی مطبوعات و این جا بود که در حقیقت شعارهایی مثل جامعه مدنی مطرح شد یا تبدیل مخالف به موافق یا برانداز مخالف مطرح شد. گسترش حوزه حاکمیت مطرح شد، توسعه سیاسی مطرح شد، آزادی احزاب مطرح شد. اما ما در حقیقت شاهد بودیم که در دورانی که اصلاح طلبان در دروه ساختار قدرت بودند، عملا ما نتوانستیم به این خواسته هایی که از نظر من بخشی از الاح طلبان حدقال صادقانه به دنبال آن بودند، دست پیدا کنیم که دو دلیل داشت این. یک دلیلش در حقیقت در ساختار و بافت فکری جریان اصلاح طلبی وجود داشت وهمینطور ظرفیت ها و توان جریان اطلاح طلبی و نکته مهمتر دیگر هم در ویژگی ساختار قدرت در ایران بود و این که به هر حال ساختار قدرت به نظر من در ایران به این خواست مردم و اصلاح طلبان تمکین نکرد و دموکراتیزه شدن خود را نپذیرفت و این جا است که به نظر می آید در این پیش فرض ها باید تا حدی مجددا