دبيرکل حزب مشارکت: جبهه دموکراسي خواهي تشکيل خواهد شد
محمدرضا خاتمي
آرش بهمني/روز آنلاين
۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
محمدرضا خاتمي که به سئوالات جواب مي داد، ديگر نشاني از دبير کل حزب فاتح انتخابات رياست جمهوري هشتم و مجلس ششم نداشت، بلکه در قالب دبيرکل حزبي شکست خورده سخن مي گفت که اکنون در پي بازسازي براي بازگشتن به قدرت است. او گرچه بعضي از تاکتيک هاي مسير هشت ساله را اشتباه مي داند، اما از استراتژي دفاع مي کند.
آقاي خاتمي، اصلاح طلبان در سه انتخابات متوالي شکست خوردند، در حالي که حداقل در انتخابات رياست جمهوري تعداد شرکت کنندگان به نسبت زياد بود و اين با تحليل هاي اصلاح طلبان که همواره تعداد زياد شرکت کننده را به نفع خود مي دانستند در تضاد بود. اصلاح طلبان و به طور اخص حزب مشارکت چه برنامه اي براي جلوگيري از وقوع چنين اتفاقي و جلب دوباره افکار عمومي دارند؟
اين حرف مورد قبول است که اصلاح طلبان شکست خوردند، اما بايد اين نکته را هم در نظر داشته باشيد که جناح مقابل هم با استفاده از دوپينگ پيروز شد. استفاده آنها از بعضي امدادها بي شک در پيروزي موثر بوده است. انتخابات مجلس هفتم هم که با آن وضع برگزار شد و بسياري از اصلاح طلبان اجازه شرکت در انتخابات را پيدا نکردند و بنا به گفته اقايان خاتمي و کروبي بسياري از کرسي هاي مجلس قابل رقابت نبود. اما اين حرف هم درست است که اين تصور و فرض ما اشتباه بود. به هر حال در اين انتخابات ما ديديم که درصد شرکت کنندگان اميدوار کننده بود، اما کانديداهاي اصلاح طلبان راي نياورد. به نظرم فارغ از هر چيزي، اين مسئله ناشي از عدم وجود تشکيلات مناسب بين اصلاح طلبان بود.
يعني تشکيلات مناسب مي توانست براي شما پيروزي به ارمغان بياورد؟
ببينيد، جناح رقيب با آن نوع از سازماندهي و بسيج نيروها، حدود شش ميليون راي آورد و ما در حالي که نه قدرت تشکيلاتي و نه قدرت بسيج نيروها و نه لجستيک و نه امکانات مالي آنها را نداشتيم حدود چهار و نيم ميليون راي آورديم. اين اختلاف آرا نشان مي دهد که مي توانستيم به پيروزي برسيم. در واقع امروزه ديگر هرکس داراي تشکيلات مناسب تري باشد مي تواند پيروزي خود را محتمل تر بداند.
مشارکت در 6 ماهي که از حضور دولت جديد در عرصه قدرت مي گذرد کمتر اظهارنظري کرده است. دليل سکوت حزب در مقابل بسياري از مسايلي که در دولت جديد پيش آمده است چيست؟
البته اين گونه نيست که ما به طور کامل سکوت کرده باشيم. حزب مشارکت در بيانيه هايش بسياري از مواضع خود را اعلام کرده است. از اين گذشته در خبرنامه اي که هر هفته منتشر مي کند تقريبا به طور شفاف مواضع خود را در مورد دولت جديد و عملکرد آن ابراز مي کند. اما دو مسئله وجود دارد. اول اينکه هنوز مدت زيادي از آغاز به کار دولت جديد نگذشته است. بحث ديگر اينکه الان مسئله اصلي کشور مسئله هسته اي است که در اين مورد مي بينيد که فضا به شدت امنيتي شده است. يعني اگر کسي حرفي جز حرف حاکميت را به زبان بياورد به طور حتم با مجازات هاي سختي رو به ر و خواهد شد هرچند ما سعي کرده ايم در ملاقات ها و نامه هاي خصوصي نکاتي را در اين مورد به اطلاع مسئولان رده بالاي مملکتي برسانيم. ولي خب هنوز نمي توان به طور شفاف در اين مورد سخن گفت.
پرونده هسته اي
موضع مشارکت در اين زمينه به طور کلي چيست؟
به نظر ما در اين مسئله که انرژي هسته اي حق مسلم ملت ايران است، شکي وجود ندارد، اما بايد ديد راه کم هزينه براي رسيدن به اين مسئله کدام است. راهي مناسب است که ما را متحمل هزينه هاي سنگين نکند. نه موضع گيري هاي تند و عجولانه يا صحبت هايي که باعث بسيج شدن دنيا عليه ما مي شود. بله، آنها زور مي گويند اما بايد سعي کرد بدون دادن بهانه، حق خودمان را بگيريم. يعني همان کاري که دولت آقاي خاتمي انجام مي داد، و آن جلب اعتماد دولت هاي اروپايي و حل و فصل مسئله از طريق مذاکره بود. الان هم راه اين است که غني سازي را به تعليق در آوريم و به مذاکره در اين مورد بپردازيم و بهانه را از آنها بگيريم.
آقاي خاتمي، مشارکت هنوز هم از استراتژي سياست ورزي حمايت مي کند که يکي از نمودهاي بارز آن را هم در انتخابات مي بينيم. آيا هنوز هم با توجه به انتصابات دولت جديد و همچنين تجربه هاي قبلي از شوراي نگهبان، اميدي به اين مسئله داريد و هنوز هم مي خواهيد از راه انتخابات وارد قدرت شويد؟
در اين مسئله شکي نيست که انتخابات تنها راه سياست ورزي نيست، اما در کشور ما به دليل شرايط خاصي که وجود دارد انتخابات از برهه هاي مهم و حساس است. در مورد اين بحث من هم موافقم که در حال حاضر علاوه بر انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتي، که پيش از اين دغدغه ما بود، اکنون بايد به دنبال انتخابات سالم نيز بود چون با يکدست شدن حاکميت اين خطر بيش از پيش احساس مي شود.
از بحث هاي مهمي که مشارکت بعد از انتخابات درگير آن شد مسئله تشکيل جبهه دموکراسي خواهي بود؛ وعده اي که دکترمعين در زمان انتخابات مطرح و بسياري از نيروها را نيز به همين طريق جذب کرد. اما اکنون خبري از آن نيست و حتي گروه هايي چون سازمان مجاهدين از پيوستن به آن خودداري کرده اند. عاقبت کار اين جبهه چه شد؟ آيا اين هم يک شعار تبليغاتي صرف بود؟
در مورد دوستان سازمان مجاهدين که خودشان بايد پاسخگو باشند، اما در مورد حزب بايد عرض کنم که جلسات اين جبهه به طور منظم تشکيل مي شود و از حزب هم نمايندگاني در جلسات شرکت مي کنند. اما به هر حال هنوز اختلافاتي در مورد جبهه وجود دارد.
چه اختلافاتي؟
از جمله در مورد نحوه کارکرد اين جبهه که چگونه بايد عمل کند؛ يا در مورد رابطه جبهه با قانون اساسي و مسايل اين چنيني که دوستان در پي آنند تادر اين زمينه ها همگرايي ايجاد کنند. از طرف ديگر تا زماني که به يک استراتژي و هدف واحدي دست پيدا نکنيم نمي توانيم به طور رسمي تشکيل چنين جبهه اي را اعلام کنيم. به همين علت هم هست که مرتب جلساتي برگزار مي شود. اما مطمئن باشيد که اين جبهه تشکيل خواهد شد.
سياست هاي اقتصادي
از انتقادهاي اساسي به حزب مشارکت يکي هم عدم وجود استراتژي شفاف حزب در مسايل اقتصادي است. مسئله اي که حتي ـ به اعتراف بسياري از دوستان ـ باعث شکست حزب در انتخابات هم شد. در اين مورد چه راهکارهايي انديشيده شده است؟
البته من به نوعي با اين مسئله مشکل دارم. به هرحال عملکرد مادر اين زمينه روشن است. در مجلس ششم اکثر طرح هاي ما اقتصادي بود و واقعا هم به دنبال انجام کارهاي زيربنايي دراين حوزه بوديم؛ کارهايي که شايد چندين سال بعد اثرات آن روشن شود. در مورد استراتژي حزب در مورد مسايل اقتصادي هم نظريات ما کاملا روشن و واضح است. يعني شما اگر مجموعه بيانيه هاي ما را مرور کنيد وبه بحث ها و جهت گيري هاي دوستان دقت کنيد متوجه مي شويد که مواضع ما چگونه است. اما به طور کلي مي توان گفت مواضع اقتصادي حزب ما شايد به سوسيال دموکراسي نزديک باشد، که البته در اين زمينه هم با نظريات کارگزاران و هم سازمان مجاهدين تفاوت دارد.