"بازار يا دولت؟مقصر بحران مالي ايالات متحده"
بهروز بیات
18.11.2008
مقالۀ آقاي اسدي در روز آنلاين که در شرايط بغايت حادّ بحران مالي جهاني بازار پرستانه به توجيه سياستي مي پردازد که به اين وضعيت فاجعه آميز انجاميده است، مرا بر آن داشت که تز ها، پيش نهاده ها، رخدادها و ارقام آماري مرجع ايشان را از نزديک بررسي کنم. نتيجه راست آزمائي شيوۀ برخورد، تز هاي مرکزي، مفروضات و ارقام آماري بنياني شان متاسفانه منفي است. در نوشتۀ زير هم کليات تحليل و هم تک تک نکات مقالۀ ايشان را در بوتۀ سنجش نهاده ام.
نظارت و تنظيم بازار مالي يا رها کردن آن به حال خود؟
اينکه دولت مقصر بحران کنوني آست آقاي اسدي درست مي گويد، منتها نه به عللي که ايشان برشمرده اند بلکه درست بر خلاف آن ها: عدم دخالت دولت (دولت به معناي اعم کلمه). رها کردن بازار، به ويژه سرمايۀ مالي به حال خود و باور داشتن مطلق گرايانه به قدرقدرتي بازار در توانائي خودساماندهي اش، کار را بدينجا کشانده است.
دولتمردان چه ميگويند؟
اکنون ديگر تقريبأ همۀ دولتمردان ودولتزنان مدافع سر سخت بازار افسار گسيخته مانند جرج بوش رئيس جمهور ايالات متحدۀ امريکا، نيکلا سارکوزي رئيس جمهور فرانسه، آنجلا مرکل صدراعظم آلمان و سيلويو برلوسکني نخست وزيرايتاليا بر فقدان سيستم هدايت و تنظيم و کمبود مقرارت براي کنترل سرمايۀ مالي اذعان دارند. براي نمونه جرج بوش ميگويد: "به محض اينکه ابن بحران برطرف شد زمان به روزکردن ساختار تنظيم و هدايت مالي مان فراخواهد رسيد. اقتصاد جهاني سدۀ 21 مان عمدتأ بوسيلۀ قوانين کهنۀ قرن بيستم تنظيم ميشوند. اخيرأ مشاهده کرديم که چگونه يک بنگاه ميتواند آنچنان عظمتي بيابد که شکستش کل سيستم مالي را در مخاطره بيندازد."(8)
اقتصاد دانان چه ميگويند؟
فزون برين جمعي از نامدارترين اقتصاد دانان جهان امروز مانند جوزف استيگليتز(Joseph Stiglitz)، پل کروگمن(Paul Krugman) برندگان جايزه نوبل اقتصاد، جاگديش بگواتي(Jagdish Bhagwati) استاد اقتصاد دانشگاه کلمبيا در نيويورک و نويسنده کتاب " دفاع از جهاني شدن" و فرانسيس فوکوياما فقدان نهاد هاي نظارتي ونبودن مقرارت را به عنوان عامل اصلي وضع فاجعه آ ميز کنوني ارزيابي ميکنند.
براي نمونه پرفسور استيگليتز در مصاحبۀ با روزنامۀ آلماني زبان فرانکفورتر آلگماينه(FAZ online) (1)در پاسخ به اين پرسش که " ايا هم اکنون روند بسر رسيدن وال استريت آغاز شده است؟" ميگويد: "اين بيشتر پايان يک مدل دادوستد فاجعه آميز است. و پايان يک ايدئولوژي مبني بر اينکه بازار هاي آزاد و فارغ از مقررات تنظيم کننده هميشه کارآمدي دارند. اينها تنها براي بخشي از جامعه کارآمدند. سيستم مالي( امّا) اساسأ براي کارآمدي (کل) يک اقتصاد است. اما اکنون پديدۀ زيرورو کننده اي را مانند بحران بزرگ سال هاي 30 تجربه ميکنيم".
در آنزمان اين ايده که بازار ها خود به خود سامان ميدهند بگورستان سپرده شد و دولت تصميم گرفت که بيشتر دخالت کند. وال استريت دوباره برخواهد خاست. پرسش اينست که با چه چهره اي: "به عنوان يک سيستم ناکارآمد يا چيزي که براي مان يک اقتصاد پويا به ارمغان آورد."
و يا در پاسخ به اين پرسش که " کي در بوجود آمدن اين بحران مقصر است؟ ميگويد: "... به نظر من در مجموع علّتش کمبود مقررات تنظيم کننده بود...." (1)
فرانسيس فوکوياما نيز در اين مورد ميگويد: "با تکرار وِرد کاهش دولت، واشنگتن در تنظيم وتدوين مقررات براي بخش مالي کوتاهي کرد و بدينوسيله اجازه داد که لطمات عظيمي به ديگر بخش هاي جامعه وارد شود."(22)
متن کامل مقاله