معمای حرکت تروريستی در ممبئی

سیامک سلطانی


02.12.2008

معمای جنايت تروريستی در ممبئی

پرسش ها بسيارند و پاسخ به تک تک اين پرسشها نيازمند به داشتن اخبار و اطلاعاتی است شفاف و صحيح که مسئوليت ارائه آنها در اين لحظات حساس و بسيار خطر ناک که می تواند به فاصله گيری هرچه بيشتر دو کشور هند و پاکستان از يکديگر و چه بسا صف آرائی نظامی بين اين دو کشورمنجر شود، برعهده دولت و مقامات هند قرار دارد. آن چه که از نخستين ساعات وقوع اين حرکت تروريستی در اخبار و گزارشها و گفتار مقامات رسمی هند مبنی بر وجود نشانه هايی از دست داشتن پاکستان ارائه شد، حتی اگر واقعی هم باشد، نمی تواند در خدمت صلح و آرامش در منطقه قرار گيرد

سيامک سلطانی
دسامبر ۲۰۰۸

در شامگاه چهارشنبه ۲۶ نوامبر شهر ممبئی (بمبئی سابق) هندوستان شاهد عمليات تروريستی گسترده ای گرديد که بسياری آن را "١١ سپتامبر" هندوستان، ناميدند. در طی اين عمليات تروريستی که در طی دو روز توانست بزرگترين مرکز تجارتی هند را فلج نموده و نفس ميليونها ساکنين اين شهر را درسينه هايشان حبس و اذهان جهانيان را به خود مشغول دارد، دو هتل بزرگ، ساختمان راه آهن مرکزی شهر، يک بيمارستان، يک مرکز پليس که چندان هم در نزديکی دو هتل قرار نداشت، ساختمان مرکز يهوديان و دوکافه تريا که از بخت بد صاحبان و مشتریهايشان، در مسيرعبورتروريستها قرار داشتند، مورد تهاجم ١۰ نفر تروريست که گويا خود را از اعضای "مجاهدين دکان" (نام منطقه ای است کوهستانی در کشور هند) می ناميدند، قرار گرفتند. هنوز آمار دقيق و موثقی از تعداد کشته ها و مجروحين وجود ندارد، اما بر اساس آمار رسمی دولت هند نتيجه اين حرکت تروريستی، نزديک به ۲۰۰ نفر کشته و بيش از ۳۰۰ نفر مجروح است. در ميان کشته شدگان تعداد زيادی اتباع خارجی وجود دارند. بنا به روايت کسانی که جان سالم بدر برده اند، تروريستها به شکلی هدفمند درجستجوی خارجیها و، درادامه، قتل آنان بوده اند.
با گذشت چند روز از اين ماجرا و برقراری آرامش نسبی در شهر ممبئی ، پرسشهای بسياری در اذهان جهانيان شکل می گيرند که تلاش در يافتن پاسخ به اين پرسشها مواجه با معمايی می گردد پيچيده که شبيه به معادله ای چند مجهولی است با داده هايی اندک و جوابهايی که چندان هم با شرايط اعلام شده همخوانی ندارند.
اجازه دهيد که کمی به عقب بازگشته و نگاهی کوتاه داشته باشيم به تاريخچه ترور در هند معاصر؛ منظورم ازاواخر قرنی که گذشت تا همين جديدترين اقدام تروريستی است.
در تاريخ معاصر هند دو واقعه تروريستی وجود دارند که هم از نظر شيوه عمل و هم هدف متفاوت از تمام ترورهايی هستند که در ادامه يعنی از اوائل سال های دهه ١۹۹۰ وقوع يافتند و تاکنون نيز ادامه دارند. يکی ترور خانم اينديرا گاندی، نخست وزير فقيد هند، بود در سال ١۹۸۴ که توسط دو محافظ سيک از گارد کاخ رياست جمهوری و در اعتراض به حمله نظاميان به معبد طلايی سيک ها در شهر امريت سردرايالت پنجاب هند صورت گرفت، و ديگری ترور فرزند وی راجيو گاندی فقيد و او هم نخست وزير که توسط دو تروريست از سازمان تروريستی "تاميل ايلاما" و در اعتراض به کمکهای نظامی ارتش هند به کشور سریلانکا با هدف سرکوب شورشيان تاميل، صورت گرفتند. سر آغاز ترور به معنای ايجاد رعب و وحشت در جامعه که در آن نه شخصيت های سياسی بلکه مردم عادی کوچه و بازار هدف ترور قرار گرفتند، ماه مارس سال ١۹۹۳در اماکن عمومی، فروشگاه ها، و ادارات مختلف همين شهر ممبئی، در آن زمان هنوز بمبئی، بود که طبق داده های دولت هند بيش از ۴۰۰ نفر کشته بر جای گذاشت. پس از آن انفجار قطار در ايالت آسام هند بود که در ماه دسامبر سال ١۹۹۶ بوقوع پيوست و بيش از ۳۰۰ نفر قربانی گرفت. اين انفجارها به همين شکل با تعداد متفاوت قربانيان در ايالتهای مختلف هند صورت پذيرفتند. از زمره آخرين حرکتهای تروريستی که از ماه مه سال جاری ميلادی تاکنون صورت گرفته اند، بايد از۷ انفجار با ۸۵ کشته و بيش از ۲۰۰ زخمی در شهر جی پور و ١۶ انفجار(آری، شانزده انفجار) در شهر احمد آباد با بيش از ۵۰ کشته و نزديک به ١۵۰ نفر زخمی، انفجار ۵ بمب در مراکزخريد و پرجمعيت شهر دهلی نو درماه سپتامبری که گذشت و فقط با خوش اقبالی مردم دراين مراکز، "فقط" به ۳۰ کشته و بيش از ١۰۰مجروح محدود گرديد، و درنهايت انفجارهای ماه اکتبر در ايالتهای مانی پور و آسام بايد اشاره نمود که در مجموع بيش از ۸۰ کشته و ۴۰۰ مجروح بر جای گذاشتند (منبع اين آمارها خبرگزاری رسمی ايتارتاس و به نقل از گزارشهای رسمی دولت هند می باشند).
با اندکی تامل در شيوه و اهداف همه اين انفجارها می توان تفاوتهای بين تمامی حرکات تروريستی از سال ١۹۹۳ به اين سو با حرکت تروريستی اخير در شهر ممبئی را ترسيم نمود. در حرکت اخير تروريستها خود را علنی نموده و به جنگ رو در رو با مامورين و نظاميان هندی پرداختند؛ در حرکت اخير خارجیها و آن دسته از اتباع هند که در رده ثروتمندان و متمولين قرار دارند، نیز جزو اهداف آشکار تروريستها بودند؛ در حرکت اخير برای نخسنين بار در هند، تروريستها اقدام به گروگانگيری کردند، که البته با توجه به تعداد اندک تروريستها که طبق گزارش رسمی مقامات هند ١۰نفر بوده اند، مشکل بتوان به اين حرکت عمل گروگان گيری از نوع کلاسيک آن نام نهاد،
آنچه که در اين دو روز و اندی درممبئی اتفاق افتاد، به جز در ساختمان مرکز يهوديان، تصويری کاملا متفاوت از درک کلاسيک از آنچه که به عنوان گروگانگيری در اذهان نقش بسته است را به نمايش گذاشت. برای نمونه آخرين و فجيع ترين شکل گروگانگيری در روز اول سپتامبر سال ۲۰۰۴ درمدرسه ای درشهربسلان در روسيه و يا پیشتر در تئاتر موزيکال شهر مسکو و باز پیشتر در بيمارستان يکی ديگر از شهرهای منطقه قفقاز روسيه بود. در تمام اين موارد گروگانگير ها هم تا بن دندان مسلح بودند، چند کاميون فقط سلاحهای سنگين و مهمات به همراه داشتند و از قبل نيز برنامه عمل معينی را انتخاب نموده و به اجرا گذاشتند. اما گروگانگيرهای ممبئی فقط در ساختمان مرکز يهوديان بود که اين حرکت را در شکل کلاسيک آن پيش بردند و چون هيچ برنامه ای در قبال تداوم حرکت آغاز شده نداشتند، به راحتی نيز توسط واحد های ويژه ارتش هند، نابود شدند. در دو هتل ديگر در حقيقت نه گروگانگيری بلکه گم شدن در بين جمعيت بوقوع پيوست؛ تلاش آنها اين بود که با استفاده از نارنجک، در گوشه های مختلف ساختمان هتل انفجاراتی با هدف اعلام تداوم موجوديت و هنوز زنده بودن خويش، به پيش برند. هنوز از آمار رسمی کشته شدگان در ميان نيزوهای دولتی آمار دقيقی انتشار نيافته است، همان گونه که هنوز مشخص نشده است که فرمانده نيروهای ويژه شهر ممبئی و يک افسر عالی رتبه ديگر نيزبا گلوله تروريست ها کشته شده اند و يا تيرهای اتفاقی که از هر سو در پرواز بودند. اين بدان معناست که فتح دو هتل توسط نيروهای دولتی فقط بواسطه اعزام تعداد بيشمار نيرو به محل امکان پذير گشت و برنامه عمل خاصی از جانب نظاميان به پيش برده نشد.
پرسشها بسيارند. چرا هند؟ چرا ممبئی؟ چرا در اين زمان؟ پاکستان چه نقشی را ايفا می کند؟ آيا نظاميان پاکستان و بويژه فرماندهان سازمان اطلاعات پاکستان ( آی.اس.آی) دراين حرکت نقشی داشته اند؟ واقعيت آن است که کشور پاکستان در يک قدمی ورشکستگی کامل مالی قرار دارد و مشکل بتوان باور نمود که دولت پاکستان در کنار همه مشکلات عديده اش، با هدف انتقال بحران به کشور همسايه، دست به چنين ماجراجويی خطرناکی که نتيجه فضاحت بار آن از همان لحظات آغاز قابل پيش بينی بود، دست يازد. از اينها که بگذريم، در داخل خود هند چه می گذرد؟ آيا می توان گفت که چه بسا تروريستها در داخل خود هند نيز حاميان و پشتيبانانی از خود هندی ها آن هم نه در سطوح پايين آن بلکه در رده های بالای لشکری و کشوری هند داشته اند؟ آيا سمتگيری آشتی جويانه رهبران جديد پاکستان و مسئولين کشور هند با هدف پايان دادن به اختلافات مرزی اين دو کشور مجهز به سلاح اتمی، در انگيزه سازی برای مخالفين اقدامات آشتی جويانه به دست يازی به اين حرکت تروريستی نقش داشته است؟ آيا تفاوت های برشمرده بين اين اقدام و اقدامات قبلی تروريستی در هند حاوی معنای خاصی است؟
همان گونه که می بينيد، پرسشها بسيارند و پاسخ به تک تک اين پرسشها نيازمند به داشتن اخبار و اطلاعاتی است شفاف و صحيح که مسئوليت ارائه آنها در اين لحظات حساس و بسيار خطرناک که می تواند به فاصله گيری هرچه بيشتر دو کشور هند و پاکستان از يکديگر و چه بسا صف آرائی نظامی بين اين دوکشورمنجر شود، برعهده دولت و مقامات هند قرار دارد. آن چه که از نخستين ساعات وقوع اين حرکت تروريستی در اخبار و گزارشها و گفتار مقامات رسمی هند مبنی بر وجود نشانه هايی از دست داشتن پاکستان ارائه شد، حتی اگر واقعی هم باشد، نمی تواند در خدمت صلح و آرامش در منطقه قرار گيرد. اين درست است که در دوران طولانی زمامداری نظاميان در پاکستان، توطئه های بسياری از جانب اين کشور هم عليه هند و هم عليه افغانستان برنامه ريزی شده و به اجرا در آمده اند، اما دولت هند نيز بخوبی بر اين امر آگاه است که جای مطرح نمودن و بررسی و قضاوت در مورد اين حرکت جنايتکارانه شورای امنيت سازمان ملل است و نه رسانه های عمومی اين کشور که با گردش قلم خواسته و يا ناخواسته می توانند در تهييج و برانگيختن مسلمانان و هندوها عليه يکديگر، نقش ايفا نمايند. شايد نيروی سوم قدرتمندی (نه مشخصاً تک مليتی) وجود دارد که تداوم تيرگی روابط ميان دوکشور را به سود خود می بيند و جوانه های اميد که اخيراً در توافق بين دو کشور بر سر حل اختلافات سر برون آوردند را نمی پسندد. با توجه به سابقه کمتر دخالت نظاميان در هند از اين کشور انتظار بيشتری در نشان دادن توانايی هايش در حل مسالمت آميز و متمدنانه وجود دارد تا کشوری مانند پاکستان که به شدت درگير رهايی خود از قيد وبند نظامیگران و جنگ و کمبود مواد غذايی و بسياری معضلات ديگر است.
روشن است که وقوع پی در پی حرکتهای تروريستی در کشور هند، تاثيرات معينی در ميزان آزادیهای قلم و بيان و همچنين حقوق مدنی شهروندان اين کشور چندين مليتی خواهد گذاشت. از افتخارات ملی هر شهروند کشور هند، ميزان بالای دمکراسی در اين کشور بوده است. با اميد به آن که جامعه مدنی هند بتواند در مقابله با پديده ترور، از هرگونه محدودسازی آزادیها دوری جسته و از اين آزمايش سخت سرفراز بيرون آيد.