پرچم انتخابات آزاد را بر افرازيم!

بیانیه فراکسیون «آزادی، عدالت و توسعه» در اتحــــاد جمهوریخواهان ایران


10.06.2009

بیانیه فراکسیون «آزادی، عدالت و توسعه» در اتحــــاد جمهوریخواهان ایران در مورد دهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامي

معضل انتخابات در جمهوري اسلامي

کارکرد انتخابات در نظام جمهوري اسلامي در ۳۰ سال اخیر بر دو پایه استوار بوده است: نخست، حذف و دور نگاه داشتن «غیرخودی‌ها» از مناصب کلیدی سیاسی؛ دوم، فراهم کردن فرصتی برای جناح‌های حکومتی «خودی» تا بطور ادواری سهم خود در بلوک قدرت را احیانا" افزایش دهند. در دو دهه اول پس از انقلاب این فرایند باز توزیع قدرت، بطور نسبی، بدون تنش صورت می‌گرفت.
در دهه اخیر، اما، پس از رويداد ۲ خرداد نظام جمهوری اسلامی در برابر ترکش مطالبات آزادي خواهانه قرار گرفت و ما شاهد دخالت هر چه بيشترولي فقيه، همچون ستون اصلي خودکامگي نظام و نهادهای وابسته به او (بویژه شورای نگهبان) صدا و سیما، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران، در فرايند انتخاباتی محدود و غیر آزاد کنونی بوده‌ایم. اوج این امر را در جریان نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری – که به "انتخاب" محمود احمدی‌نژاد انجامید – شاهد بودیم که حتي جابجايي صندوق هاي راي، صيانت از آراي مردم را هم مخدوش کرد.
محمود احمدی‌نژاد که با شعار هاي آرمان گرايانه نويد يکدست شدن حکومت و بهبود معيشت محرومان را داده بود نه تنها نتوانست بحران‌های ساختاری حکومت را کاهش دهد، بلکه بر عکس موجب تعمیق بحران‌های ساختاری نظام، چه در سطح داخلی و چه در عرصه جهانی، و متعاقبا"، شدت‌یابی تضادهای درون حکومتی و درون بلوک قدرت شد. هراس حکومت از تعميق اين تنش ها موجب شده است که دائره گزینش نامزد‌ها هم محدود تر گردد و «انتخابات» هرچه بیشتر خصلت حذفی و تبعیض‌گرایانه خود را بر می‌نماید. تبلور بارز آن در انتخابات کنونی حذف ۴۷۱ نفر از داوطلبان مشارکت در انتخابات (از جمله تمامی زنان داوطلب) و محدود کردن «رقابت» به ۴ نفر بوده است. در نتيجه انتخابات پيش رو دايره گزينش را تنگ تر از گذشته کرده است.

رويکرد ما به مشارکت در انتخابات غير آزاد پيش رو

هیچ نگرش سیاسی جدی وجود ندارد که شرکت در انتخابات غیر آزاد را برای همیشه نادرست بداند. اما برای نیروهای آزادی خواه که به دنبال انتخابات آزاد هستند، شرکت در انتخابات غیر آزاد باید استثنا باشد و نه قاعده. به این معنی‌ بايد پيش شرط هايي را قايل شد که در صورت برآورده شدن آنها در انتخابات شرکت کنند. معيار هايي که با احتساب هزينه- فايده توجيه شرکت در انتخابات غير آزاد باشد. مهمترین معیار هم اینست که آیا شرکت در فرایند انتخاباتی، یا حتي پشتیبانی‌ از یک نامزد معين، چگونه به فرایند دمکراتیک سازی جامعه‌ یاری میرساند، و ارتباط آن با تغيير توازن قوا چیست؟ اين خود محتاج بررسي موقعيت مبارزان دمکراسي خواه در مقطع انتخابات است.
به اين لحاظ، گر چه انتخاب احمدی‌نژاد موجب تشدید سرکوب نیروهای آزادیخواه شد، اما در عین حال تجربه ۸ سال دولت دوم خردادی، و عدم اتکاي نیروهای جامعه مدني به حکومت ، مرکز ثقل مبارزه را به درون جامعه‌ برد، و موجب اعتماد به نفس مبارزان مدنی و سیاسی در جهت ساختن نهاد‌های مستقل از حکومت گرديد. این بازگشت به خویشتن، مبارزه و چالش را جايگزين توهم نسبت به قدرت کرده است.در نتیجه بخش‌های وسیعی از جمعیت کشور، بویژه از میان زنان شهری، متخصصان، روشنفکران، دگراندیشان و طرفداران سکولار جدائی دین از نهادهای حکومتی، دانشجویان، فرهنگیان و هنرمندان، کارگران، و اقلیت‌های قومی، دینی، مذهبی و، به یک کلام، دگرخواهان که در انتخابات قبلي «خاموشی» برگزیده بودند دوران انتخابات را به عرصه طرح خواستها وپرسش هاي خود بدل کرده اند . با تکيه برتجربه کشورهائی که زیر سلطه حکومت‌های اقتدارگرا بوده‌اند، ايرانيان آزاديخواه مي کوشند با مددگیری از نقطه ضعف‌ها و تضادهای درونی نظام، با استفاده از فضای به نسبت بازتر دوره انتخاباتی، و با همسوئی با فشارهای جهانی در راستای گسترش دموکراسی و حقوق بشر، جمهوري اسلامي را به عقب‌نشینی‌های مقطعی و شايد استراتژیک وادار کنند.
ویژگی‌هاي دوران کنوني را مي توان چنين بر شمرد:
۱- رویکرد "مطالبه – محور" و "پرسش- محور" یکی از ابداعات این دوران بوده است که در مقطع زمانی مناسبی توانسته است به طرح خواست ‌های واقعی خود با جامعه و با نامزدهای ریاست جمهوری اقدام کند. بدین ترتیب، فرایند کارزار انتخاباتی، برای نخستین بار، از رابطه یک سویه فراتر رفته و به سوی شکل‌گیری یک رابطه دوسویه میان «جامعه مدنی و مطالبات آن» و «نامزدها و پاسخ‌هایشان» فرا روئیده است. بخشی از «خاموشان» دوره قبل خود را با حرکت مطالبه – محور هماهنگ کرده‌اند و به کارزار انتخاباتی، به عنوان فرصتی، برای هویت‌یابی گروهی و تأثیرگذاری نسبی روی برنامه کاندیداها، نگاه می‌کنند.
به یک کلام، نیروهای مدنی ، امروز نامزدان برگزيده حکومت را در محاصره خواستها و پرسش هاي خود گرفته اند.
۲ – به موازات قدرت‌گیری نیروهای مدنی، گفتمان سکولار – دموکراتیک جمهوري خواهي نیز برجسته شده است و به رقيبي جدي در برابر گفتمان اصلاح طلبي حکومتي بدل گرديده است. مبانی ارزشی لیبرال دموکراتیک، رویکردهای غیرایدئولوژیک نسبت به مسائل جهانی و امکان تحول، جایگزین شدن معیار «منافع ملی» بر پایه دموکراسی به جای استقلال طلبي انزوا گرايانه در سیاست خارجی موضوعات روز شده اند. افراشته شدن پرچم انتخابات آزاد به جاي مميزي غير آزاد معضل انتخاب ميان بد و بد تر را به چالش کشيده است.
۳ – تحولاتی که به دنبال انتخاب شدن باراک اوباما در ایالات متحده در سیاست خارجی آن کشور نسبت به جمهوری اسلامی ایران (در راستای مذاکره‌جوئی) پدیدار شده است تأثیر خود را در کارزار انتخاباتی ایران نیز بر جای گذاشته است. پس از مدتها، تمامی کاندیداها از ضرورت برخوردی متفاوت نسبت به آمریکا سخن می‌گویند. بدین ترتیب، حربه ایدئولوژیک «آمریکاستیزی»، فعلا برايي خود را از دست داده است. . این امر مسلما" به سود نیروهای دموکراتیک مدنی و سکولار کشور است.
از اين جهت مي توان گفت که با مشارکت فعال، آزاديخواهان مدني و سياسي در روند اين انتخابات پيروز ي بزرگي کسب کرده اند.

رويکرد ما در مورد همسويي با يک نامزد معين
بخش مدرن جامعه واقف است که محمود احمدی نژاد فرزند خلف جمهوری اسلامی و تا کنون برخوردار از حمایت بی‌شائبه آقای خامنه‌ای و نهادهای وابسته به اوست. در چهار سال اخير، افراط‌ي گری‌ها و خرافه‌گرائی‌های وی لطمات بسیاری به جنبش‌های مدنی و منافع ملي ایران وارد آورده است. ما در عین‌رای حال که تداوم‌ دولت‌ احمدی‌نژاد را برای ‌ اکثریت‌ ملت‌ ایران بسیار مخرب میدانیم، با یک‌ گرایش‌ سیاسی در میان‌ طیف‌ اصلاح طلبان مذهبي و ملتزمین سکولار به نظام ، که مسوولیت‌ مشکلات را تنها متوجه‌دولت‌ کنونی می‌دانند و درباره ساختار نظام و نقش ولي فقيه سکوت کرده اند ، نیز مرزبندی داریم. این گرایش، خواستار‌ بسیج توده وار در برابر‌ احمدی‌نژاد است ، ولی‌ به فردای‌ دوره‌ انتخاباتی و چشم انداز‌ دگرگونی های‌ دمکراتیک و انتخابات‌ آزاد چندان توجه نشان نمیدهد. ضمنا باید توجه داشت که برای ولی‌ فقیه که از جايگاه خود در ساختار قدرت آگاه است، مهمترین شعار، شرکت گسترده مردم است، تا از این راه، پشتیبانی‌ حد اکثری برای نظام را نتیجه بگیرد. به این لحاظ برای آزادی خواهان آنچه اهمیت دارد نه صرف تغییر رئیس جمهور، آنهم با مسوولیت و اختيارات محدود ، بلکه برنامه و پاسخ‌هایی‌ است که نامزدهای حکومتی به موضوعاتي همچون حقوق شهروندی، مسيلهٔ حاکمیت ملت و موضوع انتخابات آزاد -که مستقيما ساختار خود کامه و تبعيض آميز موجود را به چالش ميکشد- عرضه ميکنند.
در بررسی مواضع ۲ نامزدي که در رقابت با احمدی نژاد شعارتغییر را طرح میکنند، میر حسین موسوی امر تغییر رابا بازگشت به شعار‌های اول انقلاب پيوند زده است . وي با مقدس دانستن قانون اساسی لاجرم به پذیرش تبعیض هاي نهادینه شده در آن گردن ميگذارد و امر تغییر را بيشتر به سطح امور اجرائی فروميکاهد. در حالي که مهدي کروبي با دفاع روشن تر از حقوق شهروندی گروه‌های اجتماعی محروم (از جمله طرح حقوق اهل سنت و بهاييان) ، امکان تغییر در قانون اساسی، به خدمت گرفتن کادر گسترده‌ای از صاحب‌نظران و برنامه‌ریزان متخصص، تعامل نسبی با بخش‌هائی از جامعه سیاسی برون‌مرزی و نظائر آن، در عمل، ستاد خود را به مرکز فعاليت جریان‌های متنوعی از نیروهای سکولار – دموکرات، اصلاح‌گرایان پیشرو، و جداشدگان از اصلاح‌طلبان حکومتی بدل ساخته است. از نظر ما برنامه انتخاباتی مهدی کروبی بطور نسبی بخت بیشتری را برای نیروهای سکولار ودموکرات فراهم میکند و پاسخ صریح مهدی کروبی به اجازه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی مخالف نظام، برخورداری از داشتن رسانه، امکان معرفی برنامه و حمایت از حق انتخاب شدن ، میتواند میزان مشارک این نیروها را در این انتخابات افزایش دهد. به رسميت شناحتن نیروهای سکولار ودموکراسی خواه در فرایند سیاسی ایران گام مهمی است در جهت رسیدن به انتخابات آزاد.

۱۳۸۸ پانزده خرداد