شکست کودتا

علیرضا قراباغی


18.06.2009

حضور فعال و مصمم مردم ایران در دفاع از حق انتخاب خود٬ و تلاش پیگیر ایرانیان داخل و خارج کشور با هر اندیشه و گرایشی در مقابله با دغل بازان و آزادی ستیزان٬ می رود تا به بار نشیند. راهپیمایی های مداوم انبوه جمعیت در طول خیابانها و شعارهای شبانه خانواده ها در پهنه شهر٬ نشان داد که صدای تغییر را نمی توان ناشنیده گرفت و اراده اکثریت را نمی توان نادیده پنداشت. نه فضاسازی در تحمیل متقلب شعبده باز٬ نه گشودن سلاح بر روی آرامش طلبان٬ نه دربند کشیدن آزادیخواهان٬ نه تهدید به قلع و قمع وحشیانه٬ نه تخریب اماکن عمومی به نام مردم٬ نه تجاوز به حریم دانشگاه و خوابگاه و منازل شهروندان٬ نه ممانعت از برگزاری اجتماعات٬ نه بیم دادن از هجوم بیگانه و نه ترساندن از هرج و مرج داخلی٬ هیچیک نتوانست و نمی تواند مردم را وادار کند از خواست برحق حداقلی خود درباره احترام به رأی آنان در میان گزینه های محدود٬ دست بکشند.

پس از انتخابات٬ اکنون برای نخستین شب٬ نسیمی در پایتخت وزیدن گرفته است که از آن بوی آرامش می آید. هرچند زیر پوست امشب نیز٬ کودتاگران به توطئه های تازه ای برای مقاومت می اندیشند و درصددند با دادن حداقل امتیازات به جنبش اصلاحی و با گمراه کردن مردم٬ سر و ته قضیه را به هم آورند.

در واقع پس از راهپیمایی باشکوه روز دوشنبه٬ کسانی که بازی انتخابات را به زمین دیگری کشیده بودند و اکنون می خواستند هرچه سریعتر پایان آن را اعلام کنند٬ دانستند که اگر دست به عقب نشینی نزنند٬ در گرداب این موج توانمند غرق خواهند شد. در ابتدا توهم زده ای که خود را رییس جمهور می پنداشت و از باده این فتح سرمست بود٬ اکثریت مردم را خس و خاشاک خطاب کرد. برخی از حامیان ایشان نظیر آقای عسگراولادی هم اصرار داشتند که کوچکترین تخلفی در انتخابات صورت نگرفته است. نیروهای سرکوب چنگ و دندان نشان می دادند و وزرای غیرقانونی دولت غیرقانونی٬ کارمندان را بردگانی می پنداشتند که اگر در پایان وقت اداری هم در تظاهرات مخالفان تقلب شرکت کنند٬ سریعاً اخراج خواهند شد. شورای نگهبان که موظف شده بود به اعتراض کاندیداها رسیدگی کند٬ نخست با سرسنگینی پذیرفت که چند صندوق مشخص را٬ آنهم با تاکتیک دفع الوقت بازشماری کند.

اما با ادامه حضور مردم٬ عقب نشینی گام به گام آغاز شد. جلسه هایی برای دلجویی و یافتن راه برون رفت از بحران تشکیل شد. ابطال انتخابات٬ دیگر ناسزای غیرقابل شنیدن تلقی نمی شد. حتی آقای رضایی هم در مورد کسب اطلاعات دقیق٬ برای شورای نگهبان ضرب العجل تعیین کرد و عنوان کرد که در صورت عدم پذیرش این شورا٬ او هم خواستار ابطال انتخابات خواهد شد. مصاحبه و مناظره با مهندس موسوی در تلویزیون پذیرفته شد. شایعات در مورد تعویض فرمانده انتظامی تهران بالا گرفت. صحبت های جسته و گریخته درباره دستگیری یا محدود کردن فرماندهان کودتا شنیده شد. نام هواداران مهندس موسوی از فهرست آشوبگران حذف شد و گروهی به نام انجمن پادشاهی ایران در پس اغتشاش آفرینی ها و تخریب ها کشف گردید. آقای عسگراولادی این بار اعلام کرد هرمقامی که دیگران را خس و خاشاک بداند از بندگی خدا خارج است.

با این همه جنبش اصلاحی به حضور روزانه در خیابان ها ادامه می دهد و شب ها نیز زنده بودن خود را فریاد می زند. برای بزرگداشت هفت نفر شهدای دانشگاه و کوی و میدان آزادی (که محل شهادت آنها را به صورت تجمیعی به میدان آزادی نسبت داده بودند)٬ تجمعات عصر فردا در میدان انقلاب٬ میدان امام خمینی٬ مساجد و محله های دیگر شهر برگزار می شود. روز جمعه نیز تظاهراتی که در واقع اهرم فشار مؤثر بر خطبه های نماز جمعه خواهد بود٬ برپا می گردد. اما شاید راهپیمایی روز شنبه در مسیر انقلاب-آزادی٬ باشکوه ترین و قاطعانه ترین حرکت جنبش اصلاحی باشد. اعلام پیشاپیش برنامه ها٬ نه تنها تاکتیک دفع الوقت را خنثی می کند٬ بلکه می تواند از قبل بر سرعت عقب نشینی تأثیر بگذارد و در صورت عدم تمکین به خواست مردم٬ سمت و سو و شعار راهپیمایی را تعیین کند.

اما جنبش اصلاحی هنوز راه درازی در پیش دارد. قطعاً بازشماری آراء نمی تواند راه چاره وانمود شود. حتی ابطال انتخابات و برگزاری مجدد نیز به تنهایی کافی نیست. این جنبش را نمی توان و نباید به اخذ مصونیت برای این یا آن فرد متهم به فساد منحرف کرد. این جنبش را نباید به پیروزی این یا آن کاندیدا تقلیل داد. کمیته حقیقت یاب نه تنها باید اعتمادسازی در جامعه را دنبال کند٬ بلکه ضروری است با افشای فرقه مصباحیه و دفاع از جمهوریت نظام٬ با طرد قطعی مداخله نظامیان در سیاست٬ با شفاف سازی در مناسبات قدرت و مبارزه با فساد٬ ریشه های شعبده بازی و عوام فریبی را بخشکاند. و سپس انتخاباتی تحت نظارت عوامل بیطرف و سازمان های بین المللی برگزار کند.

اگر جنبش بتواند این مراحل دشوار را با شیوه پرهیز از خشونت به دست آورد و در طرف مقابل این عقلانیت وجود داشته باشد که از خشونت و سرکوب و کشتار نتیجه ای جز رادیکال تر شدن جنبش عاید نخواهد شد٬ آنگاه زمان برای گرفتن درسهای عمیق تر فرا خواهد رسید. این بحران انتخاباتی نشان داد که جنبش اصلاحی حتی پس از برگزاری یک انتخابات بدون تقلب نیز وظایف سنگینی برعهده دارد. لغو نظارت استصوابی٬ تقویت نهادهای مدنی و مطبوعات آزاد به عنوان اهرم های مبارزه با فساد٬ و تشکیل احزاب نیرومند برای حضور شایسته در عرصه رقابت انتخاباتی٬ وظایف اصلاح طلبانه ای است که به مرحله بعد از تعیین رییس جمهور محول می شود.

علیرضا قراباغی

27/3/88