جنبش مدنی سبز، ابطال انتخابات 22 خرداد است

نیکروز اولاداعظمی


24.06.2009

"ناقوس بر تارو پود بافته خلق می دمد
با هر نوای نغش راز نهفته را تعبیر می کند
از هر نوازش این نکته گشته فاش
کین کهنه دستگاه تغییر می کند"

بعد از تثبیت نظام جمهوری اسلامی که جمهوریت آن منزلگهی بود برای مردم که آزادی، وحقوق شهروندی خود را در آن ترسیم نموده بود، اندک زمانی کوتاه و با قلع و قمع دگراندیشان به حکومت تمام عیار اسلامی مبدل گشت، و همه ی آرزوهای آن که خون های بسیاری از بابتش ریخته شد با ناکامی روبرو گشت.

اما تحولات در بطن جامعه و تلاش های مدنی آحاد ملت و در پیشابیش آن زنان کشورمان دمی از حرکت بازنایستاد.
به پشتوانه همین تلاش ها بود که حرکت های اعتراضی و مطالباتی در 2 خرداد 76 در شکل دولت اصلاحات محمد خاتمی نمادین شد.

دولت اصلاحات برآمده از 2 خرداد با سنگ اندازی های بسیاری از سوی متحجرین و بنیادگرایان به رهبری علی خامنه ای (ولی فقیه) که با حکم حکومتی ،فراقانونی عمل می کرد، مواجه شد، ( نظیر جلوگیری از بررسی طرح لایحه مطبوعات در مجلس ششم) از سوی دیگر اشتباهات و مصلحت گرایی ها ی بیش از اندازه خاتمی که در چهارچوب فکری عدم خدشه و تهدید به ساحت نظام صورت می گرفت ، اصلاحات را به ناکامی کشاند و امکان بازگشت بنیادگرایان اسلامی و تصاحب کرسی ریاست جمهوری را برای تمامیت خواهان فراهم نمود.

گرچه تلاش های دولت بنیادگرای محمود احمدی نژاد به سمت بازگشت جامعه به وضعیت دوران پیش از دوم خردادبوده است، اما ریشه دوانیدن عنصر مدنی و دموکراسی در ایران مانع از آن شد و این دولت را با بحران مقبولیت مواجه ساخت، و به جریانات 22 خرداد و روزهایی که هم اکنون ناظر آن هستیم، دامن زده شد.

در جریان 22 خرداد یعنی زمانیکه که احمدی نژاد عزم خود را جزم کرده بود تا بار دیگر بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زند، مردم ایران که طعم تلخ نامرادی های دولت او را در چهار سال گذشته چشیده بودند به گونه ای گسترده به میدان آمده تا به این دولت و در چهاچوب همین قوانین جاری انتخابات، (که ناعادلانه و غیرآزاد است)، نه بگویند و گفتند، اما، به ناگهان و در برابر چشم همگان با کودتای انتخاباتی( که زمینه آن از قبل و با امنیتی کردن کشور آغاز شده بود) از سوی محمود احمدی نژاد و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ( بعنوان صدای تبلیغاتی ستاد کودتا) و وزارت کشور و شورای نگهبان با یاری و همدستی سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصی ها با مرکزیت نهاد رهبری و شخص ولی فقیه، مواجه شدند.

اما این توطئه بزرگ، آتش زیر خاکستر نارضایتی عمومی از دولت احمدی نژاد را شعله ور ساخت و اعتراضات خفته مردم را به خیابان های شهرهای ایران کشاند و می رود تا خرمن دروغ و ریاکاری را بسوزاند و با نشان سمبل سبز جمهوریت نظام را باز پس گیرد.

ما وظیفه داریم تا در این راه که سعادت مردم مان در آن رقم خواهد خورد، مردم را تنها نگذاریم و با پشتیبانی از خواست به حق شان یعنی ابطال این انتخاب مخدوش و کذایی صورت گرفته و انتخابی مجدد با گماردن ناظران بی طرف و معتمد، اهتمام ورزیم.

تجربه انقلاب 57 را به یاد آوریم، گفتیم "تا شاه کفن نشود این وطن وطن نشود"، بر مبانی همین شعارها و معیارها بود که مردم ایران به شورش های کور دعوت شدند، شاه کفن شد ولی وطن وطن نشد. در شورش های کور است که دیکتاتوری با هر نوع مظهری چه بنام پرولتاریا باشد و یا سلطنت و چه از نوع ولایت مطلقه فقیه بستر سازی می شود. گروهای سیاسی ای که همچنان در حال و هوای 57 غوطه می خورند و به قول معروف پنجاه و هفتی اند باید بفهمند که ایران در حال گذار به دموکراسی ست، معنایش این است که جامعه ایرانی به لحاظ عنصر مدنی پیشرفت شایان توجه ای کرده است، و هر نوع نشان دینی وایدئولوژیک در ساختار حکومت و دولت مذموم می گردد، از این رو بایست اندیشه و سیاست حزبی را با این فرایند تنظیم نمود.

پیوستن به سبز و رأی به آن همیشگی و هدف نهایی نیست بلکه ضرورت انطباق سیاست با شرایط بحران موجود در راستای غلبه بر آن از طریق راهکاری مسالمت جویانه و متمدنانه به منظور اجابت حق مردم برای ابطال این انتخاب کذایی و عقب راندن کودتاگران انتخاباتی که خود می تواند فضای جدید سیاسی را دامن زند، می باشد. مبارزه مدنی و غیرخشونت شایسته مردم ایران است، آنرا خدشه نسازیم و بدان بپیوندیم.

نیکروز اولاداعظمی

• Från:
• niki_olad@hotmail.com