جمهوری اسلامی قبل از آن که یک حکومت استثمارگر باشد حکومتی تبعیضگر است
گزارشی از سخنرانی دکتر مهرداد مشایخی
16.07.2009
دکتر مهرداد مشایخی غروب دوشنبه این هفته به دعوت «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در واشنگتن زیر عنوان «چشمانداز تغییرات سیاسی: اصلاحات، انقلاب، یا...» برای گروهی از ایرانیان علاقمند سخنرانی کرد. این جلسه در محل همیشگی برگزاری نشستهای کانون در دبیرستان جیمز مدیسیون، در ویینا، ویرجینیا، برگزار شد و اداره آن را غلامرضا ترشیزی، عضو هیات مدیره کانون، بر عهده داشت. غلامرضا ترشیزی در آغاز به معرفی کوتاه سخنران پرداخت و گفت: دکتر مهرداد مشایخی متولد تهران است و در سال ۱۹۷۲ به آمریکا آمده و در رشته اقتصاد تحصیل کرده و در سال ۱۹۸۶ در رشته جامعهشناسی موفق به گرفتن درجه دکترا شده و اکنون در دانشگاه جورج تاون به امر تدریس اشتغال دارد.» سپس سخنران رشته سخن را به دست گرفت و اظهار داشت: «در دو هفته اخیر ما در نشستهای کانون دو بحث خوب داشتیم که سطح و استاندارد مباحث کانون را بالا برد و امیدوارم که این روند در آینده هم ادامه یابد.» وی توضیح داد که «یک مورد سخنرانی آقای داریوش همایون بود که از زاویه تاریخی به مسایل امروز نگاه کردند و سخنرانی دوم مربوط به آقای محسن سازگارا بود که مسایل و وقایع اخیر را از زاویه سیاست روز توضیح دادند. من ترجیح میدهم از منظر دیگری به مسایل موجود نگاه کنم و برای این کار چارهای ندارم جز این که به انقلاب ۵۷ برگردم.» وی افزود: «یکی از خصوصیات آنچه به انقلاب بهمن ۵۷ معروف شد این است که آن واقعه یک انقلاب خونین و خشونتآمیز نبود و میتوان آن را یکی از انقلابهای نسبتا آرام تاریخ دانست. ولی عاملی که در انقلاب ۵۷ نقش مهمی داشت عامل فرهنگی بود یعنی نیروهایی که قدرت را در این انقلاب کسب کردند در یکی دو سال پیش از انقلاب توانستند جامعه را از نظر فکری و فرهنگی تسخیر کنند و وقتی که بر بخش بزرگی از جامعه تسلط ذهنی پیدا کردند آنگاه کنار گذاشتن رژیم شاه کار سادهای بود.» دکتر مشایخی در ادامه گفت: «این نیروها فضاسازی کردند و فرهنگ ساختند و توانستند بخشی از جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهند. اما دقیقا همین عاملی که جمهوری اسلامی را به قدرت رساند امروزه شکسته شده و پایههای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ترکهای فاحش برداشته است و در نتیجه میتوان به آینده خوشبین بود.» سخنران آنگاه در توضیح اقدامات نیروهایی که پس از انقلاب اسلامی بر اریکه قدرت نشستند اظهار داشت: «این نیروها پس از قدرتیابی وارد پروسهای شدند که به آن «دیگریسازی» میگویند یعنی در مورد افراد و گروهها مرتب تعیین «ما» و «شما» انجام میشد، همان تقسیمبندی که بعد به خودی و غیر خودی معروف شد.» وی افزود: «زنان در واقع اولین قربانیان سیاست دیگریسازی شدند و وجود و رفتارشان از زاویه عقاید اسلامی تعریف میشد و اگر در آن چهارچوب قرار نمیگرفتند به راحتی «دیگری» تلقی میشدند. اقلیتهای قومی و مذهبی هم جزو فرآیند دیگریسازی قرار گرفتند. اقلیتهای قومی دنبال حقوقی بودند که جمهوری اسلامی به آنها نمیداد و اقلیتهای مذهبی و دینی هم که مشخص است از نظر فکری رقیب رژیم اسلامی بودند و بالطبع دیگری شناخته میشدند» دکتر مهرداد مشایخی در ادامه گفتار خود اظهار داشت: «روشنفکران و بخش سکولار جامعه که نگاه متفاوتی به دین دارند نیز از دید جمهوری اسلامی گروههایی بودند که باید غیر خودی تلقی و کنار گذاشته میشدند. میتوان گفت جمهوری اسلامی در واقع قبل از آن که یک حکومت استثمارگر باشد یک حکومت تبعیضگر است. استثمارگر یک اصطلاح اقتصادی است که مارکسیستها به کار میبرند و نظام سرمایهداری را یک رژیم استثمارگر میدانند. اما جمهوری اسلامی حکومتی تبعیضگر ساخته که در واقع دیگران و دگراندیشان را حذف میکند. پروسه حذف از جامعه شروع شد و بعد بخشهای حکومت را هم در بر گرفت. نخست نهضت آزادی حذف شد، بعد نوبت به ابوالحسن بنیصدر رسید و همینطور افراد و گروهها یکی بعد از دیگری حذف شدند. حتی کسانی مانند داماد [آیت الله حسینعلی] منتظری بهطور فیزیکی حذف شدند.»
متن کامل گزارش